به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری ( انسان و ایمان ) » ( جلد اول )( قسمت اول )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 545 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

انسان و ايمان

مقدمه‏ای بر جهان بينی اسلامی ( جلد اول )
اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری
( قسمت اول )

فهرست مطالب :

مقدمه

 

انسان و حيوان

 

شعاع آگاهی و سطح خواسته حيوان

 

شعاع آگاهی و سطح خواسته انسان

 

ملاك امتياز انسان

 

آيا انسانيت روبناست ؟

 

علم و ايمان

 

رابطه علم و ايمان

 

جانشينی علم و ايمان

 

ايمان مذهبی

 

آثار و فوائد ايمان

 

الف . بهجت و انبساط

 

ب . نقش ايمان در بهبود روابط

 

ج . كاهش ناراحتيها

 

 

مكتب ، ايدئولوژی

 

تعريف و ضرورت وجود مكتب و ايدئولوژی

 

انواع ايدئولوژی

 

ويژگيهای يك ايدئولوژی

 

اسلام مكتب جامع و همه جانبه

 

لغزشگاههای انديشه از نظر قرآن

 

تكيه برظن و گمان بجای علم و يقين

 

ميلها و هواهای نفسانی

 

شتابزدگی

 

سنت گرائی و گذشته نگری

 

شخصيت گرائی

 

منابع تفكر در اسلام

 

. 1 طبيعت

 

. 2 تاريخ

 

. 3 ضمير انسان

 

مقدمه

" مقدمه‏ای بر جهان بينی اسلامی " مجموعه‏ای است مشتمل بر شش جلد ، و
آخرين اثر نگارشی متفكر شهيد استاد مطهری می‏باشد طرحی كه استاد شهيد برای‏
اين كتاب در نظر داشتند شامل هفت جلد می‏شد كه عناوين آنها به اين شرح‏ است :

 انسان و ايمان ، جهان بينی توحيدی ، وحی و نبوت ، انسان در قرآن‏ ، جامعه و تاريخ ،

 امامت و رهبری ، زندگی جاويد يا حيات اخروی ولی با شهادت آن متفكر گرانقدر

 به دست منافقان ، اين طرح به انجام نرسيد و استاد شهيد فرصت نگارش جلد ششم

 اين مجموعه يعنی " امامت و رهبری " را نيافتند ولی پس از شهادت آن بزرگوار مجموعه‏ای

از سخنرانيها و يادداشتهای ايشان در اين باب ، توسط " شورای نظارت بر نشر آثار استاد
شهيد " تحت عنوان " امامت و رهبری " منتشر شد كه علاقمندان می‏توانند كتاب مذكور

 را بجای جلد ششم اين مجموعه مطالعه نمايند .
انگيزه استاد شهيد از نگارش اين كتاب ، بيشتر رفع شبهات و نماياندن انحرافات فكری‏ئی

 بوده است كه در آن زمان توسط برخی‏ گروهها اعم از مذهبی و غير مذهبی تبليغ می‏شد ،

و البته اين شبهات و انحرافات ، اختصاص به زمان خاصی ندارد و در هر زمانی می‏تواند

مطرح باشد
اين كتاب همچون ديگر آثار استاد شهيد از بيانی ساده و روان و نثری شيوا برخوردار است ،

و شايد از آن جهت كه استاد عنايت داشته‏اند كه اين‏ كتاب برای اقشار بيشتری قابل

استفاده باشد ، سادگی و روانی عبارات‏ بيشتر رعايت شده است همچنين چنانكه

از نام اين كتاب بر می‏آيد ، مطالب‏ اين كتاب در بيشتر موارد به اختصار بيان شده‏اند

 تفصيل اكثر اين موارد را در ديگر آثار آن بزرگوار بايد جستجو كرد .
شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد مرتضی مطهری
22 بهمن 1367

انسان و حيوان

انسان ، خود نوعی حيوان است از اين رو با ديگر جانداران مشتركات‏
بسيار دارد اما يك سلسله تفاوتها با هم جنسان خود دارد كه او را از
جانداران ديگر متمايز ساخته و به او مزيت و تعالی بخشيده و او را بی‏
رقيب ساخته است .
تفاوت عمده و اساسی انسان با ديگر جانداران كه ملاك " انسانيت " او
است و منشا چيزی به نام تمدن و فرهنگ انسانی گرديده است در دو ناحيه‏ است :

بينشها و گرايشها .
جانداران عموما از اين مزيت بهره‏مندند كه خود را و جهان خارج را درك‏
می‏كنند و بدانها آگاهند و در پرتو آن آگاهيها و شناختها ، برای رسيدن به‏
خواسته‏ها و مطلوبهای خود تلاش می‏نمايند .
انسان نيز مانند جانداران ديگر يك سلسله خواسته‏ها و مطلوبها

دارد و در پرتو آگاهيها و شناختهای خويش برای رسيدن به آن خواسته‏ها و
مطلوبها در تلاش است تفاوتش با ساير جانداران در شعاع و وسعت و
گستردگی آگاهيها و شناختها، و از نظر تعالی سطح خواسته‏ها و مطلوبها است.
اينست آنچه به انسان مزيت و تعالی بخشيده و او را ساير جانداران جدا
ساخته است .

شعاع آگاهی و سطح خواسته حيوان

آگاهی حيوان از جهان تنها به وسيله حواس ظاهره است از اينرو سطحی و
ظاهری است ، به درون و روابط درونی اشياء نفوذ نمی‏كند ثانيا فردی و جزئی‏
است ، از كليت و عموميت برخوردار نيست ثالثا منطقه‏ای است ، محدود به‏
محيط زيست حيوان است و به خارج محيط زيست او راه پيدا نمی‏كند رابعا
حالی است ، يعنی بسته به زمان حال است ، از گذشته و آينده بريده است‏
حيوان نه از تاريخ خود يا جهان آگاه است و نه درباره آينده می‏انديشد و
نه تلاشش به آينده تعلق دارد .
حيوان از نظر آگاهی ، هرگز از چهارچوب ظواهر ، فرديت و جزئيت ، محيط
زيست ، زمان حال خارج نمی‏گردد ، در اين چهار زندان برای هميشه محبوس‏
است و اگر احيانا خارج شود نه آگاهانه و از روی شعور و انتخاب است ،
بلكه تحت تسخير اجباری طبيعت و به صورت غريزه و ناآگاهانه و غير
شاعرانه است .
سطح خواسته‏ها و مطلوبهای حيوان ، مانند شعاع شناخت و

آگاهيش از جهان در محدوده‏ای خاص است اولا مادی است ، از حدود خوردن و
آشاميدن و خوابيدن و بازی كردن و خانه و لانه گرفتن و استفاده از جنس‏
مخالف بالاتر نمی‏رود برای حيوان ، خواسته و مطلوب معنوی ، ارزش اخلاقی و
غيره مطرح نيست ثانيا شخصی و فردی است ، مربوط به خودش و حداكثر به‏
جفت و فرزندش ثالثا منطقه‏ای است ، مربوط است به محيط زيست خودش‏
رابعا حالی است و به زمان حال تعلق دارد .
يعنی همان محدوديتهايی كه بعد ادراكی وجود حيوان دارد ، بعد خواهشها و
گرايشهای وجودش دارد حيوان از اين نظر نيز در محدوده خاصی زندانی است .
حيوان اگر هدفی را تعقيب كند و به سوی غايتی حركت كند كه از اين‏
محدوده خارج باشد ، مثلا به نوع تعلق داشته باشد نه به فرد ، به آينده‏
تعلق باشته باشد نه به حال - مانند آنچه در بعضی حيوانات اجتماعی از
قبيل زنبور عسل مشاهده می‏شود - ناآگاهانه و به حكم غريزه و فرمان مستقيم‏
نيروئی است كه او را آفريده و جهان را تدبير می‏كند .

شعاع آگاهی و سطح خواسته انسان

قلمرو انسان چه در ناحيه آگاهيها و بينشها و شناختها و چه در ناحيه‏
خواسته‏ها و مطلوبها بسی وسيعتر و گسترده‏تر و متعالی‏تر است .
آگاهی انسان و شناخت او ، از ظواهر اشياء و پديده‏ها عبور می‏كند و تا درون ذات

 و ماهيت آنها و روابط و وابستگيهای آنها و ضرورتهای حاكم بر آنها نفوذ می‏نمايد

 آگاهی انسان نه در محدوده منطقه و مكان ، زندانی می‏ماند و نه زنجيره زمان

 آن را در قيد و بند نگه می‏دارد هم‏ مكان را در می‏نوردد و هم زمان

 را از اين رو هم به ماوراء محيط زيست‏ خويش آگاهی پيدا می‏كند

 تا آنجا كه دست به شناخت كرات ديگر می‏يازد ، و هم بر گذشته و آينده

خويش وقوف می‏يابد ، تاريخ گذشته خويش و جهان يعنی‏ تاريخ زمين ، آسمان

 ، كوهها ، درياها ، گياهان و جانداران ديگر را كشف‏ می‏كند و درباره آينده

تا افقهای دوردست می‏انديشد بالاتر اين كه انسان‏ انديشه خويش را

درباره بی‏نهايتها و جاودانگيها به جولان می‏آورد و به برخی‏ بی‏نهايتها

 و جاودانگيها شناخت پيدا می‏كند آدمی از شناخت فرديت و جزئيت پا فراتر

می‏نهد ، قوانين كلی و حقايق عمومی و فراگيرنده جهان را كشف می‏كند

 و به اين وسيله تسلط خويش را بر طبيعت مستقر می‏سازد .
انسان از نظر خواسته‏ها و مطلوبها نيز می‏تواند سطح والائی داشته باشد
انسان موجودی است ارزشجو ، آرمانخواه و كمال مطلوبخواه ، آرمانهايی را
جستجو می‏كند كه مادی و از نوع سود نيست ، آرمانهايی كه تنها به خودش و
حداكثر همسر و فرزندانش اختصاص ندارد ، عام و شامل و فراگيرنده همه‏
بشريت است ، به محيط و منطقه خاص يا قطعه‏ای خاص از زمان محدود نمی‏گردد .
انسان آنچنان آرمانپرست است كه احيانا ارزش عقيده و آرمانش فوق همه‏
ارزشهای ديگر قرار می‏گيرد ، آسايش و خدمت به انسانها از آسايش خودش‏
با اهميت‏تر می‏گردد ، خاری كه در پای ديگران فرو برود مثل اين است كه

 در پا بلكه چشم خودش فرو رفته باشد ، با ديگران‏ همدرد می‏شود ، از شادی

 ديگران شاد و از اندوه آنان اندوهگين می‏گردد ، به‏ عقيده و آرمان مقدس خود

 آنچنان دلبستگی پيدا می‏كند كه منافع خود ، بلكه‏ حيات و هستی خود را به

 سهولت فدای آن می‏نمايد . جنبه انسانی تمدن بشری كه روح تمدن به شمار

 می‏رود ، مولود اينگونه‏ احساسها و خواسته‏های بشری است .

ملاك امتياز انسان

بينش وسيع و گسترده انسان درباره جهان ، محصول كوشش جمعی بشر است كه‏
در طی قرون و اعصار روی هم انباشته شده و تكامل يافته است اين بينش كه‏
تحت ضوابط و قواعد و منطق خاص در آمده نام " علم " يافته است علم به‏
معنی اعم يعنی مجموع تفكرات بشری درباره جهان كه شامل فلسفه هم می‏شود
محصول كوشش جمعی بشر است كه نظم خاص منطقی يافته است .
گرايشهای معنوی و والای بشر ، زاده ايمان و اعتقاد و دلبستگيهای او به‏
برخی حقايق در اين جهان است كه آن حقايق ، هم ماورای فردی است ، عام و
شامل است ، و هم ماورای مادی است ، يعنی از نوع نفع و سود نيست‏
اينگونه ايمانها و دلبستگيها ، به نوبه خود ، مولود برخی جهان بينی‏ها و
جهان شناسی‏ها است كه يا از طرف پيامبران الهی به بشر عرضه شده است و
يا برخی فلاسفه خواسته‏اند نوعی تفكر عرضه نمايند كه ايمانزا و آرمان خيز
بوده باشد .

به هر حال گرايشهای والا و معنوی و فوق حيوانی انسان آنگاه كه پايه و   
زيربنای اعتقادی و فكری پيدا كند نام " ايمان " به خود می‏گيرد .
پس نتيجه می‏گيريم كه تفاوت عمده و اساسی انسان با جانداران ديگر كه‏
ملاك " انسانيت " او است و انسانيت وابسته به آن است ، علم و ايمان‏
است .
درباره امتياز انسان از جانداران ديگر سخن فراوان گفته شده است برخی‏
منكر امتياز اساسی ميان اين نوع و ساير انواع هستند ، تفاوت آگاهی و
شناخت انسان با حيوان را از قبيل تفاوت كمی و حداكثر تفاوت كيفی‏
می‏دانند ، نه تفاوت ماهوی همه آن شگفتيها و اهميتها و عظمتها كه نظر
فلاسفه بزرگ شرق و غرب را سخت درباره مساله شناخت در انسان جلب كرده‏
است ، چندان مورد توجه اين گروه واقع نشده است .
اين گروه انسان را از نظر خواسته‏ها و مطلوبها نيز يك حيوان تمام عيار
می‏دانند بدون كوچكترين تفاوتی از اين نظر (هابز از فلاسفه معروف انگلستان چنين نظری درباره انسان دارد .  )

 برخی ديگر تفاوت او را در جان داشتن می‏دانند ، يعنی معتقدند

 جاندار و ذی حيات منحصر به انسان‏ است ، حيوانات ديگر نه احساس دارند

 و نه ميل و نه درد و نه لذت ، ماشينهايی بی‏جان‏اند شبيه جاندار تنها

 موجود جاندار انسان است ، پس‏ تعريف حقيقی او آن است كه موجودی

 است جاندار (نظريه معروف دكارت .) ديگر انديشمندان كه‏ انسان را تنها جاندار

 جهان نمی‏دانند و به امتيازات اساسی ميان او و ساير جانداران قائلند .

هر گروهی به يكی از مختصات و امتيازات انسان توجه كرده‏اند از اين رو
انسان با تعبيرها و تعريفهای مختلف و متفاوتی تعريف شده است از قبيل :
حيوان ناطق ( تعقل كننده ) ، مطلق طلب ، لايتناهی ، آرمانخواه ، ارزشجو ،
حيوان ماوراء الطبيعی ، سيری ناپذير ، غير معين ، متعهد و مسؤول ،
آينده‏نگر ، آزاد و مختار ، عصيانگر ، اجتماعی ، خواستار نظم ، خواستار
زيبايی ، خواستار عدالت ، دو چهره ، عاشق ، مكلف ، صاحب وجدان ، دو
ضميری ، آفريننده و خلاق ، تنها ، مضطرب ، عقيده پرست ، ابزارساز ،
ماورا جو ، تخيل آفرين ، معنوی ، دروازه معنويت ، و . . .
بديهی است كه هر يك از اين امتيازات به جای خود صحيح است اما شايد
اگر بخواهيم تعبيری بياوريم كه جامع تفاوتهای اساسی باشد همان به كه از
علم و ايمان ياد كنيم و بگوئيم انسان حيوانی است كه با دو امتياز " علم‏
و ايمان " از ديگر جانداران امتياز يافته است .

آيا انسانيت رو بناست ؟

دانستيم كه انسان نوعی حيوان است ، از اين رو مشتركات زيادی با ساير
جانداران دارد ، در عين حال يك سلسله امتيازات اساسی ، او را از ساير
جانداران متمايز ساخته است .
وجوه مشترك انسان با حيوان ، و وجوه امتياز او از حيوان سبب شده كه‏
انسان دارای دو زندگی باشد ، زندگی حيوانی و زندگی انسانی ، و به تعبير
ديگر زندگی مادی و زندگی فرهنگی .

اينجا مساله‏ای مطرح است آن اينكه چه رابطه‏ای ميان حيوانيت انسان و
انسانيت او ، ميان زندگی حيوانی او و زندگی انسانی او ، ميان زندگی مادی‏
و زندگی فرهنگی و روحانی او وجود دارد ؟
آيا يكی از اين دو ، اصل است و ديگری فرع ؟ يكی اساس است و ديگری‏
انعكاسی از او ؟ يكی زير بناست و ديگری روبنا ؟ آيا زندگی مادی زيربنا و
زندگی فرهنگی روبناست ؟ آيا حيوانيت انسان زيربنا و انسانيت او روبناست ؟
آنچه امروز مطرح است جنبه جامعه شناسانه دارد نه جنبه روانشناسانه ،
از ديدگاه جامعه شناسی مطرح می‏شود و نه از ديدگاه روانشناسی ، و از اين‏
رو شكل بحث به اين صورت است كه در ميان نهادهای اجتماعی آيا نهاد
اقتصادی كه مربوط به توليد و روابط توليدی است اصل و زيربنا ، و ساير
نهادهای اجتماعی ، بالاخص نهادهائی كه انسانيت انسان در آنها تجلی يافته‏
است ، همگی فرع و روبنا و انعكاسی از نهاد اقتصادی است ؟ آيا علم و
فلسفه و ادب و دين و حقوق و اخلاق و هنر در هر دوره‏ای مظاهری از
واقعيتهای اقتصادی بوده و از خود به هيچ وجه اصالتی ندارد ؟
آری آنچه مطرح است به اين شكل مطرح است اما خواه‏ناخواه اين بحث‏
جامعه شناسی نتيجه‏ای روانشناسانه پيدا می‏كند ، و هم به بحثی فلسفی درباره‏
انسان و واقعيت و اصالت آن كه امروز به نام اصالت انسان يا اومانيسم‏
خوانده می‏شود كشيده می‏شود ، و آن اينكه انسانيت انسان به هيچ وجه اصالت‏
ندارد ، تنها حيوانيتش اصالت دارد و بس ، انسان از اصالتی به نام‏ انسانيت در برابر

حيوانيت خويش برخوردار نيست يعنی نظر همان گروه تاييد می‏شود كه منكر
يك تمايز اساسی ميان انسان و حيوان‏اند .
طبق اين نظريه نه تنها اصالت گرايشهای انسانی ، اعم از حقيقت گرائی ،
خيرگرائی ، زيبائی گرائی و خداگرائی نفی می‏شود ، اصالت واقعگرائی از ديد
انسان درباره جهان و واقعيت نيز نفی می‏شود زيرا هيچ ديدی نمی‏تواند فقط
" ديد " باشد ، بی‏طرفانه باشد ، هر ديدی يك گرايش خاص مادی را
منعكس می‏كند و جز اين نمی‏تواند باشد .
عجب اين است كه برخی از مكاتب كه چنين نظر می‏دهند ، در همان حال از
انسانيت و انسانگرائی و اومانيسم دم می‏زنند !
حقيقت اين است كه سير تكاملی انسان از حيوانيت آغاز می‏شود و به سوی‏
انسانيت كمال می‏يابد اين اصل ، هم درباره فرد صدق می‏كند و هم درباره‏
جامعه انسان در آغاز وجود خويش جسمی مادی است ، با حركت تكاملی جوهری‏
تبديل به روح يا جوهر روحانی می‏شود " روح انسان " در دامن جسم او
زائيده می‏شود و تكامل می‏يابد و به استقلال می‏رسد حيوانيت انسان نيز به‏
منزله لانه و آشيانه‏ای است كه انسانيت او در او " رشد " می‏يابد و
متكامل می‏شود همانطور كه خاصيت تكامل است كه موجود متكامل به هر نسبت‏
كه تكامل پيدا می‏كند مستقل و قائم به ذات و حاكم و مؤثر بر محيط خود
می‏شود انسانيت انسان چه در فرد و چه در جامعه ، به هر نسبت تكامل پيدا
كند ، به سوی استقلال و حاكميت بر ساير جنبه‏ها گام بر می‏دارد يك فرد
انسان تكامل يافته فردی است كه بر محيط بيرونی و درونی خود تسلط نسبی

 دارد فرد تكامل يافته يعنی وارسته از محكوميت محيط بيرونی و درونی ، و

 وابسته به عقيده و ايمان .
تكامل جامعه نيز عينا به همان صورت رخ می‏دهد كه تكامل روح در دامن جسم‏
و تكامل انسانيت " فرد " در دامن حيوانيت او صورت می‏گيرد .
نطفه جامعه بشری بيشتر با نهادهای اقتصادی بسته می‏شود جنبه‏های فرهنگی و
معنوی جامعه بمنزله روح جامعه است همانطور كه ميان جسم و روح تاثير
متقابل هست ، (حكماء اسلامی ، اصلی در رابطه متقابل روح و بدن دارند كه با اين‏
عبارت بيان می‏شود : " النفس و البدن يتعا كسان ايجابا و اعدادا " .
 )

 ميان روح جامعه و اندام آن يعنی ميان نهادهای معنوی‏
و نهادهای مادی آن چنين رابطه‏ای برقرار هست همانطور كه سير تكاملی فرد
به سوی آزادی و استقلال و حاكميت بيشتر روح است ، سير تكاملی جامعه نيز
چنين است يعنی جامعه انسانی هر اندازه متكامل‏تر بشود ، حيات فرهنگی ،
استقلال و حاكميت بيشتری بر حيات مادی آن پيدا می‏كند انسان آينده ،
حيوان فرهنگی است نه حيوان اقتصادی انسان آينده ، انسان عقيده و ايمان و
مسلك است نه انسان شكم و دامن .
البته اين به آن معنی نيست كه جامعه بشر با يك جبر و ضرورت ، قدم به‏
قدم و روی خط مستقيم به سوی كمال ارزشهای انسانی حركت می‏كند و همواره‏
جامعه انسان در هر مرحله از زمان از اين نظر نسبت به مرحله پيشين يك‏
گام جلوتر است ممكن است بشر ، دوره‏ای از زندگی اجتماعی را طی كند كه با
همه پيشرفتهای فنی و تكنيكی ، از نظر معنويات انسانی نسبت به گذشته‏اش

 مرحله يا مراحلی به انحطاط كشيده شده باشد همچنانكه امروز نسبت

 به بشر قرن ما گفته می‏شود .
بلكه به اين معنی است كه بشر در مجموع حركات خود ، هم از نظر مادی و
هم از نظر معنوی رو به پيش است حركت تكاملی بشر از نظر معنوی يك‏
حركت يكنواخت روی خط مستقيم نيست ، حركتی است كه گاهی انحراف به‏
راست يا به چپ دارد ، توقف و احيانا بازگشت دارد ، ولی در مجموع خود
يك حركت پيشرو و تكاملی است اين است كه می‏گوئيم انسان آينده حيوان‏
فرهنگی است نه حيوان اقتصادی ، انسان آينده انسان عقيده و ايمان است نه‏
انسان شكم و دامن .
طبق اين نظريه ، جنبه انسانی انسان به علت اصالتش ، همراه و بلكه‏
مقدم بر تكامل ابزارهای توليديش تكامل يافته و بر اثر تكامل ، تدريجا از
وابستگيش و تاثير پذيريش از محيط طبيعی و اجتماعی كاسته و بر وارستگيش‏
كه مساوی است با وابستگی به عقيده و آرمان و مسلك و ايدئولوژی ، و نيز
تاثير بخشيش بر روی محيط طبيعی و اجتماعی افزوده است و در آينده هر چه‏
بيشتر به آزادی كامل معنوی يعنی استقلال و وابستگی به عقيده و ايمان و
ايدئولوژی خواهد رسيد انسان در گذشته با اينكه از مواهب طبيعت و مواهب‏
وجود خود كمتر بهره‏مند بوده ، بيشتر اسير و برده طبيعت و هم اسير و برده‏
حيوانيت خود بوده ، اما انسان آينده در عين اينكه از طبيعت و از مواهب‏
وجود خود بيشتر بهره‏برداری خواهد كرد ، از اسارت طبيت و از اسارت قوای‏
حيوانی خود بالنسبه آزادتر و بر حاكميت خود بر خود و بر طبيعت خواهد افزود .
بنابراين نظر ، واقعيت انسانی ، هر چند همراه و در دامن تكامل حيوانی‏
و مادی او رخ می‏نمايد ، به هيچ وجه سايه و انعكاس و تابعی از تكامل مادی‏
او نيست ، خود واقعيتی است مستقل و تكامل يابنده ، همانطور كه از
جنبه‏های مادی اثر می‏پذيرد ، در آنها تاثير می‏كند تعيين كننده سرنوشت‏
نهائی انسان سير تكاملی اصيل فرهنگی او و واقعيت اصيل انسانی او است نه‏
سير تكاملی ابزار توليد اين واقعيت اصيل انسانيت انسان است كه به‏
حركت خود ادامه می‏دهد و ابزار توليد را همراه ساير شؤون ديگر زندگی‏
متكامل می‏كند ، نه اينكه ابزار توليد خود به خود متكامل می‏شود و انسانيت‏
انسان به مانند ابزاری توجيه كننده نظام توليدی ، تحول و تغيير می‏پذيرد ،
و از اين رو نام تكامل را دارد كه توجيه كننده نظام توليدی متكاملتری‏
است  .

( ادامه دارد )

منبع : http://www.aviny.com/library/motahari/Books/26/pages/toc.html

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir