به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » هدف خلقت انسان ....( بخش دوم )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 571 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

 

مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى

 

هدف خلقت انسان از ديدگاه قرآن    

( بخش دوم )

سوره الذاریات آیه 56   

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ «56»

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند (و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند).

تفسیر نمونه :

من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند (و از اين طريق تکامل يابند و به من نزديک شوند).

هدف خلقت انسان از ديدگاه قرآن  

از مهمترين سؤالاتي که هر کس از خود مي‏کند اين است که «ما براي چه آفريده شده‏ايم»؟ و «هدف آفرينش انسانها و آمدن به اين جهان چيست»؟

آيات فوق به اين سؤال مهم و همگاني با تعبيرات فشرده و پرمحتوائي پاسخ مي‏گويد، و بحثي را که در آخرين آيه از آيات گذشته پيرامون تذکر و يادآوري به مؤمنان بيان شد تکميل مي‏کند، چرا که اين از مهمترين اصولي است که پيامبر صلي الله عليه و آله بايد آن را تعقيب کند، ضمنا معني فرار به سوي خدا را که در چند آيه قبل آمده بود روشن مي‏سازد.  مي‏فرمايد: «من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند» (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون.  )

چرا «جن» مقدم ذکر شده؟  

با اينکه از آيات قرآن به خوبي استفاده مي‏شود که انسانها برتر از طائفه جن هستند، با اين حال نام آنها را در آيه فوق بر «انسان» مقدم داشته، ظاهرا اين به خاطر آن است که آفرينش آنها قبل از آفرينش آدم بوده، همانگونه که در سوره حجر آيه 27 مي‏خوانيم: و الجان خلقناه من قبل من نار السموم: «ما جن را پيش از آن (پيش از آفرينش انسان) از آتش سوزان آفريديم».

فلسفه آفرينش از ديدگاه فلسفه

گفتيم کمتر کسي است که اين سؤال را از خود يا از ديگران نکرده باشد که هدف از آفرينش ما چه بوده؟

 همواره گروهي متولد مي‏شوند، گروهي از جهان مي‏روند و براي هميشه خاموش مي‏شوند، مقصود از اين آمد و رفتها چيست؟

به راستي اگر ما انسانها روي اين کره خاکي زندگي نمي‏کرديم کجاي عالم خراب مي‏شد؟ و چه مشکلي به وجود مي‏آمد؟

 آيا ما بايد بدانيم چرا  آمديم و چرا مي‏رويم؟

 و اگر بخواهيم از اين معني آگاه شويم آيا قدرت داريم؟

و به دنبال اين سؤال، انبوهي از سؤالات ديگر فکر انسان را احاطه مي‏کند.

اين سؤال هرگاه از ناحيه ماديين مطرح شود ظاهرا هيچ پاسخي براي آن وجود ندارد، چرا که ماده و طبيعت اصلا عقل و شعوري ندارد که هدفي داشته باشد، به همين دليل آنها خود را از اين نظر آسوده کرده و معتقد به پوچي آفرينش و بي‏هدفي خلقتند! و چه زجرآور است که انسان براي جزئيات زندگي خود اعم از تحصيل و کسب و کار، و درمان و بهداشت و ورزش، هدفهاي دقيق و برنامه‏هاي منظمي در نظر گيرد، ولي مجموعه زندگي را پوچ و بي‏هدف بداند؟!

لذا جاي تعجب نيست که گروهي از آنان هنگامي که در اين مسائل مي‏انديشند از اين زندگي پوچ و بي‏هدف سير مي‏شوند و دست به انتحار مي‏زنند.

اما اين سؤال را هنگامي که يک خداپرست از خود مي‏کند هرگز با بن‏بست روبرو نمي‏شود زيرا از يک سو مي‏داند خالق اين جهان حکيم است، حتما آفرينش او حکمتي داشته، هرچند ما از آن بيخبر باشيم، و از سوي ديگر هنگامي که به جزء جزء اعضاء خود مي‏نگرد براي هر يک هدف و فلسفه‏اي مي‏يابد، نه تنها براي اعضائي همچون قلب و مغز و عروق و اعصاب، بلکه اعضائي همانند ناخنها، مژه‏ها، خطوط سر انگشتان، گودي کف دستها و پاها هر کدام فلسفه‏اي دارد که امروز همگي شناخته شده است.

چقدر ساده‏انديشي است که ما براي همه اينها هدف قائل باشيم، ولي مجموع را بي‏هدف بدانيم!  اين چه قضاوت ساده‏لوحانه‏اي است که ما براي هر يک از بناهاي يک شهر فلسفه‏اي قائل شويم، اما براي تمام آن هيچ؟!

آيا ممکن است مهندسي بناي عظيمي بسازد اطاقها، سالن‏ها، درها، دريچه‏ها حوضها و باغچه‏ها و دکورها هر کدام روي حساب و براي منظوري ساخته شده باشد، ولي مجموعه آن بناي عظيم هيچ هدفي را تعقيب نکند؟

اينها است که به يک انسان خداپرست و مؤمن اطمينان مي‏دهد که آفرينش او هدفي بس عظيم داشته، که بايد بکوشد و با نيروي عقل و علم آن را بيابد.

عجيب است که اين طرفداران پوچي خلقت در هر رشته‏اي از علوم طبيعي وارد مي‏شوند براي تفسير پديده‏هاي مختلف دنبال هدفي مي‏گردند، و تا هدف را نيابند آرام نمي‏نشينند، حتي حاضر نيستند وجود يک غده طبيعي کوچک را در گوشه‏اي از بدن بيکار بدانند، و براي پيدا کردن فلسفه وجوديش ممکن است سالها مطالعه و آزمايش کنند، اما وقتي به اصل آفرينش انسان مي‏رسند با صراحت مي‏گويند هيچ هدفي ندارد!  چه تناقض شگفت‏آوري؟!

به هر حال، ايمان به حکمت خداوند از يک سو، و توجه به فلسفه‏هاي اجزاي وجود انسان از سوي ديگر، ما را مؤمن مي‏سازد که هدفي بزرگ از آفرينش انسان بوده است.

اکنون بايد به دنبال اين هدف بگرديم و تا آنجا که در توان داريم آن را مشخص سازيم و در مسيرش گام برداريم.  توجه به چند مقدمه مي‏تواند چراغها و نورافکنهائي بسازد که اين مسير تاريک را براي ما روشن کند.

ما هميشه در کارهاي خود هدفي داريم که اين هدف معمولا دفع کمبودها و نيازهاي ما است، حتي اگر به ديگري خدمت مي‏کنيم يا دست گرفتاري را مي‏گيريم و از گرفتاري نجات مي‏بخشيم، و يا حتي ايثار و فداکاري مي‏کنيم، آنها نيز نوعي کمبود معنوي ما را برطرف مي‏سازد، و نيازهاي مقدسي از ما را برآورده مي‏کند.

و چون در مورد صفات و افعال خدا غالبا گرفتار مقايسه با خويش مي‏شويم گاه ممکن است اين تصور به وجود آيد که خداوند چه کمبودي داشت که با خلقت ما مرتفع مي‏شد؟! و يا اگر در آيات فوق مي‏خوانيم هدف آفرينش انسان عبادت است مي‏گوئيم او چه نيازي به عبادت ما دارد؟

در حالي که اين طرز تفکرها ناشي از همان مقايسه صفات خالق و مخلوق و واجب و ممکن است.

ما به حکم اينکه وجودمان محدود است، براي رفع کمبودهايمان تلاش مي‏کنيم، و اعمالمان همه در اين مسير است، ولي درباره يک وجود نامحدود اين معني امکان‏پذير نيست، بايد هدف افعال او را در غير وجود او جستجو کنيم.

او چشمه‏اي است فياض و مبدئي است نعمت‏آفرين که موجودات را در کنف حمايت خود مي‏گيرد، و آنها را پرورش داده، از نقص به کمال مي‏برد، و اين است هدف واقعي عبوديت و بندگي ما، و اين است فلسفه عبادات و نيايشهاي ما که همگي کلاسهاي تربيت براي تکامل ما است.

به اين ترتيب نتيجه مي‏گيريم که هدف آفرينش ما پيشرفت و تکامل هستي ما است.  اساسأ اصل آفرينش، يک گام تکاملي عظيم است، يعني چيزي را از عدم به وجود آوردن و از نيست هست کردن، و از صفر به مرحله عدد رساندن.  و بعد از اين گام تکاملي عظيم، مراحل ديگر تکامل شروع مي‏شود، و تمام برنامه‏هاي ديني و الهي در همين مسير است.

در اينجا سؤالي پيش مي‏آيد که اگر هدف خلقت جود بر بندگان است، نه سود براي آفريدگار، و اين جود از طريق تکامل انسانها است، چرا اين خداوند جواد و کريم، از آغاز بندگان را کامل نيافريد، تا همگي در جوار قرب او جاي گيرند، و از برکات نزديکي به ذات پاکش بهره‏ور شوند.

جواب اين سؤال روشن است، تکامل انساني چيزي نيست که بتوان آن را به «اجبار»  آفريد، بلکه راه طولاني و درازي است که انسانها بايد با پاي خود آن را طي کنند، و با اراده و تصميم و افعال اختياري خويش، طرح آن را بريزند.

آيا اگر از کسي به اجبار و با زور سرنيزه مبلغ هنگفتي براي ساختن يک بيمارستان بگيرند اين عمل هيچ اثر اخلاقي و تکامل روحي براي او دارد؟ مسلما نه، اما اگر به اراده و ميل خويش، حتي يک ريال به چنين هدف مقدسي کمک کند به همان نسبت راه کمال اخلاقي را پيموده است.

از اين سخن چنين نتيجه مي‏گيريم که خداوند بايد با اوامر و تکاليف و برنامه‏هاي تربيتي که وسيله پيامبران او و نيروي عقل ابلاغ مي‏شود، اين مسير را براي ما مشخص کند، و ما با اختيار و اراده خويش اين راه را بپيمائيم.

باز در اينجا سؤال ديگري مطرح است که وقتي بعضي توضيحات بالا را مي‏شنوند مي‏گويند: بسيار خوب، هدف از آفرينش ما تکامل انساني، يا به تعبير ديگر قرب به پروردگار و حرکت وجودي ناقص به سوي وجودي بي‏نهايت کامل بوده است، ولي هدف از اين تکامل چيست؟

پاسخ اين سؤال نيز با اين جمله روشن مي‏شود که تکامل، هدف نهائي و يا به تعبير ديگر «غاية الغايات» است.  توضيح اينکه: اگر از محصلي سؤال کنيم براي چه درس مي‏خواني؟ مي‏گويد: براي اينکه به دانشگاه راه يابم.  باز اگر سؤال کنيم دانشگاه را براي چه مي‏خواهي؟ مي‏گويد: براي اينکه في‏المثل دکتر يا مهندس لايقي شوم.

مي‏گوئيم: مدرک دکترا و مهندسي را براي چه مي‏خواهي؟ مي‏گويد: براي اينکه فعاليت مثبتي کنم و هم درآمد خوبي داشته باشم.  باز مي‏گوئيم: درآمد خوب را براي چه مي‏خواهي؟ مي‏گويد: براي اينکه زندگي آبرومند و مرفهي داشته باشم.  سرانجام مي‏پرسيم زندگي مرفه و آبرومند براي چه مي‏خواهي؟

در اينجا مي‏بينيم لحن سخن او عوض مي‏شود و مي‏گويد: خوب، براي اينکه زندگي مرفه و آبرومندي داشته باشم، يعني همان پاسخ سابق را تکرار مي‏کند.

اين دليل بر آن است که او به پاسخ نهائي، و به اصطلاح به «غاية الغايات» کار خويش رسيده که ماوراي آن پاسخ ديگري نيست، و هدف نهائي را تشکيل مي‏دهد. اين در مسائل زندگي مادي.

در زندگي معنوي نيز مطلب همين گونه است، وقتي گفته مي‏شود آمدن انبياء و نزول کتب آسماني، و تکاليف و برنامه‏هاي تربيتي براي چيست؟ مي‏گوئيم: براي تکامل انساني و قرب به خدا.

و اگر سؤال کنند تکامل و قرب پروردگار براي چه منظوري است؟ مي‏گوئيم براي قرب به پروردگار! يعني اين هدف نهائي است، و به تعبير ديگر ما همه چيز را براي تکامل و قرب به خدا مي‏خواهيم اما قرب به خدا را براي خودش (يعني براي قرب به پروردگار. )

دگر بار سؤالي در اينجا مطرح مي‏شود که در حديثي آمده است که خداوند مي‏فرمايد: کنت کنزا مخفيا فاحببت ان اعرف و خلقت الخلق لکي اعرف: «من گنجي پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفريدم تا شناخته شوم».   اين حديث با آنچه گفتيد چه تناسبي دارد.

در پاسخ مي‏گوئيم: گذشته از اينکه اين حديث يک خبر واحد است و در مسائل عقيدتي خبر واحد کارساز نيست، مفهوم حديث اين است که شناخت  خداوند براي خلق وسيله تکامل آنها است، يعني من دوست داشتم که فيض رحمتم همه جا را بگيرد، به همين جهت خلائق را آفريدم، و براي سير کمالي آنها، راه و رسم معرفتم را به آنان آموختم، چرا که معرفت و شناخت من رمز تکامل آنها است.

آري بندگان بايد ذات خداوند را که منبع همه کمالات است بشناسند، خود را با کمالات او تطبيق دهند، و پرتوي از آن را در وجود خويش فراهم سازند، تا جرقه‏اي از آن صفات کمال و جلال در وجودشان بدرخشد که تکامل و قرب به خدا جز از طريق تخلق به اخلاق او ممکن نيست، و اين تخلق فرع بر شناخت است (دقت کنيد. )

با توجه به آنچه در فرازهاي بالا گفتيم به نتيجه‏گيري نهائي نزديک مي‏شويم و مي‏گوئيم عبادت و عبوديت خدا يعني در مسير خواست او گام برداشتن، و روح و جان را به او سپردن، عشق او را در دل جاي دادن، و خود را به اخلاق او آراستن.

و اگر در آيات فوق «عبادت» به عنوان هدف نهائي آفرينش معرفي شده مفهومش همين است که به تعبير ديگر به عنوان «تکامل انساني» از آن ياد مي‏شود.  آري انسان کامل همان بنده راستين خدا است!

نظري به روايات اسلامي پيرامون فلسفه آفرينش انسان

در بالا از دو طريق مسأله هدف خلقت انسان را تعقيب کرديم يکي از طريق تفسير آيات قرآن، و ديگري از طريق فلسفي، و هر دو ما را به يک نقطه رساند.  اکنون نوبت آن است که از مسير سوم يعني از طريق روايات اسلامي اين مسأله سرنوشت‏ساز را دنبال کنيم.  دقت در روايات زير که بخشي از اين روايات است بينش عميقتري در اين مسأله به ما مي‏دهد:

در حديثي از امام موسي بن جعفر عليه‏السلام آمده که از حضرتش سؤال کردند معني اين سخن پيامبر چيست که فرموده اعملوا فکل ميسر لما خلق له «تا مي‏توانيد عمل کنيد که همه انسانها براي هدفي که آفريده شده‏اند آمادگي دارند؟امام فرمود: ان الله عز و جل خلق الجن و الانس ليعبدوه، و لم يخلقهم ليعصوه و ذلک قوله عز و جل و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون فيسر کلا لما خلق له، فويل لمن استحب العمي علي الهدي:

«خداوند بزرگ جن و انس را براي اين آفريده که او را عبادت و اطاعت کنند، براي اين نيافريده است که نافرمانيش نمايند، و اين همان است که مي‏فرمايد و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون، و چون آنها را براي اطاعت آفريده راه را براي رسيدن به اين هدف براي آنان آسان و هموار ساخته، پس واي به حال کساني که چشم بر هم گذارند و نابينائي را بر هدايت ترجيح دهند»

اين حديث اشاره پرمعنائي است به اين حقيقت که چون خداوند انسانها را براي هدف تکاملي آفريده وسائل آن را از نظر تکوين و تشريع فراهم ساخته و در اختيار او گذارده است.

در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام مي‏خوانيم که امام حسين عليه‏السلام در برابر اصحابش آمد و چنين فرمود: ان الله عز و جل ما خلق العباد الا ليعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من

خداوند بزرگ بندگان را نيافريده مگر به خاطر اين که او را بشناسند، هنگامي که او را بشناسند عبادتش مي‏کنند، و هنگامي که بندگي او کنند از بندگي غير او بي‏نياز مي‏شوند.

پاسخ به يک سؤال

سؤال ديگري که در اينجا مطرح مي‏شود اين است که اگر خداوند بندگان را براي عبوديت آفريده است پس چرا گروهي راه کفر را پيش مي‏گيرند؟ آيا ممکن است اراده خداوند از هدفش تخلف پذيرد؟

کساني که اين ايراد را مي‏کنند در حقيقت اراده تکويني و تشريعي را با هم اشتباه کرده‏اند زيرا هدف عبادت اجباري نبوده، بلکه عبادت و بندگي توأم با اراده و اختيار است، و در چنين زمينه‏اي هدف به صورت آماده کردن زمينه‏ها تجلي مي‏کند، في‏المثل هنگامي که گفته مي‏شود من اين مسجد را براي نماز خواندن مردم درست کرده‏ام، مفهومش اين است آن را آماده براي اين کار ساخته‏ام نه اينکه مردم را به اجبار به نماز وادارم، همچنين در موارد ديگر مانند ساختن مدرسه براي تحصيل و بيمارستان براي درمان و کتابخانه براي مطالعه.

به اين ترتيب خداوند اين انسان را آماده براي اطاعت و بندگي ساخته و هرگونه وسيله را اعم از عقل و عواطف و قواي مختلف را از درون و پيامبران و کتب آسماني و برنامه‏هاي تشريعي را از برون براي آنها فراهم نموده است.  مسلم است اين معني در مؤمن و کافر يکسان است هرچند مؤمن از امکانات خود بهره‏برداري نموده و کافر ننموده است.  لذا در حديثي از امام صادق عليه‏السلام مي‏خوانيم که وقتي از تفسير اين آيه  (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) از آن حضرت سؤال کردند، فرمود: خلقهم للعبادة: «آنها را براي عبوديت آفريده است».  راوي مي‏گويد: سؤال کردم: خاصة ام عامة؟ «آيا گروه خاصي منظور است يا همه مردم»؟  امام فرمود: عامة: «همه مردم».

و در حديث ديگري از همان امام عليه‏السلام نقل شده که وقتي از تفسير اين آيه سؤال کردند فرمود: خلقهم ليأمرهم بالعبادة: «آنها را آفريد تا دستور عبادت به آنها دهد».  اشاره به اينکه هدف اجبار به عبادت و بندگي نبوده بلکه زمينه‏سازي براي آن بوده است، و اين در حق عموم مردم صادق مي‏باشد.

منبع : تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت الله مكارم شیرازى

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir