تكامل اجتماعی انسان
اثر متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری
بخش دوم : هدف زندگی
جلسه چهارم : ايمان و كمال انسان
كمال انسان در چيست ؟
نظريات مختلف درباره انسان كامل :
1 - انسان كامل يعنی انسان برخوردار الف برخوردار از طبيعت
رد اين نظريه
2 - نظريه عرفا
3 - نظريه حكما و فلاسفه الهی
4 - نظريه هندوئيسم
5 - كمال انسان در زيبائی است
6 - كمال انسان در قدرت است
تاريخ ايراد سخنرانی 51 / 6 / 26
بسم الله الرحمن الرحيم
در ارتباط با بحثی كه درباره هدف و ايمان به هدف در اسلام داشتيم يك مسئله اساسی اين است كه : آنچه به نام " ايمان " در اسلام مطرح است و در سراسر قرآن به چشم میخورد و محور همه مسائل است ، چيست ؟
البته ايمان در درجه اول ايمان به خدا و در درجه دوم ايمانهای ديگری است كه در قرآن مطرح است مثل ايمان به ملائكه و كتب و رسل و يوم آخر
آيا ايمان اساسا خودش از نظر اسلام برای انسان هدف است يا وسيله ؟ يعنی اينكه انسان بايد مؤمن باشد و اسلام از انسانها ايمان میخواهد ، خود هدف است يا وسيله است برای هدفهای ديگر ؟ البته توجه داريد كه مقصود از هدف ، هدف برای انسان است . نمیخواهيم بگوئيم ايمان هدف خداوند است و يا وسيلهای است برای هدفهای خداوند .
هدفها يعنی كمالات و هدفهای انسانی
آيا ايمان خود كمال انسان است ؟ و اينكه دعوت به ايمان شده است از اين جهت است كه اصولا [ ايمان ] كمال انسانی است و نفس كمال انسان به ايمان است ؟ يا از آن جهت دعوت به ايمان شده است كه ايمان يك سلسله آثار دارد و آن آثار برای انسان خوب است ، پس ايمان چيزی است كه برای انسان نافع است يعنی دارای آثار نيك است . اگر بخواهيم اين كلمه را به اصطلاح فلاسفه ادا كنيم اينطور بايد بگوئيم : آيا ايمان برای انسان خير است و يا نافع است ؟ زيرا فرق است ميان خير و نافع . خير آن چيزی است كه نفس و ذات خودش كمال و مطلوب است . يعنی انسان آنرا بايد برای خودش بخواهد نه برای چيز ديگر . ولی نافع آن چيزی است كه خوب است به خاطر اثری كه دارد ، و در واقع مقدمه خير است نه اينكه خودش فی حد ذاته خير باشد
اين مطلب قطعا بايد در شناخت اسلام به صورت يك مكتب و ايدئولوژی روشن بشود كه از نظر اسلام آيا ايمان خود هدف و مطلوب و خير است برای انسان ، و دعوت اسلام به ايمان از آن جهت است كه نفس ايمان خير است برای انسان قطع نظر از هر اثری كه داشته باشد ولو برای ايمان هيچ اثری از آثاری كه میشناسيم وجود نداشته باشد ، و يا اينكه خير چيز ديگری است و انسان از آن جهت به ايمان دعوت شده است كه ايمان مقدمه خيرات است چنانكه ما معمولا وقتی راجع به ايمان بحث میكنيم ، درباره فوائد و آثار ايمانبحث میكنيم و مثلا میگوئيم : انسان در صورت داشتن ايمان آرامش خاطر دارد و مصاحب او را از پا در نمیآورد .
اگر افراد جامعه ايمان داشته باشند میتوانند به يكديگر اعتماد كنند و خيرشان به يكديگر میرسد و شرشان بهم نمیرسد
شك نيست كه ايمان چنين آثاری هم دارد ولی آيا ايمان از آن جهت خوب است كه چنين آثار خوبی دارد يا نفس ايمان برای انسان كمال و خير و سعادت است و انسان كه بايد ايمان پيدا كند فقط برای خود ايمان است نه اينكه اثر ديگری بر آن مترتب باشد
اينجا است كه اين بحث پيش میآيد كه اصولا كمال انسان به چيست ؟ ما برای فهميدن اينكه ايمان ، كمال و خير است يا مقدمه خير و كمال ، بايد ابتدا مسئله كمال انسان را مطرح كنيم و ببينيم كمال انسان به چيست ؟
كمال انسان در چيست ؟
تشخيص كمال انسان از كمال هر چيز ديگر دشوارتر و مشكلتر است . از جمله مجهولات انسان درباره انسان همين مسئله است كه كمال انسان به چيست ؟ كمال (كمال كه نقطه مقابل آن نقص است ، احتياجی به تعريف ندارد و تقريبا مفهومی واضح و روشن است ) اكثر اشياء عالم را [ به آسانی ] میتوانيم تشخيص دهيم
مثلا اگر به ما بگويند يك سيب كامل چگونه بايد باشد ؟ به آسانی میتوانيم بگوئيم ، يك سيب كامل را زود میشود شرح داد ، زيرا آنچه در سيب مطلوب است و ما سيب را از آن جهت سيب میدانيم ، يكی مربوط به طعمش است و ديگر لطافت و رنگ و بالاخره شكلش .
اگر سيبی باشد كه از نظر شكل و رنگ زيبا باشد و از نظر طعم خوش طعم و شيرين و از نظر رائحه و بو خوشبو و از نظر لطافت ، لطيف باشد و در مقابل دندان مقاوم نباشد آن را به عنوان يك شیء مورد استفاده سيب كامل میدانيم
يك خانه كامل را زود میشود تعريف كرد . يك اسب كامل را به آسانی میتوان تعريف كرد ، ولی انسان كامل تعريفش از هر چيز ديگر مشكلتر و دشوارتر است . و لهذا بايد نظريات مختلفی را كه درباره انسان كامل گفتهاند شرح داد تا معلوم شود كدام درست است و يا اگر اجتهادا نتوانيم تشخيص دهيم ، لااقل ببينيم از نظر قرآن كداميك از آنها و تا چه حد تاييد شده است .
منبع : http://www.ghadeer.org/author/motahary/28/pages/3.html |