به نام خداوند بخشنده مهربان بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful. Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux. Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes. In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso. Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani. ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ * أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ * « سوره الواقعه آیات 63 تا 65 » به نام خداوند بخشنده بخشايشگر آيا هيچ درباره ي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد ؟! * آيا شما آن را ميرويانيد يا ما ميرويانيم ؟! * هرگاه بخواهيم آن را مبدل به کاه در هم کوبيده ميکنيم که تعجب کنيد ! * تفسیر نمونه آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ * أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ * « سوره الواقعه آیات 63 تا 65 » به نام خداوند بخشنده بخشايشگر آيا هيچ درباره ي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد ؟! * آيا شما آن را ميرويانيد يا ما ميرويانيم ؟! * هرگاه بخواهيم آن را مبدل به کاه در هم کوبيده ميکنيم که تعجب کنيد ! * تفسیر نمونه آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر آيا هيچ درباره ي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد ؟! * آيا شما آن را ميرويانيد يا ما ميرويانيم ؟! * هرگاه بخواهيم آن را مبدل به کاه در هم کوبيده ميکنيم که تعجب کنيد ! * تفسیر نمونه آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آيا هيچ درباره ي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد ؟! * آيا شما آن را ميرويانيد يا ما ميرويانيم ؟! * هرگاه بخواهيم آن را مبدل به کاه در هم کوبيده ميکنيم که تعجب کنيد ! * تفسیر نمونه آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
هرگاه بخواهيم آن را مبدل به کاه در هم کوبيده ميکنيم که تعجب کنيد ! * تفسیر نمونه آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
تفسیر نمونه آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد؟ تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
تفسير: زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
زارع خداوند است يا شما؟! تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
تاکنون چهار دليل از دلائل هفتگانهاي را که در اين سوره براي معاد ذکر شده خواندهايم. آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آيات مورد بحث و آيات آينده به سه دليل ديگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بيپايان خدا در زندگي انسان است اشاره ميکند که يکي مربوط به آفرينش دانههاي غذائي و ديگري «آب» و سومي «آتش» است، زيرا سه رکن اساسي زندگي انسان را اينها تشکيل ميدهد، دانههاي گياهي مهمترين مادهي غذائي انسان محسوب ميشود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براي اصلاح مواد غذائي و ساير امور زندگي است. نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
نخست ميفرمايد: «آيا هيچ دربارهي آنچه کشت ميکنيد انديشيدهايد»؟! (أفرأيتم ما تحرثون). آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم؟ «آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
«آيا شما آنرا ميرويانيد يا ما ميرويانيم»؟ (أأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون). جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
جالب اينکه در آيهي اول تعبير به «تحرثون» از مادهي «حرث» (بر وزن درس) ميکند که به معني کشت کردن (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو است) و در آيهي دوم تعبير به «تزرعونه» از مادهي «زراعت» ميکند که به معني رويانيدن است. بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
بديهي است کار انسان تنها کشت است، اما رويانيدن تنها کار خدا است، و لذا در حديثي از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمود: لايقولن احدکم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هوالله): «هيچيک از شما نگويد: من زراعت کردم، بلکه گويد کشت کردم» (زيرا زارع حقيقي خدا است). شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
شرح اين دليل چنين است که انسان کاري را که در مورد زراعت ميکند بيشباهت به کار او در مورد تولد فرزند نيست، دانهاي را ميافشاند و کنار ميرود، اين خداوند است که در درون دانه يک سلول زنده بسيار کوچک آفريده که وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميکند، جوانه ميزند، و ريشه ميدواند، سپس با سرعت عجيبي از مواد غذائي زمين کمک ميگيرد، و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه به کار ميافتد و غوغائي برپا ميکند ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يک تخم صدها يا هزاران تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
دانشمندان ميگويند: تشکيلاتي که در ساختمان يک گياه به کار رفته از تشکيلات موجود در يک شهر عظيم صنعتي با کارخانههاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است. آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آيا کسي که چنين قدرتي دارد از احياي مجدد مردگان عاجز است. هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
هرگاه بخواهيم آن را تبديل به کاه درهم کوبيده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد! در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
در آيهي بعد براي تأکيد روي اين مسأله که انسان هيچ نقشي در مسألهي نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد ميافزايد «اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يک مشت کاه درهم کوبيده شده ميکنيم به گونهاي که تعجب کنيد»! (لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون). آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آري ميتوانيم تندباد سمومي بفرستيم که آنرا قبل از بستن دانهها خشک کرده درهم بشکند، يا آفتي براي آن مسلط کنيم که محصول را از بين ببرد، و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم، و يا گوشهاي از يک صاعقهي بزرگ را بر آن مسلط سازيم، به گونهاي که چيزي جز يک مشت کاه خشکيده از آن باقي نماند، و شما از مشاهدهي منظره آن در حيرت و ندامت فرورويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد اين امور امکان داشت؟ پس بدانيد همه اين برکات از جاي ديگر است. «حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
«حطام» از مادهي «حطم» (بر وزن حتم) در اصل به معني شکستن چيزي است، و غالبا به شکستن اشياء خشک مانند استخوان پوسيده، و يا ساقههاي خشک گياهان اطلاق ميشود و در اينجا منظور کاه است. اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
اين احتمال نيز داده شده است که منظور از حطام در اينجا پوسيدن تخمها در زير زمين و عدم رويش آنها باشد. «تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
«تفکهون» از مادهي «فاکهة» به معني ميوه است، سپس «فکاهت» به مزاح و شوخي و گفتن لطيفهها که ميوهي جلسات انس است اطلاق شده، ولي اين ماده گاهي به معني تعجب و حيرت نيز آمده، و آيهي مورد بحث از اين قبيل است. اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
اين احتمال نيز وجود دارد همانگونه که انسان به هنگام «خشم» گاهي ميخندد که نام آنرا خنده خشم ميگذارند در هنگام مصائب سخت و سنگين نيز به شوخي ميپردازد بنابراين منظور شوخي به خاطر مصيبت است. منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
منبع : تفسير نمونه ، اثر مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى
در همین زمینه: 1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
1. دریافت تفسیر صوتی آیات 57 تا 74 سوره الواقعه ( مفسر : آقای دکتر محمد علی انصاری )
به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد. جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره 3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید. شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.
برای جستجوی پیشرفته در ببش از 100 موضوع و 3236 مطلب ارسالی کلیک کنید.
براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد آدرس های ورودی به سایت: www.Nsun.us www.N-Sun.ir www.Nsun.tk nsun.ely.ir
خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved - Hosted & Design By Hami Web Network Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800 - SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir