به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » آيا انسان نمى‏داند كه از نطفه‏اى ... ( بخش اول - قسمت دوم )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 1 578 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

آیت الله مکارم شیرازی

 

 

آيا انسان نمى‏داند كه از نطفه‏اى بى‏ارزش آفريده شده  است ، چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است  ؟!!

 

 ( بخش اول - قسمت دوم )

پاسخ به روایت قرآن :

سورة یس‏   آیات 77 تا 83 

رستاخيز انرژيها !  

در تعقيب آيات گذشته كه پيرامون معاد بحث مى‏كرد و اشارات پر معنى و زنده‏اى در آن بر مساله امكان معاد و رفع هر گونه استبعاد بود ، در آيات مورد بحث كه آخرين آيات سوره يس - همان قلب قرآن - است ، شرح بيشتر و گوياترى در باره همين مساله مطرح مى‏كند و از سه يا چهار طريق جالب آن را تعقيب مى‏نمايد . نخست مى‏فرمايد :

آن خدائى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد و شما به وسيله آن آتش مى‏افروزيد قادر است كه بر اين استخوانهاى پوسيده بار ديگر لباس حيات بپوشاند ( الذى جعل لكم من الشجر الاخضر نارا فاذا انتم منه توقدون ) .

 

انسان به روایت قرآن

 

 

چه تعبير عجيب و جالبى كه هر قدر در آن بيشتر دقيق شويم معانى عميقترى به ما ارائه مى‏دهد ؟ ! اصولا بسيارى از آيات قرآن داراى چندين معنى است ، بعضى ساده براى فهم عامه مردم در هر زمان و هر مكان ، و بعضى عميق براى خواص ، و سرانجام بعضى كاملا عميق براى زبده‏هاى خواص ، و يا اعصار و قرون ديگر و آينده‏هاى دور . در عين حال اين معانى با هم منافاتى ندارد و در آن واحد در يك تعبير پر معنى  جمع است .  

آيه فوق همين گونه است : نخستين تفسيرى كه بسيارى از مفسران پيشين براى آن ذكر كرده‏اند و معنى ساده و روشنى است كه براى عموم مردم قابل فهم مى‏باشد اين است كه : در اعصار قديم در ميان عربها اين امر رائج بود كه براى آتش افروختن از چوب درختان مخصوص بنام مرخ و عفار كه در بيابانهاى حجاز مى‏روئيده استفاده مى‏كردند . مرخ ( بر وزن چرخ ) و عفار ( بر وزن تبار ) دو نوع چوب آتش زنه بود كه اولى را زير قرار مى‏دادند و دومى را روى آن مى‏زدند ، و مانند سنگ آتش‏زنه جرقه از آن توليد مى‏شد ، در واقع بجاى كبريت امروز از آن استفاده مى‏كردند .  

قرآن مى‏گويد : آن خدائى كه مى‏تواند از اين درختان سبز آتش بيرون بفرستد قدرت دارد كه بر مردگان لباس حيات بپوشاند . آب و آتش دو چيز متضاد است ، كسى كه مى‏تواند آنها را در كنار هم قرار دهد قدرت اين را دارد كه حيات را در كنار مرگ و مرگ را در كنار حيات قرار دهد ! آفرين بر آن هستى آفرين كه آتش را در دل آب و آب را در دل آتش نگاه مى‏دارد مسلما براى او پوشانيدن لباس زندگى بر اندام انسان هاى مرده كار مشكلى نيست .  

اگر از اين معنى گام فراتر بگذاريم به تفسير دقيقترى مى‏رسيم و آن اينكه : خاصيت آتش‏افروزى به وسيله چوب درختان ، منحصر به چوبهاى مرخ و عفار نيست ، بلكه اين خاصيت در همه درختان و تمام اجسام عالم وجود دارد ( هر چند دو چوب مزبور بر اثر مواد و وضع مخصوصشان آمادگى بيشترى براى  اين كار دارند ) .

 

انسان به روایت قرآن

 



خلاصه اينكه تمام چوبهاى درختان اگر محكم به هم بخورند جرقه مى‏دهند حتى چوب درختان سبز . به همين دليل گاه آتش‏سوزيهاى وسيع و وحشتناكى در دل جنگلها روى مى‏دهد كه هيچ انسانى عامل آن نبوده ، فقط وزش شديد بادها و طوفانهائى كه شاخه‏هاى درختان را محكم به هم كوفته است و از ميان آنها جرقه‏اى در ميان برگهاى خشك افتاده ، سپس وزش باد به آن آتش دامن زده ، عامل اصلى بوده است . اين همان جرقه الكتريسته است كه بر اثر اصطكاك و مالش آشكار مى‏گردد . اين همان آتشى است كه در دل تمامى ذرات موجودات جهان نهفته است ، و به هنگام اصطكاك و مالش خود را نشان مى‏دهد ، و از شجر اخضر نار مى‏آفريند ! اين تفسير وسيعترى است كه چشم‏انداز جمع اضداد را در آفرينش گسترده‏تر مى‏كند ، و بقا را در فنا واضحتر نشان مى‏دهد . اما در اينجا تفسير سومى است كه از آن هم عميقتر است ، و به كمك دانشهاى امروز بر آن دست يافته‏ايم كه ما نام آن را رستاخيز انرژيها گذارده‏ايم .  

توضيح اينكه : يكى از كارهاى مهم گياهان مساله كربن‏گيرى از هوا ، و ساختن سلولز نباتى است ( سلولز همان جرم درختان است كه اجزاء عمده آن كربن و اكسيژن و ئيدروژن است . ) اكنون ببينيم اين سلولز چگونه ساخته مى‏شود ؟ ياخته‏هاى درختان و گياهان گاز كربن را از هوا گرفته و آن را تجزيه مى‏كنند ، اكسيژن آن را آزاد ساخته ، و كربن را در وجود خود نگهميدارد ، و آن را با آب تركيب كرده و چوب درختان را از آن مى‏سازد . ولى مساله مهم اين است كه طبق گواهى علوم طبيعى هر تركيب شيميائى انجام مى‏يابد يا بايد توأم با جذب انرژى خاصى باشد و يا آزاد كردن آن ( دقت كنيد ) .

بنا بر اين هنگامى كه درختان به عمل كربن‏گيرى مشغولند ، طبق اين قانون احتياج به وجود يك انرژى دارند ، و در اينجا از گرما و نور آفتاب به عنوان يك انرژى فعال استفاده مى‏كنند . به اين ترتيب به هنگام تشكيل چوبهاى درختان مقدارى از انرژى آفتاب نيز در دل آنها ذخيره مى‏شود و به هنگامى كه چوبها را به اصطلاح مى‏سوزانيم همان انرژى ذخيره شده آفتاب آزاد مى‏گردد ، زيرا بار ديگر كربن با اكسيژن هوا تركيب شده و گاز كربن را تشكيل مى‏دهد ، و اكسيژن و ئيدروژن ( مقدارى آب ) آزاد مى‏گردد .

از اين تعبيرات اصطلاحى كه بگذاريم به عبارت بسيار ساده اين نور و حرارت مطبوعى كه در زمستان درون كلبه آن روستائى يا كرسى ذغال‏سوز اين شهرنشين را گرم و روشن مى‏سازد همان نور و حرارت آفتاب است كه در ضمن چند سال يا دهها سال در چوب اين درختان ذخيره شده است ، و آنچه را درخت در طول يك عمر تدريجا از آفتاب گرفته اكنون بى كم و كاست پس مى‏دهد ! ! و اينكه مى‏گويند همه انرژيها در كره زمين به انرژى آفتاب باز مى‏گردد يكى از چهره‏هايش همين است .

 

انسان به روایت قرآن

 

 

اينجاست كه به رستاخيز انرژيها مى‏رسيم ، و مى‏بينيم نور و حرارتى كه در اين فضا پراكنده مى‏شود و برگ درختان و چوبهاى آنها را نوازش و پرورش مى‏دهد هرگز نابود نشده است ، بلكه تغيير چهره داده ، و دور از چشم ما انسانها در درون ذرات چوب و شاخه و برگ درختان پنهان شده است ، و هنگامى كه يك شعله آتش به چوب خشكيده مى‏رسد ، رستاخيز آنها شروع مى‏شود ، و تمام آنچه از انرژى آفتاب در درخت پنهان بود در آن لحظه حشر و نشورش ظاهر مى‏گردد ، بى‏آنكه حتى به اندازه روشنائى يك شمع در يك زمان كوتاه از آن كم شده باشد !   ( باز هم دقت كنيد ) .

بدون شك اين معنى در زمان نزول آيه بر توده‏هاى مردم روشن نبود ، ولى همان گونه كه گفتيم اين موضوع هيچ مشكلى ايجاد نمى‏كند ، زيرا كه آيات قرآن داراى معانى چند مرحله‏اى است ، در سطوح مختلف و براى استعدادهاى متفاوت . يكروز از اين آيه چيزى مى‏فهميدند ، و امروز ما چيز بيشترى مى‏فهميم ، و شايد آيندگان از اينهم فراتر روند و بيشتر درك كنند و در عين حال همه اين معانى صحيح است و كاملا قابل قبول و در معنى آيه جمع است .

نكته‏ها :  

  1 - چرا شجر اخضر ؟  

گاهى به ذهن مى‏رسد كه چرا قرآن در اينجا تعبير به شجر اخضر ( درخت سبز ) كرده است ؟ در حالى كه آتش افروختن با چوب تر بسيار مشكل است ، چه خوب بود به جاى آن الشجر اليابس ( چوب خشك ) مى‏فرمود ، تا با اين تعبير سازگار باشد ! ولى نكته جالب اينجا است كه تنها درختان سبزند كه مى‏توانند عمل كربن - گيرى و ذخيره نور آفتاب را انجام دهند ، درختان خشك اگر صدها سال در معرض تابش آفتاب قرار گيرند ذره‏اى به ذخيره انرژى حرارتى آنها افزوده نمى‏شود ، تنها موقعى قادر بر اين كار مهم هستند كه سبز و زنده باشند .

بنا بر اين فقط شجر اخضر است كه مى‏تواند آتش‏گيره ( وقود ) براى ما بسازد ، و گرما و نور را به شكل مرموزى در چوب سرد و مرطوب خود نگاه دارد ، اما به محض اينكه خشكيدند عمل كربن‏گيرى و ذخيره انرژى آفتاب تعطيل مى‏شود . روى اين اصل تعبير فوق هم ترسيم زيبائى از چهره رستاخيز انرژيها است ، و هم يك معجزه علمى جاويدان از قرآن مجيد !

 از اين گذشته اگر به تفسيرهاى ديگر كه در بالا اشاره كرديم باز گرديم تعبير شجر اخضر باز هم مناسب و زيبا است ، زيرا چوبهاى درختان سبز هنگامى كه با يكديگر اصطكاك قوى پيدا كنند جرقه بيرون مى‏دهند ، جرقه‏اى كه مى‏تواند مبدء آتش افروزى شود ، و اينجا است كه به عظمت قدرت خدا پى مى‏بريم كه آتش را در دل آب و آب را در دل آتش حفظ كرده .

 2 - فرق ميان آتش گيره و آتش زنه  

توقدون از ماده وقود ( بر وزن قبور ) به معنى روشن شدن آتش است ، و ايقاد به معنى آتش افروختن و وقود ( بر وزن ثمود ) به معنى هيزمى است كه براى افروختن آتش مورد استفاده قرار مى‏گيرد . بنا بر اين جمله فاذا انتم منه توقدون ( از آن آتش روشن مى‏كنيد ) اشاره به هيزمهائى است كه با آن آتش مى‏افروزند ، و به تعبير ديگر اشاره به آتش‏گيره است نه آتش‏زنه .

توضيح اينكه ما در فارسى هيزم را آتش‏گيره و كبريت يا فندك را آتش‏زنه مى‏ناميم ، و در لغت عرب هيزم را وقود و كبريت و فندك را زند يا زناد مى‏نامند .

بنا بر اين قرآن مى‏گويد آن خدائى كه براى شما از درخت سبز آتش قرار داد و شما با آن آتش‏گيره تهيه مى‏كنيد ( نمى‏فرمايد آتش‏زنه ) هم او قادر است مردگان را به زندگى باز گرداند و اين تعبير كاملا با رستاخيز انرژيها منطبق است ( دقت كنيد ) .

به هر حال مساله آتش افروختن با چوبهاى درختان گرچه يك مساله ساده در نظر ما است ، ولى با دقت معلوم مى‏شود كه از عجيب‏ترين مسائل است ، چه اينكه موادى كه درخت از آن تشكيل شده قسمت مهمش آب و مقدارى اجزاء زمين است ، و هيچ كدام از آنها قابل اشتعال نيست اين چه قدرتى است كه از آب و خاك ( و هوا ) اين ماده انرژى‏زا را كه هزاران سال زندگى انسانها با آن پيوند نزديك داشته است آفريده ؟ ! 

او مالك و حاكم بر همه چيز است !  

بعد از ذكر دلائل معاد از طريق توجه دادن به آفرينش نخستين ، و آفرينش آتش از درخت سبز در آيات گذشته ، در نخستين آيه مورد بحث اين مساله را از طريق سومى تعقيب مى‏كند و آن از طريق قدرت بى پايان خدا است . مى‏فرمايد : آيا كسى كه آسمانها و زمين را با آن همه عظمت و عجايب  و نظامات شگفت‏انگيز آفريده ، توانائى ندارد كه همانند اين انسانهاى خاك شده را بيافريند ؟ ( و آنها را به حيات زندگى جديدى باز گرداند ) آرى مى‏تواند ، و او آفريننده آگاه و دانا است ( او ليس الذى خلق السموات و الارض بقادر على ان يخلق مثلهم بلى و هو الخلاق العليم ) .

 

انسان به روایت قرآن

 

اين جمله كه با استفهام انكارى شروع شده در حقيقت سؤالى را در برابر وجدانهاى بيدار و عقلهاى هشيار مطرح مى‏كند كه آيا شما به اين آسمان عظيم با آن همه ثوابت و سيارات عجيبش و با آنهمه منظومه‏ها و كهكشانهايش نگاه نمى‏كنيد كه هر گوشه‏اى از آن دنيائى است وسيع ؟ ! كسى كه قادر بر آفرينش چنين عوالم فوق العاده عظيم و منظمى است چگونه ممكن است قادر به زنده كردن مردگان نباشد ؟ ! و از آنجا كه پاسخ اين سؤال در قلب و روح هر انسان بيدارى آماده است ، در انتظار پاسخ نمى‏ماند ، بلافاصله مى‏گويد : آرى او چنين قدرتى را دارد و به دنبال آن روى دو صفت بزرگ خداوند كه در رابطه با اين مساله بايد مورد توجه قرار گيرد - يعنى صفت خلاقيت و علم بى‏پايان او - تكيه مى‏كند كه در حقيقت دليلى است بر گفتار پيشين كه اگر ترديد شما از ناحيه قدرت او بر خلقت است او خلاق است ( توجه داشته باشيد كه خلاق صيغه مبالغه است ) .

و اگر جمع و جور كردن اين ذرات نياز به علم و دانش داد او از هر نظر عالم و آگاه است . در اينكه مرجع ضمير مثلهم چيست ؟ مفسران احتمالات متعددى داده‏اند ، ولى از همه مشهورتر اين است كه به انسانها باز مى‏گردد ، يعنى آفريدگار آسمان و زمين قادر بر آفرينش مثل انسانها مى‏باشد .

در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه چرا نفرموده : قادر است خود آنها را از نو بيافريند بلكه گفته است : مثل آنها را ؟  در برابر اين سؤال پاسخ‏هاى متعددى مطرح كرده‏اند آنچه نزديكتر به نظر مى‏رسد اين است كه هنگامى كه بدن انسان تبديل به خاك شد ، صورت خود را از دست مى‏دهد ، و در قيامت كه باز مى‏گردد همان مواد پيشين ، صورتى مانند صورت اول را به خود مى‏گيرد ، يعنى ماده همان ماده است ولى صورت شبيه صورت گذشته ، چرا كه عين آن صورت مخصوصا با توجه به قيد زمان امكان بازگشت ندارد ، بخصوص اينكه مى‏دانيم در رستاخيز انسانها با تمام كيفيات گذشته محشور نمى‏شوند ، مثلا پيران به صورت جوان ، و معلولان به صورت سالم خواهند بود .

و به تعبير ديگر : بدن انسانها همانند خشتى است كه از هم متلاشى مى‏شود و خاك آن را جمع مى‏كنند و بار ديگر به صورت گل در آورده و در قالب مى‏ريزند و خشت تازه از آن مى‏زنند . اين خشت نوين از يك نظر عين همان است و از يك نظر مثل آن ( ماده‏اش همان ماده و صورتش مانند آن صورت است دقت كنيد ) .

 

انسان به روایت قرآن

 

آيه بعد تاكيدى است بر آنچه در آيات قبل گذشت ، تاكيدى است بر اين حقيقت كه هر گونه ايجادى در برابر اراده و قدرت او سهل و آسان است ، ايجاد آسمانهاى عظيم ، و كره خاكى ، با ايجاد يك حشره كوچك براى او يكسان است مى‏فرمايد : فرمان او اين است كه هر گاه چيزى را اراده كند به آن مى‏گويد موجود باش آنهم موجود مى‏شود ، همانگونه كه خدا خواسته ( انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ) .  

همه چيز به يك اشاره و فرمان او بسته است و كسى كه داراى چنين قدرتى است آيا جاى اين دارد كه در احياء مردگان به وسيله او ترديد شود ؟ بديهى است امر و فرمان الهى در اينجا به معنى امر لفظى نيست ، همچنين جمله كن ( بوده باش ) جمله‏اى نيست كه خداوند به صورت لفظ بيان كند ، چرا كه نه او لفظى دارد و نه نيازمند به الفاظ است ، بلكه منظور همان تعلق اراده او به ايجاد و ابداع چيزى است ، و تعبير به كلمه كن به خاطر آن است كه از اين تعبير كوتاهتر و كوچك‏تر و سريعتر تصور نمى‏شود .

آرى تعلق اراده او به چيزى همان ، و موجود شدن آن همان است ! و به تعبير ديگر : هنگامى كه خداوند چيزى را اراده كند بلافاصله تحقق مى‏يابد به طورى كه در ميان اراده او و وجود اشياء چيزى فاصله نيست ، بنا بر اين تعبير به امر و قول و جمله كن همه توضيحى است براى مساله خلق و ايجاد ، و چنانكه گفتيم در اينجا امر لفظى و قول و سخن و كلمه كاف و نون مطرح نيست ، همه اينها بيانگر تحقق سريع اشياء بعد از تعلق اراده الهى است ، او چه حاجتى به الفاظ و كلمات دارد ؟ و اصولا بعد از تعلق مشيت او بر ايجاد چيزى وساطت الفاظ بى‏معنى است .

و باز به تعبير روشنتر در افعال خداوند دو مرحله بيشتر وجود ندارد : مرحله اراده ، و مرحله ايجاد ، كه در آيه فوق از مرحله دوم به عنوان امر و قول و جمله كن تعبير شده است . جمعى از مفسران قديم پنداشته‏اند در اينجا قول و سخنى در كار است ، و آن  را يكى از اسرار ناشناخته مى‏دانند ، آنها در حقيقت در پيچ و خم لفظ گرفتار شده‏اند ، و از محتوا و معنى آن بيخبر مانده‏اند و كارهاى الهى را با مقياس وجود خود سنجيده‏اند .

چه زيبا مى‏فرمايد امير مؤمنان على (عليه‏السلام) در يكى از خطبه‏هاى نهج البلاغه : يقول لما اراد لما كونه كن فيكون لا بصوت يقرع ، و لا بنداء يسمع و انما كلامه سبحانه فعل منه انشاه ، و مثله لم يكن من قبل ذلك كائنا ، و لو كان قديما لكان ثانيا : او هر چه را اراده كند به آن مى‏گويد باش ، آن بلا درنگ موجود مى‏شود ، اما كلام او نه صوتى است كه در گوشها نشيند ، نه فريادى است كه شنيده شود ، بلكه سخن خدا همان فعل او است كه ايجاد مى‏كند و پيش از او چيزى وجود نداشته و اگر بود خداى دومى محسوب مى‏شد .  

از اين گذشته اگر پاى لفظى در ميان آيد دو اشكال در برابر ما خودنمائى خواهد كرد : نخست اينكه اين لفظ خود مخلوقى از مخلوقات است و براى ايجاد آن كلمه كن ديگر لازم است ، اين سخن در باره كن دوم نيز تكرار مى‏شود و به صورت تسلسل پيش مى‏رود . ديگر اينكه هر خطابى مخاطبى مى‏خواهد و هنگامى كه چيزى موجود نشده چگونه خداوند آنرا با جمله كن مخاطب مى‏سازد ، مگر معدوم قابل خطاب است ؟ 

در آيات ديگرى از قرآن همين معنى با تعبيرهاى ديگر آمده است مانند آيه 117 سوره بقره : و اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون : هنگامى كه قضا و حكم او به چيزى تعلق گيرد تنها به او مى‏گويد موجود باش او نيز بلافاصله موجود مى‏شود ، و مانند آيه 40 سوره نحل انما قولنا لشى‏ء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون : سخن ما براى چيزى كه مى‏خواهيم ايجاد شود همين است كه مى‏گوئيم موجود باش بلافاصله موجود مى‏شود .  

آخرين آيه مورد بحث كه آخرين آيه سوره يس است به صورت يك نتيجه‏گيرى كلى در مساله مبدء و معاد اين بحث را به طرز زيبائى پايان مى‏دهد ، مى‏گويد : پس منزه است خداوندى كه ملكوت همه چيز در دست قدرت او است و همه شما به سوى او باز مى‏گرديد ( فسبحان الذى بيده ملكوت كل شى‏ء و اليه ترجعون ) .

با توجه به اينكه ملكوت از ريشه ملك بر وزن ( حكم ) به معنى حكومت و مالكيت است و اضافه واو و ت به آن براى تاكيد و مبالغه مى‏باشد ، مفهوم آيه چنين مى‏شود : حاكميت و مالكيت بى قيد و شرط همه چيز به دست قدرت خدا است ، و چنين خداوندى از هر گونه عجز و ناتوانى منزه و مبرا است ، و در اين صورت احياء مردگان و پوشيدن لباس حيات بر استخوانهاى پوسيده و خاكهاى پراكنده مشكلى براى او ايجاد نخواهد كرد چون چنين است بطور يقين همه شما به سوى او باز مى‏گرديد و معاد حق است ! 

( ادامه دارد )

 

منبع : تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت الله مكارم شیرازى تفسير نمونه ج : 18 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir