|
|
امروز
|
|
|
|
|
|
غزل شماره 2606
مانده شدم از گفتن تا تو بر ما مانی
خویش من و پیوندی نی همره و مهمانی
شیری است که..... |
|
|
|
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک..... |
|
|
|
غزل شماره 2605
ای باغ همی دانی کز باد کی رقصانی
آبستن میوه ستی سرمست گلستانی
این روح چرا داری .... |
|
|
|
متناسبند و موزون حرکات دلفريبت
متناسبند و موزون حرکات دلفريبت
متوجه است با ما سخنان بی حسيبت
چو نمی توان...... |
|
|
|
غزل شماره 2571
ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی
پنهان شده و افکنده در شهر پریشانی
ای آتش در آتش هم ..... |
|
|
|
با جوانی سرخوشست اين پير بی تدبير را
با جوانی سرخوشست اين پير بی تدبير را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پير را
من که با مويی به ..... |
|
|
|
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
برقع فروهلد به جمال آفتاب را
گويی دو چشم .... |
|
|
|
غزل شماره 2558
الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی
تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی
به حق اشک گرم ..... |
|
|
|
انسان در اشعار سعدی
اول دفتر به نام ايزد دانا
اول دفتر به نام ايزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم ..... |
|
|
|
غزلیات
غزل شماره 2544
شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی
بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی
چو اشتر را ندید .... |
|
|
|
انسان در اشعار سعدی
نگويم آب و گلست آن وجود روحانی
نگويم آب و گلست آن وجود روحانی
بدين کمال نباشد جمال انسانی
اگر تو آب و گلی ..... |
|
|
|
غزلیات
غزل شماره 2446
ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی
میخانه ها برهم زدی تا سوی میدان تاختی
چون ساکنان آسمان ..... |
|
|
|
انسان در اشعار سعدی
خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی
خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی
دهان چون غنچه ..... |
|
|
|
غزلیات
غزل شماره 2333
این کیست چنین مست ز خمار رسیده
یا یار بود یا ز بر یار رسیده
یا شاهد جان..... |
|
|
|
انسان در اشعار سعدی
بهست آن يا زنخ يا سيب سيمين
بهست آن يا زنخ يا سيب سيمين
لبست آن يا شکر يا جان شيرين
بتی دارم که...... |
|
|
|
غزلیات
غزل شماره 2294
ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره
برآمد از وجود خویش و هر دو کون یک باره
به بحر نیستی درشد..... |
|
|
|
انسان در اشعار سعدی
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عيش خلوت به تماشای گلستان ماند
می حلالست کسی.... |
|
|
|
غزلیات
غزل شماره 2119
اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان
فلک اندر سجود آید نهد سر از بن دندان
الا یا صاح لا....... |
|
|
|
انسان در اشعار سعدی
تا حال منت خبر نباشد
تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود ..... |
|
|
|
|
|
|
|
|
Copyright ©
2009-2010 By
www.nSun.us
, All rights
reserved -
Hosted & Design
By
Hami Web Network
Powered By
DataLifeEngine
- SMS Box=
3000258800
-
SMS Plugin
Service By
www.SmsWay.ir
|
|