به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری ( انسان کامل ) » جلسه هفتم - 080489
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 356 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

انسان كامل
اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری
( قسمت اول )

 

جلسه هفتم : تفصيل نظريه مكتب عرفان

 

فهرست مطالب :

 

 

عشق از نظر عرفا

 

راه رسيدن به كمال

 

 

علم افاضی

 
   
   
   
   
   
   
 

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين ، باری الخلائق أجمعين ، والصلوش والسلام علی‏

عبدالله و رسوله ، و حبيبه وصفيه ، وحافظ سره و مبلغ رسالاته ، سيدنا و

نبينا و مولانا ، أبی القاسم محمد واله الطيبين الطاهرين المعصومين‏

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

" «
هو الذی بعث فی الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و

يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبين
»" .

(سوره جمعه ، آيه . 2  )

گفتيم كه انسان كامل از ديد فلاسفه يك جور است و از ديد عرفا به صورت‏
ديگری است و از ديد بسياری از فلاسفه جديد طور ديگر است . مكتبهايی را
به طور اجمال معرفی كرديم كه بعد به طور تفصيل درباره آنها بحث كنيم :
مكتب عقليون ، مكتب قلبيون يا ارباب دل ( عرفا ) ، مكتب محبت ،
مكتب قدرت ، مكتب خدمت . در اين جلسه يكی ديگر از اين مكتبها را به‏
طور تفصيل بررسی می‏كنيم و نظر اسلام را درباره قسمتهای مختلفی كه در اين‏
مكتب وجود دارد بيان می‏كنيم ، همچنانكه بحث ما در جلسه گذشته به مكتب‏
عقليون

اختصاص داشت .
بحث اين جلسه درباره انسان كامل از ديدگاه مكتب عرفان و تصوف است .
بحث درباره انسان كامل از ديد عرفان و تصوف برای ما اهميت بيشتری دارد
. انسان كاملی كه فلاسفه‏ای از قبيل ارسطو و ابن سينا بيان كرده‏اند ، در
ميان مردم رواج پيدا نكرده است ، حرفی بوده كه در متن كتب فلسفی آمده و
از آنجا خارج نشده است ، ولی مكتب عرفان و تصوف نظر خود را درباره‏
انسان كامل در ميان مردم به نثر و شعر بسط داده است . كتب عرفانی از آن‏
جهت كه مطالب را با زبان تمثيل و با زبان شعر بيان می‏كنند ، قهرا در
ميان مردم نفوذ بيشتری دارند . اين مكتب هم مانند مكتب فلاسفه ، مطالب‏
و مسائلی دارد كه از نظر اسلام قابل قبول است ولی در عين حال خالی از
انتقاد هم نيست و انسان كامل اسلام ، صد درصد با انسان كامل عرفا و
متصوفه تطبيق نمی‏كند .

 

عشق از نظر عرفا  

 

عرض كرديم كه فلاسفه ذات و جوهر انسان را همان عقل او می‏دانند ، غير
عقل هر چه هست ، آن را خارج از ذات انسان و در حكم وسائل و ابزار
می‏دانند . " من " انسان يعنی همان قوه فكر كردن انسان ، قوه تفكر منطقی‏
انسان . عرفا " من " انسان را عقل و فكر انسان نمی‏دانند ، بلكه عقل و
فكر را به منزله يك ابزار آن هم نه ابزار خيلی معتبر می‏دانند و " من "
حقيقی هر كس را آن چيزی می‏دانند كه از آن به " دل " تعبير می‏كنند .
حكيم و فيلسوف ، " من " را آن

 

می‏بينی ، مجازی است بر روی اين حقيقت . مولوی می‏گويد :

عشق بحری ، آسمان بر وی كفی  

چون زليخا در هوای يوسفی  

عشق يك درياست ، همه آسمانها و زمين و همه عالم طبيعت از نظر عارف‏
به منزله كفی است بر روی يك دريا كه آن دريا " عشق " است . حافظ
می‏گويد :
ما بدين درنه پی حشمت و جاه آمده‏ايم از بد حادثه اينجا به پناه‏
آمده‏ايم

رهرو منزل عشقيم و زسرحد عدم  

تا به اقليم وجود اين همه راه آمده‏ايم  

ببينيد چقدر عالی می‏گويد ! اين بيت حافظ ، ترجمه جمله‏ای از اولين دعای‏
امام سجاد ( ع ) در صحيفه سجاديه است ، بعد از اينكه خدا را حمد و ثنا
می‏گويد ، می‏فرمايد : « ابتدع بقدرته الخلق ابتداعا ، و اخترعهم علی مشيته‏
اختراعا ، ثم سلك بهم طريق عبادته ، و بعثهم فی سبيل محبته
» يعنی خدا
ابتدا عالم را از عدم آفريد ، عالم را ابداع كرد ( ابداع يعنی [ انجام‏

كاری كه ] از روی نمونه‏ای ديگر نبوده است ) ، بعد آنها را از راه محبت‏

خود برانگيخت
. حافظ هم همين را می‏گويد :

رهرو منزل عشقيم و زسرحد عدم  

تا به اقليم وجود اين همه راه آمده‏ايم

  

راه رسيدن به كمال  

 

وقتی عارف برای همه عالم يك حقيقت بيشتر قائل نيست و آن حقيقت عشق‏
است ، قهرا از نظر او ديگر حقيقت انسان ، فكر نيست كه فيلسوف می‏گفت‏
حقيقت انسان دل اوست ، دل هم يعنی همان مركز عشق الهی . پس يك تفاوت‏
[ بين مكتب عقل و مكتب عشق ] در مسأله " من انسان " است . آيا " من‏
انسان " همان

است كه فكر می‏كند يا آن است كه عشق می‏ورزد ؟ عارف می‏گويد " من " تو
، همان است كه عشق می‏ورزد ، نه آن [ مركزی ] كه فكر می‏كند .
اگر انسان از نظر فيلسوف بخواهد به مقام انسان كامل برسد ، با چه‏
ابزاری بايد [ پيش ] برود ؟ او می‏گويد با پای منطق ، با ابزار استدلال و
قياس ، با صغری و كبری و مقدمات چيدن و فكر كردن . ولی عارف می‏گويد
خير ، [ صحبت از ] علم و سواد و حرف و بگو و بشنو و صغری و كبری و
مقدمه و نتيجه و استدلال نيست .

دفتر صوفی سواد و حرف نيست  

جز دل اسپيد همچون برف نيست  

به جای همه اين كارها تزكيه نفس كن . فيلسوف می‏گويد فكر كن ، درس‏
بخوان ، پيش معلم برو ، ولی عارف می‏گويد خودت را تصفيه كن ، تهذيب‏
نفس كن ، اخلاق رذيله را از خود دور كن ، توجه به غير حق را هر چه‏
می‏توانی از خود بران و بر توجه خود به حق بيفزا ، بر خاطرات خود مسلط
باش ، هر چه انديشه غير خدا در دل تو بيايد ديو است ، تا ديو هست‏
فرشته كه نور خداست هرگز در دل تو نمی‏آيد .

بر سر آنم كه گرزدست برآيد  

دست به كاری زنم كه غصه سرآيد  

خلوت دل نيست جای صحبت اغيار

(اضداد " هم گفته شده است )

ديو چو بيرون رود فرشته درآيد

صحبت حكام ظلمت شب يلداست

نور ز خورشيد جوی بو كه برآيد

بر دل ارباب بی‏مروت دنيا

چند نشينی كه خواجه كی بدر آيد

ترك گدايی مكن كه گنج بيابی

از نظر رهروی كه در گذر آيد

بعد كه انسان را از اينكه در خانه اكابر و بزرگان و صاحبان

قدرت برود ، برحذر می‏دارد ، می‏گويد : ترك گدايی مكن ، اما گدايی پيش‏
چه كسی ؟ گدائی پيش يك انسان كامل .

ترك گدائی مكن كه گنج بيابی

از نظر رهروی كه درگذر آيد

به هر حال ، وسيله‏ای كه اين مكتب برای رسيدن انسان به مقام انسان كامل‏
معرفی می‏كند ، اصلاح و تهذيب نفس است ، توجه به خداست . هر چه بيشتر
انسان به خدا توجه كند و هر چه بيشتر توجه به غير خدا را از ذهن خود دور
كند و هرچه بيشتر به درون خود فرو رود و هرچه ارتباط خود را از بيرون‏
بيشتر قطع كند ، [ به مقام انسان كامل نزديكتر می‏شود [ .
قهرا اينها برای بحث و استدلال و منطق ، ديگر ارزشی قائل نيستند .
مولوی می‏گويد :

پای استدلاليان چوبين بود

پای چوبين سخت بی‏تمكين بود

و در جای ديگری می‏گويد :

بحث عقلی گر در و مرجان بود

آن دگر باشد كه بحث جان بود

بحث جان اندر مقامی ديگر است

باده جان را قوامی ديگر است

پايان راه چيست ؟ پايان راه از نظر حكيم اين بود كه انسان ، يك جهان‏
بشود ولی جهانی از انديشه و فكر : صيرورش الانسان عالما عقليا مضاهيا
للعالم العينی
نقش همه جهان ولو به طور كلی در آينه عقلش بيفتد ، يعنی‏
جهان را در درون خود می‏بيند . نهايت راه حكيم ، دانايی و ديدن جهان است‏
اما نهايت راه عارف چيست ؟ نهايت راه عارف ، رسيدن است ، نه ديدن .
رسيدن به چه چيز ؟ رسيدن به ذات حق . معتقدند كه اگر انسان درون خود را
تصفيه كند و با مركب عشق حركت كند و منازل بين راه را زير نظر يك‏
انسان كاملتر طی

كند ، پايان اين راه اين است كه پرده ميان او و خدا به كلی برداشته‏
می‏شود و به تعبير خودشان به خدا می‏رسد . در قرآن مسئله " لقاءالله "
مطرح است و عرفا درباب لقاءالله خيلی سخن گفته‏اند كه داستان مفصلی دارد
و من عجالتا نمی‏خواهم در موضوع لقاءالله وارد شوم كه آيا اين حرف‏
می‏تواند معنی داشته باشد يا نه . ولی به هر حال ، عارف نمی‏گويد كه من به‏
جائی برسم كه جهانی از انديشه شوم ، آئينه‏ای شوم كه جهان در من منعكس‏
شود ، می‏گويد می‏روم تا به مركز جهان برسم : " « يا ايها الانسان انك‏
كادح الی ربك كدحا فملاقيه »" (سوره انشقاق ، آيه . 6  ) به آنجا كه رفتی

 و رسيدی ، همه چيز
هستی و همه چيز داری ، العبودية جوهرش كنهها الربوبيه همه چيز داری ولی‏
هيچ چيز را نمی‏خواهی ، معما اين است . به مقامی می‏رسی كه همه چيز به تو
می‏دهند و تو به هيچ چيز اعتنا نداری جز به خود او . ابوسعيد ابی‏الخير چه‏
شيرين می‏گويد :
آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند

 فرزند و عيال و خانمان را چه‏ كند

ديوانه كنی هر دو جهانش بخشی

ديوانه تو هر دو جهان را چه كند

اول [ شناسنده‏ات را ] ديوانه خودت می‏كنی و بعد هر دو جهان را به او
می‏دهی ، اما زمانی هر دو جهان را به او می‏دهی كه او اصلا آنها را نمی‏خواهد
. تا روزی كه تو را نشناخته ، همه چيز می‏خواهد ولی در آن موقع به او
نمی‏دهی . وقتی كه تو را شناخت ، همه چيز را به او می‏دهی ولی او در اين‏
هنگام به هيچ چيز اعتنا ندارد ، چون تو را پيدا كرده است ، ديگر نه دنيا
را می‏خواهد و نه آخرت را ، تو [ را می‏خواهد كه ] مافوق دنيا و آخرت‏
هستی .

حال بايد نظر اسلام را در اين زمينه بيان كنيم كه آيا انسان كامل عرفا
با موازين اسلامی جور درمی‏آيد يا نه ، چون معلوم شد كه منظور عرفا از
انسان كامل چيست . انسان كامل عرفا انسانی است كه به خدا می‏رسد ، وقتی‏
به خدا رسيد ، مظهر كامل همه اسماء و صفات الهی می‏شود و آئينه‏ای می‏شود
كه ذات حق در او ظهور و تجلی می‏كند .
همانطور كه در مورد مكتب فلاسفه گفتيم آنچه كه فلاسفه آن را انسان كامل‏
می‏دانند از نظر اسلام ، انسان نيمه كامل است ، نه انسان كامل ، و بعد
قسمتهای مختلف را عرض كرديم كه در كدام قسمت ، مكتب فلاسفه مورد تأييد
اسلام است و در كدام قسمت ، مورد تأييد اسلام نيست ، در اينجا نيز [ به‏
همان شكل ] بحث می‏كنيم .
آيا در اسلام مسئله‏ای به نام تهذيب و تزكيه نفس مطرح است ؟ بدون شك‏
، چون در متن قرآن اين مطلب مطرح است : " « قد افلح من زكيها 0 و قد
خاب من دسيها
»" (سوره شمس ، آيات 9 و . 10  ) بعد از [ هفت ] قسم

متوالی ، می‏فرمايد :
رستگاری مال مردمی است كه تزكيه نفس كرده‏اند و بدبخت ، آن مردمی

 هستند كه نفس و روح و باطن خود را فاسد و تباه كرده‏اند .

 

علم افاضی

آيا در اسلام تصفيه نفس راهی است به سوی معرفت ؟ در اينكه قرآن‏
می‏گويد : " هر كسی كه تزكيه نفس كرد ، رستگار شد "

] حرفی نيست ] ، ولی آيا اين تزكيه نفس ، راهی به سوی معرفت حق است‏
يا راه معرفت فقط دليل و برهان و استدلال ، يعنی همان راه حكما و فلاسفه‏
است ؟
تا اين اندازه هم بدون شك مورد تأييد اسلام است . رسول اكرم ( ص )
جمله‏ای دارد كه آن جمله را ، هم شيعه و هم اهل تسنن روايت كرده‏اند و از
مسلمات است . می‏فرمايد : « من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع‏
الحكمة من قلبه علی لسانه  » (سفينةالبحار ، مادش خلص  )

هر كس چهل شبانه روز ، خود را برای‏ خدا خالص كند ، يعنی چهل شبانه روز

 هيچ انگيزه‏ای در وجود او جز رضای حق‏ حاكم نباشد ، حرف بزند برای

 رضای خدا ، سكوت كند برای رضای خدا ، نگاه‏ كند و نگاهش را ببندد برای خدا ،

 غذا بخورد برای خدا ، بخوابد و بيدار شود برای خدا ، يعنی آنچنان برنامه‏اش

 را تنظيم كند و آنچنان روح خود را اصلاح كند كه اساسا جز برای خدا برای

 چيز ديگری كار نكند ، يعنی بشود
ابراهيم خليل الله : " « ان صلوتی و نسكی و محيای و مماتی لله رب‏
العالمين
»" (سوره انعام ، آيه . 162  ) . نمازم ، عبادتم و بلكه زندگی و مردنم ،

لله و برای‏ اوست ، [ آری ] پيغمبر فرمود اگر كسی موفق شود چهل شبانه

 روز هوی و هوس‏ را به كلی مرخص كند و در اين چهل شبانه روز جز برای خدا ،

كاری نكند و جز برای او زنده نباشد ، چشمه‏های معرفت و حكمت از درونش

 می‏جوشد و بر زبانش جاری می‏شود .
پس معلوم می‏شود كه اسلام ، علمی را كه به آن " علم

افاضی " می‏گويند يعنی علمی كه از درون می‏جوشد قبول دارد . ضمن اينكه علم‏
عقلی را هم قبول دارد و به سوی آن دعوت می‏كند ، اين علم را هم قبول دارد
. به موسی می‏فرمايد : ما يك بنده‏ای داريم ، نزد او می‏روی و از او علم‏
می‏آموزی : « علمناه من لدنا علما »( سوره كهف ، آيه . 65  ) ما به آن بنده ،

از نزد خودمان‏ علم داديم يعنی او علمش را از يك بشر نياموخته از درون و

 باطنش ، علمی‏ جوشانده‏ايم

 (كلمه علم لدنی هم كه می‏گويند ، از همين آيه قرآن اقتباس شده است.  ) .
حافظ با آن زبان رمزی شيرين خود ، همين حديث را معنی می‏كند . می‏گويد :

سحرگه رهروی در سرزمينی

همی گفت اين معما با قرينی

كه ای صوفی شراب آنگه شود صاف

كه در شيشه بماند اربعينی

باز پيغمبر ( ص ) فرمود : " « لولا ان الشياطين يحومون حول قلوب‏
بنی‏ادم لنظروا الی ملكوت السموات
» " (محجةالبيضاء ، ج 2 ، ص . 125  )

 اگر نه اين است كه شياطين‏
گرد دلهای فرزندان آدم حركت می‏كنند و غبار و تاريكی ايجاد می‏كنند ،

بنی‏آدم می‏توانست با چشم دل ، ملكوت را مشاهده كند
. اين حديثی است كه‏
در برخی كتب خود ما مثل جامع السعادات آمده است . همچنين فرمود :
« لولا تكثير فی كلامكم ، و تمريج فی قلوبكم ، لرايتم ما اری ، و لسمعتم ما
اسمع
» اگر نبود پر حرفيها و حرفهای اضافی شما اين زبان خيلی به انسان
ضرر می‏زند و اگر نبود تمريج
(مرج " يعنی چمن . " ) در دل

شما كه دلتان حالت چمن را دارد و هر حيوانی در آن می‏چرد ، می‏توانستيد
آنچه را كه من می‏بينم ببينيد و صداهايی را كه من می‏شنوم بشنويد . يعنی‏
لازم نيست آدم پيغمبر باشد تا بتواند اين چيزها را ببيند و يا بشنود ،
گاهی غير پيغمبر هم ، اينها را می‏شنود ، مثل مزيم كه می‏شنيد .
علی ( ع ) كودك ده ساله‏ای بود كه در كوه حرا همراه پيغمبر بود . اولين‏
باری كه وحی بر رسول اكرم ( ص ) نازل شد و عالم برای پيغمبر دگرگون شد ،
علی ( ع ) همان صداهايی را كه پيغمبر از غيب و ملكوت می‏شنيد . می‏شنيد .
خود علی ( ع ) در نهج البلاغه نقل می‏كند ، می‏گويد : به پيغمبر عرض كردم‏
« يا رسول الله و لقد سمعت رنة الشيطان حين نزول الوحی عليه » صدای ناله‏
شيطان را برای اولين بار كه وحی نازل شد ، شنيدم . بعد پيامبر فرمود :
« انك تسمع ما اسمع ، وتری ما اری » بله ، آنچه من می‏شنوم تو می‏شنوی و
آنچه من می‏بينم تو می‏بينی ، « الا انك لست بنبی » (خطبه . 190  ) ولی در عين حال‏
تو پيغمبر نيستی .
بنابراين ، تصفيه نفس ، اخلاص ، دور كردن هوی و هوس نه تنها اثرش‏
اين است كه قلب انسان را صاف می‏كند ، بلكه اثر بيشتر و بالاتری دارد و
آن اين است كه [ به واسطه آن ] علم و حكمت از درون انسان می‏جوشد .

 

 ( ادامه دارد )

منبع : http://www.aviny.com/library/motahari/Books

 

 

       

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir