به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » انسان های منافق( قسمت سوم )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 268 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

انسان های منافق

انسان های منافق

 ( قسمت سوم )

سوره البقره  آیات  8 الی 20

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ «8» يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ «9» فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما کانُوا يَکْذِبُونَ «10» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ «11»أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا يَشْعُرُونَ «12» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا يَعْلَمُونَ  «13» وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ «14» اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «15» أُولئِکَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِينَ «16» مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ  «17» صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ «18» أَوْ کَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ  مُحِيطٌ بِالْکافِرِينَ «19» يَکادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ  وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ «20»

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر * گروهي از مردم کساني هستند که مي‏گويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده‏ايم.» در حالي که ايمان ندارند.  * مي‏خواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالي که جز خودشان را فريب نمي‏دهند؛ (اما) نمي‏فهمند. * در دلهاي آنان يک نوع بيماري است؛ خداوند بر بيماري آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهايي که مي گفتند، عذاب دردناکي در انتظار آنهاست.  * و هنگامي که به آنان گفته شود: «در زمين فساد نکنيد» مي‏گويند: «ما فقط اصلاح‏کننده‏ايم».  * آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند؛ ولي نمي‏فهمند.  * و هنگامي که به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد.» مي‏گويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولي نمي‏دانند.  * و هنگامي که افراد باايمان را ملاقات مي‏کنند، مي‏گويند: «ما ايمان آورده‏ايم.» (ولي) هنگامي که با شيطان هاي خود خلوت مي‏کنند، مي‏گويند: «ما با شماييم؛ ما فقط (آنها را) مسخره مي‏کنيم.»  * خداوند آنان را استهزا مي‏کند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مي‏دارد، تا سرگردان شوند. * آنان کساني هستند که «هدايت‏» را به «گمراهي‏» فروخته‏اند؛ و (اين) تجارت آنها سودي نداده؛ و هدايت نيافته‏اند.  * آنان (=منافقان) همانند کسي هستند که آتشي افروخته (تا در بيابان تاريک، راه خود را پيدا کند)، ولي هنگامي که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفاني مي‏فرستد و) آن را خاموش مي‏کند؛ و در تاريکيهاي وحشتناکي که چشم کار نمي‏کند، آنها را رها مي‏سازد.  * آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمي‏گردند.  * يا همچون باراني از آسمان، که در شب تاريک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاي خود مي‏گذارند؛ تا صداي صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه ي قدرت او هستند).  * (روشنائي خيره کننده ي) برق، نزديک است چشمانشان را بربايد. هر زمان که (برق جستن مي‏کند، و صفحه ي بيابان را) براي آنها روشن مي‏سازد، (چند گامي) در پرتو آن راه مي‏روند؛ و چون خاموش مي‏شود، توقف مي‏کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مي‏برد؛ چرا که خداوند بر هر چيز تواناست.

و هنگامي که به آنها گفته شود، همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد مي‏گويند: آيا همچون سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد اينها همان سفيهانند ولي نمي‏دانند.

نشانه ديگر اينکه: آنها خود را عاقل و هوشيار و مؤمنان را سفيه و ساده‏لوح و خوش‏باور مي‏پندارند، آنچنانکه قرآن مي‏گويد: «هنگامي که به آنها گفته مي‏شود ايمان بياوريد آنگونه که توده‏هاي مردم ايمان آورده‏اند، مي‏گويند آيا ما همچون اين سفيهان ايمان بياوريم»؟!(و اذا قيل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا انؤمن کما آمن السفهاء(.

و به اين ترتيب افراد پاکدل و حق‏طلب و حقيقت‏جو را که با مشاهده‏ي آثار حقانيت در دعوت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و محتواي تعليمات او، سر تعظيم فرود آورده‏اند به سفاهت متهم مي‏کند و شيطنت و دوروئي و نفاق را دليل بر هوش و عقل و درايت مي‏شمرد، آري در منطق آنها عقل، جايش را با سفاهت عوض کرده است.

لذا قرآن در پاسخ آنها مي‏گويد: «بدانيد سفيهان واقعي اينها هستند اما نمي‏دانند»(الا انهم هم السفهاء ولکن لا يعلمون  (.آيا اين سفاهت نيست که انسان خط زندگي خود را مشخص نکند و در ميان هر گروهي به رنگ آن گروه درآيد و به جاي تمرکز و وحدت شخصيت، دوگانگي و چند گانگي را پذيرا گردد، استعداد و نيروي خود را در طريق شيطنت و توطئهو تخريب به کار گيرد، و در عين حال خود را عاقل بشمرد؟!

و هنگامي که افراد با ايمان را ملاقات مي‏کنند مي‏گويند ما ايمان آورده‏ايم، (ولي) هنگامي که با شياطين خود خلوت مي‏کنند مي‏گويند با شمائيم ما (آنها) را مسخره مي‏کنيم.

سومين نشانه آنها آنست که هر روز به رنگي درمي‏آيند و در ميان هر جمعيتي با آنها همصدا مي‏شوند، آنچنانکه قرآن مي‏گويد: «هنگامي که افراد با ايمان را ملاقات کنند مي‏گويند ايمان آورديم»(و اذا لقوا الذين آمنوا قالوا آمنا(.   ما از شما هستيم و پيرو يک مکتبيم، از جان و دل اسلام را پذيرا گشتيم و با شما هيچ فرقي نداريم!  «اما هنگامي که با دوستان شيطان صفت خود به خلوتگاه مي‏روند مي‏گويند ما با شمائيم»! (و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انا معکم).  «و اگر مي‏بينيد ما در برابر مؤمنان اظهار ايمان مي‏کنيم ما مسخره‏شان مي‏کنيم»!(انما نحن مستهزئون). ما بر افکار و اعمالشان در دل مي‏خنديم، مي‏خواهيم کلاه بر سرشان بگذاريم، دوست ما و محرم اسرار ما و همه چيز ما شمائيد!

خداوند آنها را استهزاء مي‏کند، و آنها را در طغيانشان نگه مي‏دارد تا سرگردان شوند.  سپس قرآن با يک لحن کوبنده و قاطع مي‏گويد: «خدا آنها را مسخره مي‏کند»(اللَّه يستهزي‏ء بهم).  «وخدا آنها را در طغيانشان نگه مي‏دارد تا به کلي سرگردان شوند» (و يمدهم في طغيانهم يعمهون).

آنها کساني هستند که هدايت را با گمراهي معاوضه کرده‏اند و (اين) تجارت براي آنها سودي نداده، و هدايت نيافته‏اند.

آخرين آيه‏ي مورد بحث سرنوشت نهائي آنها را که سرنوشتي است بسيارغم‏انگيز و شوم و تاريک چنين بيان مي‏کند:  «آنها کساني هستند که در تجارتخانه‏ي اين جهان، هدايت را با گمراهي معاوضه کرده‏اند» (اولئک الذين اشتروا الضلالة بالهدي).  و به همين دليل «تجارت آنها سودي نداشته» بلکه سرمايه را نيز از کف داده‏اند(فما ربحت تجارتهم ).  «و هرگز روي هدايت را نديده‏اند» (و ما کانوا مهتدين).

تجارت پرزيان

در قرآن مجيد کراراً فعاليتهاي انسان در اين دنيا به يکنوع تجارت تشبيه شده است، و در حقيقت همه‏ي ما در اين جهان تاجراني هستيم که با سرمايه‏هاي فراوان خدا داد، سرمايه‏ي عقل، فطرت، عواطف، نيروهاي مختلف جسماني، مواهب عالم طبيعت، و بالاخره رهبري انبياء، گام در اين تجارتخانه‏ي بزرگ مي‏گذاريم، گروهي سود مي‏برند و پيروز مي‏شوند و سعادتمند، گروهي نه تنها سودي نمي‏برند بلکه اصل سرمايه را نيز از دست داده، و به تمام معني ورشکست مي‏شوند نمونه کامل گروه اول، مجاهدان راه خدا هستند، چنانکه قرآن درباره آنها مي‏گويد: يا ايها الذين آمنوا هل ادلکم علي تجارة تنجيکم من عذاب اليم تؤمنون باللَّه و رسوله و تجاهدون في سبيل اللَّه باموالکم و انفسکم: «اي افراد با ايمان! آيا شما را راهنمائي به تجارتي بکنم که از عذاب دردناک رهائيتان مي‏بخشد (و به سعادت جاويدان رهنمونتان مي‏شود) ايمان به خدا و رسول او بياوريد و در راه او با مال و جان جهاد کنيد» (صف- 9 و 10).

و نمونه واضح گروه دوم منافقانند که قرآن در آيات فوق، پس از ذکر کارهاي مخرب آنها که در لباس اصلاح و عقل، انجام مي‏گيرد مي‏گويد: «آنها کساني هستند که هدايت را با گمراهي مبادله کردند و اين تجارت نه براي آنها سودي داشت و نه مايه‏ي هدايت شد» اين گروه در موقعيتي قرار داشتند که مي‏توانستند بهترين راه را انتخاب کنند، آنها در کنار چشمه‏ي زلال وحي قرار داشتند، در محيطي مملو از صفا و صداقت و ايمان.

اما آنها به جاي اينکه از اين موقعيت خاص که در طول قرون اعصار تنها نصيب گروه اندکي شده است بالاترين بهره را ببرند، هدايت را دادند و گمراهي را خريدند، هدايتي که در درون فطرتشان بود، هدايتي که در محيط وحي موج مي‏زد، همه‏ي اين امکانات را از دست دادند به گمان اينکه با اين کار مي‏توانند، مسلمين را درهم بکوبند و رؤياهاي شومي را که در مغز خود مي‏پروراندند تحقق بخشند.  اين معاوضه و انتخاب غلط دو زيان بزرگ همراه داشت:  نخست اينکه سرمايه‏هاي مادي و معنوي خويش را از دست دادند بي‏آنکه در مقابل آن سودي ببرند. و ديگر اينکه حتي به نتيجه‏ي شوم مورد نظر خود نيز نرسيدند زيرا اسلام با سرعت پيشرفت کرد و به زودي صفحه جهان را فراگرفت و اين منافقان نيز رسوا شدند.

آنها (منافقان) همانند کسي هستند که آتشي افروخته (تا در بيابان تاريک راه خود را پيدا کند) ولي هنگامي که آتش اطراف خود را روشن ساختخداوند (طوفاني مي‏فرستد و) آن را خاموش مي‏کند، و در تاريکي وحشتناکي که چشم کار نمي‏کند آنها را رها مي‏سازد.

دو مثال جالب براي ترسيم حال منافقان

بعد از بيان صفات و ويژگيهاي منافقان، قرآن مجيد، براي مجسم ساختن وضع آنها دو تشبيه گويا در آيات فوق بيان مي‏کند:

در مثال اول مي‏گويد: «آنها مانند کسي هستند که آتشي (در شب ظلماني)افروخته (تا در پرتو نور آن راه را از بيراهه بشناسد و به منزل مقصود برسد) (مثلهم کمثل الذي استوقد ناراً). «ولي همين که اين شعله آتش اطراف آنها را روشن ساخت، خداوند آن را خاموش مي‏سازد، و در ظلمات رهاشان مي‏کند، به گونه‏اي که چيزي را نبينند»(فلما اضائت ما حوله ذهب اللَّه بنورهم و ترکهم في ظلمات لا يبصرون).

آنها فکر مي‏کردند با اين آتش مختصر و نور آن مي‏توانند با ظلمتها به پيکار برخيزند، اما ناگهان بادي سخت برمي‏خيزد و يا باران درشتي فرومي‏ريزد، و يا بر اثر پايان گرفتن مواد آتش‏افروز، آتش به سردي و خاموشي مي‏گرايد و بار ديگر در تاريکي وحشتزا سرگردان مي‏شوند.

چه مثال دقيق و گويائي: در زندگي انسان بيراهه‏ها فراوان است، اما خط مستقيم که به سر منزل مقصود به پيش مي‏رود يکي بيش نيست، ولي خطوط انحرافي بي‏نهايت است، و از آن گذشته پرده‏هاي ظلمت و طوفانهاي وحشتناک و حوادث گوناگون در طول اين راه فراوان خواهد بود، چراغ پرفروغي که از اين حوادث مصون باشد لازم است که اين پرده‏هاي ظلمت را بشکافد و در برابر طوفانها مقاومت کند، و آن چيزي جز چراغ عقل و ايمان و خورشيد وحي نيست.

مختصر شعله‏اي که انسان، موقتاً مي‏افروزد چه کاري در اين راه طولاني و پر از طوفان از آن ساخته است؟!  «منافقان» با انتخاب راه نفاق چنين مي‏پنداشتند که مي‏توانند در همه حال موقعيت خويش را حفظ کنند و از هر خطر احتمالي مصون بمانند، از منافعي که به دو طرف مي‏رسد، استفاده کرده، و هر دسته غالب شوند آنها را از خود بدانند اگر مؤمنان پيروز شوند در صف مؤمنان، و اگر غلبه با کافران باشد با آنها باشند.  آنها خود را افرادي زيرک و باهوش مي‏پنداشته‏اند و در پرتو روشنائي اين شعله ضعيف و ناپايدار، مي‏خواستند راه زندگي خود را ادامه دهند و به نوائي برسند.

اما قرآن پرده از روي کار آنها برداشت، و دروغشان را آشکار کرد، چنانکه مي‏خوانيم: اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول اللَّه و اللَّه يعلم انک لرسوله و اللَّه يشهد ان المنافقين لکاذبون:«هنگامي که منافقان به سراغ تو مي‏آيند مي‏گويند ما گواهي مي‏دهيم که تو فرستاده‏ي خدائي، خدا مي‏داند که تو رسول او هستي، ولي خدا گواهي مي‏دهد که منافقان در اظهاراتشان دروغ مي‏گويند» (سوره‏ي منافقون آيه 1 و 2).

حتي قرآن به کفار نيز اعلام مي‏کند که آنها با شما نيستند، هر وعده‏اي دهند عمل نخواهند کرد:  الم تر الي الذين نافقوا يقولون لاخوانهم الذين کفروا من اهل الکتاب لئن اخرجتم لنخرجن معکم و لا نطيع فيکم احداً ابداً و ان قوتلتم لننصرنکم واللَّه يشهد انهم لکاذبون- لئن اخرجوا لا يخرجون معهم و لئن قوتلوا لا ينصرونهم و لئن نصروهم ليولن الادبار ثم لا ينصرون:  «منافقان به برادران کافر خود از اهل کتاب وعده مي‏دهند که اگر شما را از مدينه بيرون کنند، ما نيز با شما خارج خواهيم شد و به حرف هيچکس درباره شما گوش نخواهيم داد، و اگر با شما بجنگند شما را ياري مي‏کنيم، ولکنخداوند گواهي مي‏دهد که منافقان دروغ مي‏گويند، اگر آنها را بيرون کنند همراه آنها خارج نخواهند شد، و اگر با آنها جنگ نمايند ياريشان نخواهند کرد، و اگر به آنها کمک کنند (در گيرودار جنگ) پا به فرار خواهند گذاشت» (و استقامت به خرج نخواهند داد)- (حشر- 12 -11).

قابل توجه اينکه: قرآن در اينجا از جمله‏ي «استوقد ناراً» استفاده کرده است، يعني آنها براي رسيدن به «نور» «نار» استفاده مي‏کنند، آتشي که هم دود و هم خاکستر و هم سوزش دارد، در حالي که مؤمنان از نور خالص و چراغ روشن و پر فروغ ايمان بهره مي‏گيرند.  منافقان گرچه تظاهر به نور ايمان دارند اما باطنشان، نار است، و اگر هم نوري باشد ضعيف است و کوتاه مدت.

اين نور مختصر، يا اشاره به فروغ وجدان و فطرت توحيدي است و يا اشاره به ايمان نخستين آنها است که بعداً بر اثر تقليدهاي کورکورانه و تعصبهاي غلط و لجاجتها و عداوتها، پرده‏هاي ظلماني و تاريک بر آن مي‏افتد، نه تنها يک ظلمت بلکه به تعبير قرآن «ظلمات».  و همين‏ها است که چشم بينا و گوش شنوا و زبان گويا را سرانجام از آنها خواهد گرفت، چرا که سابقاً هم گفتيم ادامه‏ي راه غلط تدريجاً نيروي تشخيص و درک انسان را ضعيف مي‏کند، تا آنجا که گاهي حقايق را وارونه مي‏بيند، نيکدر نظرش بد، و فرشته ديو، خودنمائي مي‏کند.

به هر حال اين تشبيه در حقيقت، يک واقعيت را در زمينه نفاق روشن مي‏سازد، و آن اينکه نفاق و دوروئي براي مدت طولاني نمي‏تواند مؤثر واقع شود ممکن است منافقان براي مدت کوتاهي از مزاياي اسلام و مصونيتهاي مؤمنان برخوردار شوند و از رفاقت پنهاني با کفار نيز بهره گيرند.  ولي اين امر همچون شعله‏ي ضعيف و کم‏دوامي که در يک بيابان تاريک و ظلماني در معرض وزش طوفانها است ديري نمي‏پايد، و سرانجام چهره‏ي واقعي آنها آشکار مي‏گردد، و به جاي کسب موفقيت و محبوبيت، منفور و مطرود خواهند شد و همانند کسي که در بيابان راه را گم کرده و چراغ را از دست داده سرگردان مي‏مانند.

اين نکته نيز قابل توجه است که در تفسير آيه هو الذي جعل الشمس ضياء والقمر نوراً:«آنخدائي است که خورشيد را روشنائي و ماه را نوربخش قرار داد (يونس- 5).

از امام باقر عليه‏السلام چنين نقل شده که فرمود: اضائت الارض بنور محمد (ص)کما تضيي‏ء الشمس فضرب اللَّه مثل محمد (ص) الشمس و مثل الوصي القمر: «خداوند صفحه روي زمين را به محمدصلي اللَّه عليه و آلهروشن ساخت همانگونه که با نور آفتاب، لذا محمدصلي اللَّه عليه و آله و سلمرا به خورشيد تشبيه کرد، و وصي او (علي- عليه‏السلام) را به ماه».  يعني نور ايمان و وحي، عالمگير است، در حالي که نفاق اگر پرتوي هم داشته باشد تنها دايره‏ي کوچکي از اطراف خود را آنهم براي مدت کوتاهي روشن مي‏کند (ماحوله).

( ادامه دارد )

منبع : تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت اللهمكارم شیرازى








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir