به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » چه روزی انسان ...( بخش دوم )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 501 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى

 

چه روزی انسان تمام اعمالش را مي‏بيند! ؟

سوره الزلزله آیات 1 الی 8

( بخش دوم )

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

 إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها * وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها * وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها * يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها* بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى لَها * يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ * فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ *

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

هنگامي که زمين شديدا به لرزه درآيد، *و زمين بارهاي سنگينش را خارج سازد. * و انسان مي‏گويد: «زمين را چه مي‏شود (که اين گونه مي‏لرزد)؟!» * در آن روز زمين تمام خبرهايش را بازگو مي‏کند؛ * چرا که پروردگارت به او وحي کرده است. * در آن روز مردم بصورت گروه‏هاي پراکنده (از قبرها) خارج مي‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود. * پس هر کس هموزن ذره‏اي کار خير انجام دهد آن را مي‏بيند. * و هر کس هموزن ذره‏اي کار بد کرده آن را مي‏بيند.

تفسیر نمونه :

هنگامي که زمين شديدا به لرزه درآيد.

آن روز که انسان تمام اعمالش را مي‏بيند!

همانگونه که در بيان محتواي سوره اشاره شد آغاز اين سوره همراه است با بيان بعضي از حوادث هول‏انگيز و وحشتناک پايان اين جهان و شروع رستاخيز.  نخست مي‏فرمايد: «هنگامي که زمين شديدا به لرزه درآيد»(اذا زلزلت الارض زلزالها).  تعبير به «زلزالها» (زلزله ‏اش) يا اشاره به اين است که در آن روز تمام کره‏ي زمين به لرزه درمي‏آيد (برخلاف زلزله‏ هاي معمولي که همه‏ي آنها موضعي و مقطعي است) و يا اشاره به زلزله ‏ي معهود يعني زلزله‏ ي رستاخيز است.

و زمين بارهاي سنگينش را خارج سازد!

و چنان زير و رو شود که «بارهاي سنگيني را که در درون دارد خارج سازد»(و اخرجت الارض اثقالها).در اينکه منظور از «اثقال» (بارهاي سنگين) چيست؟ مفسران تفسيرهاي متعددي ذکر کرده‏اند: بعضي گفته‏اند منظور انسانها هستند که با زلزله‏ي رستاخيز از درون قبرها به خارج پرتاب مي‏شوند، نظير آنچه در سوره‏ي انشقاق آيه 4 آمده است «و القت ما فيها و تخلت».  و بعضي گفته‏اند: گنجهاي درون خود را بيرون مي‏ريزد، و مايه‏ي حسرت دنياپرستان بيخبر مي‏گردد.  اين احتمال نيز وجود دارد که منظور بيرون فرستادن مواد سنگين و مذاب درون زمين است که معمولا کمي از آن به هنگام آتشفشانها و زلزله‏ ها بيرون مي‏ريزد، در پايان جهان آنچه در درون زمين است به دنبال آن زلزله‏ ي عظيم به بيرون پرتاب مي‏شود. تفسير اول مناسبتر به نظر مي‏رسد هرچند جمع ميان اين تفاسير نيز بعيد نيست.

و انسان مي‏گويد زمين را چه مي‏شود (که اينگونه مي‏لرزد)؟

به هر حال، در آن روز انسان از ديدن اين صحنه‏ي بي‏سابقه، سخت متوحش مي‏شود، و مي‏گويد: «چه مي‏شود که زمين اينگونه به لرزه درآمده است، و آنچه در درون داشته بيرون ريخته»؟ (و قال الانسان مالها). گرچه بعضي «انسان» را در اينجا به خصوص انسان هاي کافر تفسير کرده‏اند که در مسأله‏ي معاد و رستاخيز شک و ترديد داشته‏اند، ولي ظاهر اين است که انسان در اينجا معني گسترده‏اي دارد که همگان را شامل مي‏شود، زيرا تعجب از اوضاع و احوال زمين در آن روز مخصوص به کافران نيست.  آيا اين تعجب، و سؤال ناشي از آن، مربوط به «نفخه‏ ي اولي» است يا «دوم»؟.  ظاهر اين است که همان نفخه‏ ي اولي است که نفخه پايان جهان است، زيرا زلزله‏ ي عظيم در پايان جهان رخ مي‏دهد.  اين احتمال نيز داده شده است که منظور نفخه‏ي رستاخيز و زنده شدن مردگان، و بيرون ريختن آنها از درون زمين مي‏باشد، زيرا آيات بعد نيز همه مربوط به نفخه‏ي دوم است. ولي از آنجا که در آيات قرآن کرارا حوادث اين دو نفخه با هم ذکر شده، تفسير اول با توجه به بيان زلزله ‏ي وحشتناک پايان جهان مناسبتر به نظر مي‏رسد، و در اين صورت منظور از «اثقال» زمين معادن و گنجها و مواد مذاب درون آن است.

در آن روز زمين تمام خبرهاي خود را بازگو مي‏کند.

و از آن مهمتر اينکه: «زمين در آن روز تمام خبر خود را باز مي‏گويد» (يومئذ تحدث اخبارها). آنچه از خوبيها و بديها، و اعمال خير و شر، بر صفحه‏ي زمين واقع شده است، همه را برملا مي‏سازد، و يکي از مهمترين شهود اعمال انسان در آن روز همين زميني است که ما اعمال خود را بر آن انجام مي‏دهيم، و شاهد و ناظر ما است.

در حديثي از پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آلهمي‏خوانيم که فرمود، «اتدرون ما اخبارها»؟:«آيا مي‏دانيد منظور از اخبار زمين در اينجا چيست»؟ قالوا: اللَّهو رسوله اعلم: «گفتند: خدا و پيغمبرش آگاهتر است» فرمود: اخبارها ان تشهد علي کل عبد و امة بما عملوا علي ظهرها، تقول عمل کذا و کذا، يوم کذا، فهذا اخبارها: «منظور از خبر دادن زمين اين است که اعمال هر مرد و زني را که بر روي زمين انجام داده‏اند خبر مي‏دهد، مي‏گويد: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين»!.

در حديث ديگري از پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آلهمي‏خوانيم: حافظوا علي الوضوء و خير اعمالکم الصلاة، فتحفظوا من الارض فانها امکم، و ليس فيها احد يعمل خيرا او شرا الا و هي مخبرة به!: «مواظبت بر وضو کنيد، و بهترين اعمال شما نماز است، و مراقب زمين باشيد که مادر شما است، هيچ انساني کار خير يا شري بجا نمي‏آورد مگر اينکه زمين از آن خبر مي‏دهد»!.

از «ابوسعيد خدري» نقل شده که مي‏گفت: هرگاه در بيابان هستي صدايت را به اذان بلند کن، چرا که از رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله شنيدم که مي‏فرمود: لا يسمعه جن و لا انس و لا حجر الا يشهد له:«هيچ جن و انس و قطعه‏ي سنگي آن را نمي‏شنود مگر اينکه براي او (در قيامت) گواهي مي‏دهد».

آيا راستي زمين به فرمان خدا زبان مي‏گشايد و تکلم مي‏کند؟ يا اينکه منظور ظاهر شدن آثار اعمال انسان بر صفحه ‏ي زمين است؟ زيرا مي‏دانيم هر عملي که انسان انجام دهد، خواه ناخواه در اطراف او آثاري بجا مي‏گذارد، هرچند امروز براي ما محسوس نباشد، درست همانند آثاري که از خطوط انگشتان يک دوست يا دشمن بر روي دستگيره‏ي در مي‏ماند، و در آن روز همه‏ي اين آثار ظاهر مي‏شود، و سخن گفتن زمين چيزي جز اين ظهور بزرگ نيست، همانگونه که گاه به يک شخص خواب‏آلود مي‏گوئيم چشمان تو مي‏گويد که ديشب نخوابيده‏اي، يعني آثار بيخوابي در آن نمايان است.

به هر حال اين موضوع عجيبي نيست، چرا که هم امروز با پيشرفت علم و دانش بشر ابزار و وسائلي اختراع شده که در همه جا، و هر لحظه، مي‏تواند صداي انسان را ضبط کند، يا از انسان و اعمالش عکسبرداري نمايد، و به عنوان يک سند مسلم در دادگاه مطرح شود، به گونه‏اي که قابل هيچگونه انکار نباشد.

اگر در گذشته بعضي از شهادت زمين تعجب مي‏کردند امروز يک نوار نازک يا يک دستگاه ضبط که به صورت يک دکمه به لباس دوخته مي‏شود مي‏تواند مسائل بسياري بازگو کند.

جالب اينکه در حديثي از علي عليه‏السلام مي‏خوانيم که فرمود: صلوا المساجد في بقاع مختلفة، فان کل بقعة تشهد للمصلي عليها يوم القيامة: «در قسمتهاي مختلف مساجد نماز بخوانيد، زيرا هر قطعه‏ي زميني در قيامت براي کسي که روي آن نماز خوانده گواهي مي‏دهد».

و در حديث ديگري آمده است که اميرمؤمنان علي عليه‏السلام هنگامي که بيت‏المال را تقسيم مي‏کرد و خالي مي‏شد، دو رکعت نماز بجا مي‏آورد و مي‏فرمود:  اشهدي اني ملأتک بحق، و فرغتک بحق:(روز قيامت) «گواهي ده که من تو را به حق پر کردم و به حق خالي کردم»!.

چرا که پروردگارت به او وحي کرده است.

در آيه‏ي بعد مي‏افزايد: «اين به خاطر آن است کهپروردگار تو به زمين وحي کرده»(بان ربک اوحي لها). و زمين در اجراي اين فرمان کوتاهي نمي‏کند، تعبير «اوحي» در اينجا به خاطر آن است که چنين سخن گفتن اسرارآميز برخلاف طبيعت زمين است و اين جز از طريق يک وحي الهي ممکن نيست.  بعضي گفته‏اند: منظور اين است که به زمين وحي مي‏کند آنچه در درون دارد بيرون بريزد.  ولي تفسير اول صحيحتر و مناسبتر به نظر مي‏رسد.

در آن روز مردم به صورت گروههاي مختلف از قبرها خارج مي‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود.

سپس مي‏فرمايد: «در آن روز مردم به صورت گروههاي مختلف از قبرها خارج شده، در عرصه‏ ي محشر وارد مي‏شوند، تا اعمالشان به آنها نشان داده شود»! (يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم).  «اشتات» جمع «شت» (بر وزن شط) به معني متفرق و پراکنده است، اين اختلاف و پراکندگي ممکن است به خاطر اين باشد که اهل هر مذهبي جداگانه وارد عرصه‏ي محشر مي‏شوند، يا اهل هر نقطه‏اي از مناطق زمين جدا وارد مي‏شوند، و يا اينکه گروهي با صورتهاي زيبا و شاد و خندان، و گروهي با چهره‏هاي عبوس و تيره و تاريک در محشر گام مي‏نهند.  

يا هر امتي همراه امام و رهبر و پيشوايشان هستند، همانگونه که در آيه‏ ي 71 سوره‏ي اسراء آمده: يوم ندعوا کل اناس بامامهم: «روزي که هر گروهي را با پيشوايشان فرامي‏خوانيم».  و يا اينکه مؤمنان با مؤمنان و کافران با کافران محشور مي‏شوند. جمع ميان اين تفسيرها کاملا ممکن است زيرا مفهوم آيه گسترده است. «يصدر» از ماده «صدر» (بر وزن صبر) به معني خارج شدن شتران از آبگاه است که به صورت انبوه و هيجان‏زده بيرون مي‏آيند به عکس «ورود» که به معني داخل شدن آنها در آبگاه است و در اينجا کنايه از خروج اقوام مختلف از قبرها و آمدنشان در محشر براي حسابرسي است.

اين احتمال نيز داده شده که منظور خروجشان از محشر، و حرکت به سوي جايگاهشان در بهشت و دوزخ است.  معني اول با آيات گذشته تناسب بيشتري دارد.  منظور از جمله ليروا اعمالهم: «تا اعمالشان را به آنها نشان دهند» مشاهده جزاي اعمال است.  يا مشاهده‏ ي نامه اعمال که هر نيک و بدي در آن ثبت است.  يا مشاهده‏ي باطني به معني معرفت و شناخت چگونگي اعمالشان است.  و يا به معني «تجسم اعمال» و مشاهده‏ي خود اعمال است.

تفسير اخير با ظاهر آيه از همه موافقتر است، و اين آيه يکي از روشنترين آيات بر مسأله‏ي تجسم اعمال محسوب مي‏شود که در آن روز اعمال آدمي به صورتهاي مناسبي تجسم مي‏يابد و در برابر او حضور پيدا مي‏کند، و همنشيني با آن مايه‏ي نشاط يا رنج و بلا است.

پس هرکس به اندازه‏ي سنگيني ذره‏اي کار خير انجام داده آن را مي‏بيند.

سپس به سرانجام کار هر يک از اين دو گروه مؤمن و کافر، نيکوکار و بدکار، اشاره کرده مي‏فرمايد: «پس کسي که به اندازه‏ي سنگيني ذره‏اي کار خير انجام داده آن را مي‏بيند» (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).   باز در اينجا تفسيرهاي مختلفي ذکر شده که آيا جزاي اعمال را مي‏بيند و يا نامه اعمال را مشاهده مي‏کند و يا خود عمل را.  ظاهر اين آيات نيز تاکيد مجددي است بر مسأله‏ي «تجسم اعمال» و مشاهده‏ي خود عمل، اعم از نيک و بد در روز قيامت که حتي اگر سر سوزني کار نيک يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مي‏شود و آنرا مشاهده مي‏کند.

 « مثقال» در لغت هم به معني ثقل و سنگيني آمده، و هم ترازوئي که با آن سنگيني اشياء را مي‏سنجند، و در اينجا به همان معني اول است.   براي «ذرة» نيز در لغت و کلمات مفسران تفسيرهاي گوناگوني ذکر شده است: گاه به معني مورچه کوچک، و گاه گرد و غباري که وقتي دست را بر زمين بگذاريم و برداريم به آن مي‏چسبد، و گاه به معني ذرات بسيار کوچک غبار که در فضا معلق است و به هنگامي که آفتاب از روزنه‏اي به اطاق تاريک مي‏تابد آشکار مي‏گردد تفسير شده است.

مي‏دانيم امروز کلمه‏ي «ذره» را به «اتم» نيز اطلاق مي‏کنند و بمب اتمي را «القنبلة الذرية» مي‏گويند، «اتم» به قدري کوچک است که نه با چشم عادي، و نه با دقيقترين ميکروسکوپها قابل مشاهده نيست، و تنها آثار آن را مشاهده مي‏کنند، و حجم و وزن آن با محاسبات علمي قابل سنجش است، و به قدري کوچک است که چند ميليون روي نوک سوزني جاي مي‏گيرد!

اتم

مفهوم ذره هرچه باشد منظور در اينجا کوچکترين وزنها است.

به هر حال اين آيه از آياتي است که پشت را مي‏لرزاند و نشان مي‏دهد که حسابرسي خداوند در آن روز فوق‏العاده دقيق و حساس است، و ترازوهاي سنجش عمل در قيامت آنقدر ظريف است که حتي کوچکترين اعمال انساني را وزن مي‏کنند و به حساب مي‏آورند.

و هرکس به اندازه‏ي ذره‏اي کار بد کرده آن را مي‏بيند.

«و هر کس به اندازه‏ي سنگيني ذره‏اي کار بد کرده آن را مي‏بيند»! (و من يعمل مثقال ذرة شرا يره).  باز در اينجا تفسيرهاي مختلفي ذکر شده که آيا جزاي اعمال را مي‏بيند و يا نامه اعمال را مشاهده مي‏کند و يا خود عمل را.  ظاهر اين آيات نيز تاکيد مجددي است بر مسأله‏ي «تجسم اعمال» و مشاهده‏ي خود عمل، اعم از نيک و بد در روز قيامت که حتي اگر سر سوزني کار نيک يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مي‏شود و آنرا مشاهده مي‏کند.

«مثقال» در لغت هم به معني ثقل و سنگيني آمده، و هم ترازوئي که با آن سنگيني اشياء را مي‏سنجند، و در اينجا به همان معني اول است.  براي «ذرة» نيز در لغت و کلمات مفسران تفسيرهاي گوناگوني ذکر شده است: گاه به معني مورچه کوچک، و گاه گرد و غباري که وقتي دست را بر زمين بگذاريم و برداريم به آن مي‏چسبد، و گاه به معني ذرات بسيار کوچک غبار که در فضا معلق است و به هنگامي که آفتاب از روزنه‏اي به اطاق تاريک مي‏تابد آشکار مي‏گردد تفسير شده است.

ذرات بسيار کوچک غبار

مي‏دانيم امروز کلمه‏ي «ذره» را به «اتم» نيز اطلاق مي‏کنند و بمب اتمي را «القنبلة الذرية» مي‏گويند، «اتم» به قدري کوچک است که نه با چشم عادي، و نه با دقيقترين ميکروسکوپها قابل مشاهده نيست، و تنها آثار آن را مشاهده مي‏کنند، و حجم و وزن آن با محاسبات علمي قابل سنجش است، و به قدري کوچک است که چند ميليون روي نوک سوزني جاي مي‏گيرد!  مفهوم ذره هرچه باشد منظور در اينجا کوچکترين وزنها است.  به هر حال اين آيه از آياتي است که پشت را مي‏لرزاند و نشان مي‏دهد که حسابرسي خداوند در آن روز فوق‏العاده دقيق و حساس است، و ترازوهاي سنجش عمل در قيامت آنقدر ظريف است که حتي کوچکترين اعمال انساني را وزن مي‏کنند و به حساب مي‏آورند.

نکته‏ ها:

دقت و سختگيري در حسابرسي قيامت

نه تنها از آيات اخير اين سوره که از آيات مختلف قرآن به خوبي استفاده مي‏شود که در حسابرسي اعمال در قيامت فوق‏العاده دقت و موشکافي مي‏شود، در آيه‏ ي 16 سوره ‏ي لقمان مي‏خوانيم: يا بني انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن في صخرة او في السموات او في الارض يات بها اللَّه ان اللَّه لطيف خبير: «پسرم ! اگر به اندازه‏ي سنگيني دانه خردلي (عمل نيک يا بد) باشد و در دل سنگي يا در گوشه‏اي از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت) براي حسابرسي مي‏آورد، خداوند دقيق و آگاه است».

خردل

«خردل»  دانه‏ي بسيار کوچکي از گياه معروفي است که ضرب‏المثل در کوچکي مي‏باشد.

اين تعبيرات نشان مي‏دهد که در آن حسابرسي بزرگ کوچکترين کارها محاسبه مي‏شود، ضمنا اين آيات هشدار مي‏دهد که نه گناهان کوچک را کم‏اهميت بشمرند، و نه اعمال خير کوچک را، چيزي که مورد محاسبه‏ ي الهي قرار مي‏گيرد هرچه باشد کم اهميت نيست.

لذا بعضي از مفسران گفته‏اند اين آيات زماني نازل شد که بعضي از ياران پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله نسبت به انفاق اموال کم بي‏اعتنا بودند، و مي‏گفتند: اجر و پاداش بر چيزهائي داده مي‏شود که ما آن را دوست داريم، و اشياء کوچک چيزي نيست که مورد علاقه ما باشد، و همچنين نسبت به گناهان کوچک بي‏اعتنا بودند، آيات نازل شد و آنها را به خيرات کوچک ترغيب کرد، و از گناهان کوچک برحذر داشت.

پاسخ به يک سؤال

در اينجا سؤالي مطرح است و آن اينکه مطابق اين آيات انسان همه ‏ي اعمال خود را در قيامت اعم از نيک و بد کوچک و بزرگ مي‏بيند، اين معني چگونه با آيات «احباط» و «تکفير» و «عفو» و «توبه» سازگار است؟ زيرا آيات «احباط» مي‏گويد: بعضي از اعمال مانند «کفر» تمام «حسنات» انسان را از بين مي‏برد لئن اشرکت ليحبطن عملک (زمر- 65) و طبق آيات «تکفير» گاهي «حسنات» «سيئات» را از بين مي‏برد ان الحسنات يذهبن السيئات (هود- 114).  و آيات «عفو» و «توبه» مي‏گويد: در سايه‏ي عفو الهي يا توبه کردن، گناهان محو مي‏شوند، اين مفاهيم چگونه با مسأله‏ي مشاهده تمام اعمال نيک و بد تطبيق مي‏کند؟

در پاسخ اين سؤال بايد به يک نکته توجه کرد و آن اينکه: دو اصلي که در آيات فوق آمده است که مي‏گويد انسان هر ذره‏اي از کار نيک و بد را مي‏بيند به صورت يک قانون کلي است، و مي‏دانيم هر قانون ممکن است استثناهائي داشته باشد، آيات «عفو» و «توبه» و «احباط» و «تکفير» در حقيقت به منزله‏ي استثناء است در اين قانون کلي.

پاسخ ديگر اينکه: در مورد «احباط» و «تکفير» در حقيقت موازنه و کسر و انکساري رخ مي‏دهد، و درست مانند «مطالبات» و «بدهيها» است که از يکديگر کسر مي‏شود، هنگامي که انسان نتيجه‏ي اين موازنه را مي‏بيند در حقيقت تمام اعمال نيک و بد خود را ديده است، همين سخن در مورد «عفو» و «توبه» نيز جاري است، چرا که عفو بدون لياقت و شايستگي صورت نمي‏گيرد، و توبه خود نيز يکي از اعمال نيک است.

بعضي در اينجا جواب ديگري گفته‏اند که صحيح به نظر نمي‏رسد و آن اينکه افراد کافر نتيجه اعمال خوب خود را در اين دنيا مي‏بينند، همانگونه که افراد مؤمن کيفر اعمال بد خود را در اين جهان مي‏بينند.  ولي ظاهر اين است که آيات مورد بحث مربوط به قيامت است نه دنيا بعلاوه اين کليت ندارد که هر مؤمن و کافري نتيجه‏ي اعمالش را در دنيا ببيند.

جامعترين آيات قرآن

از «عبداللَّه بن مسعود» نقل شده است که محکمترين آيات قرآن مجيد همين آيات «فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره» مي‏باشد و از آن تعبير به «جامعه» مي‏کرد و به راستي ايمان عميق به محتواي آن کافي است که انسان را در مسير حق وادارد، و از هرگونه شر و فساد بازدارد، لذا در حديثي آمده است که مردي خدمت پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله آمد عرض کرد: علمني مما علمک اللَّه: «از آنچه خداوند به تو تعليم داده به من بياموز».

پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله او را به مردي از يارانش سپرد، تا قرآن به او تعليم کند، و او سوره‏ي «اذا زلزلت الارض» را تا به آخر به او تعليم داد، آن مرد از جا برخاست و گفت: همين مرا کافي است (و در روايت ديگري آمده تکفيني هذه الاية: «همين يک آيه مرا کفايت مي‏کند»)!

پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله فرمود: او را به حال خود بگذار که مرد فقيهي شد! (و طبق روايتي فرمود رجع فقيها: او فقيه شد و بازگشت!) دليل آن هم روشن است زيرا کسي که مي‏داند که اعمال ما حتي به اندازه يک «ذره» يا يک دانه «خردل» مورد محاسبه قرار مي‏گيرد امروز به حساب خود مشغول مي‏شود، و اين بزرگترين اثر تربيتي روي او دارد.

با اين حال در روايت ديگري از «ابوسعيد خدري» آمده است که وقتي آيه «فمن يعمل...» نازل شد عرض کردم اي رسول خدا آيا من همه‏ي اعمالم را مي‏بينم؟ فرمود: آري. گفتم: آن کارهاي بزرگ را؟ فرمود: بله، گفتم: کارهاي کوچک کوچک را؟ فرمود: بله، عرض کردم: «اي واي بر من! مادرم بنشيند و براي من عزاداري کند»!  فرمود: «بشارت باد بر تو اي ابوسعيد! چرا که «حسنات» به ده برابر حساب مي‏شود، تا هفتصد برابر، و خدا براي هرکس بخواهد آن را هم مضاعف مي‏کند، و اما هر گناه به اندازه يک گناه مجازات دارد، يا خداوند عفو مي‏کند و بدان احدي با عملش نجات نخواهد يافت! (جز اينکه کرم خدا شامل او گردد) عرض کردم حتي تو هم اي رسول خدا؟! فرمود: حتي من، مگر اينکه خداوند مرا مشمول رحمتش سازد»!.

منبع : تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت الله مكارم شیرازى

مطالب مرتبط :

 

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir