به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » آيا انسان نمى‏داند كه از نطفه‏اى... ( بخش دوم - قسمت اول)
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 1 402 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

 

آيا انسان نمى‏داند كه از نطفه‏اى بى‏ارزش آفريده شده  است ، چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است  ؟!!

 

 ( بخش دوم - قسمت اول )

پاسخ به روایت قرآن :

سورة یس‏     آیات 77 تا 83 

 بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ 

أَ وَ لَمْ يَرَ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ (77) وَ ضرَب لَنَا مَثَلاً وَ نَسىَ خَلْقَهُ  قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظمَ وَ هِىَ رَمِيمٌ (78) قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ  وَ هُوَ بِكلّ‏ِ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79) الَّذِى جَعَلَ لَكم مِّنَ الشجَرِ الأَخْضرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ (80) أَ وَ لَيْس الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض بِقَدِرٍ عَلى أَن يخْلُقَ مِثْلَهُم  بَلى وَ هُوَ الخَْلَّقُ الْعَلِيمُ (81) إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (82) فَسبْحَنَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوت كلّ‏ِ شىْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (83) 

ترجمه آيات : 

به نام خداى بخشنده مهربان ،  

مگر انسان نمى‏بيند كه ما او را از نطفه‏اى آفريديم ؟ چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است ( 77 ) .  

براى ما مثلى زده و خلقت نخستين خود را فراموش كرده مى‏گويد : چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را در عين اينكه پوسيده است زنده مى‏كند ؟ ( 78 ) .  

بگو همان خدايى كه بار اول آن را بدون الگو ايجاد كرد دوباره زنده‏اش مى‏كند و او به همه مخلوقات دانا است ( 79 ) .  

آن خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش پديد آورد پس شما از آن آتش مى‏افروزيد ( 80 ) .  

آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده نمى‏تواند مانند آن بيافريند ؟ چرا ، و او آفريدگار داناست ( 81 ) .  

     كار او وقتى چيزى را اراده كند فقط همين است كه بدو بگويد : باش پس وجود يابد ( 82 ) .  

منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى‏يابيد ( 83 ) .  

بيان آيات  

ا و لم ير الانسان انا خلقناه من نطفة فاذا هو خصيم مبين در اين آيه به مساله قيامت كه در سابق خاطرنشان كرده بود برگشت نموده و به دنبال انكار مشركين براى اثبات آن احتجاج مى‏كند و بعيد نيست كه بيان تفصيلى مطالب مشركين باشد كه جمله فلا يحزنك قولهم ... اشاره اجمالى بدانست . و مراد از رؤيت - ديدن علم قطعى است ، نه ديدن به چشم . و معنايش اين است كه : آيا انسان علم قطعى ندارد به اينكه ما او را از نطفه‏اى خلق كرديم ؟

 و نكره آوردن نطفه به منظور تحقير آن است . و كلمه خصيم به معناى دشمنى است كه بر خصومت و جدال اصرار مى‏ورزد . و استفهام در آيه  استفهام تعجبى است ، و معنايش اين است كه : از عجائب اين است كه انسان مى‏داند كه ما او را از نطفه‏اى حقير و پشيز آفريديم ، با اين حال ناگهان دشمنى سرسخت براى خود ما مى‏شود .

 

 

و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من يحيى العظام و هى رميم كلمه رميم به معناى استخوان پوسيده است . و جمله و نسى خلقه حال از فاعل ضرب مى‏باشد . و جمله قال من يحيى العظام و هى رميم بيان آن مثلى است كه انسان مذكور (در باره مساله معاد) زده ، و به همين جهت بدون واو عاطفه آمده ، چون كلام در معناى اين است كه كسى بپرسد : انسانها در انكار معاد چه مثلى زده‏اند ؟ پس در جواب بفرمايد : قال من يحيى العظام و هى رميم و معناى آيه اين است كه : انسان براى ما مثلى زده و خلقت خود را فراموش كرده ، كه در بار اول از نطفه خلق شده ، و اگر به ياد خلقت خود مى‏بود ، هرگز آن مثل را نمى‏زد ، و آن مثل اين است كه :

چه كسى اين استخوانها را در حالى كه پوسيده شده زنده مى‏كند ؟

 

 

 آرى ، اگر خلقت بار اول خود را در نظر مى‏داشت ، خودش جواب اين اشكال خود را مى‏داد و كلام خود را رد مى‏كرد ، همچنان كه خداى تعالى اين جواب را به رسول گرامى خود تلقين كرد ، و آن اين است كه : قل يحييها الذى ... .قل يحييها الذى انشاها اول مرة و هو بكل خلق عليم اين همان جوابى است كه : خداى تعالى به رسول گرامى خود تلقين كرده .

كلمه انشاء به معناى ايجاد ابتدايى است . و اگر فرموده : اول مرة با اينكه كلمه انشاء آن را افاده مى‏كرد ، به منظور تاكيد بوده .

و جمله و هو بكل خلق عليم اشاره است به اينكه خداى تعالى نه چيزى را فراموش مى‏كند و نه نسبت به چيزى جاهل است ، و وقتى او آفريننده اين استخوانها در آغاز و در نوبت اول بود و در مدتى هم كه اين استخوان حيات داشت نسبت به هيچ حالى از احوال آن ، جاهل نبود ، و بعد از مردنش هم جاهل به آن نبود ، ديگر چه اشكالى دارد كه دوباره آن را زنده كند ؟ با اينكه قدرت خدا نسبت به احياى اين عظام ثابت است ، و جهل و نسيانى هم در ساحت او راه ندارد .

الذى جعل لكم من الشجر الاخضر نارا فاذا انتم منه توقدون اين آيه شريفه بيان است براى جمله الذى انشاها اول مرة . و كلمه توقدون مضارع ايقاد است كه به معناى شعله‏ور ساختن آتش است .

 

 

و اين آيه شريفه در اين صدد است كه استبعاد از زنده كردن استخوان مرده را برطرف كند . استبعاد از اينكه چگونه ممكن است چيزى كه مرده است زنده شود با اينكه مرگ و زندگى متنافيند ؟ جواب مى‏دهد : هيچ استبعادى در اين نيست ، براى اينكه آب و آتش هم با هم متنافيند ، مع ذلك خدا از درخت تر و سبز آتش براى شما قرار داده و شما همان آتش را شعله‏ور مى‏كنيد .

و مراد از شجر - به طورى كه در بين مفسرين معروف است درخت مرخ - به فتحه ميم و سكون را و خا - و درخت عفار - به فتحه عين - است كه اين دو درخت ، چنين وضعى دارند كه هرگاه به يكديگر ساييده شوند مشتعل مى‏گردند و در قديم مردم براى تهيه آتش قطعه‏اى از شاخه اين درخت و قطعه‏اى ديگر از شاخه آن مى‏گرفتند ، و با اينكه سبز و تر بودند ، عفار را در زير و مرخ را روى آن قرار داده و به يكديگر مى‏ساييدند ، و هر دو به اذن خدا آتش مى‏گرفتند . پس مرده را زنده كردن ، عجيب‏تر از مشتعل كردن آتش از چوب تر نيست ، با اينكه آب و آتش دو چيز متضادند .

 

 

ا و ليس الذى خلق السموات و الأرض بقادر على ان يخلق مثلهم بلى و هو الخلاق العليم استفهام در آيه استفهام انكارى است ، و آيه شريفه بيان همان حجت است كه در سابق در جمله قل يحييها الذى انشاها اول مرة آمده بود ، چيزى كه هست اين بيان از بيان قبلى به ذهن نزديكتر است ، چون در بيان سابق ايجاد بار اول انسان را دليل مى‏گرفت بر اينكه قادر است بر زنده كردن ايشان در آخرت ، ولى در اين آيه خلقت آسمانها و زمين را كه به حكم وجدان و به فرموده خود خداى تعالى لخلق السموات و الأرض اكبر من خلق الناس بزرگتر از خلقت انسانهاست ، دليل گرفته بر قدرت او .

پس در حقيقت برگشت معناى آيه به اين مى‏شود كه : چگونه ممكن است كسى اين جرأت را به خود بدهد كه بگويد خدايى كه عالم آسمانها و زمين را با آن وسعتى كه دارند خلق كرده ، و آن نظام عام عجيب را در سراسر آن برقرار كرده ، به طورى كه تك تك نظامهاى جزئى آن دهشت‏آور و محير العقول است ، و يك نمونه آن نظام‏هاى موجود در خصوص عالم انسانى است ، نمى‏تواند مثل همين مردم را دوباره خلق كند ؟ نه ، هرگز چنين چيزى ممكن نيست ، بلكه او قادر است ، چون او خلاقى است عليم .

 

 

  و در اينكه مراد از خلق كردن مثل كفار در قيامت چيست اقوال مختلفى هست .  بعضى گفته‏اند : مراد خلقت امثال كفار است يعنى اشخاص ديگر . ولى اين معنا صحيح نيست ، براى اينكه با معناى كلمه مثل تا آنجا كه از لغت و عرف شناخته شده مغايرت دارد .

بعضى ديگر گفته‏اند : مراد از مثل كفار خود كفار است ، مى‏خواهد بفرمايد خدا قادر است كفار را در قيامت زنده كند ، و خلق فرمايد ، ولى به طور كنايه مى‏فرمايد : قادر است مثل ايشان را خلق كند ، همانطورى كه خود ما به مخاطب خود مى‏گوييم : مثل تو شخصى از فلان چيز بى‏نياز است ، يعنى تو از آن بى‏نيازى .

اين معنا نيز به نظر ما درست نيست ، براى اينكه اگر تعبير مورد بحث كنايه بود ، بايد تصريح به آن نيز ممكن باشد ، همانطور كه در مثال مذكور مى‏توانستيم به هر دو جور مقصود خود را تفهيم كنيم ، يعنى هم بگوييم : مثل تو شخصى از فلان چيز بى‏نياز است و هم بگوييم : تو از آن بى‏نيازى ولى در آيه مورد بحث نمى‏توانيم بگوييم آيا آن كسى كه آسمانها و زمين را خلق كرده قادر نيست كه ايشان را خلق كند ؟ براى اينكه گفتگو در بعث ايشان در قيامت است ، نه در خلقت ايشان ، چون مشركين در اينكه خالقشان خداى سبحان است ، حرفى نداشتند .

بعضى ديگر گفته‏اند : ضمير در كلمه مثلهم به آسمانها و زمين برمى‏گردد ، به اين اعتبار كه عقلاى عالم در آسمانها و زمين قرار دارند ، و بدين جهت از باب تغليب ضمير عقلاء به همه آسمانها و زمين برگشته ، و بنا بر اين مراد از آيه اين است كه : خدا كه خالق عالم است قادر است مثل اين عالم را خلق كند .

اين وجه نيز به نظر درست نمى‏آيد ، براى اينكه مقام ، مقام اثبات بعث و زنده كردن انسانها در قيامت است ، نه مقام اثبات بعث آسمانها و زمين . علاوه بر اين ، گفتار در مساله اعاده موجودات قبلى است ، نه خلق كردن مثل آنها ، چون خلق مثل يك موجود ، اعاده عين آن موجود نيست .

    ( ادامه دارد )

منبع :  ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله) ترجمة الميزان ج : 17  ص :  158 تا 178

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir