غزلیات
غزل شماره 2446
ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی
میخانه ها برهم زدی تا سوی میدان تاختی
چون ساکنان آسمان خود گوش ما برتافتند
تو سبلتان برتافتی هم سوی ایشان تاختی
ای تو نهاده یک قدم بگذشته از هر دو جهان
آه پس کدامین عرصه بد تا تو بر اسبان تاختی
خود پرده ها و قافیه وآنگه خراب عشق تو
تو پرده ای نگذاشتی چون سوی انسان تاختی
عقل از تو بی عقلی شده عشق از تو هم حیران شده
مر جسم را خود اسم شد تو چونک بر جان تاختی
منبع : دیوان شمس تبریزی |