به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری » زن ، حامل يك امانت انسانی
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 547 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

تابلوی «کوثر» اثر استاد فرشچیان

زن ، حامل يك امانت انسانی

اثر : متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

زن به عنوان يك صاحب عفت ، حامل يك امانت بزرگ انسانی است ، نه‏ دارای يك امر شخصی كه اگر از آن بگذرد از شخص خودش گذشته ، اگر بگذرد به يك امانت انسانی خيانت كرده است . مرد هم بايد عفيف باشد ، زن هم‏ بايد عفيف باشد ، ولی می‏دانيم كه اگر دنيا را هم از نام تساوی حقوق زن و مرد پر كنند ، تشابه زن و مرد را كه كسی نمی‏تواند درست كند ، و در اينكه‏ زن و مرد دو جنسی هستند كه در برخی امور انسانی با يكديگر مشترك هستند و در برخی ديگر از نظر كيفی با يكديگر اختلاف دارند ترديدی نيست .

 و لهذا عفت زن يك امری است كه مورد تجاوز مرد قرار می‏گيرد ولی عفت مرد هيچ‏ وقت مورد تجاوز زن قرار نمی‏گيرد . ما در دنيای امروز هم ، در اروپا و امريكا نيز نشنيده‏ايم كه يك وقت بنويسند فلان مرد مورد تجاوز فلان زن‏ قرار گرفت . اساسا وضع زن و مرد متفاوت است و زن هيچوقت نمی‏تواند در چهره يك متجاوز به عفت مرد ظاهر شود ، اين مرد است كه می‏تواند متجاوز به عفت زن باشد .

هميشه شما می‏بينيد دو تا پسر جلوی يك دبيرستان‏ دخترانه را كه می‏گيرند واقعا صدتا دختر را اذيت می‏كنند ، ولی آيا تا به‏ حال ديده‏ايد و امكان چنين چيزی هست كه چند تا دختر بيايند جلوی دبيرستان‏ پسرانه و مزاحم پسرها بشوند ؟ ! مزاحمت در امر عفاف هميشه از طرف مرد است و اين زن است كه در درجه اول بايد حافظ و نگهبان اين امانت‏ اجتماعی و اخلاقی و انسانی باشد .

اين حديث هم كه فقط زن را توصيه می‏كند كه رفتارش نه در مورد خطر جان ، نه در مورد خطر مال ، نه در مورد خطر حيثيت‏ اجتماعی ، بلكه در موردی كه عفت در معرض خطر قرار می‏گيرد . اين ، توصيه‏ به احتياط كاری زن است .

مفهوم " بخل " در اين حديث

مسئله بخل هم همين جور است . قرآن می‏گويد : « ومن يوق شح نفسه فاولئك‏ هم المفلحون »( سوره حشر ، آيه . 9 ) يك حالتی را قرآن به نام " شح نفس " می‏نامد ، يعنی گرفتگی روح ، پول پرستی ، اينكه انسان حالتی داشته باشد كه اگر بخواهند يك ريال از او بگيرند گويی بخشی از جانش را می‏خواهند از او جدا كنند .

اسلامی كه دين توحيد است ، اسلامی كه می‏خواهد تعلقات انسان را از بين ببرد و نمی‏خواهد انسان اعم از زن و مرد به غير خدا وابسته باشد ، آيا چنين احتمالی هست كه مثلا به‏ حضرت زهرا توصيه كند كه شما خوب است خيلی پول پرست باشيد ، پول را خيلی بايد دوست داشته باشيد ، مال و ثروت را خيلی بايد دوست داشته‏ باشيد ؟ ! پس چرا اينكه حضرت زهرا می‏آيد حتی پيراهن شب عروسی خودش را در راه خدا انفاق می‏كند ، در اسلام يك فضيلت بزرگ تلقی شده ، و واقعا هم فضيلت بزرگی است .

مقصود از بخل در اين حديث ، بخل در مال فردی و شخصی نيست . زن‏ امانتدار مال شوهر است. مخصوصا تعبير دارد : « حفظت مالها و مال بعلها» كه به نظر من يعنی مال مشتركی كه مال دو نفرشان هست . به عبارت ديگر و به تعبير عرفی خودمان ، زن در خانه‏داری نبايد دست به باد باشد ، سخاوتمندی در داخل خانواده ، از جيب حاتم بخشيدن است ، خصوصا در نظام‏ اسلامی كه آنكه در آمد را تحصيل می‏كند مرد است و زن بايد مدير داخله‏ خانواده باشد ، و طبعا اينطور است كه آن كسی كه زحمت درآوردن پول را نكشيده ارزش پول را هم آنقدرها درك نمی‏كند . زن از نظر مال مشتركی كه‏ در خانواده هست امانتدار است ، و اگر برای يك ريال هم حساب بكند و از پيش خود نبخشد ، اين كار او ممدوح است . پس بخل نيز در اينجا ، نه بخل به معنای آن صفت نفسانی است كه خلق‏ است ، بلكه به معنای " رفتار ممسكانه " است نه از مال خود بلكه از مال شوهر ، و اين اختصاص به زن ندارد ، در غير زن هم هست .

اميرالمؤمنين ، اول جواد و اول ممسك بود . تاريخ اين را نشان می‏دهد . اول جواد و بخشنده بود از مال خودش ، اول ممسك بود در مالی كه امانتدار آن بود يعنی بيت‏المال ، كه به برادرش عقيل هم حاضر نيست يك ريال از آن مال بدهد . آيا علی ( ع ) دو صفت متضاد داشت ؟ نه ، اين دو صفت ، از نظر خلق متضاد نبود . رفتن و زحمت كشيدن‏ : غنيمت جنگی به دست آوردن يا قنات جاری كردن و حتی از راه عملگی پول‏ به دست آوردن و بعد آن را به ديگری دادن ، اين جود است ، و بيت‏المال‏ مسلمين را به دقت نگهداری كردن و حتی آن شمعی را كه مربوط به بيت‏المال‏ است ، هنگام كار شخصی خاموش كردن ، امانتداری است نه بخل ، كه وقتی‏ آنجا مشغول رسيدگی به حساب بيت‏المال است و شمع هم از بيت‏المال روشن‏ است ، چند نفر وارد می‏شوند كه كار خصوصی دارند و كارشان مربوط به كار بيت‏المال نيست ، فورا شمع را خاموش می‏كند ، چرا خاموش كردی ؟ اين شمع‏ مربوط به بيت‏المال است ، شما كار خصوصی داريد ، اين كار به آن مربوط نيست . پس بگويند چه آدم ممسك پول پرستی است ، از اينكه شمعی مصرف‏ بشود مضايقه دارد ! نه ، اين جور نيست . اگر اين جور باشد ما بايد عثمان‏ را خيلی سخی و جواد بدانيم كه بيت‏المال مسلمين را همين جور اورت به اين‏ طرف و آن طرف می‏داد .  هر انسانی در آن مالی كه نسبت به آن مال‏ امانتدار است بايد ممسك باشد ، ولی به اين معنا كه رفتارش ممسكانه‏ باشد نه اينكه خلقش امساك باشد . اين به خلق ارتباط ندارد .

پس اين حديث كه سه چيز را از خلقيات مسلم زن ذكر كرده است : كبر و جبن و بخل ، و اينها را در مورد زن و مرد به دوگونه توصيف نموده است با اصل نسبی نبودن اخلاق منافاتی ندارد . در مورد جبن عرض كرديم كه نقطه‏ مقابلش كه شجاعت و قوت و نيرومندی است ، برای زن و مرد هر دو مطلوب است . جبن به معنی خلق ، برای زن و مرد هر دو بد است ، و شجاعت برای زن و مرد هر دو خوب است .

شجاعت و دفاع از حقيقت

ما در اسلام دو دفاع داريم : يكی دفاع از حق به معنی حقيقت ، و ديگر دفاع از حق به معنی حقوق اجتماعی . آنجا كه حقايقی دارد در اجتماع پايمال‏ می‏شود ، پای امر به معروف و نهی از منكر ، مبارزه با منكرات و ترويج و اشاعه آنچه كه اسلام آنرا نيك می‏شناسد در ميان می‏آيد . يك دليل بر اينكه‏ شجاعت به معنی خلق اختصاص به مرد ندارد اين است : آيا دفاع از حق به‏ معنی دفاع از حقيقت ، يا به عبارت ديگر امر به معروف و نهی از منكر ، از مختصات مردان است و يا از امور مشترك ميان مرد و زن ؟ امر به‏ معروف و نهی از منكر يك شرطش شجاعت و نيرومندی است .

 يك آدم ترسو كه نمی‏تواند اين مبارزه اجتماعی را انجام دهد . نص قرآن كريم است كه‏ امر به معروف و نهی از منكر اختصاص به مردها ندارد : « المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر » (سوره توبه ، آيه . 71 ) مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان يكديگرند - و به معنی دقيق‏تر " اولياء "- حاميان يكديگر هستند ( ولی حمايت بر اساس اصول اسلام نه براساس‏ تمايلات شخصی ) و سرپرستان يكديگر می‏باشند ، همان تعبيری كه در حديث‏ آمده : « كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته » (الجامع الصغير ، ص . 95 ) . همه شبانان يكديگر هستند .

 مكرر گفته‏ايم - و در مقاله " ولاءها و ولايتها " نيز گفته‏ام - كه " ولی " معنايش دوست نيست ، حمايت و سرپرستی است . گاهی " ولی " اسم فاعل‏ است ، يعنی سرپرست ، و گاهی اسم مفعول است ، يعنی سرپرست شده . بر وزن " فعيل " است كه در لغت عرب ، هم به معنی فاعل می‏آيد و هم به‏ معنی مفعول « المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض » مردان مؤمن و زنان مؤمن برخی نسبت به برخی [ سرپرستی دارند ] . هر جا در قرآن " بعض‏ و بعض " می‏آيد ، يعنی هيچ فرق نمی‏كند ، دو طرفی است . و ما از اين‏ قبيل در مورد زن و مرد زياد داريم ، از جمله در آيه « الرجال قوامون علی‏ النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض »( سوره نساء ، آيه . 34 ) .

در مقاله‏ای از آقای موسوی زنجانی ديدم نكته خيلی خوبی را متذكر شده‏اند . ايشان گفته بودند كه قرآن می‏گويد : « الرجال قوامون علی النساء بما فضل‏ الله بعضهم علی بعض » . نمی‏گويد : بما فضل الله الرجال علی النساء .می‏خواهد بگويد به موجب برتريهايی كه بعضی نسبت به بعضی دارند ، به‏ موجب مجموع برتريهايی كه مرد از جنبه‏ای بر زن ، و زن از جنبه‏ای بر مرد دارد ، وظيفه قوامت مال مرد است ، كه حرف بسيار درستی است و شايد بيشتر از اين احتياج به بيان داشته باشد . مؤمنين و مؤمنات بعضيشان حامی‏ و راعی و سرپرست بعض ديگر هستند . كه چه می‏كنند ؟ امر به معروف و نهی‏ از منكر می‏كنند . پس در دفاع از حقيقت هيچ فرقی ميان مرد و زن نيست ، و هر دفاعی اول‏ شرطش شجاعت و قوت و نيرومندی است .

شجاعت و دفاع از حقوق اجتماعی

در دفاع از حق به معنی دفاع از حقوق اجتماعی كه يك اصل مسلم در اسلام‏ است ، باز به قول فقها عمومات ما اختصاص به زن يا مرد ندارد . « لايحب‏ الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم » (سوره نساء ، آيه . 148 ) خدا فرياد كشيدن و بدگوئی‏ كردن را دوست نمی‏دارد مگر در مورد مظلوم . كلمه " من " اختصاص به زن‏ يا مرد ندارد . يا آيه ديگر كه درباره شعر و شاعر می‏گويد : « و الشعراء يتبعهم الغاوون ، ا لم تر انهم فی كل واد يهيمون ، و انهم‏ يقولون ما لا يفعلون ، الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و ذكروا الله‏ كثيرا و انتصروا من بعد ما ظلموا » (سوره شعراء ، آيه 224 تا . 227 ) . قرآن با شعر به معنای آن تخيل بافيها كه فقط يك وسيله تخدير و سرگرمی‏ برای افراد بشر است موافق نيست . [ به عبارت ديگر ] اسلام با شعر تخيلی‏ و شعرهايی كه صرفا جنبه سرگرم كنندگی و در واقع جنبه تخديری و جنبه انسان‏ فاسد كنی دارد موافق نيست . ولی پيغمبر فرمود : « ان من الشعر لحكمة » (در " الغدير " ج 2 ، ص 9 مدارك زيادی برای آن ذكر شده است .) اسلام با كلام منظوم مخالف نيست . ممكن است در شعری حكمت باشد . آنوقت آن شعر ، شعر به آن معنا نيست .

قرآن شعرا را [ مذمت می‏كند ] ، همان شعرايی كه در آن زمان بودند و در اغلب زمانها شعرا همان جور هستند ، و در ميان آنها افراد معدودی مثل اقبال لاهوری ، شاعر مسلكی پيدا می‏شود كه شعر را در خدمت هدف خودش قرار داده نه اينكه آن را به عنوان يك‏ هنر هر جا كه شد مصرف كند . قرآن می‏گويد : « ا لم تر انهم فی كل واد يهيمون ». در واديهای مختلف حيران‏اند ، يك روز مدح اين ، يك روز مدح‏ آن ، يك روز در اين موضوع ، يك روز در آن موضوع ، يك روز يك چيزی را مدح می‏كند ، روز ديگر همان چيز را مذمت می‏كند ، كه مظهر تام و تمام‏ بی‏مسلكی است . ولی « الا الذين آمنوا »مگر شعرای با ايمان و به قول ما مسلكی و هدفدار كه شعرشان در خدمت ايمانشان است .

 امروز اگزيستانسياليستها می‏گويند ادبيات متعهد ، شعر متعهد . حرف قرآن تقريبا همين مطلب است ، با شعر مخالفت می‏كند مگر با شعر متعهد : « الا الذين‏ آمنوا و انتصروا من بعد ما ظلموا » مگر آنانكه مظلوم واقع شدند و با شعر دارند انتصار می‏كنند و كمك می‏خواهند ، يعنی شعری كه شعار يك مظلوم است‏ در برانگيختن مردم عليه ظالم .

در اينجا هم تعبير قرآن تعبير مطلق و اعمی است [ و اختصاص به مرد يا زن ندارد ] . همچنين اميرالمؤمنين در تعبيراتشان در نهج‏البلاغه دارند كه : « لا يمنع الضيم الذليل و لا يدرك الحق الا بالجد » (خطبه . 29 ) . می‏فرمايد آدم‏ ذليل و زبون هرگز نمی‏تواند ضيم - يعنی خواری و ذلت ظلم - را از خودش‏ دفع كند ، و به حق نتوان رسيد مگر با جديت و تصميم . اينها به تعبير اصوليون يك عموماتی است كه آبی از تخصيص است . اصوليين يك حرف بسيار زيبا و خوبی دارند ،

می‏گويند بسياری از عمومات ( يعنی كليات ) قابل استثناء است ، يك‏ قاعده ، يك قانون را ذكر می‏كنيم ، بعد برايش استثناء ذكر می‏نماييم . ولی بعضی از عمومات و كليات است كه آبی از استثناء است يعنی اصلا لحن‏ و منطق و طرز بيانش می‏گويد من استثناء ناپذير هستم ، و اساسا استثناء برای آن معنی ندارد .

شجاعت حضرت زهرا ( س )

اين عموماتی كه در اينجا آمده است ، عمومات استثناء ناپذير و آبی از تخصيص است ، و بهترين و مسلم‏ترين دليلش جريان تاريخی حضرت زهرا سلام‏ الله عليها و حضرت زينب سلام الله عليها است . قضيه حضرت زهرا از يك‏ جنبه واقعا عجيب و فوق‏العاده است . شما در مجموع در نظر بگيريد : از يك طرف علی و زهرا يك زوجی هستند كه نشان دادند از جنبه مادی و جمع‏ ثروت ، به دنيا و ما فيهايش بی‏اعتنا هستند . گفت : « و ما اصنع بفدك و غير فدك ؟ و النفس مظانها فی غد جدث » (نهج‏البلاغه نامه 45 : [ و مرا با فدك و غير فدك چه كار ؟ ! در حالی كه فردا ( پس از مرگ ) جايگاه نفس گور است ] . ) اصلا علی چه اعتنا [ به فدك ] دارد ؟

آنكه رست از جهان فدك چه كند       آنكه جست از جهت فلك چه كند

يك آدم جسته از ابعاد جهان است . به عنوان يك پول و يك ثروت و يك‏ مايه زندگی ، واقعا اينها نشان دادند كه به فدك بی‏اعتنا هستند . و از طرف ديگر از مسلمات تاريخ اسلام است - و اين روايت معروف را كه‏ می‏خوانيم ، اهل تسنن بيشتر روايت كرده‏اند - كه در مرض وفات پيغمبر اكرم ، حضرت زهرا زياد گريه می‏كردند . پيامبر اكرم با حضرت زهرا نجوايی كردند و گريه ايشان افزون شد ، و بعد از مدتی نجوای ديگری كردند و حضرت زهرا متبسم شد ، و بعدها كه از ايشان‏ سئوال كردند كه اين دو نجوا چه بود ، فرمودند : در نجوای اول پدرم به من‏ خبر داد كه به طور قطع از دنيا می‏رود . [ گريه‏ام ] در فراق پدر بود . و در نجوای دوم به من گفت : " ولی تو به سرعت به من ملحق می‏شوی " . خرسنديم از اين جهت بود .

و به علاوه می‏دانيم ايشان بيمار هم بودند به طوری كه هميشه در بستر بودند . برای ايشان مطلب مسلم بود كه ديگر از عمرشان چيزی باقی نمانده . آن وقت در همين حال فدك را می‏برند . فدك به عنوان يك ثروت برای زهرا ارزشی ندارد ولی فدك به عنوان يك حق ربوده شده ، و اينكه حق را بايد احياء كرد ، برای همان زهرا آنقدر ارزش دارد كه می‏آيد در مسجد مدينه " علی حشد من نساءها " با يك عده از زنان بنی‏هاشم و زنان علاقه‏مند به‏ ايشان ، در حضور خليفه وقت ، و خطبه‏ای به آن غرايی را در آنجا انشاء می‏كند و طرف را می‏كوبد و از حق خودشان دفاع می‏كند .

چرا نترسيد ؟

آيا اين برخلاف تربيت اسلامی بود ؟

 برای زن مثلا سبك بود اين كار ؟

 برای زن‏ زشت بود اين كار كه بيايد در مسجد مدينه در حضور چند هزار نفر جمعيت دم‏ از مال دنيا بزند و از حقش دفاع كند ؟

نه ، هيچ زشت نبود ، دفاع از حق‏ بود . همان زهرای بی‏اعتنا به دنيا و ما فيها به عنوان يك پول و يك امر مادی و ثروت شخصی و مايه لذت فردی ، و همان زهرای مطمئن كه تا چند روز ديگر از دنيا می‏رود - كه انسان وقتی بداند كه به زودی از دنيا می‏رود ، ديگر مطامعش به ماديات دنيا به كلی از بين‏ می‏رود - به عنوان اينكه پاسدار حق است و نبايد گذاشت حق قربانی بشود و سنت پايمال كردن حقوق جان بگيرد ، می‏آيد در كمال شجاعت از حق خودش‏ دفاع می‏كند ، شخصا می‏رود به خانه خليفه وقت و فرمان را از او می‏گيرد . بعد آن فرمان را به عنف از ايشان می‏گيرند ، و سپس به شكل ديگری با اميرالمؤمنين در مسجد مدينه [ حاضر می‏شود ] و اوضاع عجيبی [ پيش می‏آيد ] كه آخر كار كه ديگر مجبور شد با آنها در بيافتد رسما در افتاد .

شجاعت حضرت زينب ( س )

يا جريان حضرت زينب سلام الله عليها . اگر برای زن " جبن " به معنای‏ يك خوی و خلق اخلاقی خوب بود ، حضرت زينب می‏بايست از همه زنهای ديگر ترسوتر و بی‏شخصيت‏تر باشد و به اصطلاح معروف سرش از لاك خودش بيرون‏ نيايد . مگر دم دروازه كوفه كسی زينب را مجبور كرده بود كه بيايد سخنرانی بكند ؟ مگر سخنرانی قابل اجبار است ؟ ! يا در مجلس ابن زياد مگر كسی زينب را مجبور كرده بود كه آنچنان در مقابل ابن زياد بايستد – و حتی به او ناسزا بگويد - كه واقعا خطر كشته شدن خودش و كسانش وجود داشت ؟ ! و بالاتر از اين ، در مجلس يزيد است با آن طنطنه و دبدبه كه‏ خيلی با مجلس ابن زياد فرق می‏كرد ، چون اولا ابن زياد حاكم بود و يزيد خليفه ، و ثانيا ابن زياد در كوفه بود و يزيد در شام ، و شام به اعتبار

اينكه مجاور با بيزانس ( قسطنطنيه آن وقت ) بود ، معاويه به بهانه‏ اينكه ما بايد شوكت ظاهری اسلام را حفظ كنيم ، دستگاه شام را دستگاه قيصری و كسرائی و سلطنتی كرده بود كه تواريخ هم‏ نوشته‏اند يك كاخهای تو درتو با درهای تو درتو و فراشها بوده است كه از اين در بايد داخل آن در شد ، از آن در داخل آن در . . . يك بارگاه بسيار عظيم ، كرسيهای زرين آنجا نهاده‏اند ، سفرا و امرا آنجا نشسته‏اند ، يك‏ مجلس فوق‏العاده با ابهتی . ولی اين زن اصلا اينها را به چيزی نمی‏گيرد ، به يزيد می‏گويد : تو حقيرتر و كوچكتر از اين هستی كه من تو را مخاطب‏ خودم قرار بدهم ، تو ارزش اينكه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم را نيز نداری . آيا يك زن ترسو می‏تواند اين كار را بكند ؟ نه . در آنجا حداكثر اين‏ بود كه جان زينب در خطر بود . در خطر باشد . از دادن جان كه نمی‏ترسيد . عزت و شرفش در خطر نبود ، برعكس بر عزت و شرفش با اين شجاعت افزوده‏ می‏شد .

پس اين تفاوت مربوط به يك وضع خاصی است كه زن دارد و تازه اين‏ تفاوت در رفتار است نه در اخلاق و شخصيت . از نظر شخصيت اخلاقی هيچ‏ فرقی بين زن و مرد نيست ، و می‏دانيم كه مرد هم اگر در يك شرايطی‏ امانتدار اجتماع باشد ، آنجا كه می‏خواهد امانت را حفظ كند ، ديگر جای‏ بخشندگی و شجاعت نيست ، جای عمل متواضعانه نيست ، آنجا كه امانتدار است جای عمل متكبرانه و محتاطانه و ممسكانه است .

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرين

منبع : از کتاب  " تعليم و تربيت در اسلام " اثر شهید مطهری 

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir