انسان از مرگ تا برزخنعمت اله صالحى حاجى آبادى
( قسمت نود و یکم )
فصل چهارم : چيزهايى كه عذاب قبر را برطرف مى كند
( قسمت سیزدهم )
اعمالی که انسان را از عذاب مى رهاند
بعضى از اعمال هستند اگر انسان آن ها را در دنيا انجام دهد، در عالم برزخ و هنگام عذاب به فرياد او مى رسند و از عذاب نجاتش مى دهند. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آن ها را در شب معراج ديد و در صبح آن هنگامى كه از معراج برگشت براى مردم بيان فرمود. آن ها از اين قراراند.
عبدالله سمره مى گويد: روزى در خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بوديم ، آن حضرت فرمود: ديشب عجايبى و عذاب هاى گوناگونى كه امتم به آن ها مبتلا بودند را مشاهده كردم . ديدم اعمال نيك و پسنديده آن ها آمدند و آنان را از عذاب ها رهانيدند و نجات دادند.
عرض كرديم : يا رسول الله ! ديشب چه چيزهاى عجيبى مشاهده كرديد؟ آنها را براى ما بيان فرماييد. آن حضرت چنين شرح دادند :
نيكى به پدر و مادر
فرمود مردى از امت خود را ديدم (كه موقع جان دادن او بود) و ملك الموت براى قبض روح او آمده در اين بين ((نيكى )) به والدين او. آمد و ملك الموت را از قبض روحش منع كرد.
وضو
مردى از امتم را ديدم كه عذاب قبر، او را فرا گرفته بود پس ((وضوى )) (نيكويى كه در دنيا براى نماز و كارهاى ديگر گرفته بود) آمد و عذاب را از او بر طرف كرد.
ذكر خدا
مردى از امت خود را ديدم كه شياطين اطراف او را احاطه كرده بودند، و او در محاصره شياطين قرار داشت .
در اين ميان ((ذكرهاى )) او كه در دنيا گفته و خدا را با آن ها خوانده بود آمدند و او را از بين شياطين نجات دادند و آزادش كردند.
نماز
مردى از امتم را ديدم كه ملائكه عذاب او را بر گرفته (عذاب و شكنجه مى كردند). ((نماز صحيح )) او آمد و ملائكه را از عذاب كردن او منع كرد.
در حديثى وارد شده است كه حضرت صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: وقتى ميت را دفن كردند نماز او به صورت شخصى نورانى داخل قبر رفيق و مونس او مى شود، ترس و سختى هاى عالم برزخ را از او دفع مى كند.(245)
روزه
مردى از امتم را ديدم كه در اثر تشنگى زبانش از دهانش بيرون آمده بود و هر وقت مى خواست وارد حوض شود و آب بياشامد او را مى راندند و دور مى كردند. سپس ((روزه )) ماه مبارك رمضان آمد و او را سير آب نمود و از تشنگى نجاتش داد.
غسل جنايت
مردى از امتم را ديدم در حالى كه پيامبران حلقه حلقه دور هم نشسته بودند مى خواست در ميان آن ها داخل شود ولى آنان او را مى راندند و طرد مى كردند. پس ((غسل جنابت )) او آمد دست او را گرفت و پهلوى من نشانيد (و از حيرانى و سرگردانى نجاتش داد.)
حج و عمره
مردى را ديدم كه تاريكى اطراف او را گرفته و در ميان آن غرق شده بود (و نورى را مشاهده نمى كرد كه راه را به وسيله آن پيدا كند). ناگهان ((حج و عمره )) او آمدند و او را از ظلمت و تاريكى خارج كردند و داخل درياهاى نور كردند.
حج
صله رحم
مردى از امتم را ديدم كه با همه مردم تكلم مى كرد ولى هيچ كس او را تحويل نمى گرفت و با او صحبت نمى كرد. پس ((صله رحمى )) كه در دنيا انجام داده بود آمد و با فرياد گفت : اى مؤ منان ! با او حرف بزنيد و گفتگو كنيد؛ زيرا او از كسانى است كه در دنيا ((صله رحم )) مى كرد و بديدن اقوام و نزديكان خود مى رفت و از آنان دل جويى مى نمود. پس از آن ، مؤ منان با او تكلم كردند و با هم مصافحه نمودند و جزو آنان قرار گرفت .
صدقه
مردى از امتم را ديدم كه شعله و حرارت آتش به او نزديك مى شد، آن مرد با دست صورت خود را مى گرفت كه آتش و حرارت او را اذيت نكند. در اين بين ((صدقه هايى )) كه در دنيا داده بود آمدند، سايه اى بر سرش و حجابى در مقابل صورتش شدند.
امر به معروف
مردى از امتم را ديدم كه شعله ها و زبانيه هاى آتش او را فرا گرفته و از هر طرف به او حمله ور بود. در اين ميان ((امر به معروف و نهى از منكرى )) كه در دنيا كرده بود آمدند و او را از ميان شعله هاى آتش خلاص كردند و در ميان ملائكه رحمه قرارش دادند.
حسن خلق
مردى از امتم را ديدم كه بر روى دو زانوى خود قرار گرفته بود و بين او و رحمت خدا حجابى قرار داشت . پس اخلاق نيكوى او آمد، دست او را گرفت و داخل در ((رحمت )) خدا قرار داد.
خوف از خدا
شخصى را ديدم كه پرونده اعمالش از طرف چپش سرازير بود، ناگهان ترس و خوف از خدا پیش آمد و آن پرونده عمل را گرفت و در طرف راست او قرار داد.
سبقت در كار خير
كسى از امتم را ديدم كه ميزان اعمالش سبك بود. در اين هنگام كارهاى خوبى كه به آن ها سبقت گرفته بود آمدند و در ميزان اعمالش قرار گرفتند و ميزانش سنگين شد.
اميد داشتن به خدا
مردى را ديدم كه در كنار جهنم قرار داشت و نزديك بود داخل آتش افتد. در اين حال اميد به خدا داشتنش آمد او را گرفت و از پرتگاه جهنم نجاتش داد.
گريه از ترس خدا
مردى را ديدم كه او را داخل آتش پرت كردند. ناگهان ((گريه )) و اشكى كه از ترس خدا ريخته بود، آمد او را گرفت و از آتش بيرون آورد و داخل بهشتش كرد.
حسن ظن به خدا
مردى از امتم را ديدم كه بر روى پل صراط مى لرزيد، مانند لرزيدن شاخه درخت خرما در روزى كه باد سختى مى وزد. پس ((حسن ظنى )) كه به خدا داشت آمد و او را از ((لرزيدن )) باز داشت و از صراط گذراند و داخل بهشتش گردانيد.
صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
مردى از امتم را ديدم كه بر روى صراط گاهى مى نشست و گاهى دو زانو مى رفت ، گاهى خود را آويزان مى كرد و گاهى با دست و پا راه مى رفت . در اين بين ((صلوات )) فرستادن او بر من آمده او را گرفت و بر روى دو پاى خود قرارش داد و از صراط گذشت و به آسانى داخل بهشت شد.
شهادت به يگانى خدا
مردى از از امتم را ديدم كه بر در بهشت رسيده بود. هر وقت مى خواست داخل آن شود در را قفل مى كردند و او پشت در مى ماند، ناگهان شهادت به ((لا اله الا الله )) او آمد و در را باز كرد و او را داخل بهشت نمود.(246)
پىنوشتها :
245-لئالى الاخبار، ج 4، ص 6.
246-لئالى ، ج 5، ص 107، و دار السلام ، ج 1، ص 53.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh |