به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری » قيامت ، نتيجه ملكات انسان
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 548 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

قيامت ، نتيجه ملكات انسان

اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری

تفسير سوره قلم ( بخش چهارم )
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم« أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ کَالُْمجْرِمِينَ «35» ما لَکُمْ کَيْفَ تَحْکُمُونَ «36» أَمْ لَکُمْ کِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ «37» إِنَّ لَکُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ «38» أَمْ لَکُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَما تَحْکُمُونَ «39» سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِکَ زَعِيمٌ «40» أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَکائِهِمْ إِنْ کانُوا صادِقِينَ «41» يَوْمَ يُکْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ «42» خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ «43» فَذَرْنِي وَ مَنْ يُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ «44» وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ کَيْدِي مَتِينٌ «45» »  ( قلم / 35 -  45  )

  ). . . اينها سبب چنين روحيه‏های پليدی در او شده است . اين‏ آياتی كه الان خوانديم همان‏طور كه مفسرين گفته‏اند جواب به يك سوال مقدر و غيرمذكور است ، يعنی در آيات ذكر نشده است ولی چنين مطلبی را عرضه‏ می‏داشته‏اند .

قياس كردن وضع آخرت با وضع دنيا

آن مردم به واسطه همان ترف يعنی مترف‏بودن و متنعم بودن به نعمتها ، كم‏كم اين خيال برايشان پيدا شده بود كه اساسا يك نوع امتياز ذاتی از ديگران دارند ، [ لذا ] يك نوع عزت بلاجهت برای خود قائل بودند ، و از جمله حرفهايی كه اينها می‏زدند اين است كه به اصطلاح معروف می‏گفتند سالی‏ كه نكوست از بهارش پيداست . دنيا و آخرت نمونه‏های يكديگرند . همين‏طور كه خدا در دنيا ما را عزيز داشته است حتما در آخرت هم ما را عزيز خواهد داشت . همين وضع فعلی دنيای ما قرينه است بر اينكه در آخرت هم وضع‏ همين‏طور خواهد بود . اگر آخرتی باشد ( ما نمی‏دانيم آيا دنيای ديگری هست‏ يا نيست ، ولی شما مسلمانها كه می‏گوييد دنيای ديگری هست ، فرضا دنيای‏ ديگری هم باشد ) باز وضع ما از شما بهتر خواهد بود ، به دليل دنيای فعلی‏ . همين‏طور كه در اينجا وضع ما از شما بهتر است و شما يك عده مردم فقير محروم مفلوكی هستيد ، در آنجا هم حتما وضع ما بهتر خواهد بود . اين يك خيالی است كه به شكلهای مختلف برای افراد بشر پيدا می‏شود ، يعنی يك تخيل شيطانی است و يك مايه فريبی است كه به عناوين‏ مختلف در اذهان پيدا می‏شود .

قرآن اين مطلب را در سوره ياسين و در جاهای ديگر نيز يادآوری فرموده است . از آن جمله اين است كه وقتی دستور می‏رسيد كه بر فقرا انفاق كنيد ، عده‏ای انفاق را محكوم می‏كردند و می‏گفتند به مثل امروز فارسی ما خدا مورچه را ديده كه كمرش را اينقدر باريك كرده‏ است . خدا اينها را می‏شناخته كه چه آدم های بدی هستند و لايق و شايسته‏ نيستند كه اينها را گرسنه و برهنه نگه داشته است . اگر اينها چنين‏ لياقتی می‏داشتند خدا خودش می‏داد ، چرا ما بدهيم ، مگر از خزانه خدا كم‏ می‏آمد كه به اينها بدهد ، چرا ما بدهيم ؟ ( « و إذا قيل لهم أنفقوا مما رزقكم الله قال الذين كفروا للذين امنوا أنطعم من لو يشاء الله أطعمه إن‏ أنتم الا فی ضلال مبين ») (يس / . 47   ) .

خلاصه اينها ملاكات مادی دنيوی را كافی‏ برای ملاكات اخروی می‏گرفتند . بهره‏مند بودن هرچه بيشتر از ماديات را دليل بر اين می‏گرفتند كه اگر جهان ديگری هم باشد ، اگر معنويتی باشد و اگر تقربی به خدا باشد ، در آنجا هم باز همين اشخاص پيشتر و جلوتر خواهند بود . اصلا اينكه خدا اينقدر به ما داده دليل بر اين است كه خدا ما را بيشتر دوست دارد و ما در نزد او مقربتر هستيم و بنابراين اگر دنيای ديگری هم باشد مطلب از همين قرار خواهد بود .

پاسخ قرآن

حال ، قرآن جواب اين مطلب را می‏دهد ، می‏فرمايد : " « أفنجعل « المسلمين كالمجرمين »" اينها نزد خودشان چه خيال كرده‏اند ؟ ما مسلم و مجرم را در يك درجه قرار خواهيم داد ؟ آنجا كه حساب حساب تسليم امر خدا بودن است ، آن‏كه مسلم است و تسليم امر خداست ، خدای خود را می‏شناسد و خود را تسليم امر خدا كرده است با آن‏كه مجرم است و متخلف و عاصی ، [ در يك درجه قرار می‏گيرد ؟ ] قرآن مسائلی را كه فطرت هر كسی‏ بدون اينكه نيازی به استدلال داشته باشد آن مسائل را می‏فهمد ، به صورت‏ سوال مطرح می‏كند ، يعنی اين را وجدان خودتان درك می‏كند و ديگر دليل‏ نمی‏خواهد . " « افنجعل المسلمين كالمجرمين »" ما ، خدای عالم ، خدای‏ حكيم و عليم و عادل ، مسلم و مجرم را در يك درجه قرار می‏دهيم ؟ چنين‏ چيزی ممكن است ؟ ! عقلتان كجا رفته است ؟ " « ما لكم كيف تحكمون »" چه می‏شود شما را ؟ چگونه قضاوتی است كه می‏كنيد ؟ صددرصد جنبه عقلی دارد ( همين‏طور كه بعضی مفسرين گفته‏اند ) يعنی عقل شما كجا رفته است ؟

 يك‏ وقت شما قائل به خدايی نيستيد ، به يك سلسله عوامل مادی كور و كر طبيعی‏ قائل هستيد و چنين فرض می‏كنيد كه همان عواملی كه در دنيا ما را جلو انداخته است در آخرت هم ما را جلو خواهد انداخت ، و يك وقت صحبت‏ خدا را می‏كنيد ، خدای عادل و حكيم ، در اين صورت عقلتان كجا رفته است‏ كه خدای عادل و عليم و حكيم ، مسلم و مجرم را در يك پايه و درجه قرار دهد ؟ چه می‏شود شما را ؟ اين چه حكم و قضاوتی است كه می‏كنيد ؟ اين چگونه‏ فكر كردنی است ؟ اين چگونه قضاوت‏كردنی است ؟ بعد می‏فرمايد : « ام لكم كتاب فيه تدرسون ». ممكن است يك كسی بگويد اين استدلال كه شما می‏كنيد استدلال عقلی و متكلمانه و فيلسوفانه است ، درست است ، اگر ما باشيم و ملاكها و معيارهای عقلی ، اينها جور درنمی‏آيد ، ولی ما به منقول استناد می‏كنيم نه به معقول ، يعنی‏ می‏گوييم در كتابهای دينی ، در كتابها و سنتهای گذشته چنين آمده است .

قرآن می‏گويد حال حكم عقل به كنار ، آيا چنين سندی داريد ؟ " « ام لكم‏ كتاب فيه تدرسون »" آيا يك كتاب آسمانی در نزد شماست كه آن كتاب‏ را قرائت می‏كنيد و با استناد به آن كه در فلان آيه يا حديث يا سنت چنين‏ چيزی آمده است اين سخن را می‏گوييد ؟ ( يعنی چنين چيزی نيست ، اين حرف‏ مفت چيست كه از خودتان درآورده‏ايد ؟! ) " « ام لكم كتاب فيه تدرسون " آيا كتابی برايتان هست كه در آن كتاب اين حرفها را می‏خوانيد و به‏ استناد آنها اين حرفها را می‏زنيد كه " « ان لكم فيه لما تخيرون »" خدا شما را سوگلی انتخاب كرده است ؟

( داستان گوساله حاج ميرزا آغاسی كه‏ آزادی مطلق داشت و وقتی كه در باغها و مزرعه‏های شهر می‏رفت كسی جرات‏ نمی‏كرد مزاحمش بشود . ) آيا در يك جايی چنين سند كتبی و منقولی داريد كه گفته‏اند اختيار مطلق با شماست ، هر كاری كه دلتان می‏خواهد انتخاب‏ كنيد و هر نعمتی هم كه انتخاب كنيد مال شما ، آيا چنين چيزی است ؟ "

« ان لكم فيه لما تخيرون »" در يك كتابی شما می‏خوانيد كه هرچه را كه‏ خودتان انتخاب و اختيار كنيد آن ديگر مال شماست ؟ ممكن است شما حرف سومی بگوييد و آن اين است كه دليل عقلی وجود ندارد ، در كتاب آسمانی هم چيزی نيامده است ، ولی يك قول خصوصی توام با يك‏ قسمتهای غلاظ و شداد موكد [ دركار است ، ] خدا به طور خصوصی به شما قول‏ داده و رويش هم قسم خورده است ، و قسم خورده است كه تا روز قيامت از اين قسم خودش برنگردد ، آيا شما يك چنين قسمی داريد ؟

" « ام لكم ايمان علينا بالغه الی يوم القيامه " يا شما بر عهده ما يك قسمی داريد ، يعنی ما را قسم داده‏ايد و ما قسم‏ خورده‏ايم كه استثنائا برخلاف همه كتابهای آسمانی و همه دليلهای عقلی ، ما برای شما چنين كاری بكنيم كه " « ان لكم لما تحكمون »" برای شما همان‏ چيزی است كه شما حكم كنيد و هر چه دل شما بخواهد؟ همه عطف به آن گذشته‏ است : " « ان كان ذا مال و بنين »" يعنی اين دارم‏دارم‏ها ، كار را به‏ جايی می‏رساند كه انسان خيال می‏كند كه آنچه دل او بخواهد همان است كه‏ بايد بشود، هر چه او حكم كند همان خواهد بود، هر چه او دلش بخواهد همان‏ می‏شود. چون ديده كه در دنيا هر چه خواسته، شده است، اين برايش يك اصل‏ كلی شده است .

بعد قرآن می‏گويد كه ای بدبخت بيچاره ! اينكه هر چه از ماديات خواستی‏ ، شده است ، همين برای تو عقوبت الهی بوده است كه آن را برای خودت‏ يك اصل قرار داده‏ای ، و اگر تو استحقاق لطف و عنايت خدا را می‏داشتی ، در يك‏جا آن چيزی كه می‏خواستی نمی‏شد تا تو بيدار شوی . موفقيتها عيب‏ بزرگش اين است كه انسان را بيهوش می‏كند ، و شكستها حسن بزرگش اين‏ است كه انسان را به هوش می‏آورد . موفقيتها غالبا انسان را مغرور ، غافل‏ و از خود بی‏خبر می‏كند ، و برعكس ، شكستهاست كه انسان را بيشتر به فكر وادار می‏كند و پرده غفلت را از جلوی چشم انسان برمی‏دارد .

دوست داشتن‏های خدا بی‏منطق نيست

در آيات بعد می‏خوانيم خيلی افراد هستند كه هر چه بيشتر موفقيت پيدا می‏كنند بيشتر شاكر و ذاكر خدا می‏شوند ( و بايد هم چنين‏ باشند ) ، يك ذره سبب غفلت آنها نمی‏شود ، ولی بعضی از مردم برعكس ، كارشان به جايی می‏رسد كه واقعا اين توهم برايشان پيدا می‏شود كه آنچه در دنيا هست دليل بر تقرب ما نزد خدای متعال است و اينكه خدا ما را دوست‏ دارد . ديده‏ايد بعضی اشخاص می‏گويند اصلا خدا مرا دوست دارد . خيال كرده‏ كه‏خدا يك كسی را [ به گزاف دوست می‏دارد ] مثل اينكه انسانی گاهی به‏ طور دلبخواهی كسی را دوست دارد و درباره او هرگونه تبعيض و بی‏عدالتی را نسبت به افراد ديگر روا می‏دارد . خدا هيچ‏كسی را جز بر قانون خودش دوست‏ نمی‏دارد . نه تنها خدا چنين است ، شما انسان های حكيم را در نظر بگيريد ، هر انسانی به هر اندازه كه از حكمت بيشتر برخوردار باشد دوست داشتنش‏ افراد و اشيا را ، از بی‏ضابطه‏بودن خارج می‏شود و تحت ضابطه درمی‏آيد ، و هرچه انسان ها از حكمت دورتر باشند دوستيهايشان هم بی‏منطق‏تر است .

خدای متعال كه حكيم علی‏الاطلاق است ، محال است كه به طور بی‏منطق انسانی‏ يا گروهی را دوست داشته باشد ، همان ادعايی كه يهوديها می‏كردند : « لن تمسنا النار الا اياما معدوده » (بقره / . 80) . منطقی‏ترين كارها كار خداست و منطقی‏ترين عنايتها عنايتهای خداست و منطقی‏ترين دوست داشتن‏ها دوست‏ داشتن‏های خداست . " « ام لكم ايمان علينا بالغه الی يوم القيامه »" يا اينها برعهده‏ ما قسمهايی دارند ، ما را قسم داده‏اند و ما قبول كرده‏ايم و ما درگير قسمی‏ هستيم كه خورده‏ايم و نمی‏توانيم قسم خودمان را نقض كنيم ، و اين قسم را هم تا روز قيامت امتداد دادند و مدتش يك سال و دو سال و پنج سال نيست ، قسمی‏ است كه برای يك مدت طولانی است كه تا قيامت بكشد و در قيامت تكليفش‏ روشن شود ، آيا چنين چيزی در كار بوده است؟ " « سلهم ايهم بذلك زعيم "گويی قرآن به صورت استهزا می‏گويد از اينها بپرس آن قائد و رهبر اينها كه آمده با ما سوگندنامه امضا كرده است كيست ؟ يعنی اين خيالات و اوهام‏ چيست كه اينها به همديگر می‏بافند ؟ !

يا مطلب چيز ديگری است و آن اين است : اگر مساله ، خدايی بود مطلب‏ همين بود كه قرآن گفته است ، كار خدا همين است ، ولی غيرخدا هم هست ، يك دست‏اندركارهای ديگری در خلقت در مقابل خدا وجود دارد كه آنها هم‏ می‏توانند عليرغم خواسته و رضای الهی كارهايی را انجام دهند . اينها همان‏ معبودها و شركايی هستند كه اينان آنها را می‏پرستند . پس ممكن است اينها اين خيالی كه پيدا كرده‏اند كه ما هر كاری كه بخواهيم می‏كنيم ، در قيامت‏ هم وضع ما از شما بهتر است ، اعتمادشان به آن شركاست ، آنهايی كه اين‏ افراد آنان را شريك خدا قرار داده‏اند . " « ام لهم شركاء »" يا برای‏ اينها شركايی است ( يعنی شريكهای خدا كه اينها برای خود فرض كرده‏اند ، چون آن شريكها كه واقعا شريك خدا نيستند ، شريكهايی هستند كه اينها پيش‏ خودشان فرض كرده‏اند ) ، يا به نفع اينها يك عده شركايی برای خدا در كار است . " « فلياتوا بشركائهم ان كانوا صادقين »" اگر راست می‏گويند معرفی كنند . " « يوم يكشف عن ساق و يدعون الی السجود فلا يستطيعون »" شركای خودشان را در آن روز حاضر كنند ، آن روزی كه پرده‏ها برداشته می‏شود .

" « يكشف عن ساق »" را چند جور تفسير كرده‏اند . روزی كه ساقهای‏ پاها كشف می‏شود . اين جمله در زبان عربی همين‏طور كه كشاف و ديگران‏ گفته‏اند كنايه است ، يعنی روزی كه كار در نهايت درجه شدت پيدا می‏كند . مثل آنچه ما می‏گوييم " آن روزی كه پاچه‏ها را بايد بالا زد " كه وقتی‏ انسان پاچه را بالا می‏زند ساق پا معلوم است . آن روزی كه پاچه‏های پاها بايد بالا زده شود ، كنايه از اين است : روزی كه هر كسی جز با نيروی عمل‏ خودش كاری نمی‏تواند انجام دهد ، روزی كه اين خيالات و اوهام بايد دور ريخته شود .

قيامت ، نتيجه ملكات انسان

و در آن روز مردم خوانده می‏شوند به سجده كردن ولی اينها ديگر قدرت‏ سجده‏كردن ندارند . مكرر گفته‏ايم آنچه در قيامت ظهور می‏كند نتيجه ملكاتی‏ است كه انسان ها در دنيا كسب می‏كنند ، با اين تفاوت كه ملكاتی كه انسان در دنيا كسب می‏كند اگرچه عمل به خلافش خيلی دشوار است ولی انسان تا در دنيا هست باز امكان اينكه برخلاف ملكات خودش عمل كند برايش وجود دارد ، چون دار ، دار عمل است ، دار قوه و استعداد است ، دار فعليت محض‏ نيست . به هر اندازه كه ملكات خوب انسان در اين دنيا فعليت پيدا كند امكان اينكه كار بد از انسان سر بزند ضعيفتر است ولی امر ناممكنی نيست‏ . آن عادلترين عادلها هم امكان اينكه يك معصيت از او سر بزند هست . فقط مقام عصمت يك مقام بالاتری است كه ديگر روی آن نمی‏شود حرف زد و الا عادلترين عادلها هم امكان لغزش در آنها هست .

سخن مرحوم مقدس اردبيلی

در ميان علما چند نفر هستند كه به زهد و ورع و تقوا و عدالت بی‏خدشه‏ ضرب‏المثل‏اند . يكی از اينها ....







 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir