انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
( قسمت یکصد و ششم )
فصل پنجم : عذاب هاى برزخى مجرمان
( قسمت چهاردهم )
عذاب برزخى فراموش كنندگان قرآن
جدا شدن و فراموش نمودن و عمل نكردن به قرآن ، در عالم برزخ و هم چنين در قيامت مجازات دارد. رواياتى در اين باره نقل شده از جمله :روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
شب گذشته دو نفر پيش من آمدند و گفتند: يا رسول الله ! با ما بيا، من هم با ايشان به راه افتادم تا به سرزمين مقدسى رسيديم . در آن جا مشاهده كرديم شخصى خوابيده و ديگرى بالاى سرش ايستاده و سر او را بر سنگ بزرگى مى زند به طورى كه سر او شكسته مى شود. بعد از آن ، سنگ را به طرف ديگر مى غلطانند و صبر مى كنند تا سر آن شخص سالم شود باز سر او را بر سنگ مى زند تا شكسته شود و اين كار دائما تكرار مى شد.
گفتم : ((سبحان الله ))! اين كيست و عمل او چه بوده است ؟
گفتند: اين مرد كسى است كه قرآن را فرا گرفته و بعد توجهى به آن نكرده تا آن چه را فرا گرفته بود فراموش كرده است نه آن را قرائت مى كند و نه به دستورانش عمل مى نمايد و آن را تنها گذاشته است . اين كسى است كه نماز را كوچك مى شمارد و به آن اهميت نمى دهد و دائما موقع نماز خواب بوده است . اين مجازات براى او تا روز قيامت ادامه دارد.(300)
عذاب برزخى ربا خواران
يكى از گناهان كبيره كه آيات و روايات تكان دهنده اى درباره آن نازل شده است ، رباخوارى مى باشد.
قرآن در مذمت آنان مى فرمايد:) ((كسانى كه ربا مى خوردند در قيامت مانند جن زدگان و ديوانگان كه تعادل خود را از دست داده اند مى باشند.) (301)
و نيز مى فرمايد: ((اگر رباخواران آن را ترك نكنند بايد بدانند كه با خدا و رسول به جنگ برخاسته اند.))(302)
و رواياتى كه در اين باره وارد شده است نيز تكان دهنده و خطرناك مى باشد. از جمله آنها.حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
((خداوند رباخوار و ربادهنده و فروشنده و خريدار و نويسنده و دو شاهد آن را لعنت کرده است .))(303)
و نيز آن حضرت فرمود: ((هر كس ربا بخورد، خداوند شكم او را به همان اندازه كه ربا خورده است پر از آتش جهنم مى كند.))(304)
و فرمود: ((يا على ! ربا هفتاد جزء است ، آسان ترينش مانند آن است كه مردى در خانه كعبه با مادر خود زنا كند. يا على ! يك درهم ربا گناهش بزرگ تر است از هفتاد زنا كه همه آن ها در خانه كعبه به محارم انجام گرفته باشد.))(305)
عذاب برزخى رباخوار هم كه در روايت آمده است از اين قرار است .حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
شبى دو نفر پيش من آمدند و گفتند: برخيز، برخاستم و با ايشان رفتيم تا در سرزمين مقدسى به نهرى رسيديم كه آب آن قرمز بود و رنگ خون داشت . ديديم در كنار آن ، ديديم در كنار آن ، مردى ايستاده و اطراف او سنگهاى زيادى بود. اين شخص در نهر خون شنا مى كرد و بيرون مى آمد و در كنار سنگ ها قرار مى گرفت و يكى از آن ها را بر مى داشت و داخل دهان خود مى گذاشت و مى بلعيد. باز داخل نهر خون مى شد و كار خود را از اول شروع مى كرد. از آن دو نفر پرسيدم : اين شخص كيست و چه كاره بوده است ؟ عمل او در دنيا چه بوده است و چرا چنين مى كند؟ گفتند: او مردى رباخوار بوده است كه مال مردم را به وسله ربا و بدون زحمت ، از دست آنان مى گرفت و صاحب مى شد. او به همين حال خواهد بود تا روز قيامت كه به جزاى اصلى خود برسد.
عذاب برزخى دنيا پرستان
روزى حضرت عيسى عليه السلام با حواريون و دوستان خود در بيابان عبور مى كردند تا به يك آبادى ويران شده اى رسيدند كه تمام مردم و پرنده ها و جانوران آن مرده بودند. حضرت عيسى عليه السلام به حواريون فرمود: همه اينها بر اثر عذاب عمومى و خشم الهى به هلاكت رسيده اند؛ زيرا اگر به مرگ طبيعى به تدريج مرده بودند، يك ديگر را به خاك مى سپردند.
حواريون عرض كردند: اى روح الله ! از خدا بخواه اين ها را زنده كند تا از آنها بپرسيم به سبب چه كارى گرفتار مجازات الهى شده اند تا ما از آن دورى كنيم ؟ حضرت عيسى عليه السلام از خدا خواست كه آن ها را زنده كند. به او وحى شد: آنان را صدا بزن تا جوابت را بدهند و شما از كارهاى خودشان خبردار كنند.عيسى عليه السلام شبانه بر بالاى تپه اى رفت و فرمود:
((اى مردم اين ديار))! يك نفر از ميان آن ها جواب داد: ((بلى اى روح الله ! و كلمه او.))
فرمود: واى بر تو، مگر كردار شما چه بوده است كه اين گونه گرفتار عذاب شده ايد؟ عرض كرد: ما چند عمل زشت در دنيا انجام مى داديم . 1- طاغوت را مى پرستيديم . 2- دنيا را دوست داشتيم . 3- آرزوهاى طولانى و دراز داشتيم . 4- در سرگرمى ها و بازى هاى دنيا فرو رفته و از خدا غافل بوديم .
فرمود: دوستى شما به دنيا تا چه اندازه بود؟ گفت : مانند علاقه كودك به مادرش .هرگاه دنيا به ما رو مى كرد شاد و خرسند بوديم و چون رو مى گردانيد، گريان و غمگين مى شديم .
حضرت عيسى عليه السلام فرمود: پرستش شما از طاغوت چگونه بود؟ عرض كرد: از افراد گناه كار پيروى مى كرديم و مطيع آنان بوديم .
فرمود: سرانجام كار شما به كجا انجاميد؟ عرض كرد: شب در حال عافيت خوابيديم ، و صبح خود را در ((هاويه )) ديديم . فرمود: هاويه چيست ؟ گفت : سجين است . فرمود: سجين چيست ؟ عرض كرد: كوهى از آتش گداخته مى باشد كه تا روز قيامت بر ما شعله ور است .
فرمود: به آنان چه گفتيد و آنان به شما چه گفتند؟ عرض كرد: گفتيم ، ما را به دنيا باز گردانيد تا در آن زهد ورزيم . آنان به ما گفتند: دروغ مى گوييد.
عيسى عليه السلام فرمود: واى بر شما! چرا از بين مردگان كسى غير از تو با من حرف نزد.
گفت : اى روح الله ! همه آنان با دهنه هاى آتشين ، مهار شده اند و به دست فرشتگان غضب الهى گرفتاراند. من در ميان آنان بودم ولى در عمل با آنها نبودم . وقتى عذاب آمد، مرا نيز گرفت . اكنون به تار مويى بر لبه دوزخ آويزان هستم و نمى دانم در آن واژگون مى شوم يا رهايى مى يابم ؟
عيسى عليه السلام به حواريون فرمود: اى دوستان خدا! خوردن نان خشك با نمك زبر و خوابيدن روى خاكها، بسيار بهتر است در صورتى كه همراه او عافيت دنيا و آخرت باشد.(306)
عذاب برزخى تندخويان
علماى شيعه معتقداند تمام اعمالى كه انسان در دنيا انجام مى دهد در قبر و عالم برزخ تجسم پيدا مى كنند و هم نشين انسان مى شوند. از جمله آنها تندخويى و بد اخلاقى است كه اگر تجسم پيدا كند به صورت سگ خواهد بود. لازم است داستانى كه يكى از علماى عامل نقل كرده و خود، در عالم رؤ يا آن را مشاهده نموده است را بيان كنيم .
مرحوم آيه الله ((مطهرى )) (ره ) از استاد بزرگ خود، مرحوم آقاى (ميرزا على آقا شيرازى ) كه يكى از زاهدان بزرگ و از اهل يقين زمان خود بوده نقل كرده است :
مى گويد: يك روز استادم در ضمن درس دادن در حالى كه دانه هاى اشكشان بر روى محاسن سفيدشان مى چكيد، اين خواب را نقل كرد و گفت :
در عالم خواب ديدم مرگم فرا رسيده است . مردن را همان طور كه براى ما توصيف كرده اند يافتم . خويشتن را جدا از بدن ديدم و ملاحظه كردم كه مردم بدن مرا براى دفن به سوى قبرستان حمل مى كنند و به آن جا مى برند.
مرا بردند به گورستان و آن جا دفن كردند و رفتند. در اين هنگام خود را تنها ديدم ، نگران شدم كه چه بر سرم خواهد آمد؟ و جه معامله با من انجام خواهد داد؟
ناگهان ديدم سگ سفيدى داخل قبرم شد. در فكر فرو رفتم كه اين حيوان كجا بوده است و چرا داخل قبر من شد؟ در همان حال حس كردم كه اين سگ ، صفت تند خويى و بد اخلاقى من بوده كه اين جا تجسم يافته و به سراغ من آمده است .
از اين قضيه خيلى ناراحت و مضطرب شدم . در حال اضطراب و نگرانى بودم كه ناگهان ديدم ، حضرت سيد الشهداء در قبرم تشريف آورد و به من فرمود: ناراحت مباش و غصه مخور، من آن را از تو جدا مى كنم .(307)
حضرت امير المؤ منين عليه السلام در رابطه با بد اخلاقى كردن فرمود: ((تند خويى و بد اخلاقى تجسم پيدا مى كند( و در قبر و عالم برزخ رفيق انسان مى شود) و بدترين رفيق همين است )). (308)
و نيز فرمود: ((وقتى انسان را داخل قبر مى گذارند و سر گور را مى پوشانند، وحشت سر تا پاى انسان را فرا مى گيرد.) هيچ وحشتى خطرناك تر از تندخويى نيست .)) (309)
طبق رواياتى كه از حضرت رسول اله عليه السلام وارد شده است : وقتى انسان بد اخلاق از دنيا مى رود در آتش برزخى قرار مى گيرد. (310) و من قيامت هم در طبقه هم در طبقه پائين جهنم به سر خواهد برد. (311)
عذاب برزخى رد كنندگان حاجات مسلمانان
يكى از برنامه هاى دينى و انسانى براى هر فرد مسلمان ، اين است كه حاجت برادر مسلمان خود را بر آورد و به فرياد او برسد.
اگر كسى قدرت داشته باشد كه حاجت مسلمانى را بر آورد و به گرفتارى او خاتمه دهد اما كوتاهى كند. خداوند او را، هم در قبر و برزخ و هم در قيامت عذاب مى كند. در حالى كه عذاب آخرتى براى او سخت تر و مشكل تر است .اسماعيل بن عمار صيفى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
اى اسماعيل ! هرگاه مسلمانى مشکلات مسلمان ديگرى را بر طرف نكند و به مشكلات او توجهى نكند و حاجت او را بر آورده ننمايد، بعد از آن كه از دنيا رفت و او را داخل قبر كردند. خداوند متعال اژدها و افعى هايى را بر او مسلط مى كند كه در قبر و عالم برزخ و تا قيامت ، انگشت ابهام او را نيش زنند (312).و بعد از آن كه از قبر خارج گرديد و داخل عرصات و قيامت شد. خداوند خودش حاكم است و اختيار به دست اوست . اگر بخواهد او را عفو مى كند و مى بخشيد و اگر بخواهد عذابش مى نمايد.(313)
نيز از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: اگر فردى از شيعيان ما بتواند حاجت و مشكل برادر مسلمان خود را بر آورد و كوتاهى نمايد. خداوند او را مبتلا مى كند به اين كه حاجت دشمنى از دشمنان ما را براى همين جهت ((در عالم قبر)) و تا روز قيامت او را عذاب مى كنند(314).
اما عذابى كه در آخرت براى افرادى كه قدرت داشته باشند مشكلى از مشكلات مسلمان را رفع نمايند و آن را حل نكنند آماده شده است از اين قرار است .فرات بن احنف از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
اگر مؤ منى قدرت و استطاعت داشته باشد كه خدمتى به برادران با ايمان خود كند و چيزى را كه آنان محتاجند به ايشان برساند ولى ممانعت نمايد و آن چيز را به آنان نرساند و خدمت خود را دريغ دارد. خداوند در قيامت او را بر مى انگيزد در حالى كه صورت او سياه و چشم هاى او زشت و ارزق و دست هاى او با غل و زنجير بر گردنش بسته شده است و منادى فرياد مى زند و او را معرفى مى نمايد به طورى كه اهل محشر همه او را مى شناسند(315).
منادى مى گويد: اين شخص كسى است كه به خدا و رسولش خيانت كرده (و حاجت مسلمانى را رد نموده و از چيزهايى كه او محتاج بوده ممانعت به عمل آورده ) است بعد از آن دستور مى دهد كه او را داخل آتش كنند.
پىنوشتها :
300-دارالسلام نورى ، ج 1، ص 51 و 52.
301-سوره بقره ، آيه 274.
302-سوره بقره ، آيه 278.
303-روضه المتقين ، ج 7، ص 273 و حكم الزاهر، ص 675.
304-بحار الانوار، ج 76، ص 364.
305-روضه المتقين ، ج 12، ص 238 و خصال صدوق ، ج 2، ص 583 حكم الزاهر، ص 676.
306-اصول كافى ، ج 2، ص 318.
307-عدل الهى ، ص 251، با كمى تغيير.
308-غرر الحكم .
309-غرر الحكم .
310-بحار الانوار، ج 71، ص 394.
311-بحار الانوار، ج 5، ص 93.
312-بحار الانوار، ج 75، ص 174 و ثواب الاعمال ، ص 222.
313-بحار الانوار، ج 75، ص 174.
314-ثواب الاعمال ، ص 223 و بحار الانوار، ج 75، ص 175.
315-محاسن برقى ، ص 100، و بحار الانوار، ج 75، ص 174.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh/marg_barzakh_saalehi-haajiaabaadi
|