انسان كامل اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری ( قسمت اول )
فهرست مطالب
|
|
مقدمه
|
|
جلسه اول : عيوب روحی و روانی انسان
|
|
راههای شناخت انسان كامل از نظر اسلام
|
|
فرق " كمال " و " تمام "
|
|
تاريخچه تعبير " انسان كامل "
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
v مقدمه
كتاب حاضر مجموعهای است مشتمل بر تنظيم شده سيزده جلسه سخنرانی متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری تحت عنوان " انسان كامل " كه در سال 1353 و در ماه مبارك رمضان ايراد شده است . شش جلسه اول اين سخنرانيها در مسجد جاويد ( تهران ) و بقيه در محل ديگری ايراد شده است و اكثر قريب به اتفاق مستمعين را دانشجويان تشكيل میدادهاند . انتخاب اين موضوع برای بحث ، از سوی استاد شهيد ، بیمناسبت نبوده است . در آن ايام ، در جامعه اسلامی ما تفكری رواج يافته بود كه بيشتر به دستورات اجتماعی اسلام نظر داشت و بعد معنوی اسلام را كم اهميت معرفی میكرد چنانكه در گذشته ، بيشتر به دستورات عبادی و معنوی اسلام توجه میشد و بعد اجتماعی اين دين مقدس به دست فراموشی سپرده شده بود . استاد شهيد برای آنكه آشكار سازند كه اسلام يك دين جامع است و انسان اسلام ، انسانی است چند بعدی كه همه دستورات اين مكتب الهی را به طور هماهنگ به مورد اجرا میگذارد ، و برای آنكه جوانان مسلمان را از نگرش يك بعدی به اسلام مصون بدارند ، اين بحث را مطرح كردند ، كه البته نظر ساير مكاتب درباره " انسان كامل " نيز مورد بررسی قرار گرفته است . جلسات اول اين سخنرانيها مقارن با ايام شهادت مولای متقيان علی عليه السلام بوده است، به همين جهت، در پايان برخی از اين جلسات، ذكر مصيبت شده است كه اين ذكر مصيبتها بیارتباط با موضوع بحث نيز نمیباشند . قبلا دو كتاب تحت عنوان " انسان كامل " به نام استاد منتشر شدهاند كه هر دو دارای اشكالات فراوان میباشند .
اول بار و قبل از تشكيل " شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد " كتابی تحت همين عنوان به صورت تلفيقی از يازده جلسه اول توسط يكی از واحدهای انتشاراتی منتشر شد كه در آن ، تنظيم كننده ، مطالب را به قلم خود درآورده و اصالت كلام استاد را از بين برده بود ، به علاوه اشكالات بسيار ديگر كه اكنون مجال ذكر آنها نيست . آن نسخه در همان ايام ، از سوی واحد فرهنگی يكی از نهادهای انقلابی تجديد چاپ شد . پس از چندی ، كتاب ديگری تحت همين عنوان از سوی واحد انتشاراتی مذكور ، به صورت يازده جلسه سخنرانی ولی نه به صورت تلفيق بلكه به صورت سخنرانيهای جدا از يكديگر منتشر شد . اگر چه آن كتاب از نظر حفظ اصالت كلام استاد اندكی بهتر از چاپ گذشته بود ولی اشتباهات فراوانی خصوصا از نظر تنظيم داشت تا آنجا كه در برخی موارد معنی جمله سهوا عوض شده بود ، علاوه بر اينكه از نظر انتخاب تيترها و علامت گذاری دستوری و غيره اشكالات بسيار داشت . البته پس از اعلام نظر " شورای نظارت " چاپ مجدد آن كتابها متوقف گرديد . باری ، " شورای نظارت " نوارهای اين سخنرانيها را از نوبه دقت استخراج نمود و با دقت كافی و حفظ امانت و اصالت كلام استاد ، تنظيم نمود و اكنون به صورتی كه ملاحظه مینماييد منتشر میگردد . لازم به ذكر است كه اين چاپ ، گذشته از نحوه صحيح تنظيم ، مزيت ديگری بر نسخههای مذكور دارد و آن اينكه جلسات دوازدهم و سيزدهم كه البته نوار آنها در دست نيست و تنظيم آنها بر روی متنی كه در همان زمان از نوار استخراج شده و در اختيار استاد شهيد قرار گرفته صورت گرفته است اضافه شدهاند و به اين ترتيب بحث ، كامل گرديده است . از خدای متعال توفيق بيشتر مسئلت مینماييم . آذر 1367 شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد مرتضی مطهری
v جلسه اول : عيوب روحی و روانی انسان
بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين ، باری الخلائق أجمعين ، والصلوش والسلام علی عبدالله ورسو له ، و حبيبه وصفيه ، و حافظ سره و مبلغ رسالاته ، سيدنا و نبينا و مولانا أبی القاسم محمد و اله الطيبين الطاهرين المعصومين . أعوذ بالله من الشيطان الرجيم " « و اذ ابتلی ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال انی جاعلك للناس اماما قال و من ذريتی قال لا ينال عهدی الظالمين »" (سوره بقره ، آيه . 124 ) موضوع بحث ، انسان كامل از ديدگاه اسلام است . انسان كامل يعنی انسان نمونه ، انسان اعلی يا انسان والا . انسان مانند بسياری از چيزهای ديگر ، كامل و غيركامل د ارد و بلكه معيوب و سالم دارد و انسان سالم هم دو قسم است : انسان سالم كامل و انسان سالم غير كامل . شناختن انسان كامل يا انسان نمونه از ديدگاه اسلام ، از آن نظر برای ما مسلمين واجب است كه حكم مدل و الگو و حكم سرمشق را دارد ، يعنی اگر بخواهيم يك مسلمان كامل باشيم چون اسلام میخواهد انسان كامل بسازد و تحت تربيت و تعليم
اسلامی به كمال انسانی خود برسيم ، بايد بدانيم كه انسان كامل چگونه است ، چهره انسان كامل چهره روحی و معنویاش را عرض میكنم چگونه چهرهای است ، سيمای معنوی انسان كامل چگونه سيمائی است و مشخصات انسان كامل چگونه مشخصاتی است ، تا بتوانيم خود و جامعه خود را آن گونه بسازيم . اگر ما " انسان كامل " اسلام را نشناسيم ، قطعا نمیتوانيم يك مسلمان تمام و يا كامل باشيم و به تعبير ديگر، يك انسان ولو كامل نسبی از نظر اسلام باشيم.
v راههای شناخت انسان كامل از نظر اسلام
شناخت انسان كامل از نظر اسلام دو راه دارد : يك راه اين است كه ببينيم قرآن در درجه اول و سنت در درجه دوم انسان كامل را اگر چه در قرآن و سنت تعبير " انسان كامل " نيست و تعبير " مسلمان كامل " و " مؤمن كامل " است چگونه توصيف كردهاند ، ولی به هر حال معلوم است كه ( مسلمان كامل ) ، يعنی انسانی كه در اسلام به كمال رسيده است ، و " مؤمن كامل " يعنی انسانی كه در پرتو ايمان به كمال رسيده است . بايد ببينيم قرآن يا سنت ، انسان كامل را با چه مشخصاتی بيان كردهاند و چه خطوطی برای سيمای انسان كامل كشيدهاند . از قضا در اين زمينه ، چه در قرآن و چه در سنت بيانات زيادی آمده است . راه دوم شناخت انسان كامل ، از راه بيانها نيست كه ببينيم در قرآن و سنت چه آمده است ، بلكه از اين راه است كه افرادی عينی
را بشناسيم كه مطمئن هستيم آنها آنچنان كه اسلام و قرآن میخواهد ، ساخته شدهاند و وجود عينی انسانهای كامل اسلامی هستند ، چون انسان كامل اسلامی فقط يك انسان ايدهآلی و خيالی و ذهنی نيست كه هيچوقت در خارج وجود پيدا نكرده باشد ، انسان كامل ، هم در حد اعلا و هم در درجات پائينتر ، در خارج وجود پيدا كرده است . خود پيغمبر اكرم ( ص ) نمونه انسان كامل اسلام است . علی ( ع ) نمونه ديگری از انسان كامل اسلام است . شناخت علی ، شناخت انسان كامل اسلام است ، اما ( شناخت علی ) ، نه شناخت شناسنامهای علی . گاهی انسان ، علی را شناسنامهای میشناسد ، نامش علی ، پسر ابوطالب ، ابوطالب پسر عبدالمطلب ، مادرش فاطمه دختر اسدبن عبدالعزی ، شوهر فاطمه ، پدر حسن و حسين ، در آن سال متولد شد ، فلان سال از دنيا رفت ، چنان جنگهائی كرد ، اينها شناختهای شناسنامهای است ، يعنی اگر بخواهيم برای علی ( ع ) يك شناسنامه صادر كنيم و به شناسنامه او آگاه باشيم ، شناسنامهاش اينهاست ، اما شناخت شناسنامهای علی ، شناخت علی نيست ، شناخت انسان كامل نيست ، شناخت علی ، يعنی شناخت شخصيت علی نه شخص علی . در هر حدی كه شخصيت جامع علی ( ع ) را بشناسيم ، انسان كامل اسلام را شناختهايم و در هر حدی كه انسان كامل را عملا نه اسما و لفظا امام و پيشوای خود قرار دهيم ، راه او را برويم ، تابع و پيرو او باشيم و كوشش كنيم كه خود را بر طبق اين نمونه بسازيم ، [ در همان حد ] شيعه اين انسان كامل هستيم ،
چون " الشيعة من شايع عليا " (متن لمعه ، كتاب الوقف . ) شهيد [ اول ] در لمعه به مناسبتی اين حرف را میگويد و ديگران هم اين را گفتهاند : شيعه يعنی كسی كه علی را مشايعت كند ، يعنی انسان با " لفظ " شيعه نمیشود ، با " حرف " شيعه نمیشود ، با " حب و علاقه فقط " شيعه نمیشود ، پس با چه چيز شيعه میشود ؟ با مشايعت ، مشايعت يعنی همراهی . وقتی كسی میرود ، شما پشت سر و همراه او میرويد ، اين را " مشايعت " میگويند ، شيعه علی يعنی مشايعت كننده عملی علی . پس دو راه شناخت انسان كامل و همچنين فائده بحث از آن را دانستيم . بنابراين ، مسئله انسان كامل يك بحث فلسفی و علمی [ محض ] نيست كه [ فقط ] اثر علمی داشته باشد . اگر انسان كامل اسلام را از راه بيان قرآن [ و سنت ] و از راه شناخت پروردههای كامل قرآن نشناسيم ، نمیتوانيم راهی را كه اسلام معين كرده ، برويم و يك مسلمان واقعی و درست باشيم و همچنين جامعه ما نمیتواند يك جامعه اسلامی باشد . پس ضرورت دارد انسان كامل و عالی و متعالی اسلام را بشناسيم .
v فرق " كمال " و " تمام "
اينجا يك سؤال مطرح است كه اصلا معنی ( كامل ) چيست ( بعضی چيزها
خيلی واضح است ولی وقتی انسان دقت میكند ، میبيند اين واضح ، بيشتر از خيلی مشكلها احتياج به توضيح دارد . ) ؟
v انسان كامل يعنی چه ؟
در زبان عربی دو كلمه نزديك به يكديگر نه عين يكديگر داريم و ضد اين دو كلمه يك كلمه است ، يعنی آن كلمه گاهی در ضد اين به كار میرود و گاهی در ضد آن . در فارسی حتی خود آن دو كلمه را هم نداريم ، يعنی به جای آن دو كلمه ، فقط يك كلمه داريم ، آن دو كلمه عربی يكی ( كمال ) است و ديگری ( تمام ) . گاهی در عربی " كامل " گفته میشود و گاهی ( تام ) و در مقابل هر دو ( ناقص ) گفته میشود ، [ چنانكه در فارسی اينچنين میگوئيم : ] اين كامل است و آن ناقص ، اين تام است ، تمام است و آن ديگری ناقص . در يك آيه از قرآن هر دو كلمه آمده است :
" « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتی »" (سوره مائده ، آيه . 3 )
[ امروز ] دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم .
نفرمود : اتممت [ عليكم [ دينكم " ، و همچنين نفرمود : ( اكملت لكم نعمتی ) ، میگويند اگر چنين گفته بود از نظر دستور زبان عربی درست نبود . حال فرق اين دو كلمه چيست ؟
ما اگر فرق اين دو را نگوئيم ، نمیتوانيم بحثمان را شروع كنيم ، يعنی شروع بحث ما ، از دانستن معنی اين دو كلمه است . " تمام " برای يك شیء در جائی گفته میشود كه همه آنچه برای اصل وجود آن لازم است ، به وجود آمده باشد ، يعنی اگر بعضی از آن چيزها به وجود نيامده باشد ، اين شیء در ماهيت خودش ناقص است ، [ به طوری كه ] میتوان گفت كه وجودش كسر برمیدارد :
نصفش موجود است ، ثلثش موجود است ، دو ثلثش موجود است ، و از اين قبيل . مثلا ساختمان يك مسجد كه براساس يك نقشه ساخته میشود احتياج به يك تالار دارد ، تالار هم احتياج به ديوار و سقف و درب و شيشه و [ ملزومات ديگر ] دارد . وقتی همه آن چيزهايی كه اين ساختمان احتياج دارد كه اگر آنها نباشد ، نمیتوان از ساختمان استفاده كرد فراهم شد ، میگويند : ساختمان تمام شد . برای نقطه مقابل اين كلمه ، كلمه ناقص را بكار میبريم . اما كمال در جائی است كه يك شیء بعد از آنكه " تمام " هست ، باز درجه بالاتری هم میتواند داشته باشد و از آن درجه بالاتر ، درجه بالاتر ديگری هم میتواند داشته باشد . اگر اين كمال برای شیء نباشد باز خود شیء هست ، ولی [ با داشتن اين كمال ] ، يك پله بالاتر رفته است . كمال را در جهت عمودی بيان میكنند و تمام را در جهت افقی . وقتی شیء در جهت افقی به نهايت وحد آخر خود برسد ، میگويند تمام شد ، و زمانی كه شیء در جهت عمودی [ بالا رود ] ، میگويند كمال [ يافت ] . اگر میگويند : " عقل فلان كس كامل شده است " يعنی قبلا هم عقل داشته ، اما عقلش يك درجه بالاتر آمده است ، " علم فلان كس كامل شده است " يعنی قبلا هم علم داشت و از آن استفاده میكرد ولی [ اكنون ] علمش يك درجه كمالی را پيموده است . پس يك انسان تمام داريم كه در مقابل انسانی است كه از نظر افقی ناتمام است ، يعنی اصلا نيمه انسان است ، كسر انسان است ، مثلا ثلث يا دو ثلث انسان است و به هر حال ، انسان تمام نيست ، و انسان ديگری هم داريم كه انسان تمام هست ولی
انسان تمام ، میتواند كامل باشد ، كاملتر باشد و از آن هم كاملتر باشد ، تا به آن حد نهائی نهائی كه انسانی از آن بالاتر وجود ندارد [ برسد ] كه او را " انسان كامل كامل " كه حد اعلای انسان است میناميم .
v تعبير " انسان كامل "
تعبير " انسان كامل " در ادبيات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است . امروز در اروپا هم اين تعبير خيلی زياد مطرح است ولی برای اولين بار در دنيای اسلام اين تعبير در مورد انسان به كار برده شده است . اولين كسی كه در مورد انسان ، تعبير " انسان كامل " را مطرح كرد ، عارف معروف ، محیالدين عربی اندلسی طائی است . محی الدين عربی پدر عرفان اسلامی است ، يعنی تمام عرفائی كه شما از قرن هفتم به بعد در ميان تمام ملل اسلامی سراغ داريد و از جمله عرفای ايرانی فارسی زبان ، از شاگردان مكتب محیالدين هستند . مولوی يكی از شاگردان مكتب محیالدين است . او با اين همه عظمت ، در مقابل محیالدين از نظر عرفانی چيزی نيست . محیالدين ، مردی عربی نژاد از اولاد حاتم طائی ، و اهل اندلس (اسپانيای
امروز ، آنوقت به نام اندلس و يك كشور اسلامی بود . ) بود . همه مسافرتهای او در كشورهای اسلامی بود و در شام از دنيا رفت . قبر محیالدين اندلسی شامی كه به اعتبار مدفنش به او " شامی " میگويند در دمشق است . او شاگردی به نام صدرالدين
قونوی دارد كه بعد از محیالدين، بزرگترين عارف شمرده میشود. اينكه عرفان اسلامی به صورت علمی ، آنهم علم بسيار بسيار غامض درآمده است . محصول كار محیالدين و شروح صدرالدين قونوی است . صدرالدين قونوی كه اهل قونيه در تركيه است ، پسر زن محیالدين بود، يعنی محیالدين هم استادش بود و هم شوهر مادرش . مولوی معاصر صدرالدين قونوی است . صدرالدين در مسجدی امام جماعت بود و مولوی میرفت و به او اقتدا میكرد . افكار محیالدين بهوسيله صدرالدين قونوی به مولوی انتقال پيدا كرده است (اين حرفهای ديگری كه در
اين زمينهها میشنويد ، اساسی ندارد . عرفان اسلامی ريشههای ديگری
غير از مهملاتی كه يك عده امروز در روزنامهها و مجلات میبافند ، دارد . ) يكی از مسائلی كه اين مرد طرح كرد ، مسئله انسان كامل بود ، ولی البته او از ديدگاه عرفان آن را طرح كرده است (گر مقتضی بود ، در اين زمينه
مفصلتر بحث میكنم . ) مخصوصا يكی از سؤالاتی كه از محمود شبستری معروف ، صاحب منظومه بسيار بسيار عالی و نفيس ادبی و كمنظير " گلشن راز " شده است در مورد انسان كامل است كه او هم با ديد عرفانی جواب داده است . پس اولين كسی كه با لفظ " انسان كامل " اين مسئله را طرح كرد و با ديد خاص عرفانی ، اين مطلب را بيان كرد ، اوست . ديگران هم انسان كامل را هر كسی از ديد خود به شكلی بيان كردهاند . ما میخواهيم ببينيم كه انسان كامل از ديد قرآن چگونه انسانی است . بحث را از انسان تمام و انسان ناقص شروع میكنيم تا بتوانيم به مراحل بعدی اين بحث برسيم .
( ادامه دارد )
منبع : http://www.aviny.com/library/motahari/Books |