به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری » حقيقت ، غذای روح انسان( قسمت اول )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 539 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

علامه طباطبائی و شهید مطهری

حقيقت ، غذای روح انسان

اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری

تفسير سوره زخرف( بخش سوم )

( قسمت اول )

« بسم الله الرحمن الرحيم »* الحمد لله رب العالمين . . . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم : « أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ «79» أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَکْتُبُونَ «80» قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ «81» سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ «82» فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ «83» وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَکِيمُ الْعَلِيمُ «84» وَ تَبارَکَ الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «85» (زخرف / . 85  تا  79) 

آيات پيش كه از اينجا شروع شد : " « هل ينظرون الا الساعة ان تأتيهم‏بغتة و هم لا يشعرون »"معلوم بود كه نظر و توجه به كفار زمان رسول اكرم‏دارد . آيات قبل از آن مربوط به حضرت عيسی بن مريم بود ، بعد از آن آيه‏توصيفی از بهشت و توصيفی از جهنم شد تا رسيد به اينجا: " « لقد جئناكم‏بالحق و لكن اكثركم للحق كارهون »"خطاب به مردم است ، البته مردم‏ زمان پيغمبر ، نزولش در آنجا و درباره همه مردم ( است ) : ما عين حق و حقيقت را برای شما آورده‏ايم ولی بيشترين شما حقيقت را كراهت داريد ، كه راجع به اين مطلب در جلسه پيش صحبت شد و عرض كرديم كه آن چيزی كه‏ با روح دين و روح اسلام صد در صد مخالف و معاند است اين است كه انسان‏ اين حالت را پيدا كند كه از حق كراهت داشته باشد .

خداوند فطرت انسان‏ را آنچنان آفريده است كه حق جوست . انسان به حسب فطرت ، حق جو و حق‏ خواه است و چون حق جو و حق خواه است ، هر چيزی را كه بالذات و بالفطره‏ می‏خواهد آن چيز برايش شيرين هم هست . اصلا شيرينی همين است . اگر بعضی‏ از غذاها در ذائقه ما شيرين است علت شيرينی‏اش ملايمت است ، يعنی‏ علتش اين است كه دستگاه ذائقه و هاضمه ما برای اين غذاها ساخته شده و اين غذاها برای آن ساخته شده . اين است كه وقتی كه ما می‏رسيم به چنين‏ مأكول يا آشاميدنی ، مطبوع بودن و شيرين بودن آن را احساس می‏كنيم .  در صورتی كه يك حيوان ديگر كه هاضمه‏اش طور ديگری ساخته شده است اين جور احساس نمی‏كند .

مثالی عرض می‏كنم تا روشن شود كه شيرينی چطور امر نسبی‏ است و چطور اين مطلب درك می‏شود . بعضی حيوانات علفخوارند و بعضی‏ گوشتخوار . هاضمه بعضی طوری ساخته شده كه می‏تواند گوشت را ببلعد و هضم‏ كند و برای او گوشت خوب است ( درندگان ) . حيوانات علفخوار برعكسند و طور ديگر ساخته شده‏اند . شما می‏بينيد برای حيوان گوشتخوار گوشت چقدر لذيذ است ! جلوی يك سگ يا گربه يك ذره گوشت می‏اندازيد می‏بينيد با چه‏ حرص و ولعی آن را می‏خورد . چشم گربه كه به گوشت می‏افتد بزاق دهانش‏ شروع می‏كند به ريزش كردن ، ولی يك حيوان علفخوار مثل اسب چشمش كه به گوشت بيفتد حساسيتی ندارد ، تنفر هم دارد.  بر عكس ، باز برای اسب جو و علف آن حالت را دارد ولی برای سگ و گربه نه .

 می‏گويند در ميان حيوانات تنها انسان است كه هم علفخوارآفريده شده است و هم گوشتخوار و از هر دو نوعش لذت می‏برد . اين هم يكی‏از آن جنبه‏های دوگانگی و جامعيت انسان است . پس چرا اين از آن لذت‏می‏برد و از آن ديگری لذت نمی‏برد ؟ چون ساختمانش برای اين ساخته شده وبرای آن ساخته نشده است .

ساختمان اصلی روح و فكر و عقل انسان حقيقت جو و حقيقت خواه آفريده‏شده ، يعنی حقيقت ، راستی ، واقعيت ، درستی ، غذای روح انسان است ، آن‏طور كه علف و جو غذای مناسب اسب است و آن طور كه گوشت غذای سگ ياگربه است . حق ، حقيقت ، كشف واقعيت آن طور كه هست ، غذای روح انساناست . بنابراين اگر روح انسان سالم باشد ، وقتی كه مواجه با حقيقت‏می‏شود، از رسيدن به حق و حقيقت بايد لذت ببرد يا رنج ؟ بايد لذت ببرد.

حق در ذائقه انسان بايد شيرين باشد يا تلخ؟ بايد شيرين باشد . ولی ما الان‏مثلی داريم ، می‏گوييم : " الحق مر " حق تلخ است ، و حال آنكه حق نبايدتلخ باشد، حق هميشه بايد شيرين باشد. ما حق جو آفريده شده‏ايم . اين (مثل)معنايش اين است كه ما دنبال حق نيستيم ، دنبال خودخواهی و منفعت‏خواهی‏های خودمان هستيم، به حقيقت كاری نداريم. ولی ما فعلا اين‏طور هستيم، فطرت ما اين طور نيست. پس اگر ما به اين حالت در آمديم كه " الحق مر " شديم ، حق برايمان تلخ شد ، قطعا بايد بدانيم كه ما بيمار و مريضيم وسخت هم بيمار و مريض هستيم.

 قرآن روی اين مطلب كه افراد اين بيماری راپيدا كنند و آن فطرت سالم الهی را از دست بدهند و " الحق مر " يا " الحق مكروه " بشوند ، در بسياری از آياتتكيه كرده است و از آن جمله اين ( آيه ) است كه معنايش اين است كه تومريضی ، تو ذائقه‏ات را از دست داده‏ای ، تو شيرين را تلخ احساس می‏كنی ، مثل بسياری از بيماريها كه در اثر يك نوع بيماری ، غذايی كه در ذائقه‏ديگران مطبوع است برای بيمار نامطبوع است ، در ذائقه ديگران شيرين است‏برای او تلخ و مهوع است .

در آيه بعد كه امروز خوانديم :   " « ام ابرموا امرا فانا مبرمون » "  مطلبی علاوه و در واقع روبنايی برای آن زيربنا بيان می‏كند . تا اينجا همين‏قدر بيان كرد كه اينها رسيده‏اند به جايی كه حق و حقيقت برايشان مكروه وتلخ شده است . خوب ، اين يك بيماری است . يك وقت هست كه انسان فقطهمان بيماری را دارد ، و يك وقت هست كه بر اساس آن بيماری يك تأسيسی‏هم می‏كند ، يك كاری هم بر اساس همان بيماری انجام می‏دهد .

يكی از اموری كه می‏گويند از مظاهر سبقت رحمت الهی بر غضب الهی است‏يعنی نشانه اين است كه هميشه لطف و رحمت بر غضب و قهر پيشی دارد اين‏است : اگر انسان در مرحله نيت طالب خير و حقيقت باشد ولی جدی باشد ، جدا طالب خير و حقيقتی باشد ، يعنی قصد داشته باشد كار خيری را انجام‏بدهد ، بعد در عمل موفق نشود ، آيا چنين كسی عندالله مأجور است يا مأجورنيست ؟ بله ، خداوند به چنين كسی با اينكه توفيق اين عمل را پيدا نكرده‏است به موجب همين قصد و نيت اجر و پاداش می‏دهد . ولی اگر كسی قصدمعصيتی را بكند ، نيت يك شری را در دل داشته باشد و بعد مانعی پيدابشود كه آن كار صورت نگيرد ، مثلا قصد داشت كه برود شهادت دروغ بدهدولی رفت و احتياجی به او پيدا نشد و بالاخره در عمل ، او شهادت دروغ‏نداد ، آيا برای او گناه يك شهادت دروغ نوشته می‏شود ؟ نه ، چون نيت به‏مرحلهعمل نيامده .

اين ، تفضل الهی است . در كار خير ، نيت به مرحله عمل هم‏كه نيايد ، فضل الهی برای او ثواب و اجر می‏نويسد . (يكی از حضار : " لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت »" . استاد: درست است: " لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت »". "له" را در كارهای خير و نفع می‏گويند، "عليه" را در كارهای ضرر.در كار "له‏ " " كسب " گفته، آنچه كسب بكند ولو اينكه از روی قصد هم نباشد ، ولی‏در كار شر آن وقتی عليه او نوشته می‏شود كه آن كار را (انجام داده باشد)  . البته آن ، مسأله ديگری است ولی هر دو يك ريشه دارد كه انسان از روی‏قصد و توجه و آگاهی كامل آن را انجام داده باشد .  ) حال ، اينها حق را دشمن می‏دارند . خود اين ، بيماری خيلی بدی است .

بدتر از اين ، اين است كه بر اساس اين دشمنی و مكروه شمردن حق و حقيقت‏تأسيسات عملی و كارهايی هم كرده باشند ، يعنی فعاليتهايی بر همين اساس‏ انجام بگيرد. قرآن بعد از اينكه می‏فرمايد: "« و لكن اكثركم للحق كارهون‏ "  بيشترين شما حق را مكروه می‏شماريد ، می‏فرمايد : " « ام ابرموا امرافانا مبرمون »"  مسأله تنها كراهت داشتن و تنفر داشتن از حق نيست ، بالاتر، اينها ابرامها كردند. ابتدا لغت " ابرام " را توضيح بدهم ، بعدعرض بكنم كه مقصود چيست ، آن طور كه مفسرين گفته‏اند . " ابرام " نقطه‏مقابل " نقض " است .

الان هم در فارسی می‏گوييم " نقض و ابرام " . وقتی كه چيزهايی مثل پنبه و پشم را با ريسيدن محكم می‏كنند اين را می‏گويند " ابرام " ، يعنی وقتی ماده شل پهن از همديگر جدا را تاب دادند و به‏يكديگر پيچيدند و در نتيجه اين رشته‏های نازك پنبه يا پشم يا موی به‏صورت يك نخ محكم درآمد ، اين ( عمل ) را می‏گويند " ابرام " . پس درلغت " ابرام " دو مفهوم گنجانيده شده است كه يكی معلول ديگری است :

يكی اينكه آن رشته‏های نازك را به هم پيچيدند ، دوم اينكه در اثر اين‏پيچيده شدن به هم يك شی‏ء محكم بهوجود آمد . " نقض " درست نقطه مقابل اين است يعنی يك امر پيچيده‏شده محكم شده را باز كردن و شل كردن ، كه در مثلی در قرآن آمده است : " « كالتی نقضت غزلها من بعد قوش انكاثا »"   (نحل / . 92 ) قرآن كسانی را كه كاردرستی می‏كنند و بعد كاری می‏كنند كه تمام كارهای گذشته‏شان را باطل می‏كند واثر كارهای گذشته را از بين می‏برد مثل می‏زند به آن زن نادانی كه ضرب‏المثل بوده ، كارگر تا غروب استخدام می‏كرد ولی مثلا بايد دو نفر استخدام‏كند چهار نفر استخدام می‏كرد . از صبح تا ظهر پنبه‏ها يا پشمهايی می‏رشت وبه صورت نخ در می‏آورد ، ظهر كه می‏شد می‏ديد كار تمام شده ، پول هم بايدبه اينها بدهد ، چطور نصف روز اينها را بيكار بگذارد ؟ ! بيكار كه‏نمی‏شود ، برای اينكه بيكار نمانند می‏گفت اينها را از نو باز بكنيد . زحمتی را كه كشيده بود از بين می‏برد . اين را می‏گويند " نقض " : " نقضت غزلها "    

 پس " نقض " نقطه مقابل " ابرام " است . " « ام ابرموا امرا " . قرآن اينجا می‏خواهد بفرمايد كه اينها يك ابرامها و محكم كاری‏ها ، به هم رشتن‏ها و رشته‏های نازك را با يكديگر بافتن و محكم كردن ، يك چنين‏كارهايی هم كرده‏اند . مفسرين گفته‏اند و درست گفته‏اند مقصود اين است كه‏اينها يك سلسله نقشه‏ها و مكرها و كيدهايی هم برای مبارزه با پيغمبر وقرآن به كار بردند . مسأله تنها اين نيست كه ( حق ) را دوست ندارند ، نه ، می‏نشينند دور همديگر ، فعاليت می‏كنند ، نقشه می‏كشند ، تجهيزات جمع‏می‏كنند، پول جمع می‏كنند ، افراد جمع می‏كنند ، هزار كار می‏كنند . پس تنهامسأله كراهت نيست، ابرامی هم اينجا هست. قرآن هم فورا تهديد می‏كند : " « فانا مبرمون »"  آنها اگر بلد هستند ما كه خدا هستيم بالا ترش‏را بلد هستيم .

در قرآن اين منطق آمده است كه " « و مكروا مكرا و مكرنا مكرا »"  (نمل / . 50) آنها مكری به كار بردند ، ما هم مكری به كار برديم و مكر آنها را از بين برديم . قرآن كه تعبير " مكر " می‏كند ، چون همين طور كه‏آنها از راه پنهان وارد می‏شوند ، از يك راه پنهان هم می‏خورند . در آن‏تعبير آمده است : " « و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين »"   (آل عمران / . 54)چون همين طور كه آنها از راه مخفی وارد می‏شوند ، خدا از راه مخفی ترنقشه آنها را نقش بر آب می‏كند . اين است كه در يك آيه ديگر دارد كه‏ " « فالذين كفروا هم المكيدون »" (طور / . 42) .

 به هر حال اين مطلب به‏عبارتهای مختلف در قرآن آمده : با خدا كه نمی‏شود مكر كرد ، خدا را كه‏نمی‏شود فريب داد ! در اول سوره بقره راجع به منافقين داريم كه " «يخادعون الله و الذين امنوا و ما يخدعون الا انفسهم و ما يشعرون غ" (بقره / . 9)  اول كلمه " مخادعه " می‏آورد ، آنجا در مقام برآمدن است : منافقين درمقام فريب خدا و مؤمنين بر می‏آيند و نمی‏دانند كه اينها خودشان را دارندفريب می‏دهند ( و اين خيلی عجيب است كه آدم خودش خودش را فريب بدهد ! ) يعنی وقتی خوب توجه كنند می‏بينند تمام اين نقشه‏های فريبی كه به كاربرده بودند برای اينكه طرف را از بين ببرند عليه خودشان تمام شد ، پس‏كأنه از اول خواسته‏اند خودشان را فريب بدهند . به قول حافظ :

بازی چرخ بشكندش بيضه در كلاه    زيرا كه عرض شعبده با اهل راز كرد

خواست با روزگار مكر كند " بازی چرخ بشكندش بيضه در كلاه " . حال‏ " « ام ابرموا امرا فانا مبرمون »"يا "« و مكروا مكرا و مكرنا مكرا " ( نمل / . 50)معنايش اين است كه " بازی چرخ بشكندش بيضه در كلاه " . می‏نشينند نقشه می‏كشند ، با همديگر سری حرف می‏زنند ، نجوا می‏كنند " « ام يحسبون انا لا نسمع سرهم و نجويهم »" اينها وقتی كه رفتند خيلی‏محرمانه و سری تو دل خودشان نقشه‏ها را كشيدند و به احدی نگفتند يا وقتی‏هم خواستند بگويند رفتند نجوا كردند و بيخ گوشی حرفها را گفتند كه فاش‏نشود، خيال كردند بازيهايی را كه بشری با بشری در می‏آورد با خدا می‏شود درآورد .

آيا واقعا اينها چه فكر كردند ؟ ! خيال می‏كنند خدا آواز آن خطورقلبشان را نمی‏شنود ؟ اينجا قرآن تعبير به شنيدن می‏كند : آن آواز آن‏خطورهای قلبشان را هم خدا می‏شنود ، يعنی آن كلماتی كه در قلبشان خطورمی‏دهند كه شأن كلمه اين است كه مسموع باشد ما همان كلمات بی‏صدا را هم‏می‏شنويم و همچنين نجواها كه بيخ گوشی حرفها را به يكديگر می‏رسانند ، ماهمين جا حاضر و شاهد هستيم و بعلاوه فرستادگانی داريم ، فرشتگانی داريم كه‏مأمور همه انسانها هستند و همه چيز را ثبت و ضبط می‏كنند و مكتوبهای آنهاكه با قلمهای ملكوتی می‏نويسند باقی خواهد ماند و در قيامت قرآن می‏گويدتمام كوچك و بزرگ كار هر كسی نمايان است . " « ام يحسبون انا لا نسمع‏سرهم »"اين تلخ شمرندگان حق و مكروه شمرندگان حق خيال می‏كنند كه ماراز آنها را كه در دلشان خطور می‏دهند نمی‏شنويم ؟ ! نجواها ، بيخ‏گوشی‏هايشان را نمی‏شنويم ؟ چرا ، ما می‏شنويم . غير از ما فرستادگانی هم‏داريم كه آنها را ثبت و ضبط می‏كنند و ثبت و ضبط شده را در قيامت به‏خودشان ارائه می‏دهند . " « بلی و رسلنا لديهم يكتبون »"فرستادگان مانزد خودشان هستند ، همراه خودشان هستند و دائما دارند می‏نويسند : " « يكتبون »" دائما درحال نوشتن‏اند ، چون انسان دائما در حال كار و فعل و عمل است .

" « قل ان كان للرحمن ولد فانا اول العابدين »" . راجع به تفسير اين‏آيه هم مفسرين وجوهی ذكر كرده‏اند . ابتدا دو مقدمه عرض بكنم : يك اينكه‏اين فكر كه خدا دارای فرزند است ، می‏دانيم كه وجود داشته است ، يكی درمسيحيت : " « المسيح ابن الله »"(مريم / . 30 ) گفتند مسيح پسر خداست ، وديگر در كفار جاهليت می‏گفتند فرشتگان فرزندان خدا و " بنات الله " هستند ، و بت پرستی‏شان از فرشته پرستی سرچشمه می‏گرفت و فرشته پرستی‏شان‏از اين فكر كه فرشتگان دختران خدا هستند ، منتها وقتی كه تاريخ خيلی طول‏می‏كشد ، نسلهای بعد كه می‏آيند در مقابل بت می‏ايستند توجه ندارند كه اين‏بتها هيكلهايی است كه برای فرشتگانی ساخته‏اند و فرشته را پرستش می‏كنندچون دختر خداست .

اين فكرها در آنها نيست . ولی آنهايی كه واردتر بودند، تا می‏گفتند چرا بتها را پرستش می‏كنيد ، می‏گفتند به اعتبار اينكه مثل ومثال و تمثيل فرشتگان هستند . فرشتگان را چرا می‏پرستيد ؟ چون دختران خداهستند ، بچه‏های خدا هستند . ( پرستش ) بچه خدا مگر اشكالی دارد ؟ ! آقازاده را مردم احترام می‏كنند ، خدازاده را نبايد احترام كرد ؟ هر احترامی‏كه به آقا مردم می‏كنند می‏گويند به آقازاده هم بايد همان قدر احترام كرد . خوب ، هر كاری كه در مورد خدا بايد انجام داد در مورد خدازاده هم بايدانجام داد .

( ادامه دارد )

منبع : از کتاب  " آشنايی با قرآن (تفسير سوره‏های زخرف ، دخان ، جاثيه ، فتح ، قمر) " اثر شهید مطهری

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031 
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir