به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری ( تکامل اجتماعی انسان ) » هدف زندگی
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 592 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

تكامل اجتماعی انسان

اثر متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری

بخش دوم : هدف زندگی

جلسه دوم :

( قسمت اول )

ريشه اخلاق فردی و اجتماعی

نظريات مختلف درباره ريشه اخلاق اجتماعی

 1 - نظريه راسل : منافع فردی

 رد اين نظريه

 2 - القای مالكيت فردی

 رد اين نظريه

 جامعه نيازمند ارزشهای معنوی است

*********

 تاريخ ايراد سخنرانی 51 / 6 / 6

بسم الله الرحمن الرحيم

ريشه اخلاق فردی و اجتماعی

انسان در زندگی انسانی خود ، چه فردی و چه اجتماعی ، نياز دارد به يك‏ سلسله هدفهای غير مادی . ما فعلا از جنبه نياز يك فرد در زندگی فردی به‏ هدفها و ارزشهای معنوی و غير مادی بحثی نمی‏كنيم چون فعلا مورد نياز ما نيست و شايد در ضمن بحثهای اجتماعيمان روشن شود . ولی قدر مسلم اين است‏ كه هر مكتب اجتماعی نيازمند است به يك سلسله هدفهای مشترك برای افراد . چون اگر هدفها مشترك نباشد ، زندگی اجتماعی به مفهوم واقعی ، يعنی‏ زندگی تشكيلاتی امكان پذير نيست زيرا معنی زندگی اجتماعی همكاری است و همكاری در زمينه هدفهای مشترك امكان پذير است . اگر هدف مشترك در كارها نباشد امكان همكاری ميان افراد نيست . هدف مشترك اعم است از هدف مادی و معنوی . ممكن است هدف مشترك افرادی هدف مادی باشد ، نظير شركتهای تجاری يا صنعتی كه افراد تشكيل می‏دهند . يك عده سرمايه دار جمع‏ می‏شوند و يك شركت تجاری يا صنعتی تاسيس می‏كنند .

و يا يك نفر صاحب سرمايه و يك يا چند نفر صاحب باز و با همديگر قرار داد می‏بندند ، كار و بازو از يكی و سرمايه از ديگری ، و بعد كار مشتركی انجام می‏دهند

پس هدف مشترك اعم است ولی جامعه انسانی را صرفا از طريق و به شكل‏ يك شركت نمی‏شود اداره كرد . يعنی اين امكان نيست كه اساس زندگی‏ اجتماعی بشر فقط يك شركت بزرگ باشد . البته در نظر ما نمی‏شود ، و الا فرضيه بعضيها بر همين اساس است

نظريات مختلف درباره ريشه اخلاق اجتماعی

1 - نظريه راسل : منافع فردی

همين جناب راسل اخلاقش بر همين اساس است . چون هيچ ريشه‏ای برای اخلاق‏ اجتماعی قائل نيست جز منافع فرد می‏گويد اخلاق اجتماعی در واقع نوعی‏ قرارداد است كه افراد با يكديگر می‏بندند زيرا همه افراد اين مطلب را كاملا درك می‏كنند كه حفظ بهتر منافعشان در اين است كه حقوق و وجود يكديگر را رعايت كنند . مثال می‏زند كه مثلا من به حسب طبع ، مايلم كه‏ گاو همسايه هم مال من باشد و به خود اختصاص دهم ، ولی متوجه اين مطلب‏ هستم كه اگر من اين كار را بكنم همسايه هم عكس العمل نشان خواهد داد و گاو مرا خواهد برد ، و همسايه ديگر هم اين كار را خواهد كرد و من به جای‏ اينكه سود بيشتر ببرم ، ضرر بيشتر می‏برم . پس می‏گويم مصلحت اين است كه‏ من حق تو را محترم بشمارم و گاو ترا مال تو بدانم تا گاو من هم مال من باشد . راسل ريشه اخلاق اجتماعی را حفظ منافع فردی‏ می‏داند ، و در واقع ريشه احترام افراد نسبت به حقوق يكديگر را همان‏ می‏داند كه يك عده شركا حقوق يكديگر را محترم می‏شمارند ، چون مصلحت فرد را در همكاری می‏دانند

رد اين نظريه

می‏گوئيم دزدها هم روابطشان با هم همينطور است . يك عده دزد وقتی با هم هم پيمان می‏شوند كه دزدی كنند و سر گردنه را بگيرند ، بين خودشان بنا را بر عدالت می‏گذارند و رعايت يكديگر را می‏كنند ، چون می‏دانند كه به‏ تنهائی اين كار عملی نيست . [ به عبارت ديگر ] چون همه به هم نيازمندند ، به دليل نيازمندی به يكديگر ، حقوق يكديگر را محترم می‏شمارند . و به‏ همين دليل است كه ما هميشه گفته‏ايم راسل شعارش با فلسفه‏اش فرق می‏كند

شعارش ، شعار انساندوستی است ولی فلسفه‏اش ريشه انساندوستی را می‏زند

زيرا او ريشه اخلاق اجتماعی را منافع می‏داند ، و اين اخلاق می‏تواند حاكم بر فردی باشد كه منفعت خود را در همكاری با ديگران بداند و از عكس العمل‏ ديگران بترسد . وقتی يك عده ، همزور و هم توان باشند طبعا ملاحظه يكديگر را می‏كنند ، اما وقتی كسی از نظر قدرت به جائی رسيد كه صد درصد مطمئن شد كه همكارانش يا ديگران آنقدر ضعيفند كه نمی‏توانند كاری بكنند ، دليل‏ ندارد كه اين اصول اخلاق را رعايت كند و چرا بكند ؟ مثلا نيكسون و برژنف اگر مقابل هم قرار گيرند ، چون همزور و هم توان هستند حساب می‏كنند كه در صورتی نفع خواهند برد كه رعايت‏ يكديگر را بكنند .

اما وقتی هر كدام در مقابل ملتی ضعيف قرار گرفت ، ديگر اين كار دليل ندارد . در اين صورت اعتراض راسل به آمريكا كه مثلا چرا شما در ويتنام می‏جنگيد و اين كار ، غير انسانی است ، حرف نامعقولی‏ است . زيرا غير انسانی يعنی چه ؟ آمريكا چه الزامی دارد كه نجنگد ؟ بهر حال اين يك مكتب است كه مسلم مكتب بسيار سخيفی است يعنی اساسا تجويز می‏كند و به زورمند اجازه می‏دهد كه زور بگويد . اين ، حرف درستی است ولی‏ ديگر اخلاق نيست . زيرا به قوی نمی‏تواند فرمان دهد كه با آنكه مطمئن هستی‏ ضعيف نمی‏تواند نسبت به تو كاری انجام دهد ، [ اين كار را ] نكن ، دليل‏ ندارد چرا نكند ؟ اين كار برای قوی در چنين مكتبی قطعا مجاز است . پس‏ بايد بدنبال چيز ديگری رفت

2 - الغای مالكيت فردی

ممكن است يك مكتب بر اساس همان هدفهای مشترك مادی بنا شود ، ولی‏ برای جلوگيری از مفاسد ياد شده راه ديگری پيشنهاد كند و بگويد : ما بايد علل تجاوز افراد به يكديگر را بررسی كنيم ، بعد آن علل را از بين ببريم و لزومی ندارد كه آن علل ، علل وجدانی و روانی و تربيتی باشد . اگر از پيروان اين مكتب بپرسيد در صورت تجاوز قوی به ضعيف چه مانع و رادعی‏ می‏تواند در برابرش باشد می‏گويند ، از اول جامعه را طوری بسازيم كه اصلا قوی و ضعيف در آن وجود نداشته باشد زيرا ريشه قوی و ضعيف بودن افراد در چيست ؟ وقتی ما اين ريشه را زديم همه افراد جامعه در يك سطح قرار می‏گيرند و آنوقت طبعا حقوق يكديگر را به دليل هم توانی محترم می‏شمرند .

آن ريشه‏ اصل مالكيت است ، چون همه قدرتهای سياسی و اجتماعی و . . . از اينجا پيدا می‏شود . مالكيت را از بين ببريد تا همه افراد در يك سطح قرار بگيرند و هم توان شوند و طبعا نتوانند به يكديگر تجاوز كنند . در اين‏ صورت افراد هدف مشترك خواهند داشت كه همان زندگی ماديشان است . همه‏ جامعه بصورت يك شركت واقعی در می‏آيد ، بدون آنكه هيچيك از شركا بتوانند به افراد ديگر زور بگويند . چون ابزاری كه سبب زور و اين بدبختی‏ است مالكيت است و آنرا از بين برده‏ايم

مكتب ماركسيسم تقريبا چنين مكتبی است . در اين مكتب روی مسائل معنوی‏ هيچ تكيه نمی‏شود و سخنی از وجدان ، وجدان اخلاقی و . . . نيست . تكيه فقط روی چيزی است كه به عقيده آنها سبب شرارتها و شقاوتها و ظلمها و تعديهاست و آن مالكيت است . وقتی مالكيت را از بين برديم آلت جرم يا موجب جرم و جنايت را از بين برده‏ايم . وقتی مالكيت فردی رفت و مالكيت اجتماعی آمد ، يعنی هر فردی به اندازه استعداد خودكار كرد و به‏ اندازه نياز خود از اجتماع گرفت طبعا در اجتماع صلح ، صفا ، عدالت و اخلاق خوب برقرار می‏شود و ريشه كينه‏ها ، عداوتها ، دشمنيها ، نفرتها و عقده‏ها از ميان می‏رود و مردم برادروار و برابر با يكديگر زندگی می‏كنند

رد اين نظريه

در اين مكتب هم هيچ معنويتی مطرح نيست و می‏خواهد جامعه را بدون دخالت دادن ارزشهای معنوی اداره كند . اين مطلب هم ناقص‏ و نادرست است زيرا عمل نشان داد كه جامعه‏هائی هم كه مالكيت را الغا كردند در عين حال ظلم و تعدی و انحراف در آنها از بين نرفت . اگر حرف‏ آنها درست بود بايد جامعه همينقدر كه به زندگی اشتراكی می‏رسيد ديگر محال‏ بود كه در آن فسادی رخ دهد ، و حال اينكه ما می‏بينيم در جامعه‏های‏ كمونيستی هر چند يكبار به بهانه تصفيه و انحراف و . . . به جان يكديگر می‏افتند . علتش هم اين است كه تنها عامل بدست آوردن امتيازات مالكيت‏ فردی نيست زيرا اولا امتيازات ، همه ، امتيازات پولی و خريد و فروشی‏ نيست . بشر يك سلسله امتيازات ديگر دارد كه برای آنها ارزش قائل است‏ . فرضا در ميان زنها زنی كه زيباتر باشد ، دارای امتيازی است در زندگی‏ در صورتی كه اين ، مربوط به مسئله مالكيت نيست ، يعنی اگر مالكيت ، اشتراكی هم باشد اين امتياز سر جای خودش هست

و از آن مهمتر و بالاتر پستها و مقامات است . ارزش پست و مقام برای‏ بشر از ارزش پول خيلی بيشتر و بالاتر است . را كفلر هميشه می‏خواهد در انتخابات رياست جمهوری آمريكا شركت كند . او ثروتمندترين مرد دنيا يا جزء چند نفری است كه بيشترين ثروت دنيا را دارند ، ولی در عين حال داغ‏ رياست جمهوری در دلش هست و اين آرزو را فوق العاده دارد . انسانها پول‏ و ثروتشان را غالبا فدا می‏كنند برای اينكه به شهرت و افتخار و رياست و قدرت و . . . برسند . آدمی كه ديگران يا از روی ترس يا محبوبيت يا علاقه و ايمان و ارادت در مقابلش خضوع می‏كنند برای بشر ارزشی فوق العاده‏ دارد

مثلا آيا افراد آرزو نمی‏كنند مانند مرحوم آقای بروجردی باشند كه افراد آرزوی ديدنش را داشتند كه با كمال خضوع و خشوع دستش را ببوسند و با التماس به او پول بدهند و از جواب سلامش هم مفتخر باشند .

اين ، ارزش‏ است برای بشر . مگر همه ارزشها پول است ؟ يا در مقابل ، مثلا مانند شاه‏ مملكت باشند كه ولو از ترس ، صدها هزار سرباز و افسر در مقابلش‏ پيشفنگ و پافنگ كنند و احترام بگزارند ؟ بالاخره اينها برای بشر ارزش‏ دارد . اگر نداشت هرگز بخاطر چنين مقامی از همه چيز ديگر نمی‏گذشتند ، و اينها مسائل كوچكی نيست

بنابراين ريشه تجاوز به حقوق يكديگر و مايه امتياز تنها مال و ثروت‏ نيست و آن چيزهای ديگر هم قابل اشتراك نيست كه آنها را اشتراكی كنند

ثانيا - وقتی به وسائل ديگر امتيازات ديگر بدست آوردند ، در همان‏ جامعه‏هائی هم كه اشتراكی است ، باز بهره از مال و ثروت ، برای آن‏ صاحبان امتياز ، مسلم بيشتر است . آيا در شوروی بهره مال و ثروت‏ خروشچف با بهره مثلا يك دهقان برابر است ؟ ولو اينكه او نماينده طبقه‏ دهقان باشد . بالاخره برای دهقان در عمرش يك بار هم اتفاق نمی‏افتد كه‏ هواپيما سوار شود و از اين شهر به آن شهر برود . ولی او بهترين هواپيما را در اختيار دارد و به مسافرت و اين سو و آن سو می‏رود

پس اينطور نيست كه تنها امتياز ، مال و ثروت باشد كه با اشتراكيت‏ ثروت ، مشكل حل شود و نيز با فرض اشتراك ثروت اينطور نيست كه افراد در هر مقامی كه باشند از ثروت اشتراكی به يك حد استفاده كنند .

هرگز چنين نيست . تازه مانند كارمند دولت خودمان است‏ كه با آنكه مال دولت مال عموم است و مال فرد نيست اما آيا از اين مال‏ عموم كه هيچ عنوان مالكيت فردی و اختصاصی هم ندارد ، افراد يك جور استفاده می‏كنند ؟ [ نه ، ] كسی كه در يك پست عاليتری است ، مدير كل‏ است يا با مقامات عاليتری ارتباط دارد ، با عناوين مختلف مانند مسافرتها از اين بودجه عمومی استفاده می‏كند ، و حال اينكه بودجه عمومی‏ است

به علاوه اين مطلب خالی از اهميت نيست و بلكه مهمتر است كه در همان‏ جامعه‏های اشتراكی نياز به گذشتها و فداكاريها و صرف نظر كردن از مواهب‏ مادی در كارها وجود دارد . فی المثل كسی كه سرباز است و بايد به ميدان‏ جنگ برود و كشته شود ، ديگر نمی‏شود بر اساس منافع مشترك كشته شود ، زيرا معنا ندارد . حتما بايد ايده يا احساسات و . . . بر وجود او حاكم‏ باشد تا حاضر شود خود را برای آن ايده به كشتن دهد . اينجاست كه حتی‏ مادی‏ترين مكتبها هم خود را بی‏نياز از نوعی ارزش و معنويت نمی‏داند ولو به عنوان اينكه خود مسلك را به صورت يك معبود در آورند ، به صورت يك‏ شيئی با ارزش در آورند و اين خود يك معنويت است

بدون شك مكتبی كه همه چيزش بر اساس اشتراك در منافع مادی و حفظ آن‏ باشد ، نمی‏تواند يك مكتب جامع باشد ، اصلا نمی‏تواند يك مكتب عملی باشد . و لهذا خود همينها پای يك سلسله معنويتها را به ميان می‏آورند . مثلا رفتار رهبران مادی كمونيستی نسبت به مسلك يا آرمها ، شعارها و علائمی كه‏ مربوط به مسلك است چگونه است ؟ و چگونه تظاهر می‏كنند ؟ هميشه طوری عمل می‏كنند كه مسلك مافوق همه‏ چيز جلوه می‏كند .

و حال آنكه طبق اين مكتب ، مسلك چيزی نيست ، وسيله‏ای‏ است برای رسيدن به منافع زندگی . بر اساس مكتب مادی ، مسلك حكم‏ نقشه‏ای را دارد كه مهندس برای ساختمان می‏كشد . نقشه خودش در مقابل‏ ساختمان تقدسی ندارد بلكه وسيله‏ای است برای ساختمان . بهترين نقشه‏ها در مقابل ساختمانی كه بر اساس آن ساخته می‏شود ، فرع است و ساختمان ، اصل‏ . ساختمان هرگز نبايد فدای نقشه شود بلكه نقشه برای ساختمان است

حداكثر اين است كه مسلك بهترين طرح و نقشه برای ساختمان اجتماع است‏ ولی چرا ديگر خود اين نقشه برای من حكم يك بت را پيدا كند و معبود من‏ قرار گيرد ؟ نقشه برای ساختمان است و ساختمان برای من ، بعد من فدای‏ نقشه بشوم ؟ ! اين حرف اساسا معنا ندارد . ولی در عين حال به مسلك به‏ عنوان وسيله برای ساختمان اجتماع و وسيله برای زندگی افراد نگاه نمی‏شود ، بلكه به عنوان يك امر دارای نوعی قد است و بزرگی كه افتخار يك انسان‏ اين است كه خود را فدای آن بكند نگاه می‏شود ، گو اينكه اين را بی‏مبنا و بی اساس هم بگويند ولی بالاخره چاره‏ای ندارد و حتی به صورت تلقين هم كه‏ شده به خود و ديگران تلقين می‏كنند

جامعه نيازمند ارزشهای معنوی است

بنابراين هيچ اجتماعی از يك سلسله " هدفهای معنوی " يا بقول‏ امروزيها " ارزشهای معنوی " بی‏نياز نيست . حالا بايد ديد اين ارزشهای‏ معنوی چيست ؟ آيا حقيقت دارد يا يك تلقينات و گول زدنهای افراد ساده‏ لوح است ؟ مثل حرفهائی كه راجع به وطن و ملت و . . . می‏زنند كه برای‏ گول زدن ساده لوحان است . بايد ديد از نظر يك مكتب ارزشهای معنوی يعنی‏ چه كه انسان برای اموری معنوی آنقدر ارج و ارزش قائل باشد كه منافع مادی‏ در مقابل آنها چيزی شمرده نشود ؟ اينجاست كه اين سخن به ميان می‏آيد كه‏ " ارزش " اساسا يعنی چه ؟

( ادامه دارد )

منبع : http://www.ghadeer.org/author/motahary








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir