به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری » آيا روح انسان اصل است و بدن فرع ؟
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 551 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

انسان

آيا روح انسان اصل است و بدن فرع ؟

اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری

تفسير سوره حديد(بخش دوم )

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » الحمد لله رب العالمين . . . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم :

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِکُمْ کِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ  يَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتابِ أَلاَّ يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ‏ءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ  ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ *  ( حديد 28 و 29  (

دو آيه آخر اين سوره مباركه است . در آيه اول خطاب به اهل ايمان‏می‏فرمايد : ای اهل ايمان و تقوای الهی را داشته باشيد و به پيامبر خداايمان بياوريد تا خدای متعال دو بهره و دو حظ از رحمت خود به شما بدهد وبه شما نوری عنايت كند كه در پرتو آن نور راه برويد و تا خدای متعال‏شمال را بيامرزد و خدا آمرزنده و مهربان است .

اين ترجمه‏ای بود از اين‏آيه . نكاتی كه در اين آيه هست ، يكی نكته‏ای است كه در آيات اول اين‏سوره هم داشتيم و در واقع به منزله عود بر مطلبی است كه درگذشته بود . آن مطلب اين است كه در آيه هفتم اين سوره خطاب به مؤمنين‏داشتيم كه " « امنوا بالله و رسوله »"ای مؤمنين ايمان بهخدا و رسول‏بياوريد .

گفتيم اين سؤال قهرا به وجود می‏آيد كه ايمان اهل ايمان كه‏تحصيل حاصل است ! فرض اين است كه مخاطب خود اهل ايمان هستند ، چگونه‏به اهل ايمان امر می‏شود به ايمان ؟ مثل اين است كه به كسی كه روزه داردامر كنيم كه روزه بگير . آن كه روزه دارد ، ديگر " روزه بگير " يعنی چه‏؟ ! امر به كاری به كسی بايد كرد كه كاری را كه نكرده است انجام بدهد ، و اما اگر كسی چيزی را واجد است امر به ايجاد آن از قبيل تحصيل حاصل‏است . پس چگونه است كه در اين سوره اين تعبير راجع به اهل ايمان آمده‏است ؟

جواب اين سؤال واضح و روشن است به حكم " « القران يفسر بعضه بعضا"كه از خود آيات كريمه قرآن اين مطلب كاملا استفاده می‏شود كه اموری ازقبيل ايمان - و مخصوصا ايمان - تقوا ، احسان ، حتی صبر ، رضا ، اموری به‏اصطلاح يكنواخت و يك درجه نيست ، اموری هستند صاحب دراجات . مثلا تقوايك حقيقت صاحب درجات است يعنی يك درجه تقوا يك حكم دارد و درجه‏ديگر حكم ديگری دارد ، و حتی اين مطلب شامل اعمال هم می‏شود و اين از آن‏اصول و حقايق و معارف اسلامی است . من از يك امر واضحتر مثال ذكر می‏كنم‏، از روزه . روزه يك درجه عام دارد كه آن را صوم عوام می‏گويند آن درجه‏عام روزه همين است كه انسان امساك كند از اين امور معروفه‏ای كه در روزه‏هست : امساك كند از خوردن ، از نوشيدن ، از جنب شدن عمدی ، از داخل‏صبح شدن در حال جنابت ، از سر زير آب كردن ، از غبار غليظ در حلق فروكردن ، از دروغ بستن عمدی بر خدا و رسول . اين خودش درجه‏ای از روزه است‏ .

 هر كسی كه اينها را رعايت كند آن روزه عوام را گرفته است . اما روزه‏يكدرجه بالاترش اين است كه با امساك ظاهری ( امساك از خوردنها وآشاميدنها و امثال اينها ) توأم بشود امساك از گناهان به طور كلی ، يعنی‏دهان انسان كه روزه می‏گيرد ، زبان انسان هم روزه بگيرد ، زبان هم در حال‏روزه امساك كند نه تنها از حرامهايی از قبيل غيبت و دروغ و امثال اينها، بلكه امساك كند حتی از سخنان لغو و بيهوده و بی اثر و بی فايده ، چشم‏انسان هم امساك كند از نظر به حرام ، گوش انسان هم امساك كند ازاستماع امر حرام ، دست و پای انسان هم امساك كند از انجام دادن يك عمل‏حرام . حال اگر كسی اين كارها را نكرد و زبان و چشم و گوش و دست وپايش صائم نبود ، آيا او روزه دارد يا روزه ندارد ؟ هم دارد و هم ندارد. روز دارد آن درجه پايينش را ، اولين درجه روز را ، روزه عوام را روزه‏ندارد ، يك درجه از آن بالاتر را .

مرتبه ديگر روزه اين است كه انسان درحال روزه از پاره‏ای حلالها هم امساك كند اين می‏شود يك درجه بالاتر و درجه‏سوم . بالاترين و چهارمين درجه‏اش امساك از غير الله است ، يعنی در حال‏روزه قلب انسان از غير خدا به طور كلی خودداری كرده باشد و جز خدا درقلب انسان چيزی نباشد . همه اينها روزه است ، اما اينها مراتب ودرجات يك حقيقت هستند .

يا مثلا طهارت هم همين طور است . يك درجه نازل طهارت همين طهارت ازحدث و طهارت از خبث است همين كه انسان مثلا بدنش آلوده به اين‏نجاسات معهود نباشد و طهارت داشته باشد به معنای اينكه وضو يا غسل ياتيمم داشته باشد . ولی خود طهارت هم همين طور درجه به درجه دارد تابالاترين درجات .

اساسأ راجع به خود تقوا قرآن می‏فرمايد: " « ... اذا ما اتقوا و امنوا و« عملوا الصالحات ثم اقوا و امنوا ثم اتقوا و احسنوا »" . . .(مائده / 93 )هنگامی كه تقوا پيدا كردند و ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند ، سپس تقوا پيدا كردند و ايمان آوردند ، سپس تقوا پيدا كردند و اهل احسان‏شدند .پس سخن از تقوا و ايمانی است و از تقوا و ايمان بعد از تقوا وايمانی و باز از تقوای بعد از تقوا و ايمانی و از احسانی . اينها همه‏مراتب و درجات را می‏فهماند . راجع به خود ايمان اين مطلب خيلی واضحتر و روشنتر است : " « يرفع الله الذين امنوا منكم والذين اوتوا العلم‏درجات »" (مجادله / 11 ) كه ايمان درجات مراتب دارد آن مرتبه دانی ايمان كه‏اسمش " اسلام " است همان اقرار به زبان است . همين قدر كه به مرحله‏قلب برسد و يك اعتقادی در قلب انسان پيدا بشود ، اين مرحله اول ايمان‏است ولی خود اعتقاد ، مراتب و مراحل دارد ، می‏رسد به مرحله‏ای كه انسانرا كاملا تحت تأثير و نفوذ خودش قرار می‏دهد به گونه‏ای كه انسان از شرك‏و ثنويت در وجود خودش خلاصی پيدا می‏كند .

پس ايمان يك امر صاحب‏مراتب و صاحب درجات است و صحيح است كه به اهل ايمان گفته بشود ای‏اهل ايمان باز ايمان بياوريد ، يعنی ای كسانی كه در اولين پله ايمان قرارگرفته‏ايد پايتان را روی پله بالاتر بگذاريد . اين كه می‏فرمايد : " « يؤتكم كفلين من رحمته »" يعنی ايمان بعد ازايمان پيدا كنيد تا دو بهر از رحمت حق ببريد ، يعنی ايمان اولتان شما رامستحق يك رحمت از رحمتهای حق می‏كند و ايمان بعد از ايمانتان ، ايمان‏دومتان ( شما را مستحق ) رحمتی فوق رحمت و رحمتی بالاتر از رحمت ( می‏كند) .

البته می‏بينيد كه اين تقسيم بندی‏ها و درجه بندی‏هایايمان قراردادی است ، می‏توانيم بگوييم ده درجه ، می‏توانيم بگوييم صددرجه ، می‏توانيم بگوييم هزار درجه . مثل اين است كه اين ديوا را مامی‏توانيم تقسيم كنيم به ده قسمت متساوی ، می‏توانيم تقسيم كنيم به صدقسمت متساوی ، می‏توانيم تقسيم كنيم به هزار قسمت متساوی . مثلا می‏توانيم‏به يك اعتبار ايمان را دارای دو درجه معرفی كنيم : ايمان تا در مرحله‏قلب است و هنوز از قلب نفوذ در اعضا و جوارج نكرده است يعنی اعضا وجوارح مسخر اين عقيده و ايمان نشده‏اند يعنی هنوز به مرحله طاعت كامل‏نرسيده است ، ( و ايمان در مرحله طاعت كامل ) . پس می‏توان گفت ايمان‏دارای دو مرحله است : مرحله اعتقاد و مرحله اعتقاد مؤثر در عمل و طاعت‏، مرحله‏ای كه ايمان از مرحله اعتقاد خارج شده و بروز كرده و به مرحله عمل‏رسيده است ، مثل بذر زنده‏ای كه در زمين باشد و ريشه داشته باشد و هنوزبه بيرون بروز نكرده باشد ، و بذری كه بعد از مدتی بيرون دميده باشد وظاهر و شكوفا شده باشد . آثار ايمان در مرحله عمل است .

حال مطلب ديگری كه باز جزء اصول معارف قرآنی است اين است كه درجواب اين سؤال كه آيا روح انسان اصل است و بدن فرع ، يعنی آيا هميشه‏اثر از روان به بدن می‏رسد يا عكس قضيه است ، بدن اصل است و روان فرع ، يعنی هميشه روح از بدن متأثر می‏شود ، كدام يك از اينها ؟ می‏گوييم هر دو، روح و بدن در يكديگر تأثير متقابل دارند . آنگاه نتيجه اين است :

ايمان در اصل و ريشه ، عمل قلب است نه عمل اعضاء و جوارح ، ولی اطاعت‏و عمل از اعضا و جوارح است ، آيا ايمان مبدأ عمل است يا عمل مبدأ ايمان‏؟ جواب اين است : هر دو ، ايمان عمل می‏زايد و عمل بر ايمان می‏افزايد . ايندو روی يكديگر اثر می‏گذارند .

احاديثی به اين مضمون در كافی و كتب‏ديگر هست كه " من علم عمل ومن عمل علم آن كه بداند عمل می‏كند و آن كه عمل می‏كند می‏داند ، يعنی علم‏به دنبال خود عمل می‏آورد و عمل به دنبال خود علم می‏آورد . از اين جهت‏نظير علوم تجربی است كه عمل است كه علم را توليد می‏كند و می‏افزايد وزياد می‏كند . اين است كه اين مطلب در قرآن آمده است كه ايمان را به‏مرحله عمل برسانيد تا عمل بنوبه خودش بر ايمان شما و بر نورانيت وروشنايی شما بيفزايد

" « يا ايها الذين امنوا تقوا الله »" . اول امر به تقواست . درتعبير قرآن تقوا در مقابل احسان است ( « ان الله مع الذين اتقوا و الذين‏هم محسنون ») (نحل / 128 ) . تقوا جنبه منفی قضيه است ، يعنی پاكی و طهارت . اينكه اول امر به تقوا می‏شود ، چون اول تخليه است ، اول طهارت و پاكی‏است . ای اهل ايمان پاك بشويد . يعنی : اين كه گفتيم طاعت و عمل مثبت‏بر ايمان و بر نورانيت می‏فزايد ، شرط اولش پاكی و تقواست . اگر انسانتقوا را كنار بگذارد يعنی در عين اينكه اهل طاعت است و عمل مثبت خوب‏انجام می‏دهد ولی در مورد عملهای منفی هم اهل خودداری نيست ، مثلش مثل‏بيماری است كه دستورهای مثبت طبيب را خوب به كار می‏بندد ولی‏پرهيزهايی را كه او دستور می‏دهد به كار نمی‏بندد . اگر گفته فلان غذا و فلان‏دوا را بخور اما انگور و خربزه نخور ، آن دواها و غذاها را می‏خورد ولی‏خربزه را هم به جای خودش حسابی می‏خورد . اين ، نيتجه نمی‏بخشد يا اگرنتيجه ببخشد ، اين نتیجه‏ها يكديگر را خنثی می‏كنند ، يعنی اين روی آن اثرمنفی می‏گذارد و آن روی اين ، بالاخره آن نتيجه نهايی گرفته نمی‏شود .

 اين‏است كه " « قد افلح من زكيها » "رستگار شد كسی كه نفس را پاك وپاكيزه نگه داشت. لذا قبل از آنكه امر به ايمانطاعتی بكند ، بعد از ايمان قلبی ، اول دستور تقوا و طهارت و پاكی رامی‏دهد ، بعد امر می‏فرمايد به ايمان طاعتی ، يعنی طاعت رسول را به كارببريد .

" « يؤتكم كفلين من رحمته »"ايمان بعد از ايمان موجب می‏شود كه شمادارای دو حظ و دو بهره از رحمت الهی بشويد . ايمان اول يك حظ و بهره‏مخصوص به خود به شما می‏رساند و ايمان دوم حظ و بهره جداگانه‏ای" « و يجعل لكم نورا تمشون به »" ( اين همان اثری است كه گفتيم عمل روی‏ايمان می‏گذارد ، روی قلب می‏گذارد كه يك اصل مسلم در قرآن مجيد است)تا خدای متعال برای شما و در قلب شما نوری قرار بدهد ، به شما روشنايی‏ای‏بدهد كه در پرتو آن روشنايی راه برويد ، البته مقصود راه در خيابان نيست‏، يعنی روش شما . اين مثل اين است كه ما می‏گوييم " راه و روشی كه فلانی‏در زندگی دارد " ، مقصود آن قدم زدن در خيابان نيست كه آيا قدمهايش راتند برمی‏دارد يا كند ، يا خودش راكج می‏كند يا نمی‏كند ، مقصود آن رفتاری‏است كه در ميان مردم و به طور كلی در زندگی دارد . يعنی طاعت حق وطاعت و پيامبر حق به انسان يك روشنايی می‏دهد كه رفتارش در زندگی درپرتو آن روشنايی باشد ، كه به اين مضمون باز ما در قران داريم : " « أومن كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشی به فی الناس كمن مصله فی‏الظلمات ليس بخارج منها »" (انعام /  122 ) آيا آن كه مرده بود و ما او را زنده‏گردانيديم و برای او نوری قرار داديم كه در ميان مردم با آن نور راه‏می‏رود ( مثل او مانند كسی است كه در تاريكيها قرار دارد و راهی به خارج‏ندارد ؟ ) . "آن مرده‏ای كه زنده كرديم " مقصود مرده قبرستان نيست . سخن از مرده قبرستان نيست كه مرده‏ای از قبرستان زنده شده ، صحبت از به اصطلاح مرده اجتماع است ، مرده به صورت زنده ، آن كه درپرتو ايمان زنده شده است .

 يا در همين سوره حديد ، قبلا خوانديم كه "  « يوم يقول المنافقون و المنافقات اللذين امنوا انظرونا نقتبس من نوركم‏قيل ارجعوا وارءكم فالتمسوا نورا » "در قيامت مردان منافق و زنان‏ منافق - چون آنجا حقايق آشكار می‏شود - وقتی كه می‏بينند اهل ايمان در پرتونور حركت می‏كنند می‏گويند كمی مهلت بدهيد كه ما هم از نور شما اقتباس‏كنيم . خيال می‏كند نور اقتباس كردنی و عاريه گرفتنی است . آنها جواب‏می‏دهند متأسفانه اين نور عاريه‏ای نيست ، بايد برگرديد به دنيا ، اين نوررا از آنجا بايد كسب كنيد .

" « و يجعل لكم نورا تمشون به »" و قرار ميدهد برای شما نوری كه درپرتو آن نور رفتار كنيد و راه برويد ." « و يغفر لكم »" گفته‏ايم كه‏مفهوم اصلی " غفران " پوشش يا به يك اعتبار " جبران " است . اصل‏مغفرت ، اصلی است كه شامل حال همه افراد انسان بايد شود ، يعنی كسريهاو نقصهايی كه در وجود شما هست و بوده است خدای متعال روی آنها رامی‏پوشاند ، مثل شی‏ء شكسته‏ای كه از نو آن را ترميم كنند و مثل ديوار كه‏يك خرابی پيدا كرده، بعد يك استاد بنا می‏آيد جايش را پر می‏كند و رويش‏را می‏پوشاند به گونه‏ای كه مانند اول می‏شود . " « و يغفر لكم »"كه‏خلاصه‏اش اين است: شما را مانند اول سالم و پاك می‏گردانيم . " « و الله‏غفور »"ذات مقدسپروردگار آمرزنده است ،غفور است ، پوشاننده است‏" «رحيم »" مهربان است . " « لئلا يعلم اهل الكتاب الا يقدرون علی شی‏ء من فضل الله »" .

 اين‏ مطلبی كه ما در اين آيه خوانديم - گفتيم مطلبی است كه از آيات ديگر قرآن مجيد هم استنباط می‏شود ولی خصوص اين آيه گويا شأن نزول خاصی دارد كه آيه بعد روشن می‏كند و آن اين است كه قرآن مطلبی دارد درباره اهل‏ كتاب ، يهوديها و مسحيهايی كه در آن زمان بودند كه آنها اگر به خاتم‏ انبياء ايمان بياورند دارای دو اجر خواهند بود . قهری هم هست ، بايد هم‏ دارای دو اجر باشند ، برای اينكه آنها در ابتدا و در آن وقت وظيفه و تكليفش همين بود مثلا به حضرت مسيح ايمان آوردند چون ايمانشان ايمان‏ صحيح بوده اجری داشتند ، بعد كه پيغمبر اكرم ظهور می‏فرمايد و به ايشان‏ ايمان می‏آورند اين ايمان دومشان برای آنها اجر ثانوی ايجاد می‏كند . در آيه‏ای دارد كه به اهل كتاب بگو كه اگر ايمان بياورند ( دو اجر خواهند داشت ) اين سؤال برايشان بود كه آيا برای ما مزيد اجری هست ؟ قرآن‏ فرمود : " « اولئك يؤتون اجرهم مرتين »" (قصص / 54  ) البته اينچنين است.

  اين ( موضوع ) بعد مسأله‏ای به وجود آورده بود . آن اهل كتابی كه مسلمان‏ می‏شدند به مسلمين می‏گفتند ما بر شما برتری داريم برای اينكه ما مثل كسی‏ هستيم كه دوبار تولد شده باشد ، دوبار تشريف ايمان پيدا كرده‏ايم : يك‏ بار ايمان به پيغمبر خودمان ، بار ديگر به پيغمبر اسلام ، ولی شما چون‏ مشرك بوده‏ايد و ايمان آورده‏ايد ، يك بار وارد حوزه ايمان شده‏ايد ، ما دارای دو اجر هستيم ، شما صاحب يك اجر . اين برای مسلمين سؤالی ايجاد كرده بود كه آيا اين فضيلتی است برای اهل كتاب نسبت به مسلمين اصلی يا نه ؟

 قرآن جواب می‏دهد كه شما از اين نظر كه دوبار وارد ايمان شده باشيد ( يك بار ايمان به پيغمبری ، بعد به اين پيغمبر ) مانند آنها نيستيد ، ولی‏ ايمان در جهت قوس صعودی و در جهت اعتلاء ، خودش درجات و مراتب دارد . شما از ايمانی وارد ايمان ديگر بشويد و از ايمانی وارد ايمان ديگر ولی‏ در طول ايمان ، به پيغمبر آخرالزمان خودش يك امر صاحب درجات است . در واقع قرآن می‏خواهد بگويد شما می‏توانيد اجر ده ايمان را پيدا كنيد و اجر صد ايمان را پيدا كنيد ولی به شرط اينكه‏ اين مراحل و مراتب ايمان را يكی بعد از ديگری طی كنيد ولی به شرط اينكه‏ اين مراحل و مراتب ايمانرا يكی بعد از ديگری طی كنيد و به هر مرحله‏ای‏ بالا برويد ، به فضلی و رحمتی جديد از پروردگار دست می‏يابيد .

 پس ، از اين جهت ناراحت نباشيد كه ما در وضعی قرار گرفته‏ايم كه فقط يك اجر و يك رحمت شامل حال ما می‏شود ، نه ، شما درجات و مراحل و مراتب ايمان‏ را طی كنيد تا دائما به فضلی بعد از فضلی و به رحمتی بعد از رحمتی برسيد . اين است كه می‏فرمايد : " « لئلا يعلم اهل الكتاب الا يقدرون علی شی‏ءمن فضل الله »" تا اهل كتاب گمان نبرند ( علم در اينجا به معنی زعم‏ است ) ، اعتقاد نكنند و خيال نكنند - مخاطب خود پيغمبر اكرم است - كه‏ مؤمنين و مسلمانان ، ديگر بر فضل و رحمت پررودگار دست نمی‏يابند ، يعنی‏ يك بار كه ايمان آوردند كار تمام شده ، نه ، بدانند كه در جهت صعودی هر چه بالا بروند باز جا دارد . " « و ان الفضل بيد الله »" و اينكه فضل‏به دست خداست و به هر كه بخواهد می‏دهد ، و خدا صاحب فضل عظيم است .

 امشب شب سيزدهم ماه مبارك رمضان است . ضمنا داريم نزديك می‏شويم به‏ شبهای احياء از يك طرف و ايام مصيبت و شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام‏ از طرف ديگر . يك حادثه‏ای مربوط به اميرالمؤمنين علی عليه السلام است‏ كه نقل كرده‏اند در روز سيزدهم ماه مبارك رمضان رخ داده است و آن اين‏ است كه در روز سيزدهم ماه رمضان - و ظاهرا آن روز ، روز جمعه بوده است‏ - ايشان موعظه می‏كردند و خطبه می‏خواندند ، برای مردم صحبت می‏كردند و مردم در مسجد نشسته بودند و از جمله كسانی كه در مسجد نشسته بودند دو فرزند بزرگوارشان امام حسن و امام حسين عليهما السلام بودند . يكمرتبه وسط صحبت خطاب‏ می‏كنند به امام حسن ، می‏فرمايند : فرزندم حسن ! چند روز از اين ماه گذشته‏ است ؟ عرض می‏كند پدرجان ! سيزده روز ( معلوم است كه مطلبی را می‏خواهد بگويد ، خودش بهتر از ديگران می‏داند چند روز گذشته است ) . باز به امام‏ حسين می‏فرمايد : فرزندم ! چند روز از اين ماه مانده است ؟ پدر جان ! هفده روز . آنگاه دستی به محاسن مباركش می‏برد و می‏فرمايد چيزی نمانده‏ است كه اين محاسن به خون اين سر خضاب بشود . اميرالمؤمنين علی عليه‏ السلام در اين ماه مبارك رمضان به طور اشاره و كنايه و گاهی صريح ولی‏ بدون اينكه جزئيات و خصوصيات و وقت ( حادثه شهات خود ) را دقيقا تعيين بفرمايد يك حالتی را نشان می‏داد كه نگرانی كلی برای همه و در درجه‏ اول برای خاندان ايشان به وجود آورده بود .

  و صلی الله علی محمد و اله‏الطاهرينباسم العظيم الاعظم الاجل الاكرم يا الله . . .

 پروردگارا :

  عاقبت امر همه ما را ختم به خير بفرما ،

 دلهای ما به نور ايمان منور بگردان ،

 ما را اهل اطاعت خود قرار بده ،

 توفيق تجنب از معاصی به همه ما  عنايت بفرما .

 منبع : کتاب  " آشنايی با قرآن ( 6 ) تفسير سوره الحديد ( 2 ) " اثر شهید مطهری

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir