آيا انسان نمىداند كه از نطفهاى بىارزش آفريده شده است ، چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است ؟!!
( بخش اول – قسمت پنجم )
پاسخ به روایت قرآن :
سورة یس آیات 77 تا 83
4 - قرآن و مساله معاد
بعد از مساله توحيد كه اساسىترين مساله در تعليمات انبياء است مساله معاد با ويژگيها و آثار تربيتى و فرهنگيش در درجه اول قرار دارد ، لذا در بحثهاى قرآنى بيشترين آيات را بعد از توحيد و خداشناسى به خود اختصاص داده است . مباحث قرآنى معاد گاه به صورت استدلالهاى منطقى است و گاه به صورت بحثهاى خطابى و تلقينات مؤثر و كوبنده كه گاه از شنيدن آن مو بر بدن انسان راست مىشود ، و لحن صادقانه كلام چنان است كه همچون استدلالات در اعماق جان و روح انسان نفوذ مىكند . در بخش اول ، يعنى استدلالات منطقى ، قرآن بيشتر روى موضوع امكان معاد تكيه مىكند ، چرا كه منكران غالبا آن را محال مىپنداشتند ، و معتقد بودند معاد آنهم به صورت معاد جسمانى كه مستلزم بازگشت اجسام پوسيده و خاك شده به حيات و زندگى نوين است ، امكان پذير نيست .
در اين بخش ، قرآن از طرق كاملا گوناگون و متنوع وارد مىشود ، و طرقى كه همه به يك جا ختم مىگردد و آن مساله امكان عقلى معاد است . گاه زندگى نخستين را در نظر انسان مجسم مىكند ، و در يك عبارت كوتاه و گويا و روشن مىگويد : كما بدأكم تعودون : همانگونه كه شما را از آغاز آفريد باز مىگرديد ( اعراف - 29 ) .
گاه زندگى و مرگ گياهان ، و رستاخيز آنها را كه همه سال با چشم مىبينيم مجسم كرده و در پايان آن مىگويد : رستاخيز شما نيز همينگونه است : و نزلنا من السماء ماء مباركا فانبتنا به جنات و حب الحصيد ... و احيينا به بلدة ميتا كذلك الخروج : ما از آسمان آب پر بركتى فرستاديم و به وسيله آن باغهاى سر سبز رويانديم و دانههاى درو شده ... و به وسيله آن سرزمين مردهاى را زنده كرديم ، رستاخيز ( شما ) نيز همينگونه است ؟ ( سوره ق - 9 - 11 ) .
در جاى ديگر مىگويد : و الله الذى ارسل الرياح فتثير سحابا فسقناه الى بلد ميت فاحيينا به الارض بعد موتها كذلك النشور : خداوند همان كسى است كه بادها را فرستاد تا ابرها را به حركت در آورند و آن را به سوى سرزمين مرده رانديم و به وسيله آن زمين را بعد از مرگش حيات بخشيديم ، رستاخيز نيز چنين است ! ( فاطر - 9 ) .
گاه مساله قدرت خداوند را در آفرينش آسمانها و زمين مطرح كرده مىگويد : آيا نمىدانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريد و از آفرينش آنها خسته نشد قادر است كه مردگان را زنده كند ؟ ، آرى او بر هر چيز تواناست : او لم يروا ان الله الذى خلق السموات و الارض و لم يعى بخلقهن بقادر على ان يحيى الموتى بلى انه على كل شىء قدير ( احقاف - 33 ) .
و گاه رستاخيز انرژيها و بيرون پريدن آتش از درون درخت سبز را به عنوان نمونهاى از قدرت او ، و قرار گرفتن آتش در دل آب ، مطرح كرده ، مىگويد: الذى جعل لكم من الشجر الاخضر نارا : آن خدائى مردگانرا لباس حيات مىپوشاند كه از درخت سبز براى شما آتش آفريد ! ( يس - 80 ) .
گاه زندگى جنينى را در نظر انسان مجسم مىسازد ، و مىگويد : اى مردم اگر در رستاخيز شك داريد فراموش نكنيد كه ما شما را از خاك آفريديم ، سپس از نطفه ، و بعد از علقه ( خون بسته شده ) سپس از مضغه ( پاره گوشتى همچون گوشت جويده شده ) كه بعضى داراى شكل و خلقت است و بعضى بىشكل ، هدف اين است كه ما براى شما روشن سازيم ( كه بر هر چيز قادريم ) و جنينهائى را كه بخواهيم تا مدت معينى در رحم مادران نگاه مىداريم ، سپس شما را به صورت طفلى به عالم دنيا مىفرستيم : يا ايها الناس ان كنتم فى ريب من البعث فانا خلقناكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة و غير مخلقة لنبين لكم و نقر فى الارحام ما نشاء الى اجل مسمى ثم نخرجكم طفلا ( حج - 5 ) .
و بالاخره گاه شبح رستاخيز را در خوابهاى طولانى - خوابهائى كه برادر مرگ است بلكه از جهاتى خود مرگ باشد - مانند خواب سيصد و نه ساله اصحاب كهف نشان مىدهد ، و بعد از شرح جالب و زيبائى پيرامون خواب و بيدارى آنها مىفرمايد : اين چنين مردم را متوجه حال آنها كرديم تا بدانند وعده رستاخيز خداوند حق است و در قيام قيامت ترديدى نيست و كذلك اعثرنا عليهم ليعلموا ان وعد الله حق و ان الساعة لا ريب فيها ( كهف - 21 ) .
اين شش راه مختلف است كه در لابلاى آيات قرآن براى بيان امكان معاد مطرح شده است . علاوه بر اين داستان مرغان چهارگانه ابراهيم ( بقره - 260 ) و سرگذشت عزير ( بقره - 259 ) و داستان كشتهاى از بنى اسرائيل ( بقره - 73 ) كه هر كدام يك نمونه تاريخى براى اين مساله است شواهد و دلائل ديگرى است كه قرآن در اين زمينه ذكر مىكند .
كوتاه سخن اينكه ترسيمى كه قرآن مجيد از معاد و چهرههاى آن و مقدمات و نتائج آن دارد ، و دلائل گويائى كه در اين زمينه مطرح كرده است به قدرى زنده و قانع كننده است كه هر كس كمترين بهرهاى از وجدان بيدار داشته باشد تحت تاثير عميق آن قرار مىگيرد . به گفته بعضى : حدود يكهزار و دويست آيه از قرآن پيرامون معاد بحث مىكند كه اگر آنها جمعآورى و تفسير شود خود كتاب قطورى خواهد شد و ما اميدواريم بعد از پايان نگارش اين تفسير هنگامى كه به خواست خدا به بحث تفسير موضوعى مىپردازيم اين مجموعه را در دسترس علاقمندان قرار دهيم .
5 - معاد جسمانى
منظور از معاد جسمانى اين نيست كه تنها جسم در جهان ديگر بازگشت مىكند ، بلكه هدف اين است كه روح و جسم تواما مبعوث مىشود ، و به تعبير ديگر بازگشت روح مسلم است ، گفتگو از بازگشت جسم است .
جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند ، و جسم را مركبى مىدانستند كه تنها در اين جهان با انسان است ، و بعد از مرگ از آن بىنياز مىشود ، آن را رها مىسازد و به عالم ارواح مىشتابد .
ولى عقيده علماى بزرگ اسلام اين است كه معاد در هر دو جنبه روحانى و جسمانى صورت مىگيرد ، در اينجا بعضى مقيد به خصوص جسم سابق نيستند ، و مىگويند : خداوند جسمى را در اختيار روح مىگذارد ، و چون شخصيت انسان به روح او است اين جسم جسم او محسوب مىشود ! در حالى كه محققين معتقدند همان جسمى كه خاك و متلاشى گشته ، به فرمان خدا جمع آورى مىشود ، و لباس حيات نوينى بر آن مىپوشاند ، و اين عقيدهاى است كه از متون آيات قرآن مجيد گرفته شده است .
شواهد معاد جسمانى در قرآن مجيد آن قدر زياد است كه به طور يقين مىتوان گفت : آنها كه معاد را منحصر در روحانى مىدانند كمترين مطالعهاى در آيات فراوان معاد نكردهاند و گرنه جسمانى بودن معاد در آيات قرآن به قدرى روشن است كه جاى هيچگونه ترديد نيست .
همين آياتى كه در آخر سوره يس خوانديم به وضوح بيانگر اين حقيقت است چرا كه مرد عرب بيابانى تعجبش از اين بود كه اين استخوان پوسيده را كه در دست دارد چه كسى مىتواند زنده كند ؟ و قرآن با صراحت در پاسخ او مىگويد : قل يحييها الذى انشاها اول مرة بگو همين استخوان پوسيده را خدائى كه روز نخست آن را ابداع و ايجاد كرد زنده مىكند .
تمام تعجب مشركان و مخالفت آنها در مساله معاد بر سر همين مطلب بود كه چگونه وقتى ما خاك شديم و خاكهاى ما در زمين گم شد ، دوباره لباس حيات در تن مىكنيم ؟ و قالوا ء اذا ضللنا فى الارض ء انا لفى خلق جديد ( الم سجده آيه 10 ) .
آنها مىگفتند : چگونه اين مرد به شما وعده مىدهد وقتى كه مرديد و خاك شديد بار ديگر به زندگى باز مىگرديد : ا يعدكم انكم اذا متم و كنتم ترابا و عظاما انكم مخرجون ( مؤمنون آيه 35 ) .
آنها به قدرى از اين مساله تعجب مىكردند كه اظهار آن را نشانه جنون و يا دروغ بر خدا مىپنداشتند : قال الذين كفروا هل ندلكم على رجل ينبئكم اذا مزقتم كل ممزق انكم لفى خلق جديد كافران گفتند مردى را به شما نشان دهيم كه به شما خبر مىدهد هنگامى كه كاملا خاك و پراكنده شديد ديگر بار آفرينش جديدى مىيابيد ( سوره سبا آيه 7 و 8 ) .
به همين دليل عموما استدلالات قرآن در باره امكان معاد بر محور همين معاد جسمانى دور مىزند ، و بيانات ششگانهاى كه در فصل قبل گذشت همه شاهد و گواه اين مدعا است . بعلاوه قرآن كرارا خاطر نشان مىكند كه شما در قيامت از قبرها خارج مىشويد ( يس 51 - قمر 7 )
قبرها مربوط به معاد جسمانى است . داستان مرغهاى چهارگانه ابراهيم ، و همچنين داستان عزير و زنده شدن او بعد از مرگ ، و ماجراى مقتول بنى اسرائيل كه در بحثهاى گذشته به آن اشاره كرديم همه با صراحت از معاد جسمانى سخن مىگويد .
توصيفهاى زيادى كه قرآن مجيد از مواهب مادى و معنوى بهشت كرده است همه نشان مىدهد كه معاد هم در مرحله جسم و هم در مرحله روح تحقق مىپذيرد ، و گرنه حور و قصور و انواع غذاهاى بهشتى و لذائذ مادى در كنار مواهب معنوى معنى ندارد .
به هر حال ممكن نيست كسى كمترين آگاهى از منطق و فرهنگ قرآن داشته باشد و معاد جسمانى را انكار كند ، و به تعبير ديگر انكار معاد جسمانى از نظر قرآن مساوى است با انكار اصل معاد ! علاوه بر اين دلائل نقلى ، شواهد عقلى نيز در اين زمينه وجود دارد كه اگر بخواهيم وارد آن شويم سخن به درازا مىكشد . البته اعتقاد به معاد جسمانى پارهاى از سؤالات و اشكالات برمىانگيزد مانند شبهه آكل و ماكول كه محققان اسلامى از آن پاسخ گفتهاند و ما شرح جامع و فشردهاى در همين زمينه در ذيل آيه 260 سوره بقره آوردهايم .
6 - بهشت و دوزخ
بسيارى چنين مىپندارند كه عالم پس از مرگ كاملا شبيه اين جهان است ، منتهى در شكلى كاملتر و جالبتر . ولى قرائن زيادى در دست داريم كه نشان مىدهد فاصله زيادى از نظر كيفيت و كميت ميان اين جهان و آن جهان است ، حتى اينكه اگر اين فاصله را به تفاوت ميان عالم كوچك جنين با اين دنياى وسيع تشبيه مىكنيم باز مقايسه كاملى به نظر نمىرسد . طبق صريح بعضى از روايات در آنجا چيزهائى است كه چشمى نديده و گوشى نشنيده ، و حتى از فكر انسانى خطور نكرده است ، قرآن مجيد مىگويد : فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرية اعين : هيچ انسانى نمىداند چه چيزهائى كه مايه روشنى چشم است براى او پنهان نگهداشته شده ( سجده آيه 17 ) .
نظامات حاكم بر آن جهان نيز با آنچه در اين عالم حاكم است كاملا تفاوت دارد ، در اينجا افراد به عنوان شهود در دادگاه حاضر مىشوند ولى در آنجا دست و پا و حتى پوست تن شهادت مىدهد .
اليوم نختم على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون : ( يس آيه 65 ) و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا انطقنا الله الذى انطق كل شىء ( فصلت آيه 21 ) به هر حال آنچه در باره جهان ديگر گفته شود تنها شبحى از دور در نظر ما مجسم مىكند ، و اصولا الفباى ما و فرهنگ فكرى ما در اين جهان قادر به توصيف حقيقى آن نيست ، و از اينجا به بسيارى از سؤالات در زمينه بهشت و دوزخ و چگونگى نعمتها و عذابهايش پاسخ داده خواهد شد . همينقدر مىدانيم بهشت كانون انواع مواهب الهى اعم از مادى و معنوى است ، و دوزخ كانونى است از شديدترين عذابها در هر دو جهت . اما در مورد جزئيات اين دو ، قرآن اشاراتى دارد كه ما به آن مؤمن هستيم اما تفصيل آنرا تا كسى نبيند نمىداند ! در زمينه وجود بهشت و دوزخ در حال حاضر و اينكه در كجا است بحث نسبتا مشروحى در جلد دوم ذيل آيه 133 سوره آل عمران ( صفحه 92 به بعد داشتهايم ) .
و همچنين در زمينه پاداش و كيفر در عالم قيامت و مساله تجسم اعمال و نامه اعمال در جلد دوم صفحه 378 ( ذيل آيه 30 آل عمران ) و جلد دوازدهم صفحه 455 ( ذيل آيه 49 سوره كهف ) بحثى داشتهايم . علاوه بر همه اينها بحثهاى مختلف ديگرى ذيل آيات مناسب مخصوصا در سورههاى اواخر قرآن به خواست خدا در مورد خصوصيات معاد خواهد آمد .
منبع : تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى تفسير نمونه ج : 18 ص : 455 تا 492
|