به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان در آثار اندیشمندان / شهيد مرتضی مطهری ( تکامل اجتماعی انسان ) » نظريه حكما از ديدگاه اسلام
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 615 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تكامل اجتماعی انسان

اثر متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری

بخش دوم

 جلسه پنجم :

(قسمت دوم )

نظريه حكما از ديدگاه اسلام

 محبت در اسلام

 مسئله عبادت

 اقسام عبادت

 هدف اصلی در اسلام

*****************

نظريه حكما از ديدگاه اسلام

اما آنچه حكما می‏گويند . آيا واقعا در اسلام حكمت يعنی دريافت حقايق‏ اشياء مطرح است ؟ حالا ما نزاع صغر وی نداريم كه حكمت را آنچه حكيم‏ مصداق حكمت می‏داند بدانيم يا ندانيم بلكه سخن در اصل حكمت يعنی دريافت‏ حقايق آنچنان كه هست می‏باشد و اين ، در اسلام مطرح است

از اين تعبير چه چيز بهتر می‏توانيم پيدا می‏كنيم كه می‏فرمايد : « يؤتی الحكمه من يشاء و من يؤت الحكمه فقد اوتی خيرا كثيرا »( سوره بقره آيه 269 ( فيض حكمت را به هر كه خواهد دهد و هر كه‏ حكمت يافت خوبی فراوان يافت )) . اصلا حكمت خير بشر ناميده شده است و چيزی است تقريبا مساوی با كمال . نه‏ تنها نافع است ، بلكه خير است . يعنی بايد خودش را اختيار كرد نه چيزی‏ است كه آنرا برای چيز ديگر بايد اختيار كرد

عدالت اخلاقی هم همينطور است . ( البته عدالت اجتماعی به كمال فرد مربوط نيست ، كمال جامعه انسان است و حرف ما در كمال فرد است ) اسلام‏ هم به مساله عدالت اخلاقی نظر دارد . نظر اسلام در مورد قوا و غرائز نظر معتدلی است و معتقد است كه بايد حظ هر قوه را داد و از افراط و تفريط جلوگيری كرد . البته حكومت عقل را به تنهائی كافی نمی‏داند . واقع هم‏ همين است كه عقل به تنهائی قادر نيست بر قوا و غرائز حكومت كند

ايمان هم بايد باشد . در هر حال اسلام طرفدار عدالت اخلاقی هست ولی اينكه‏ حاكم بر انسان فقط قوه فيلسوف انسان باشد ، اساسا سست است يعنی حرف‏ درستی نيست . قوه عاقله انسان به تنهائی و اگر توام با يك ايمان و يك آرمان نشود قادر به برقراری‏ عدالت در كشور وجود [ انسان ] نيست .

و خلاصه از فيلسوف حاكم در وجود انسان كار زيادی ساخته نيست . فيلسوف مؤمن بايد حاكم باشد

محبت در اسلام

اما در مورد محبت ، در اسلام از اين بيشتر چه می‏خواهيم : « احبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره لغيرك ما تكره لنفسك‏» (نهج البلاغه نامه . 31) [برای‏ ديگران همان را دوست بدار كه برای خود دوست می‏داری و برای ديگران همان‏ را بد بدار كه برای خود بد می‏داری ] و آنچه كه در باب تراحم و تعاطف‏ آمده است . ما در كافی بابی داريم تحت عنوان " تراحم و تعاطف " يعنی‏ مهربانيها و عواطف متقابل . در حديث معروف وقتی رسول اكرم صلی الله‏ عليه و آله و سلم از اصحاب سؤال می‏فرمايند : « ای عری الايمان اوثق ؟ » كدام دستگيره ايمان محكمتر است ؟ ، هر يك از اصحاب جوابی می‏دهد . يكی‏ می‏گويد نماز ، ديگری می‏گويد روزه و همينطور پاسخ می‏دهند : حج ، جهاد و

. . حضرت می‏فرمايد : همه اينها كه گفتند درست است ولی هيچكدام « اوثق‏ العری » يعنی محكمترين دستگيره‏ها نيست . اصحاب سؤال می‏كنند پس چيست ؟ حضرت می‏فرمايند : « حب لله » محبت ديگران به خاطر خدا ( نه فقط حب‏ الله بلكه حب الله كه البته ناشی از حب الله هم هست ) ، به خاطر خدا و حقيقت دوست داشتن « و بغض لله » به خاطر خدا و حقيقت دشمن داشتن ، يعنی دشمن خدا و دشمن حقيقت را دشمن داشتن كه لازمه دوست داشتن حقيقت است

پس همه اينها در اسلام هست ولی بايد بررسی كرد كداميك از اينها اصل و كدام فرع است . آيا همه اصل هستند يا خير ؟

مسئله عبادت

در اسلام يك چيز ديگر هم هست و آن مساله عبادت و پرستش خداوند است‏ و اين مخصوصا در قرآن مجيد آمده است : « و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون »( سوره ذاريات آيه . 56 ( و پريان و آدميان را نيافريدم مگر كه‏ عبادتم كنند )  ) كه عبادت به عنوان يك غايت ذكر شده است

فرضا گروهی وجود نداشته باشد كه طرفدار اين مطلب باشد كه انسان آفريده‏ شده است برای عبادت ، و هدف انسان و كمال انسان در عبادت است ، ولی‏ به هر حال در قرآن به اين مطلب برخورد كرده‏ايم و وجود دارد . پس بايد روی اين موضوع تامل كرد

اقسام عبادت

عبادت برای چيست ؟

 اينجا دو مطلب است . يك وقت عبادت را آنطور كه عوام تصور می‏كنند می‏دانيم . در اين صورت در پاسخ اين سؤال كه چرا انسان بايد عبادت كند ؟ و می‏گوئيم برای اينكه خدا در دنيای ديگر مزد بيشتری به ما بدهد و در آن دنيا برخورداری كاملی پيدا كنيم . اين‏ برمی‏گردد به برخورداری منتها در آن جهان نه اين جهان .

حد و مرتبه يكی است منتها برخورداری اين جهان محدود است ، ما عبادت می‏كنيم برای اينكه در جهان ديگر متمتع و برخوردار بشويم و مقصودمان از تمتع و برخورداری همين نوع برخورداريهائی است كه در دنياست‏ منتها آنجا كاملتر و بيشتر است ، حور است و قصور و گلابی و سيب و . .

اگر چنين بگوئيم ، در واقع كمال انسان را از حد حيوانی بالاتر نبرده‏ايم‏ . البته انسان را موجود قابل بقا در جهان ديگر دانسته‏ايم ولی حيوانی كه‏ در جهان ديگر هم می‏تواند به زندگی حيوانی خود ادامه دهد ، و كمال ديگری‏ برای انسان نيست

اين عبادت به تعبير اميرالمؤمنين عليه السلام عباده الاجراء يا عباده‏ العبيد است ولی عباده الاحرار نيست . عباده الاحرار هرگز وسيله اينگونه‏ برخورداريها نيست كما اينكه وسيله رهايی از آلام مادی و جسمانی هم نيست‏ . می‏فرمايد : « ان قوما عبدوا الله طلبا للجنه فتلك عباده الاجراء و ان‏ قوما عبدوا الله خوفا فتلك عباده العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا له ( حباله ) فتلك عباده الاحرار » (نهج البلاغه ، حكمت 229) اگر عبادت را به نحو عبادشالاحرار بدانيم ، مساله برمی‏گردد به اينكه كمال انسان بالاتر است از حد مشتهيات‏ حيوانی ولو در جهان ديگر برای انسان تامين شود ، بلكه در حد عبادتهای " شاكرانه " و " محبانه " و " عاشقانه " است .

و آنوقت " پرستش " مفهومی برابر مفهوم عشق نسبت به حقيقت پيدا می‏كند و خدا يك وسيله برای‏ زندگی انسان ولو در آخرت نيست ، بلكه خودش حقيقت و مطلوب حقيقی‏ می‏گردد : « يا ولی المؤمنين يا غايه آمال العارفين » « يا غياث المستغيثين يا حبيب قلوب الصادقين و يا اله العالمين » (دعای كميل) " مساله عبادت " تقريبا برمی‏گردد به مساله حقيقت . خودش " حق پرستی " است و خود پرستش برای انسان اساسا موضوعيت دارد . « ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا فی جنتك بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك » . اينجاست كه عبادت خيلی اوج می‏گيرد . يعنی از زمين تا آسمان فرق دارد . آن عبادتی كه خدا و عبادت وسيله‏ای برای مشتهيات حيوانی انسان ولو در جهان ديگر قرار بگيرد كجا ، و عبادتی كه خودش پرستشی باشد كه برای انسان‏ اصالت دارد كجا

پس نظريه عبادت بالاخره منتهی می‏شود به اينكه مراتب دارد . و در اين‏ حال عبادت برای مشتهيات حيوانی آخرت نسبت به عبادت نكردن و چسبيدن‏ به ماديات ، مسلم كمال است چون حداقل انسان خدا را واسطه كرده است آن‏ هم برای امر باقی ، و اين خيلی كمال است نسبت به هواپرستی و نفس پرستی‏ . ولی تفاوت اين عبادت با آن درجه از عبادت كه در اوج است از زمين تا آسمان است

پس اگر گفته‏اند : « و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون »و از طرفی‏ گفته‏اند عبادت مراتب دارد ، معلوم است هدف اصلی مرتبه پائين عبادت‏ نيست بلكه مرتبه عالی آن است ، و هر كه بدانجا نرسيده ، برای او اين‏ مرتبه پائينتر ، از هيچ بهتر است

در تفسير ابن عباس آمده است : ليعبدون ای ليعرفون ( ليعبدون يعنی مرا بشناسند ) و آنطور كه ما عبادت را معنا كرديم ، ايندو با هم يكی می‏شود

چون عرفان در اينجا معرفت كامل و شهودی حق است و عبادتی هم كه در اين مرحله باشد جز اينكه توام با چنين عرفانی‏ باشد عملی نمی‏شود .

معرفتهای بچگانه و عوامانه اين عبادت را نتيجه‏ نمی‏دهد پس عبادت برمی‏گردد به نظريه ايمان و ايمان هم برگشت به نظريه حقيقت‏

اسلام به ايمان و عبادت ، كه ايمان پيوند ادراكی با حقيقت است و عبادت ، پيوند عملی با حقيقت ، دعوت كرده است ، به حكمت و عدالت‏ دعوت كرده است ، به محبت دعوت كرده است ، به جمال و زيبائی دعوت‏ كرده است : « ان الله جميل و يحب الجمال » در " كافی " بابی داريم‏ تحت عنوان " باب التجمل والزينه "

اسلام به همه اينها دعوت كرده است ، ولی كدام هدف اصلی است ؟ آيا همه اينها در عرض واحد هدف هستند ؟ يا اينكه هدف اصلی يك چيز است و آنهای ديگر يا مقدمه آن هستند و يا لازمه آن . مثل عبادت كه مقدمه رسيدن‏ به آن هدف است و يا محبت و . . . كه لازمه رسيدن به آن هدف هستند

يعنی اگر كسی برسد به حقيقت ، به هر چه كه از شؤون آن حقيقت است عشق و محبت می‏ورزد

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه‏ عالم از اوست

هدف اصلی در اسلام

ما فكر می‏كنيم كه هدف همان " حقيقت " است يعنی خود " خدا " هدف‏ است . در منطق اسلام هدف فقط يك چيز است و آن خدا است .

اصولا توحيد اسلام جز اين ، اقتضا نمی‏كند ، اگر هم هدف ديگری معرفی می‏كند مانند بهشت و يا فرار از جهنم ، هدفهای درجه دوم است برای‏ انسانهايی كه از اين هدفهای خيلی پست جهنمی بايد رهائی پيدا كنند و الا خود حكمت از آن جهت كه حكمت است ، قطع نظر از اينكه انسان را به خدا برساند ، هدف نيست . بلی اگر حكمت انسان را به حقيقت برساند خوب‏ است و خوبيش هم به واسطه اين است كه انسان را به حقيقت می‏رساند خوب‏ است نه اينكه خود ، مطلوب با لذات است . عدالت اخلاقی هم از آن جهت‏ خوب است كه جلوی نفس اماره را می‏گيرد و اين مانع را از راه وصول به‏ حقيقت برمی‏دارد كه تا كشور وجود انسان كشوری متعادل نباشد ، انسان‏ نمی‏تواند سير الی الله داشته باشد . محبت نيز شايد از نظر اثر باشد نه‏ مقدمه ، يعنی لازمه وصول به حقيقت باشد

به هر حال از نظر ما " ايمان " در اسلام " هدف " است نه وسيله

اين ، خلاصه حرف است . در اينجا سؤالی مطرح می‏شود و آن اينكه وقتی‏ می‏گوئيم « يا ايها الذين آمنوا آمنوا »( سوره نساء آيه 136 ای كسانی كه ايمان آورده‏ايد ايمان بياوريد ) آيا ايمان هدف است يا وسيله ؟ شك ندارد كه ايمان آثار زيادی هم دارد ولی آيا ايمان را به خاطر آثارش گفته‏اند ؟ و انسان بايد ايمان داشته باشد تا از اضطراب رهايی‏ پيدا كند ، ايمان داشته باشد تا به ديگران تعدی نكند ، ايمان داشته باشد تا افراد به هم اعتماد متقابل داشته باشند و . . . ؟ آيا ايمان مقدمه‏ اينهاست يا اينها آثار آن است و ايمان قطع نظر از اينها خود هدف است‏ چون ايمان پيوند انسان با حق و حقيقت است

پس از نظر ما خود ايمان به خدا هدف است و به عبارت ديگر خود خدا هدف است و ايمان با اينهمه آثار زيادی كه دارد ، در اسلام به‏ اين دليل واجب نشده است كه آن آثار پيدا بشود .

چون آن آثار فوائد ايمان است . ايمان از آن جهت واجب است كه خودش پيوند انسان با حق‏ است و نفس پيوند انسان با حق از نظر اسلام كمال است . نه علم هدف است‏ ( علم به يك معنا همان حكمت است كه علم به حقايق اشياء است ) نه‏ زيبائی هدف است ، نه عدالت هدف است و نه محبت ، بلكه هدف فقط و فقط خدا است و حقيقت ، ولی حقيقتی كه توام است با اين چيزهای ديگر يا از باب مقدمه و يا از باب نتيجه

اين ، بحث ما است در باب آخرين هدف و آرمان اصلی در ايدئولوژی اسلام‏ كه جز خداوند چيز ديگری نيست . و از اين رو عبادت اعلی كه در اوج است‏ وسيله پيوند انسان با خداست و نه وسيله پيوند انسان با مطلوبهای ديگر

و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته

( ادامه دارد )

منبع : http://www.ghadeer.org/author/motahary/28/pages/4.html








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir