انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
( قسمت نود و سوم )
فصل پنجم : عذاب هاى برزخى مجرمان
( قسمت اول )
مقدمه
تذكر اين مطلب است كه غير از امام معصوم تمام انسان ها مرتكب گناه مى شوند بعضى كم گناه مى كنند و بعضى زياد، بعضى از گناهان كبيره است ، و بعضى صغيره ، بعضى در همين دنيا قابل عفو و بخشش است و بعضى در آخرت ، كيفر گناهكاران گاهى موقت است و گاهى دائم . عذاب افراد مجرم و گناهكار در دو مرحله انجام مى گيرد، يك مرحله در عالم برزخ است و مرحله ديگر در قيامت . چون بحث در رابطه با عالم برزخ است از عذاب هاى آخرتى صرف نظر مى كنيم و به عذاب هاى مجرمان در عالم برزخ مى پردازيم . شايد براى جنايت كاران عبرتى باشد.
عذاب برزخى بعضى از افراد مجرم و گنهكار از اين قرار است :
عذاب برزخى قابيل
قابيل يكى از فرزندان آدم و اولين قاتل روى زمين است . او در برابر گناهانى كه انجام داده است هم در برزخ و هم در قيامت عذاب مى شود در اين جا يكى از عذاب هاى برزخى او را بيان مى كنم .
وارد شده است : روزى مردى وارد مجلس حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و سلم شد و اظهار وحشت كرد كه چيز عجيبى ديده ام . حضرت فرمود: چه ديده اى ؟ عرض كرد: زنم سخت مريض شد. گفتند: اگر از چاهى كه در ((برهوت )) است آب بياورى و او استفاده كند خوب مى شود (بعضى امراض جلدى با آب معدنى معالجه مى شوند و آن چاهى هم كه در آن جا بوده آب معدنى داشته است ).
با خودم مشك و قدحى برداشتم كه از قدح آب در مشك بريزم . در آن سرزمين رفتم صحراى وحشت ناكى را ديدم ، با اين كه خيلى ترسيدم ولى مقاومت كردم و براى آوردن آب در جستجوى چاه بودم . ناگهان از سمت بالا چيزى مانند زنجير صدا كرد و پائين آمد. وقتى توجه كردم ديدم شخصى مى گويد: مرا سيراب كن و هلاك شدم .
وقتى سر خود را بلند كردم كه قدح آب را به او بدهم ، ديدم مردى است كه زنجيرى به گردن او بسته است . وقتى خواستم آبش دهم او را به طرف بالا تا نزديك خورشيد كشاندند. دو مرتبه خواستم مشك را آب كنم ديدم پائين آمد و اظهار عطش مى كرد. خواستم ظرف آبى به او دهم باز او را به طرف بالا كشيدند و تا نزديك خورشيد بردند.
باز پائين آمد و آب خواست . هنوز آب را به او نداده بودم كه مرتبه سوم هم ، او را به طرف آسمان كشيدند. از اين قضيه ترسيدم و بعد از آن سر مشك را بستم و به او آب ندادم . اكنون خدمت شما آمدم ببينم آن مرد چه كسى بوده است و داستان او چيست ؟
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرموده : آن بدبخت قابيل بود كه برادرش هابيل را (به جهت زن يا خلافت و جانشينى پدر) گشت و او تا روز قيامت همين جا و به همين طريق در عذاب است تا در آخرت به جهنم و عذاب دائمى خود برسد.
قرآن مجيد، درباره آن جنايت كار بزرگ و بيدادگرى كه از نفس سركش و چموش او سرچشمه گرفته و عذاب وجدان و مجازات الهى و نام ننگين كه تا روز قيامت براى او باقى مانده است چنين مى فرمايد:
فطوعت له نفسه قتل اخيه فاصبح من الخاسرين (250)
((نفس سركش (قابيل ) تدريجا او را مصمم به كشتن برادر كرد، او را كشت و از زيانكاران شد)).
چه زيانى از اين بالاتر كه در سه زمان سه عذاب بر او وارد شود، يكى عذاب وجدان . دوم عذاب برزخى . سوم عذاب ها و مجازات هاى الهى كه از روز قيامت شروع مى شود و هيچ وقت تخفيف پيدا نمى كند و در حالى كه عذاب آخرتى او چندين برابر عذاب برزخى خواهد بود.
پىنوشتها :
250-سوره مائده ، آيه 30.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh |