به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » آفرينش انسان
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 653 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

علامه طباطبائی

 

 

 آفرينش انسان    : 

 

سوره الحجر آیه 26 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ «26»

ترجمه : 

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 

ما انسان را از گل خشکيده‏اي (همچون سفال) که از گل بد بوي (تيره رنگي) گرفته شده بود آفريديم .

تفسیر المیزان :

اين بيست و سه آيه سوم از آياتي است که به دنبال آغاز سوره که در باره استهزاي کفار به کتاب خدا و پيغمبرش و درخواست آيتي غير قرآن بود ايراد مي شود. در اين آيات خداي سبحان آغاز خلقت جن و انس و دستور دادنش به ملائکه و ابليس که بر او سجده کنند، و سجده ملائکه، و امتناع ابليس را که از جن است، و رجم او و گمراهي بني آدم به دست او، و به کرسي نشستن قضاي خدا در سعادت متقين و شقاوت گمراهان، را بيان کند.

و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون  

راغب در مفردات گفته: اصل معناي (صلصال) عبارت است از صدايي که از هر چيز خشکي چون ميخ و امثال آن به گوش برسد، و اگر گل خشکيده را هم صلصال گفته اند که در قرآن هم آمده (من صلصال کالفخار) و (من صلصال من حماء مسنون: از گل خشکيده اي از لايه اي متعفن بدين جهت است که وقتي روي آن راه مي روند صدا مي کند. کلمه (صلصله) به معناي آب باقيمانده است، و از اين جهت صلصلة گفته اند که حکايت از صداي حرکتش در مزاده (مشگ) مي کند. و بعضي گفته اند صلصال به معناي گل متعفن است که از (صل اللحم: گوشت گنديد) گرفته شده است.

راغب در خصوص کلمه (حما) گفته: (حما) و (حماءة) گلي سياه و متعفن است. و در باره اين آيه: (من حماء مسنون) گفته: بعضيها گفته اند يعني لايه اي متغير. و در خصوص (لم يتسنه) گفته: معنايش اين است که (لم يتغير: متغير نشده) و در باره (هاي) آخر آن گفته که هاي استراحت است.

و مقصود از اينکه فرمود: (و لقد خلقنا الانسان) ابتداي خلقت انسان است، به دليل اينکه در جاي ديگر در باره خلقت آدمي از گل مي فرمايد: (و بدء خلق الانسان من طين ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين) بنا بر اين، آيه شريفه خلقت نوع انسان را بيان مي کند، زيرا خلق کردن اولين موجودي که بقيه افرادش از آن منشعب مي شوند در حقيقت خلق کردن همه آنها است.

در مجمع البيان مي گويد: اصل آدم از خاک بوده چون قرآن مي فرمايد: (خلقه من تراب: آدم را از خاک خلق کرد چيزي که هست خاک مذکور را گل کرد، همچنانکه فرموده: (و خلقته من طين: تو آدم را از گل آفريدي)، آنگاه آن گل را گذاشت تا متعفن شد، همچنانکه فرموده (من حماء مسنون: آدمي را از گل گنديده خلق کردم) آنگاه آن گل را گذاشت تا خشک شد: (من صلصال: از گل خشکيده) بنا بر اين تناقضي در اين تعبيرهاي مختلف قرآن نيست، زيرا حالات مختلف مبدأ خلقت آدمي را بيان مي کند.

منبع :  ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)

مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى

تفسیر نمونه

 

ما انسانرا از گل خشکيده‏اي که از گل بدبوي (تيره‏رنگي) گرفته شده بود آفريديم.  

تفسير:  

آفرينش انسان

به مناسبت آيات گذشته که قسمتهائي از آفرينش خداوند و نظام هستي را بيان مي‏کرد، در اين آيات به شاهکار بزرگ خلقت يعني آفرينش انسان پرداخته و طي آيات متعدد و پرمحتوائي بسياري از جزئيات اين آفرينش را بازگو مي‏کند که ما در اينجا نخست به تفسير اجمالي آيات ميپردازيم، سپس نکات مهم را مورد بحث جداگانه‏اي قرار مي‏دهيم.

نخست مي‏فرمايد: «ما انسان را از «صلصال» (خاک خشکيده‏اي که به هنگام برخورد با چيزي صدا مي‏کند) که از «حمأ مسنون» (گل تيره‏رنگ و متغير و بدبو) گرفته شده بود آفريديم» (و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمأ مسنون)

قرآن و خلقت انسان  

همانگونه که در آيات فوق ديديم قرآن بحث فشرده‏اي در زمينه‏ي خلقت انسان دارد که تقريبا به طور سربسته و اجمالي، از آن گذشته است چرا که منظور اصلي مسائل تربيتي بوده است، و نظير اين بحث در چند مورد ديگر از قرآن مانند سوره‏ي سجده، مؤمنون، سوره‏ي ص، و غير آن آمده است.

البته مي‏دانيم قرآن يک کتاب علوم طبيعي نيست، بلکه يک کتاب انسان سازي است، و بنابراين نبايد انتظار داشت که جزئيات اين علوم از قبيل مسائل مربوط به تکامل، تشريح، جنين‏شناسي، گياه‏شناسي و مانند آن در قرآن مطرح شود،ولي اين مانع از آن نخواهد بود که به تناسب بحثهاي تربيتي اشاره‏ي کوتاهش به قسمتهائي از اين علوم در قرآن بشود.

به هر حال بعد از توجه به اين مقدمه‏ي کوتاه در اينجا دو بحث داريم که طرح آنها لازم به نظر مي‏رسد:

- تکامل انواع از نظر علمي

- تکامل انواع از ديدگاه قرآن

نخست به سراغ بحث اول مي‏رويم و منهاي آيات و روايات و تنها با تکيه بر معيارهاي خاص علوم طبيعي روي اين مسأله بحث مي‏کنيم:

ميدانيم در ميان دانشمندان علوم طبيعي دو فرضيه درباره‏ي آفرينش موجودات زنده، اعم از گياهان و جانداران، وجود داشته است:

الف: فرضيه تکامل انواع يا «ترانسفورميسم» که مي‏گويد انواع موجودات زنده در آغاز به شکل کنوني نبودند، بلکه آغاز موجودات تک سلولي در آب اقيانوسها و از لابلاي لجنهاي اعماق درياها با يک جهش پيدا شدند، يعني موجودات بي‏جان در شرائط خاصي قرار گرفتند که از آنها نخستين سلولهاي زنده پيدا شد. اين موجودات ذره‏بيني زنده تدريجا تکامل يافتند و از نوعي به نوع ديگر تغيير شکل دادند، از درياها به صحراها و از آن به هوا منتقل شدند، و انواع گياهان و انواع جانوران آبي و زميني و پرندگان به وجود آمدند.  کاملترين حلقه‏ي اين تکامل همين انسانهاي امروزند که از موجوداتي شبيه به ميمون، و سپس ميمونهاي انسان‏نما ظاهر گشتند.

ب- فرضيه‏ي ثبوت انواع يا «فيکسيسم» که مي‏گويد انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همين شکل کنوني ظاهر گشتند، و هيچ نوع به نوع ديگر تبديل نيافته است، و طبعا انسان هم داراي خلقت مستقلي بوده که از آغاز به همين صورت آفريده شده است. دانشمندان هر دو گروه براي اثبات عقيده‏ي خود مطالب فراواني نوشته‏اند و جنگها و نزاعهاي زيادي در محافل علمي بر سر اين مسأله درگرفته است، تشديد اين جنگها از زماني شد که لا مارک (دانشمند جانورشناس معروف فرانسوي که در اواخر قرن 18 و اوائل قرن 19 مي‏زيست) و سپس داروين دانشمند جانورشناس انگليسي که در قرن نوزدهم مي‏زيست نظرات خود را در زمينه‏ي تکامل انواع با دلائل تازه‏اي عرضه کرد.  ولي در محافل علوم طبيعي امروز شک نيست که اکثريت دانشمندان طرفدار فرضيه‏ي تکاملند.

دلائل طرفداران تکامل  

به آساني مي‏توان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: نخست دلائلي است که از ديرين‏شناسي و به اصطلاح مطالعه‏ي روي فسيلها، يعني اسکلت‏هاي متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده‏اند آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمين نشان مي‏دهد که موجودات زنده، از صورتهاي ساده‏تر به صورتهاي کاملتر و پيچيده‏تر تغيير شکل داده‏اند.  تنها راهي که اختلاف و تفاوت فسيلها را مي‏توان با آن تفسير کرد، همين فرضيه‏ي تکامل است.

دليل ديگر قرائني است که از «تشريح مقايسه‏اي» جمع‏آوري کرده‏اند، آنها طي بحثهاي مفصل و طولاني مي‏گويند هنگامي که استخوان‏بندي حيوانات مختلف را تشريح کرده، با هم مقايسه کنيم شباهت زيادي در آنها مي‏بينيم که نشان مي‏دهد همه از يک اصل گرفته شده‏اند.

بالاخره سومين دليل آنها قرائتي است که از «جنين‏شناسي» بدست آورده‏اند و معتقدند اگر حيوانات را در حالت جنيني که هنوز تکامل لازم را نيافته‏اند در کنار هم بگذاريم خواهيم ديد که جنينها قبل از تکامل در شکم مادر، يا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، اين نيز تأييد مي‏کند که همه آنها در آغاز از يک اصل گرفته شده‏اند.

پاسخهاي طرفداران ثبوت انواع  

ولي طرفداران فرضيه‏ي ثبوت انواع يک پاسخ کلي به تمام اين استدلالات دارند و آن اينکه هيچيک از اين قرائن قانع‏کننده نيست، البته نمي‏توان انکار کرد که هر يک از اين قرائن سه‏گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان يک «احتمال ظني»توجيه مي‏کند، ولي هرگز يقين‏آور نخواهد بود.

به عبارت روشنتر اثبات فرضيه‏ي تکامل، و تبديل آن از صورت يک فرضيه‏ ي به يک قانون علمي و قطعي، يا بايد از طريق دليل عقلي بوده باشد، و يا از طريق آزمايش و حس و تجربه، و غير از اين دو راهي نيست.

اما از يکسو مي‏دانيم دلائل عقلي و فلسفي را به اين مسائل، راهي نيست، و از سوي ديگر دست تجربه و آزمايش از مسائلي که ريشه‏هاي آن در ميليونها سال قبل نهفته است کوتاه است!.

آنچه ما با حس و تجربه درک مي‏کنيم اين است تغييرات سطحي با گذشت زمان به صورت جهش «موتاسيون» در حيوانات و گياهان رخ مي‏دهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولي ناگهان گوسفندي متولد مي‏شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولي متفاوت است، يعني بسيار لطيفتر و نرمتر مي‏باشد، و همان سرچشمه‏ي پيدايش نسلي در گوسفند بنام «گوسفند مرينوس» مي‏شود، با اين ويژگي در پشم.  و يا اينکه حيواناتي بر اثر جهش، تغيير رنگ چشم يا ناخن و يا شکل پوست بدن و مانند آن پيدا مي‏کند.

ولي هيچکس تا کنون جهشي نديده است، که دگرگوني مهمي در اعضاي اصلي بدن يک حيوان ايجاد کند و يا نوعي را به نوع ديگر مبدل سازد.

بنابراين ما تنها مي‏توانيم حدس بزنيم که تراکم جهشها ممکن است يک روز سر از تغيير نوع حيوان در بياورد، و مثلا حيوانات خزنده را تبديل به پرندگان کند، ولي اين حدس هرگز يک حدس قطعي نيست، بلکه تنها يک مسأله‏ي ظني است چرا که ما هرگز با جهشهاي تغييردهنده اعضاء اصلي به عنوان يک حس و تجربه روبرو نشده‏ايم.

از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه مي‏گيريم که دلائل سه‏گانه طرفداران ترانسفورميسم نمي‏تواند اين نظريه را از صورت يک فرضيه‏ي فراتر برد، و به همين دليل آنها که دقيقا روي اين مسائل بحث مي‏کنند، همواره از آن به عنوان  «فرضيه‏ي تکامل انواع» سخن مي‏گويند نه قانون و اصل.

فرضيه‏ي تکامل و مسأله‏ي خداشناسي  

با اينکه بسياري کوشش دارند ميان اين فرضيه‏ي و مسأله خداشناسي يکنوع تضاد قائل شوند و شايد از يک نظر حق داشته باشند، چرا که پيدايش عقيده‏ي داروينيسم جنگ شديدي ميان ارباب کليسا از يکسو، و طرفداران اين فرضيه از سوي ديگر به وجود آورد، و روي اين مسأله در آن عصر به دلائل سياسي، اجتماعي که اينجا جاي شرح آن نيست تبليغات وسيعي درگرفت که داروينيسم با خداشناسي سازگار نمي‏باشد.

ولي امروز اين مسأله براي ما روشن است که اين دو با هم تضادي ندارند يعني ما چه فرضيه‏ي تکامل را قبول کنيم و چه آنرا بر اثر فقدان دليل رد نمائيم در هر دو صورت مي‏توانيم خداشناس باشيم.

فرضيه‏ي تکامل اگر فرضا هم ثابت شود، شکل يک قانون علمي که از روي علت و معلول طبيعي پرده برمي‏دارد به خود خواهد گرفت، و فرقي ميان اين رابطه‏ي علت و معلولي در عالم جانداران و ديگر موجودات نيست، آيا کشف علل طبيعي نزول باران و جزر و مد درياها و زلزله‏ها و مانند آن مانعي بر سر راه خداشناسي خواهد بود؟ مسلما نه، بنابراين کشف يک رابطه‏ي تکاملي در ميان انواع موجودات نيز هيچگونه مانعي در مسير شناخت خدا ايجاد نمي‏کند.

تنها کساني که تصور مي‏کردند کشف علل طبيعي با قبول وجود خدا منافات دارد مي‏توانند چنين سخني را بگويند، ولي ما امروز به خوبي مي‏دانيم که نه تنها کشف اين علل ضرري به توحيد نمي‏زند بلکه خود دلائل تازه‏اي از نظام آفرينش براي اثبات وجود خدا پيش پاي ما مي‏گذارد.

جالب اينکه خود داروين در برابر اتهام الحاد و بي‏ديني قد علم کرده، و در کتابش (اصل انواع) تصريح مي‏کند که من در عين قبول تکامل انواع، خداپرستم، و اصولا بدون قبول وجود خدا نمي‏توان تکامل را توجيه کرد.

به اين عبارت دقت کنيد: «او با وجود قبول علل طبيعي براي ظهور انواع مختلف جانداران، همواره به خداي يگانه، مؤمن باقي ميماند، و تدريجا که سن او افزايش حاصل مي‏کند احساس دروني مخصوصي به درک قدرتي مافوق بشر در او تشديد مي‏گردد، به حدي که معماي آفرينش را براي انسان لاينحل مي‏يابد».

اصولا او معتقد بود که هدايت و رهبري انواع، در اين پيچ و خم عجيب تکامل، و تبديل يک موجود زنده‏ي بسيار ساده به اين همه انواع مختلف و متنوع جانداران بدون وجود يک نقشه‏ي حساب شده و دقيق از طرف يک عقل کل امکان‏پذير نيست!

راستي هم چنين است آيا از يک ماده‏ي واحد و بسيار ساده و پست، اينهمه مشتقات شگفت‏انگيز و عجيب، که هر کدام براي خود تشکيلات مفصلي دارد، به وجود آوردن بدون تکيه بر يک علم و قدرت بي‏پايان امکان‏پذير است؟

نتيجه اينکه: غوغاي تضاد عقيده‏ي تکامل انواع با مسأله خداشناسي يک غوغاي بي‏اساس و بي‏دليل بوده است (خواه فرضيه‏ي تکامل را بپذيريم يا نپذيريم).

تنها اين مسأله باقي مي‏ماند که آيا فرضيه‏ي تکامل انواع با تاريخچه‏اي که قرآن براي آفرينش آدم ذکر کرده است تضادي دارد يا نه؟! که ذيلا از آن بحث مي‏شود.

قرآن و مسأله تکامل  

جالب اينکه هم طرفداران تکامل انواع و هم منکران آن يعني آنها که در ميان مسلمين بوده‏اند به آيات قرآن براي اثبات مقصد خويش تمسک جسته‏اند، ولي شايد هر دو گروه گاهي تحت‏تأثير عقيده‏ي خود به آياتي استدلال کرده‏اند که کمتر ارتباطي با مقصود آنها داشته است، لذا ما از هر دو طرف آياتي را انتخاب مي‏کنيم که قابل بحث و مذاکره باشد.

مهمترين آيه‏اي که طرفداران تکامل روي آن تکيه مي‏کنند، آيه 33 سوره آل‏عمران است : ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل‏ابراهيم و آل‏عمران علي العالمين: «خداوند آدم و نوح و آل‏ابراهيم و آل‏عمران را بر جهانيان برگزيد».

آنها مي‏گويند همانگونه که نوح و آل‏ابراهيم و آل‏عمران در ميان امتي زندگي مي‏کردند و از ميان آنها برگزيده شدند، همچنين آدم نيز بايد چنين باشد، يعني در عصر و زمان او انسانهائي که نام «عالمين» (جهانيان) بر آنها گزارده شده، حتما وجود داشته‏اند و آدم برگزيده‏ي خدا از ميان آنهاست، و اين نشان مي‏دهد که آدم اولين انسان روي زمين نبوده است، بلکه قبل از او انسانهاي ديگري بوده‏اند و امتياز آدم همان جهش فکري و معنوي او است که سبب برگزيده شدنش از افراد همسانش شد.

آيات متعدد ديگري نيز ذکر کرده‏اند، که بعضي از آنها اصلا ارتباط با مسأله‏ي تکامل ندارد، و تفسير آن به تکامل بيشتر از قبيل تفسير به رأي است، و قسمتي ديگر، هم با تکامل انواع سازگار است، و هم با ثبوت آنها و خلقت مستقل آدم، و به همين دليل بهتر ديديم که از ذکر آنها صرف‏نظر کنيم.

اما ايرادي که به اين استدلال مي‏توان کرد اين است که «عالمين» اگر به معني مردم معاصر بوده باشد و اصطفاء (برگزيدن) حتما بايد از ميان چنين اشخاصي صورت گيرد، اين استدلال قابل قبول خواهد بود، اما اگر کسي بگويد «عالمين» اعم از معاصران و غيرمعاصران است، همانگونه که در حديث معروف در فضيلت بانوي اسلام حضرت فاطمه (سلام‏الله‏عليها) از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده که مي‏فرمايد: اما ابنتي فاطمه فهي سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين: «دخترم فاطمه بانوي زنان جهان از اولين و آخرين است».در اين صورت آيه‏ي فوق دلالتي بر اين مقصود نخواهد داشت و درست به اين ميماند که کسي بگويد خداوند، عده‏اي را از ميان انسان ها (انسان هاي تمام قرون و اعصار) برگزيد که يکي از آنها آدم است در اين صورت هيچ لزومي ندارد که در عصر و زمان آدم ، انسانهاي ديگري وجود داشته باشند که نام عالمين بر آنها اطلاق گردد و يا آدم از ميان آنها برگزيده شود.

به خصوص اينکه سخن در برگزيدن خدا است خدائي که از آينده و نسلهائي که در زمانهاي بعد مي‏آيند به خوبي آگاه بوده است. و اما مهمتر دليلي که طرفداران ثبوت انواع از آيات قرآن، انتخاب کرده‏اند، آيات مورد بحث و مانند آن است که مي‏گويد:

خداوند انسان را از گل خشک که از گل تيره‏رنگ بد بوي گرفته شده بود آفريده جالب اينکه اين تعبير هم در مورد خلقت «انسان» گفته شده (و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمأ مسنون- آيه‏ ي 26 حجر) و هم درباره‏ي «بشر» (و اذ قال ربک للملائکة اني خالق بشرا من صلصال من حمأ مسنون- آيه 28 حجر) و هم به قرينه‏ي ذکر سجده‏ي فرشتگان بعد از آن در مورد شخص آدم آمده است (به آيات 29 و 30 و 31 سوره حجر که در بالا آورديم دقت کنيد)

ظاهر اين آيات در بدو نظر چنين مي‏گويد که آدم نخست از گل تيره‏رنگي آفريده شد و پس از تکميل اندام، روح الهي در آن دميده شد و به دنبال آن فرشتگان در برابر او به سجده افتادند، بجز ابليس.

طرز بيان اين آيات چنين نشان مي‏دهد که ميان خلقت آدم از خاک و پيدايش صورت کنوني انواع ديگري وجود نداشته است.

 و تعبير به «ثم» که در بعضي از آيات فوق آمده و در لغت عرب براي «ترتيب با فاصله» آورده مي‏شود، هرگز دليل بر گذشتن مليونها سال و وجود هزاران نوع نمي‏باشد، بلکه هيچ مانعي ندارد که اشاره به فاصله‏هائي باشد که در ميان مراحل آفرينش آدم از خاک و سپس گل خشک و سپس دميدن روح الهي وجود داشته.

 لذا همين کلمه «ثم» درباره‏ي خلقت انسان در عالم جنين و مراحلي را که پشت سر هم طي مي‏کند آمده است، مانند: يا ايها الناس ان کنتم في ريب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة... ثم نخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشدکم: «اي مردم اگر ترديد در رستاخيز داريد (به قدرت خدا در آفرينش انسان بينديشيد) که ما شما را از خاک آفريديم سپس از نطفه. سپس از خون بسته شده، سپس از مضغه (پاره‏ي گوشتي که شبيه گوشت جويده است)... سپس شما را به صورت طفلي خارج مي‏سازيم، سپس به مرحله‏ي بلوغ مي‏رسيد» (سوره‏ ي حج آيه‏ ي 5)

مراحل رشد جنین

ملاحظه مي‏کنيد که هيچ لزومي ندارد «ثم» براي يک فاصله‏ي طولاني باشد، بلکه همانگونه که در فواصل طولاني به کار مي‏رود در فاصله‏هاي کوتاه هم استعمال مي‏شود.

از مجموع آنچه در بالا گفتيم چنين نتيجه مي‏گيريم که آيات قرآن هر چند مستقيما در صدد بيان مسأله‏ي تکامل يا ثبوت انواع نيست، ولي ظواهر آيات (البته در خصوص انسان) با مسأله خلقت مستقل سازگارتر است، هر چند کاملا صريح نيست اما ظاهر آيات خلقت آدم بيشتر روي خلقت مستقل دور مي‏زند، اما در مورد ساير جانداران قرآن سکوت دارد.

«گل تيره» و « روح خدا »

جالب اينکه از اين آيات به خوبي استفاده مي‏شود که انسان از دو چيز مختلف آفريده شده که يکي در حد اعلاي عظمت، و ديگري ظاهرا در حد ادني از نظر ارزش. جنبه‏ي مادي انسان را گل بد بوي تيره‏رنگ (لجن) تشکيل مي‏دهد، و جنبه‏ي معنوي او را چيزي که به عنوان روح خدا از آن ياد شده است.

البته خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه‏ي روح به خدا به اصطلاح «اضافه‏ي تشريفي» است و دليل بر اين است که روحي بسيار پرعظمت در کالبد انسان دميده شده، همانگونه که خانه‏ي کعبه را به خاطر عظمتش «بيت الله» مي‏خوانند، و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش «شهر الله» (ماه خدا) مي‏نامند.

و به همين دليل قوس صعودي اين انسان آنقدر بالا است که بجائي مي‏رسد که جز خدا نبيند، و قوس نزوليش آنقدر پائين است که از چهار پايان هم پائينتر خواهد شد (بل هم اضل) و اين فاصله‏ي زياد ميان «قوس صعودي» و «نزولي» خود دليل بر اهميت فوق‏العاده‏ ي اين مخلوق است. و نيز اين ترکيب مخصوص دليل بر آن است که عظمت مقام انسان به خاطر جنبه‏ي مادي او نيست، چرا که اگر به جنبه ماديش بازگرديم لجني بيش نمي‏باشد.

اين روح الهي است که با استعدادهاي فوق‏العاده‏اي که در آن نهفته است و مي‏تواند تجليگاه انوار خدا باشد، به او اينهمه عظمت بخشيده و براي تکامل او تنها راه اين است که آن را تقويت کند و جنبه‏ي مادي را که وسيله‏اي براي همين هدف است در طريق پيشرفت اين مقصود به کار گيرد (چرا که در رسيدن به آن هدف بزرگ مي‏تواند کمک مؤثري کند)

از آيات خلقت آدم در آغاز سوره‏ي بقره نيز استفاده مي‏شود که سجده‏ي فرشتگان در برابر آدم به خاطر علم خاص الهي او بود، و اما اين سؤال که چگونه سجده براي غير خدا امکان‏پذير است و آيا براستي فرشتگان براي خدا به خاطر اين آفرينش عجيب سجده کردند، و يا سجده‏ي آن براي آدم بود، پاسخ آنرا در ذيل همان آيات مربوط به آفرينش آدم در سوره‏ي بقره بيان کرديم (به جلد اول تفسير نمونه صفحه 127 مراجعه فرمائيد)

منبع :








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031 
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir