سعادت واقعي انسان
سعادت واقعي انسان در گرو چيست؟
اين يک پرسش اساسي است که هر کدام از مکاتب فکري و فلسفي به گونه اي خاص به آن پاسخ داده اند. پاسخي که قرآن کريم به اين پرسش مي دهد اين است که: « يَوم لا يَنفع مالٌ و لا بَنون اِلاّ مَن أَتَي اللهَ بقلبٍ سَليم »؛ تنها عامل سعادت و نيکبختي انسان دستيابي به «قلب سليم»، جان پاک و نفس طاهر، مي باشد.
روزي فرا مي رسد (روز قيامت) که نه ثروت و نه فرزندان به حال انسان سودمند هستند بلکه تنها «قلب سليم» باعث نجات و رستگاري او مي گردد.
حال پـرسش اسـاسي اين است که ويژگي هاي «قلب سليم» چيست و راههاي رسيـدن بـه آن چه مي باشد؟
بر اساس رواياتي که از معصومين (ع) رسيده، قلب سليم چند ويژگي و شاخصه دارد:
1- دلي که خالي و تهي از محبت و دلبستگي هاي دنيا باشد.
2- دلي که از رذايل اخلاقي و صفات ناپسند، پيراسته باشد.
3- دلي که آراسته به فضايل اخلاقي و صفات پسنديده انساني باشد.
به بيان ديگر «قلب سليم» همان «دل تزکيه شده» است، خداوند پس از ذکر يازده قسم در سوره مبارکه «شمس» مي فرمايد: « قد اَفلَحَ مَن زکّاها و قد خابَ مَن دَسّاها » به تحقيق رستگار شد کسي که نفس خود را تزکيه کرد. استاد شهيد مرتضي مطهري با تمسک به تشبيهي مي فرمايند: تزکيه شبيه وجين کردن درخت است. وجين کردن يعني زدن و بريدن شاخ و برگ هاي اضافي درخت که مانع رشد و ثمردهي درخت هستند. تزکيه نفس نيز يعني تعديل غرايز و تمايلات نفساني و زدودن صفاتي که مانع رشد و تعالي و شکوفايي استعدادهاي انساني است.
پس از تبيين «شاخصه هاي قلب سليم» به بررسي راه هاي رسيدن به آن در ذيل پرداخته مي شود:
راه و شيـوه اول:
همان شيـوه رايج و متداولي است که علماء اخلاق بيان نموده اند. به اين صورت که براي هر بيماري روحي و نفساني دو راهکار ارائه مي نمايند:
1- راهکار نظري و علمي
2- راهکار عملي
کتاب «معراج السعاده» از ملا مهدي نراقي، اين شيوه را در پيش گرفته است.
راه حل دوم:
روشـي است که مرحـوم علامه طباطبايي (ره) در تفسير الميزان پيموده و پيشنهاد مي نمـايد و آن توجـه به فقر ذاتي خود است. اگر انسان به مـرحله اي برسد که خـود را عين فقـر و وابستگي بـه خـدا بداند و خود را مالک هيچ چيز- حتي خود- نـداند ديگـر احساس غرور و خود بزرگ بيني نمي کند. توجه به فقـر و مسکنت و درمـاندگي خويش، ريشه کن کننده بسياري از رذايل اخـلاقي است؛ « يا ايها النّاس أَنتم الفقراء اِلي الله والله هوالغني الحميد »، همچنين در ادعيه اي که از معصـومين (ع) به دست ما رسيده است:
« اللّهم انّي أَتوسَّلُ اِليک بفقري إِليک »
راه حل سوم:
راه محبت و عشق است. اين راه توسط استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) در کتاب «جاذبه و دافعه علي (ع)»، پيشنهاد شده است. محبت به انسان کامل همچون اکسير و کيميايي است که مِس وجود انسان را به طلا تبديل مي کند.
به عنـوان مثـال اگـر مقـداري بُراده آهن بر روي خاک ريخته شده باشد، جمع نمودن آنها با دست، کار بسيار دشواري است؛ ولي يک راه ساده تر و سريع تر وجود دارد و آن اينکه انسان يک آهن ربايي را بردارد و با گرفتن آن بر سطح خاک، تمام براده هاي آهن را به سرعت جمع آوري کند.
نقش عشق و محبت به خداوند و انسان هاي کامل که همان اهل البيت (ع) هستند، دقيقاً مانند نقش آهن رباست که يک جا تمام رذايل اخلاقي را از باطن انسان مي زدايد. زيرا محبت چنين خاصيتي دارد که انسان را شبيه محبـوب و معشـوق مي سازد. اگر انسان به اهل البيت (ع) عشق بورزد سعي مي کنـد در رفتـار و کـردار، خـود را شبيـه آنها قرار دهد زيرا محبت، شباهت ساز است.
منبع :http://www.zahedan-tebyan.ir/main.asp?id=6359
|