به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » هدف خلقت انسان ....( بخش اول )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 972 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

 

علامه طباطبائی

 

هدف خلقت انسان از ديدگاه قرآن    

( بخش اول )

سوره الذاریات آیه 56   

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ «56»

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند (و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند).

تفسیر المیزان :

و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون  

در اين آيه، سياق کلام از تکلم با غير به متکلم وحده تغيير يافته. و اين تغيير سياق براي آن بوده که کارهايي که در سابق ذکر مي شد و به خدا نسبت مي داد، مانند خلقت و ارسال رسل و انزال عذاب، کارهايي بود که واسطه برمي داشت، و مثلا ملائکه و ساير اسباب در آن واسطه بودند، بخلاف غرض از خلقت و ايجاد که همان عبادت باشد - که امري است مختص به خداي سبحان و احدي در آن شرکت ندارد.

برسي مفاد آيه (و ما خلقت الجن و الاءنس الا ليعبدون) و توضيحاتي درباره اين که غرض از خلقت انس و جن عبادت خداست و جمله (الا ليعبدون) استثنائي است از نفي، و شکي نيست که اين استثناء ظهور در اين دارد که خلقت بدون غرض نبوده، و غرض از آن منحصرا عبادت بوده، يعني غرض اين بوده که خلق، عابد خدا باشند، نه اينکه او معبود خلق باشد، چون فرموده (الا ليعبدون) يعني: تا آنکه مرا بپرستند، و نفرموده: تا من پرستش شوم يا تا من معبودشان باشم.

علاوه بر اين، غرض هر چه باشد پيداست امري است که صاحب غرض به وسيله آن استکمال مي کند، و حاجتش را برمي آورد، در حالي که خداي سبحان از هيچ جهت نقص و حاجتي ندارد. تا به وسيله آن غرض نقص خود را جبران نمايد و حاجت خود را تاءمين کند. و نيز از جهتي ديگر فعلي که بالاخره منتهي به غرضي که عايد فاعلش نشود لغو و سفيهانه است، لذا نتيجه مي گيريم که خداي سبحان در کارهايي که مي کند غرضي دارد، اما غرضش ذات خودش است، نه چيزي که خارج از ذاتش باشد، و کاري که مي کند از آن کار سود و غرضي در نظر دارد، ولي نه سودي که عايد خودش گردد، بلکه سودي که عايد فعلش شود.

اينجاست که مي گوييم خداي تعالي انسان را آفريد تا پاداش دهد، و معلوم است که ثواب و پاداش عايد انسان مي شود، و اين انسان است که از آن پاداش منتفع و بهره مند مي گردد، نه خود خدا، زيرا خداي عزّوجلّ بي نياز از آن است. و اما غرضش از ثواب دادن خود ذات متعاليش مي باشد، انسان را بدين جهت خلق کرد تا پاداش دهد، و بدين جهت پاداش دهد که اللّه است.

پس پاداش کمالي است براي فعل خدا، نه براي فاعل فعل که خود خدا است، پس عبادت غرض از خلقت انسان است، و کمالي است که عايد انسان مي شود، هم عبادت غرض است و هم توابع آن - که رحمت و مغفرت و غيره باشد. و اگر براي عبادت غرضي از قبيل معرفت در کار باشد، معرفتي که از راه عبادت و خلوص در آن حاصل مي شود در حقيقت غرض اقصي و بالاتر است، و عبادت غرض متوسط است.

بيان اينکه الف و لام در (الجن و الانس) الف و لام جنس، و لام در (ليعبدون) لامغرض است حال خواهي گفت: حمل کردن لام در جمله (ليعبدون) بر لام غرض معارض است با آيه شريفه (و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربک و لذلک خلقهم) و با آيه شريفه (و لقد ذرانا لجهنم کثيرا من الجن و الانس) براي اينکه ظاهر آيه اول اين است که غرض از خلقت اختلاف است، و ظاهر آيه دوم اين است که غرض از خلقت رفتن بسياري از افراد جن و انس به جهنم است ناگزير ما بايد از حمل لام بر لام غرض صرف نظر نموده بگوييم لام غايت است (در اين صورت معناي هر سه آيه اين مي شود که: خداي تعالي انسان را نه براي عبادت و نه براي اختلاف و نه براي جهنم آفريد بلکه انساني آفريده که بعضي او را عبادت مي کنند و بعضي از خلقت خود اختلاف را نتيجه مي گيرند و بعضي جهنمي شدن را.)

در پاسخ مي گوييم: اما آيه اول که اشاره (و لذلک و براي همين هم خلقشان کرده ايم) اشاره به رحمت است، نه به اختلاف . و اما آيه دوم هر چند لام در آن لام غرض است، مي فرمايد به منظور ريختن در دوزخ و يا اختلاف خلقشان کرده ايم، و ليکن اين غرض، غرض اصلي نيست، بلکه تبعي و به قصد ثانوي است، که گفتار مفصل ما در تفسير اين دو آيه گذشت.

حال اگر بگويي در صورتي که لام در جمله (ليعبدون) لام غرض باشد اين اشکال متوجه مي شود که اگر غرض از خلقت، عبادت بندگان باشد، با در نظر داشتن اينکه تخلف مراد او از اراده اش امري محال است، بايد تمامي بندگان او را عبادت مي کردند و حال آنکه مي بينيم که بسياري از آنان او را نمي پرستند، و اين خود بهترين دليل است بر اينکه لام در آيه، لام غرض نيست، و اگر هم لام غرض باشد مراد از عبادت، عبادت تشريعي و ديني نيست، بلکه عبادت تکويني است، که در آيه (و ان من شيء الا يسبح بحمده) از آن خبر مي دهد.

و يا مراد از خلقت بندگان براي عبادت، اين باشد که : ما آنان را طوري آفريده ايم که صلاحيت براي عبادت داشته باشند، و هر کس بخواهد او را عبادت کند بتواند، چون آنان را داراي اعتبار و عقل و استطاعت کرديم. و اين توجيه خيلي هم دور نيست چون استعمال کلمه و نام يک عمل در صلاحيت و استعداد براي انجام فعلي که معناي آن کلمه است، استعمالي مجازي و شايع است، مي گوييم (گاو براي شخم زدن خلق شده) و معنايش اين است که صلاحيت و استعداد شخم را دارد، و يا مي گوييم (خانه براي سکني ساخته شده) که باز معنايش اين است که استعداد براي سکني دارد.

در پاسخ مي گوييم: مبنا و اساس اين اشکال اين است که الف و لام در دو کلمه (الجن) و (الانس) الف و لام استغراق باشد، و معناي آيه اين باشد که (ما تمامي افراد جن و تمامي افراد انس را تنها به غرض عبادت آفريديم) آن وقت تخلف اين غرض در بعضي افراد منافي با اين غرض مي شود، و اشکال مي شود که تخلف مراد از اراده خداي تعالي محال است.

و اما اگر ما اين دو الف و لام را الف و لام جنس بدانيم، نه استغراق در آن صورت وجود عبادت در دو نوع جن و انس و لو در بعضي از افراد آن دو کافي است، که اين تخلف محال پيش نيايد، چون وجود افرادي که خدا را عبادت نمي کنند ضرري نمي زند، بله، اگر به طور کلي در جنس جن و بشر عبادت ور مي افتاد، و حتي يک نفر هم خدا را عبادت نمي کرد، با غرض خداي سبحان منافات داشت، و آن وقت مي شد بگوييم غرض خداي سبحان تخلف شده، و همان طور که خداي تعالي در خلقت افراد غرض دارد، در خلقت نوع هم غرض دارد، و ممکن است غرضش از خلقت اين دو نوع وجود افرادي عابد در اين دو نوع باشد.

احتمال اينکه مراد از عبارت عبادت تکويني باشد نه ديني، و يا اينکه مراد صلاحيت واستعداد عبادت باشد احتمالاتي ضعيف است و اما اين احتمال که مراد از عبادت، عبادت تکويني باشد نه ديني، احتمالي است ضعيف، براي اينکه در اين صورت مطلب منحصر به جن و انس نمي شود، بلکه خلقت تمامي عالم براي عبادت تکويني است. علاوه بر اين، سياق آيه سياق توبيخ کفار است، که چرا عبادت تشريعي ندارند. و مي خواهد کفار را به خاطر اينکه قيامت و حساب و جزاء را منکر شده اند تهديد کند، و معلوم است که حساب و جزاء مربوط به عبادت تشريعي است، نه تکويني .

و نيز اينکه عبادت را حمل کردند بر استعداد و صلاحيت عبادت، و گفته اند: غرض از خلقت جن و انس اين است که صلاحيت و استعداد عبادت را داشته باشند، و يا مورد امر و نهي عبادي قرار بگيرند، احتمالي است ضعيف، براي اينکه اين معنا بسيار واضح است که اگر کسي از چيزي استعداد و صلاحيت فعلي را مي خواهد، براي اين مي خواهد که آن فعل را انجام دهد، و به فرضي هم که به گفته شما غرض از خلقت صلاحيت عبادت باشد، باز غرض اصلي و اولي عبادت است، و صلاحيت و استعداد مقدمه آن است.

پس نمي توانيم عبادت در آيه را حمل کنيم بر صلاحيت و استعداد عبادت، و اگر حمل کنيم در حقيقت اعتراف کرده ايم به اينکه غرض اولي و بالذات، خود عبادت است، و اينجاست که دوباره اشکال - البته اگر اشکالي باشد - برمي گردد.

حق در مطلب در مراد از عبادت  

پس حق همين است که بگوييم الف و لام در دو کلمه (الجن) و (الانس) الف و لام جنس است، نه استغراق، و مراد از عبادت، خود عبادت است نه صلاحيت و استعداد آن. و اگر غرض به استعداد هم تعلق گرفته باشد غرض ثانوي و جزئي است تا مقدمه باشد براي غرض اولي و اعلا که همان عبادتست، همچنان که خود عبادت يعني اعمالي که عبد با اعضاء و جوارح خود انجام مي دهد، بر مي خيزد، مي ايستد، رکوع مي کند، به سجده مي افتد، غرض به همه اينها تعلق گرفته، و لذا مي بينيم به آنها امر فرموده، اما اين غرض براي مطلوب ديگر و غرض بالاتر است، و آن اين است که بندگي و ذلت عبوديت بنده را در برابر رب العالمين نشان دهد، ذلت عبوديت و فقر مملوکيت محض خود را در قبال عزت مطلق و غناي محض مجسم و ممثل سازد، همچنان که چه بسا اين معنا از آيه شريفه (قل ما يعبوا بکم ربي لو لا دعاوکم) نيز استفاده شود؛ چون در اين آيه عبادت را به دعاء مبدل کرده است.

پس معلوم مي شود که حقيقت عبادت اين است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبوديت واداشته، رو به سوي مقام رب خود آورد. و همين، منظور آن مفسريست که عبادت را به معرفت تفسير کرده، مي خواهد بگويد: حقيقتش آن معرفتي است که از عبادت ظاهري به دست مي آيد.

پس غرض نهايي از خلقت همان حقيقت عبادت است، يعني اين است که بنده از خود و از هر چيز ديگر بريده، به ياد پروردگار خود باشد، و او را ذکر گويد.

اين بود آنچه با تدبر در آيه مورد بحث استفاده مي شود، و اگر جن را در آن جلوتر از (انس) آورده، براي اين است که سخن از خلقت است و خلقت جن قبل از خلقت انس بوده، به شهادت اينکه مي فرمايد: (و الجان خلقناه من قبل من نار السموم). و عبادت غرض و نتيجه اي است که عايد فعل خدا مي شود، نه عايد فاعل که خود خدا باشد، به همان بياني که گذشت.

و از اينکه در آيه شريفه به وسيله نفي و استثناء، غرض را منحصر در عبادت کرده فهميده مي شود که خداي تعالي هيچ عنايتي به آنان که عبادتش نمي کنند ندارد، همچنانکه گفتيم آيه شريفه (قل ما يعبوا ربکم ربي دعاوکم) به آن تصريح مي کند.

بحث روايتي

(روايتي در ذيل آيه: (فذکر فان الذکري تنفع المؤ منين) و آيه: (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) و درباره طلب روزي)در مجمع البيان مي گويد: با اسنادي از مجاهد روايت شده که گفت: روزي علي بن ابي طالب (عليه السلام) با عمامه بيرون آمد، در حالي که پيراهنش را به خود پيچيده بود، پس فرمود: وقتي جمله (فتول عنهم فما انت بملوم) نازل شد، احدي از ما نماند مگر آن که يقين کرد که عذاب خواهد آمد، چون رسول خدا (صلّي اللّه عليه وآله وسلّم) ماءمور شده بود از بين امت بيرون شود، ولي همين که اين جمله نازل شد: (و ذکر فان الذکري تنفع المؤ منين) دلهايمان آرام گرفت، چون معناي اين جمله اين است که: با قرآن، کساني را که از بين قومت به تو ايمان آورده اند موعظه کن، که موعظه به حال مؤ منين سود مي دهد - نقل از کلبي.

مؤ لف: اين روايت را الدر المنثور از کلبي و نيز نظير آن را از ابن راهويه و همچنين ابن مردويه، از رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله وسلّم) نقل کرده.

و در توحيد به سند خود از ابن ابي عمير روايت کرده که گفت: به حضرت ابي الحسن موسي بن جعفر (عليهماالسلام) عرضه داشتم: معناي اين حديث رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله وسلّم) که فرموده: (اعملوا فکل ميسر لما خلق له عمل کنيد که هر کس براي هر چه خلق شده، رسيدن به آن غرض را برايش آسان کرده اند) چيست؟ فرمود: خداي عزّوجلّ جن و انس را آفريد براي اينکه بندگي اش کنند، و نيافريده که نافرماني اش کنند، چون خودش فرموده: (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) پس وقتي خداي تعالي همه را براي اين غرض مقدس خلق کرده، قطعا هر کس مي تواند به آن هدف برسد، پس واي بر کسي که کوري را بر هدايت ترجيح داده، آن را انتخاب کند.

و در علل الشرايع به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده که فرمود: روزي حسين بن علي (عليه السلام) بين اصحابش آمد و فرمود: خداي عزّوجلّ خلق را نيافريد مگر براي اينکه او را بشناسند، چون اگر او را بشناسند، عبادتش هم مي کنند، و اگر عبادتش کنند، به وسيله عبادت او از پرستش غير او بي نياز مي شوند.

و نيز در همان کتاب به سند خود از ابي بصير روايت کرده که گفت: من از امام صادق (عليه السلام) از کلام خداي عزّوجلّ پرسيدم که مي فرمايد (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون)، فرمود: آنان را آفريد تا امر به عبادتشان کند.

مؤ لف: قمي هم در تفسير خود اين حديث را آورده، اما نه سندش را ذکر کرده و نه نام مبارک امام را. و در تفسير آيه شريفه، بياني گذشت که معناي اين روايات را روشن مي سازد، زيرا در آنجا گفتيم غرضهايي که در خلقت است - يعني تکليف و عبادت و معرفت - اغراضي است که هر يک از ديگري حاصل مي شود.

و در تفسير عياشي از يعقوب بن سعيد از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده که گفت: از آن جناب از معناي اين کلام خدا پرسيدم که مي فرمايد (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) فرمود: بندگان را براي عبادت آفريد. پرسيدم آخر در آيه (و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربک و لذلک خلقهم) مي فرمايد آنان را براي رحمت آفريدم فرمود اين که تو خواندي بعد از آن آيه نازل شد.

مؤ لف: يعني آيه (و لا يزالون...)، بعد از آيه (و ما خلقت...) نازل شده، و امام خواسته است بفرمايد آيه (و ما خلقت...) نسخ شده. و در تفسير قمي، در حديثي ديگر نيز آمده که آيه مذکور با آيه (و لا يزالون...) نسخ شده. و مراد از اين نسخ، بيان و رفع ابهام است، نه نسخ اصطلاحي، چون نسخ در کلام ائمه (عليهم السلام) به معناي بيان و رفع ابهام بسيار آمده، همچنان که در تفسير آيه (ما ننسخ من ايه او ننسها...) به اين معنا اشاره کرديم.

و مراد امام (عليه السلام) اين بوده که غرض اعلاي از خلقت، رحمت خاص الهي است که تنها به وسيله عبادت حاصل مي شود، و سعادتي است خاص که از راه معرفت بدست مي آيد. و در تهذيب به سند خود از سدير روايت کرده که گفت: به امام صادق (عليه السلام) عرضه داشتم: انسان در طلب رزق چه مقدار وظيفه دارد؟ فرمود: همين که در مغازه ات را باز کني، و بساطت را پهن نمائي وظيفه ات را انجام داده اي .

منبع :  ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir