به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری » انسان اسلام يا انسان جامع
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 417 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

علامه طباطبائی و شهید مطهری

 

انسان اسلام يا انسان جامع

اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

يك نكته را بايد عرض بكنم كه اين معانی عالی به اصطلاح عرفانی چون در ميان ما به يك شكل بدی تعليم شده است ، به اصطلاح امروزيها گريز از بيرون تلقی شده و بلكه ريشه‏اش هم گريز از بيرون تلقی گرديده است . البته يك توجيهات خيلی بی‏ربطی هم در اين زمينه‏ها می‏كنند كه هميشه وقتی‏ كه افرادی از بيرون مأيوس می‏شوند ، به درون خودشان يعنی به خيالات‏خودشان پناه می‏برند . ( كه خود نمونه‏های اسلام بر ضد اين مطلب است ) .مطلب اينجور نيست . البته قبول داريم كه خيلی افراد يك راه انحرافی دراين زمينه رفته‏اند و شايد همين ، بهانه‏ای شده برای آنها برای فرار ازمسؤوليتهای اجتماعی ، ولی انسان اسلام ، انسان جامع است . ما هميشه بايد  علی ( ع ) را نمونه قرار بدهيم . همين علی ( ع ) كه در خلوت عارفانه خودش‏اينچنين است ، ما می‏بينيم در مسؤوليتهای اجتماعی ، حداعلی حساسيت رادارد ، و انسانی كه اسلام می‏خواهد ، چنين است .

غرضم اينست كه شما از اين مطلب فورا ذهنتان به آن سو نرود كه يا اين‏طرف را انكار بكنيد يا بگوئيد حالا كه اينجور است پس راه اين است ومسؤوليتهای اجتماعی وجود ندارد . نه ، انسان اسلام انسان جامع است . اين‏را ما به عنوان يكی از ابعاد وجود انسان داريم بيان می‏كنيم . ما كه انسان‏را يك موجود يك بعدی معرفی نمی‏كنيم كه يك بعد بيشتر ندارد و آن بعدش‏هم اين است ! به قول خود عرفا : انسان ناقص ، انسانی كه هنوز عرفانش‏به كمال نرسيده ،از غير خدا به كلی می‏برد ، ولی وقتی كه رسيد آنجا و سرشار شد ، حالت‏بازگشت دارد . آنوقت برمی‏گردد و وظائف و مسؤوليتهای خود را انجام‏می‏دهد والا اگر كسی رفت آنجا و برنگشت . هنوز خام است و كامل نيست .پس اين ، تهمت به اسلام است كه كسی خيال بكند در اسلام عنايتی به روح‏عبادت كه عبارت است از نيايش و پرستش فارغ از بهشت و جهنم نشده ،فوق‏العاده توجه شده كه اگر بخواهيم موادش را جمع كنيم اقلا دو سه جلسه‏بايد درباره مواد آن بحث كنيم .

مراتب پايين عبادت

حال بياييم سراغ همان عبادتی كه برای بهشت يا از ترس جهنم است .

 آياواقعا اين عبادت ، بی‏ارزش است ؟

همان طور كه گفته‏اند اين يك شكم‏پرستی بزرگ است ؟

يك دامن پرستی بزرگ است ؟

يك طمع بزرگ است ؟

 وصد درجه از دنياپرستی بدتر است ؟

نه ، كوبيدن آن به اين شكل درست نيست‏. شك ندارد كه عبادت برای بهشت و عبادت از ترس جهنم ، ارزش آن‏عبادتهايی را كه گفتيم ندارد ، ولی بی‏ارزش هم نيست و برای يك عده مردم‏، يك درجه عالی است . چون فرق است ميان اينكه يك كاری را انسان بكندمستقيم برای يك طمعی ، [ و اينكه در انجام آن كار ، خدا را واسطه قراردهد ] . مثل اينكه انسان يك وقت مستقيم می‏رود دنبال پول ، اين ، صددرصد پول پرستی است ، و يك وقت پول می‏خواهد اما همين پول را از خدامی‏خواهد ، می‏رود پيش خدا و اين پول را از او طلب می‏كند .

اين خيلی فرق می‏كند كه يك كسی اصلا رابطه‏اش را با خدا قطع می‏كند، مستقيم می‏رود دنبال پول ، و يك كس ديگر راهش را اينطور انتخاب‏می‏كند ، می‏گويد خدای ما يك دستورهايی دارد ، من مطابق دستور او عمل‏می‏كنم و از او می‏خواهم كه به من پول بدهد . باز اين خودش يك درجه‏پرستش خدا است ، رفتن پيش خدا است ، و لو رفتن پيش خدا برای پول‏است ، ولی با نرفتن پيش خدا تفاوت می‏كند . رفتن پيش خدا برای خدا البته ارزش بسيار عالی دارد . رفتن پيش خدا برای يك چيزی ، و چيزی ازاو خواستن ، باز هم رفتن پيش او است ، باز هم تا حدی قلب انسان روشن‏می‏شود ، انسان صفايی پيدا می‏كند ، از غير خدا غفلت می‏كند و متوجه اومی‏شود ، اين قطعا خودش يك درجه‏ای از پرستش است و لو درجه ضعيفی باشد.

بنابراين ، اين عبادتها را هم صد درصد نمی‏شود نفی كرد ، و بلكه چون همه‏مردم در درجه بالا نيستند ، اكثر مردم را اگر ما بخواهيم تربيت بكنيم به‏طوری كه نظام زندگی دنياشان درست شود و به خدا هم نزديك شده باشند ، ازهمين راه بايد وارد شويم ، و يا لااقل افراد را در ابتدا از اين راه بايدوارد كرد ، و بعد بالاتر برد . و علت اينكه در قرآن به امور مادی زيادعنايت شده است همين است . البته در قرآن " « رضوان من الله اكبر »"( سوره توبه ، آيه . 72 ) هم هست . وقتی كه ذكر می‏كند : « جنات تجری من تحتها الانهار بهشتها و باغهايی كه در پائين آن باغها نهرها جاری است ، بعد می‏گويد : « رضوان من الله اكبر »و كمی خشنودی خدا ، از همه اينها بالاتر و بزرگتراست .

يعنی آن كسی كه می‏خواهد خدا را به خاطر خشنوديش عبادت كند ، او چيز ديگری است . ولی‏ مشتری " « رضوان من الله اكبر »" طبعا همه مردم نيستند بلكه نصف مردم‏هم نيستند ، يك اقليت مترقی مشتری آن هستند . برای اكثريت مردم ، راه‏عملی همين است كه از بهشتهايی كه در آنها [ لذات ] جسمانی است سخن به‏ميان آيد . البته قرآن كه اين را گفته ، نه فقط برای اين است كه مردم‏تربيت شوند ، قرآن خودش می‏گويد هرگز در كلام ما باطل و دروغ و لو دروغ‏مصلحتی نيامده ( العياذبالله ) كه كسی خيال كند - و بعضی اشخاص گفته‏اند- كه قرآن كه اينها را گفته ، خواسته مردم را وادار به كار نيك كند ،هدف خوب دارد و برای هدف خوب هرگونه حرفی را می‏شود زد .

« لا يأتيه‏الباطل من بين يديه » ( سوره فصلت ، آيه . 42 ) محال است در سخن خدا يك دروغ و يك باطل‏بيايد و لو آنكه خيال بكنی كه آن دروغ و باطل برای يك مصلحت اجتماعی‏است . نه ، [ سخن قرآن درباره لذات جسمانی بهشت ] حقيقتی است . اصلااكثر مردم از اين حد جسمانيت و شهوات جسمانی بالاتر نمی‏روند و به همين‏جهت ، نشئه‏شان چنين نشئه‏ای است . آنهايی كه بالاتر می‏روند ، می‏روند درنشئه بالاتر از بهشت جسمانی .

نقش عبادت در تربيت

نتيجه‏ای كه می‏گيريم اينست كه درباب عبادت و نيايش اگر انسان علاقمندبه تربيت خودش و فرزندانش به تربيت اسلامی هست و يا می‏خواهد افرادی را تربيت بكند ، واقعا بايد به مسئله نيايش ، دعاو عبادت اهميت بدهد . و اصلا مسئله عبادت قطع نظر از اينكه پرورش يك‏حس اصيل است ، تأثير زيادی در ساير نواحی انسان دارد .

 اينست كه‏بزرگان هميشه توصيه می‏كنند : " هر مقدار كار زياد داری ، در شبانه روزيك ساعت را برای خودت بگذار " . ممكن است شما بگوييد من هيچ ساعتم‏برای خودم نيست ، تمام اوقاتم برای خدمت به مردم است . نه ، اگر تمام‏ساعات انسان هم وقف خدمت به خلق خدا باشد ، در عين حال انسان بی‏نيازاز اينكه يك ساعت را برای خودش بگذارد نيست . اين يك ساعت با اينكه‏برای خود است ، ضرورت دارد و لازم است ، و آن ساعتهايی كه برای غير خوداست ، با اينكه مفيد و لازم است ، جای آن را پر نمی‏كند . حالا يك ساعت‏كه می‏گويند حداقل است ، يك ساعت يا بيشتر در شبانه روز را انسان واقعابرای خودش بگذارد ، يعنی در آن لحظات برگردد به خودش ، خودش را هر چه‏هست از خارج ببرد ، به درون خودش و به خدای خودش باز گردد و در آن حال‏فقط و فقط او باشد و خدای خودش و راز و نياز كردن و مناجات با خدای‏خودش و استغفار كردن . خود استغفار يعنی محاسبة النفس كردن ، حساب‏كشيدن از خود . حساب بكند در ظرف اين بيست و چهار ساعت من چه كردم ؟فورا برای او روشن می‏شود كه فلان كارم خوب بود ، شكر می‏كند خدا را ، فلان‏كار را خوب بود نمی‏كردم ، تصميم می‏گيرد ديگر نكند و استغفار می‏كند .

 وقرآن به مسئله استغفار چقدر توجه دارد ! جمله‏ای درباره اصحاب پيغمبر نقل‏كرده‏اند كه : رهبان الليل و اسد النهار يعنی راهبان شب و شيران روز . قرآن می‏گويد : « الصابرين و الصادقين والقانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار » ( سوره آل عمران ، آيه . 17 ) ببينيد قرآن چگونه همه‏جوانب را بيان می‏كند ؟ ! نه مثل يك درويش افراطی فقط و فقط صحبت ازاستغفار و نيايش می‏كند . الصابرين . قرآن هر جا كه می‏گويد " صابرين "در مورد پيكارها می‏گويد . در واقع " صابرين " يعنی خودداران در پيكارها. والصادقين راستان و راستگويان كه از راستی يك ذره منحرف نمی‏شوند .والقانتين آنهايی كه در پيشگاه پروردگار در كمال خضوع قنوت می‏كنند ،خاضعند و خضوع قلب دارند ( و يا ممكن است مقصود از " قانتين " باتوجه به معنی آن در يك آيه ديگر : « قوموا لله قانتين » ( سوره بقره ، آيه . 238 ) اين باشدكه در آن حال جز با خدا با كس ديگر سخن نمی‏گويند و رابطه‏شان را با غيرخداوند قطع می‏كنند ) « والمنفقين »از آنچه دارند به ديگران می‏بخشند .²والمستغفرين بالاسحار » آنان كه سحرگاهان به استغفار خدا می‏پردازند . اين‏هم هميشه بايد در كنارش باشد .

راه اعتدال

ما يك مردم مفرط يا مفرطی هستيم ، يعنی به هر دنده كه افتاديم ، ديگرهمه چيز را فراموش می‏كنيم . آيات كريمه آخر سوره " انا فتحنا "می‏فرمايد : « محمد رسول الله والذين معه اشداء علی الكفار رحماء بينهم‏تراهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم »« فی وجوههم من اثر السجود ذلك مثلهم فی التوراش ومثلهم فی الانجيل كزرع‏اخرج شطأه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار(سوره فتح ، آيه . 29) .آيه عجيبی است . می‏فرمايد : حضرت محمد صلی الله عليه وآله پيامبرخداست ، و آنان كه با او هستند ( نه پيغمبر تنها ، پيغمبر و آن اصحاب‏تربيت شده‏اش . اول صفتی كه ذكر می‏كند ، قدرت و نيرويشان در مقابل دشمن‏است ) اشداء علی الكفار در مقابل كافران و معاندان ، سخت ، محكم و باصلابت هستند ، رحماء بينهم در ميان خودشان مهربانان ، پرعاطفه‏ها وپرمحبتها می‏باشند .

اين دو قسمت مربوط به جنبه منفی و مثبت در برخوردهاو روابط اجتماعی با دشمن و دوست است . البته ملاك دوست و دشمن ، دوست‏و دشمن شخصی نيست ، دوست و دشمن مسلكی و انسانی است . بعد فورا می‏آيددنبال عبادت . اگر فقط همين را گفته بود ، آنوقت می‏شد مثل مكتبهای‏اجتماعی امروز . ولی فورا می‏آيد دنبال " المستغفرين بالاسحار " : تراهم ‏ركعا سجدا . همين اشداء علی الكفار ، همينها كه در ميدان جنگ آنچنان‏شيرهای با صلابت هستند و در ميدان اخلاق اينقدر مهربان می‏باشند ، در خلوت‏عبادت ، راكع ، ساجد و نيايشگرند و از خدا فضل و رحمت می‏خواهند .

درچهره‏های اينها آثار سجده را می‏بينی . از خدا فضل و رضا و خشنودی می‏خواهند، از همان رضوان من الله اكبر كه اندكی از آن از همه بهشتها بالاتر است .باز دو مرتبه می‏آيد سراغ نقش اجتماعيشان : مثلشان در تورات آن بوده‏است و در انجيل مثل يك كشت است كه ابتدا كه از زمين سر می‏زند يك‏برگ نازكی است ولی كم كم رشد می‏كند ، سرپای خودش می‏ايستد و به جايی‏می‏رسد كه تمام كشاورزها از رشد فوق‏العاده اين گياه تعجب می‏كنند . ( رشدجامعه اسلامی را دارد بيان می‏كند ) .

قرآن همه جانبه حرف می‏زند . يك وقتی بود كه جامعه ما دچار يك بيماری‏بود و آن اين كه اسلام را فقط در عبادت می‏دانستند آنهم چه عبادتهايی !ملاك مسلمانی ، زياد مسجد رفتن و زياد دعا خواندن بود . اين ، به صورت‏يك بيماری درآمده بود . ولی كم كم علامت يك بيماری ديگری در ميان ماپيدا می‏شود . عده‏ای كه توجه به جنبه‏های اجتماعی اسلام پيدا كرده‏اند ، كم‏كم می‏خواهند جنبه‏های معنوی اسلام را نديده بگيرند . اين هم بيماری است .اگر جامعه ما به اين دنده بيفتد و آن جنبه را فراموش كند ، باز يك‏جامعه منحرفی است در همان حد كه جامعه گذشته ما منحرف بوده .

جامعه‏ای‏كه پيغمبر درست كرد [ جامعه معتدل بود ] . شما وقتی تاريخ را مطالعه‏می‏كنيد ، می‏بينيد اينها در دنيا نظير ندارد : همينهايی كه می‏آمدند درجنگهای ايران و روم شركت می‏كردند ، قائم الليل و صائم النهار و در عين‏حال ضارب بالسيف بودند . شب تا صبح ايستاده بود خدا را پرستش می‏كرد ،در راز و نياز بود ، و روز روزه می‏گرفت ، و در حالی كه شب ، بی‏خواب‏عبادت بود و روز روزه داشت ، آنچنان در ميدان جنگ می‏جنگيد كه هيچ كس‏در مقابلش توانائی نداشت . اگر فقط شبها عبادت می‏كرد و روزها روزه‏می‏گرفت ولی از گوشه مسجد بيرون نمی‏آمد ، او مسلمان نبود . و اگر فقط درميدان جنگ شمشيرش خوب كار می‏كرد و خبر ديگری نبود ، او يك آدمی بودكه دنبال طمعش می‏رفت مثل همه كشورگشايان ديگر كه دنبال طمعشان می‏روند .ارزشش به جامعيتش است . و ما نبايد اين جامعيت اسلام را هرگز فراموش‏كنيم كه اسلام نيز مثل هر مركب ديگری ، وقتی كه اجزائش تعادلش را ازدست داد از بين می‏رود .

شما در تركيب بدن انسان كه انواع نيازها مثلانياز به ويتامينها دارد ، می‏بينيد وقتی يكی از آنها كم يا زياد می‏شود ،سلامت از بين می‏رود .پس ، از جمله چيزهايی كه واقعا ما بايد به آن توجه داشته باشيم كه دردرجه اول در خودمان و در فرزندانمان پرورش بدهيم ، حس پرستش و عبادت‏به همان معنای واقعی آن است . چهار تا خم و راست شدن به صورت نماز كه‏انسان خودش هم نمی‏فهمد چه می‏كند ، و اصلا نفهمد كه حال يعنی چه ، مناجات‏يعنی چه ، راز و نياز يعنی چه ، منقطع شدن به حق يعنی چه ، و اينكه‏لحظاتی بر انسان بگذرد كه در آن لحظات اصلا انسان چيزی از غير خدا به‏يادش نيايد يعنی چه ، اين عبادت نيست . و نيز انسان فقط دهانش را يك‏ماه رمضان هر روز از صبح تا غروب ببندد ، اين عبادت نيست . پس قطعااين حس بايد در ما پرورش پيدا كند تا يكی از اركان تربيت اسلامی در ماپيدا بشود .

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرين

پرسش و پاسخ

سخن يكی از حضار : همان‏طور كه جناب آقای مطهری فرمودند " برخی ايراد می‏گيرند كه عبادت يا به طمع بهشت است و يا به خاطر ترس از جهنم " . عبادت يك معنای بالاتری دارد كه نماز و روزه و استغفار و ساير اعمال‏عبادی برای رسيدن به آن معناست . عبادت يعنی تبعيت از آن سير تكاملی‏ كه خدا و جهان هستی برای هر موجودی معين كرده تا كمال خود را بيابد ، وشامل همه موجودات هم می‏شود : « يسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض  و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون »خدا احتياجی به اين نماز و روزه‏ندارد . او موجودات را خلق كرده برای اينكه هر موجودی راه تكاملی خود راطی كند و به هدف خلقت برسد . . .

استاد : بيان آقای مهندس تاج را من فقط يك توضيح می‏دهم و در عين حال‏ يك تكميلی هم برای آن لازم است . اينجا سه مطلب هست . يك مسئله همان‏است كه در قرآن مطرح شده درباب عبادت تكوينی كه قرآن هر كاری را كه هرموجودی ( در هر جايی و در هر درجه‏ای كه هست ) انجام می‏دهد ، تسبيح وعبادت می‏نامد ، و آن براساس اين است كه همه موجودات به سوی كمال می‏روند و كمال مطلق خداونداست ، يعنی همه چيز به سوی خداوند در حركت است . اين يك بحث است كه‏ از بحث ما بيرون است .

بعد می‏آييم سراغ عبادت انسان ، يعنی كارهای اختياری انسان . مطلبی كه‏ايشان می‏خواستند بگويند ، مطلب درستی است ، و آن اين است كه فقهاء اين‏را مطرح كرده‏اند كه هر عملی ، اگر انسان آن عمل را به داعی - يعنی به‏انگيزه - رضای خدا انجام بدهد می‏شود عبادت ، البته عملی كه پيكره‏اش هم‏صلاحيت داشته باشد . يعنی هر عملی كه فی حد ذاته ، عمل خوبی باشد ومصلحت ، باشد ، اگر انسان آن را برای خدا انجام بدهد و انگيزه‏اش در آن‏كار خدا باشد ، عبادت است . بنابراين ممكن است خوابيدن انسان هم‏عبادت بشود . گفته‏اند اگر كسی زندگيش را آنچنان تنظيم بكند كه هر كارش‏در جا و در وقت واقع بشود ، خودش را هم آنچنان تربيت بكند كه واقعااعمالش را برای خدا انجام دهد ، او شبانه روز در عبادت است : خوابش‏عبادت است ، بيداريش عبادت است ، غذا خوردنش عبادت است ، راه‏رفتنش عبادت است ، لباس پوشيدنش عبادت است . همه كارهايش عبادت‏است ، چون فرض اين است كه همه را برای خدا انجام می‏دهد .

 اين مطلب‏درستی است ، و اين كه انسان بايد هميشه در حال عبادت باشد معنايش همين‏است . به اين معنا يك لحظه هم نبايد باشد كه انسان در حال عبادت نباشد. ولی اشتباه نشود ، اين يك وقت سبب نشود كه ما خيال بكنيم چون هركاری كه مصلحت باشد اگر برای خدا انجام بدهيم عبادت است ، پس من درمطب خودم هستم ، فرض اين است كه كارم را برای خداانجام می‏دهم و عبادت می‏كنم ، پس نيازی به آن عبادت كه روحش ذكر خدا وخلوت با خدا و فراموش كردن غير خدا و انقطاع از غير خداست نيست . نه‏، آن عبادت در جای خودش به هر حال لازم است . اگر آن نباشد ، اين صورت‏نمی‏گيرد . و آن يعنی كاری كه محض عبادت است و هيچ مصلحتی غير ازعبادت ندارد .ما در اسلام دو جور كار داريم ، يك كار را اصطلاحا می‏گويند عبادت محض‏، يعنی كاری كه مصلحتی غير از عبادت ندارد ، مثل نماز . يك كارهای ديگرداريم كه مصلحتهای زندگی است و ما می‏توانيم آنها را به صورت عبادت‏درآوريم و بايد هم درآوريم .

پس مطلبی كه جنابعالی فرموديد كه هر كاروقتی كه در راه رضای خدا و برای خدا باشد عبادت است ، بسيار مطلب‏درستی است ولی به شرط اينكه اشتباه نشود كه پس اين بی‏نياز كننده ماست‏از آن عبادتيكه اصلا كارش فقط اين است كه انسان توجه به خدا دارد واستغفار می‏كند . نه ، اين ، انسان را از آن بی‏نياز نمی‏كند . پيغمبر هم‏هيچوقت خودش را از آن بی‏نياز نمی‏دانست ، اميرالمؤمنين هم خودش را ازآن بی‏نياز نمی‏دانست ، و هيچ انسانی از آن بی‏نياز نمی‏شود .

س : آيا انسان در كارها به هر حال تحت تأثير يك ميل نيست ؟ وقتی‏انسان كاری را انجام می‏دهد ، يا به خاطر حفظ آبرو است يا به خاطر مصلحت‏خود و يا به خاطر دستور دين كه اگر آن را انجام ندهد در خود احساس‏ناراحتی می‏كند . پس به هر حال انسان كار را تحت تأثير يك كشش و يك‏نيرو انجام می‏دهد و اراده مستقل نيست . . .

استاد : بحثی كه ايشان طرح كردند ، به مناسبت بحث اراده بود . ما درمسئله اراده فقط از جنبه تربيتی ، يعنی از اين نظر بحث كرديم كه جزءنيروها و استعدادهايی كه در انسان از نظر تربيت بايد پرورش پيدا بكنداراده است . مسئله اراده وقتی درباب تربيت طرح می‏شود از يك جنبه روی‏آن بحث می‏شود ، و در جاهای ديگر از جنبه‏های ديگر طرح می‏شود . آنچه شماطرح كرديد ، از جنبه مسئله جبر و اختيار است كه الان نمی‏توانيم آن را طرح‏كنيم كه اصلا معنی اختيار چيست ؟ حرف اول همين است كه خود اختيار چيست‏؟

ما اين را در جلد دوم اصول فلسفه طرح كرده‏ايم و در آنجا مسائل نوی طرح‏نموده‏ايم كه در كلمات قدمای ما نبوده ، در كلمات امروزيها هم نديده‏ايم‏. همچنين ملاك مسؤوليت چيست ؟ اين كه انسان مسؤول است ، انسان چه جورباشد می‏تواند مسؤول باشد و چه جور باشد نمی‏تواند مسؤول باشد ؟ بعد مسئله‏وابستگی اراده مطرح می‏شود كه آيا واقعا وقتی انسان اراده می‏كند ، بازتحت تأثير جاذبه يك ميل است ، يا اينكه نقش اراده اين است كه درميان ميلهای مختلف و متضاد يكی را برمی‏گزيند ، و حتی گاهی هيچ ميلی وجودندارد ، عليرغم همه ميلها راهی را انتخاب می‏كند ، يعنی ميل وجود ندارد وفقط عقل حكم می‏كند . ما نگفتيم اراده از شؤون عقل است ، عرض كرديم‏اراده وابسته به عقل است آن طور كه ميل وابسته به طبيعت است ، يعنی‏ميل قوه مجريه طبيعت است ، اراده قوه مجريه عقل ، نه اينكه اراده عين‏عقل باشد . اراده ، نيروی ديگری است در انسان . ای بسا صاحب عقل‏های‏خيلی قوی و نيرومند كه اراده‏شان ضعيف است ، و ای بسا صاحب اراده‏های‏بسيار قوی كه عقلشان ضعيف است . اينها دو قوه است ، منتها كار اراده اين است كه طرحهای‏ عقل را اجرا می‏كند .

 گاهی عقل انسان به يك چيزی حكم می‏كند كه در حال‏حاضر هيچگونه ميلی نسبت به آن وجود ندارد ، يعنی تمايلات ، همه در جهت‏عكس است . ميل اساسا آينده سرش نمی‏شود ، و اين خصوصيت ميل است . ميل‏همان است كه در بچه است . بچه وقتی كه يك غذايی را می‏خواهد ، الان‏می‏خواهد ، و وقتی به او می‏گويند : حالا اين را نخور تا حالت خوب شود ،بعدها زيادش را می‏خوری ، چون فكرش را ندارد ، لج می‏كند كه نه ، من همين‏الان بايد بخورم .ميل به زمان حال تعلق می‏گيرد . يعنی اشتهای غذای چهل سال ديگر اكنون‏وجود ندارد ، آن اشتهايی كه وجود دارد متعلق به زمان حال است . ولی عقل‏می‏گويد : رب اكلة منعت من اكلات . اين يك خوردن مانع صد تا خوردن ديگر در آينده می‏شود . با اينكه الان ميلی نسبت به آن وجود ندارد ، ولی فكرمی‏كند ، ترجيح می‏دهد و انتخاب می‏كند .مسئله ديگر وابسته بودن اراده است به جايی . اصلا مسئله مهم در جبر واختيار اين است كه آيا اراده خودش به جايی بسته هست يا نيست ؟ (بقيه مطلب روی نوار ضبط نشده است )

منبع : از کتاب  " تعليم و تربيت در اسلام " اثر شهید مطهری








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir