ما، امام زمان و حق الناس …
محمد هادی بیات*
بیا، ای عزیز دلها بیا، ای هستی شیعیان بیا… / مرغ دلمان پر می زند برای آمدنت، بیا که دلهایمان را بدستت بسپاریم و جانهایمان را برای آرمانت فدا سازیم… / ای بهار هستی بیا …
اینها حرف دل همه ماست که اکثریت قریب به اتفاقمان بر این حرفها ایمان داریم ولی آیا فقط اعتقاد به گفتن بعضی حرفاست.آیا لازم نیست در فلسفه وجودی و خواست واقعی منجی از ما بعنوان شیعیان تفکر کنیم؟
آیا همین که جشن بگیریم کفایت می کند که یک شیعه و منتظر واقعی باشیم؟
و اکنون چند سوال:
به نظر شما امام زمان با اسراف و چراغانی می آید و اصولا اگر بیاید برای این ندانم کاری هایمان در محضر حضرتش توجیهی داریم و شامل توبیخ قرار نخواهیم گرفت؟
آیا امام زمان راضی است ما با به زحمت انداختن انسانی شادیمان را در جشن میلاد نشان دهیم چه برسد به اینکه انسان هایی را بواسطه ندانم کاریمان به دردسر بیاندازیم؟
آیا با این رفتار غیر مسئولانه شادی واقعی شیعیان حقیقی را از میلاد موعود و نهایت آروزی حق طلبان و آزادیخواهان و جویندگان عدالت میتوانیم نمایش دهیم؟
آیا لازم نیست در کنار این همه مراسم جشن و شادی، کمی همه به مسئولیت شیعه بودن خودمان فکر کنیم؟ اینکه وظیفه ما در قبال منجی چیست؟
اینکه اگر یک میدان یا حتی یک شهر را چراغانی کنیم مسئولیت شیعه و منتظر بودن از ما صلب می شود؟
آیا جشن و شادی با در نظر گرفتن و رعایت حقوق دیگران و رعایت و اصلاح الگوی مصرف امکانپذیر نیست؟
چه آموزشی از طرف دستگاههای متولی تبلیغات مذهبی تا کنون در این زمینه صورت گرفته است؟
با خودمان فکر می کنیم کسی که در این کمبود برق برای نشان دادن شادی اش از چراغانی استفاده کند و متوجه نباشد با این کار چه خانواده هایی را از داشتن نعمت برق محروم می سازد چگونه می تواند ادعا کند می تواند برای فردایی که محتمل است ادعا کند یار و سرباز منجی بشریت از رنج و محنت و نادانی و تباهی خواهد بود؟
برای لحظه ای می اندیشیم که چرا باید جشن نیمه شعبان باید خواب را از همسایگان بگیرد و چرا باید پخش نذری گره ترافیکی سر راه عابران ایجاد کند؟
مگر نه این است که برای هر تهذیبی باید از خود شروع کرد؟
کسی که مفهوم حق الناس را درک نکرده باشد چگونه میتواند شیرینی تهذیب و حضور قلب را آنگونه که شایسته یک شیعه واقعی است درک کند؟
مگر نه اینست که باریتعالی آنقدر که به حق الناس توجه مان را جلب فرموده به حق الله توصیه ننموده؟
در خیابان قدم می زنیم و چراغانی ها را می بینیم و از طرفی بیاد می آوریم خانواده ای در این ابتدای شب کنار هم نشسته اند که برق می رود و اولین چیزی که به ذهن اعضای خانواده متبادر خواهد شد رنجی است که بواسطه رفتار غیر مسئولانه بعضی از منسوبان به این جشنها و مراسمات مذهبی در کانون گرم خانوده بوجود آمده است.
به سرنشینان خودرویی نگاه می کنیم که ناچارند در ترافیکی که ناشی از انتخاب بد جایگاه پخش شربت و شیرینی نذری است در این هوای گرم و طاقت فرسا صبر کنند تا پس از مدت زمانی معطلی به کندی در مسیر خود قرار گیرند.
و چقدر نازیباست برای شیعه و منتظر واقعی که شهر و محله و خیابان محل زندگی اش را با زباله های جشن اعم از لیوان یکبار مصرف شربت جشن و ظرف غذای نذری و پلاستیک آجیل مشکل گشایی آلوده کند که رسالت وجودی اش چیز دیگری است.
در طرف دیگر خیابان صدای ناهنجار یک موزیک بسیار تحریک کننده را می شنویم که دل و دست و کمر!! هر شنونده ای را به وجد در می آورد و جوانان اطراف میز شیرینی و اسپند و اسپیکر ناخواسته در حال حرکتهای موزون هستند و دقت می کنی صدای خواننده در میان موزیک بلند می گوید: ”من یه پرنده ام، آرزو دارم، تو یارم باشی…!!” و حتی بعضی جاها می شونی صدای یکی از خواننده های آنطرف آبی را که می خواند: ”خوشگلا باید برقصن…!!!”
به معابر و برخی جشنها که نگاه می کنیم چیزی جز موزیک جاز و اختلاط پسر و دختر ها با تیپهای آنچنانی نمی بینیم که متاسفانه زیر پرچم مقدس امام زمان و به نام جشن موعود بشریت، برای شیاطین و دشمنان بشریت کام فراهم می شود.
اگر همین چند صدم درصد نام جشن مذهبی و یک در هزار فاکتور مذهبی این جشن ها نباشد دیگر چه فرقی بین این تجمعات با یک پارتی مختلط وجود دارد؟
و بقول دوستی که می گفت ”با این تضییع حق الناس و مردم آزاری و موزیک تند و تحریک کننده و اختلاط پسر و دختر حتما هم باید دست به دعا برداریم که آقا بیا!!! ”
کم نیستند مواردی از این دست که بواسطه مراسمات مذهبی مشکلات عدیده برای شهروندان ایجاد کرده و می کنند و صد البته شکی نیست عده زیادی از ما ایرانیان و شیعیان درک میکنیم اهمیت تبلیغ اینگونه ظواهر دینی را اما اگر حتی یک خانواده هم بواسطه اینگونه رفتارها و ندانم کاری ها نسبت به اعتقادات بد بین شود چه کسی مسئولیت آنرا خواهد پذیرفت؟
مگر جشن فقط به نور افشانی و چراغانی و سد معبر و ایجاد سروصدای مزاحم و چشم چرانی و گناه باید ختم شود؟
مگر نه اینست که بزرگ مرد عالم بشریت، مولای جوانمردان فرموده ”عید همان روزی است که امروزت از دیروزت بهتر باشد“ ؟
و مگر نه اینکه بهتر بودن را ابتدا در کیفیت بالای زندگی باید جست و جو کرد و اولین عامل مهم در این کیفیت دانایی محوری است؟
و متاسفانه امروز کمتر شاهد برپایی مراسماتی هستیم که دانایی محوری را هدف اصلی برنامه خود قرار داده اند…
جدا چند نفر از منبری های فرهیخته تا بحال این موارد را نقل و نقد کرده اند؟
چند مسئول و روحانی مسئولیت پذیر بساط امر به معروف درست را در این زمینه راه انداخته اند؟
چند مداح و مولودی خوان در شعرهایشان جایی برای تذکر اینگونه موارد گذاشته اند؟
چند مسئول بجای تکیه بر آمارهای کمی از اینگونه برنامه ها که ذاتا کیفی هستند، اینگونه ارزشهای کیفی را در جامعه تبلیغ کرده اند؟در حرف همه توانمندیم ولی در عمل هم آیا اینگونه است؟
با اینکه فراگیر شدن اینگونه فعالیتها در بین جوانان و اقشار مختلف اجتماعی و شهروندی که در جای خود بسیار با ارزش و در مواردی تاثیر گذار است می طلبد که متولیان فرهنگ و جامعه از این نکته نیز غافل نباشند که سوق دادن مراسمات مذهبی به سمت و سوی آگاه کردن جامعه ، آنرا در برابر آسیبهای محتمل بیمه خواهد کرد.
ایمان با شور ایجاد نمی شود بلکه با شعور میتوان پایه ریزی اش کرد. آتشی که بواسطه شور در دل و جان روشن می شود به همان زودی که ایجاد می شود خاموش می گردد اما جرقه ای که شعور دارد تا قرنها باعث جلوگیری از گمراهی خواهد شد.
ای کاش روزی فرا می رسید که مسئولین بجای شمردن پرچم ها و مراسمات و جشنهای شعبانیه و آمار دادن در مطبوعات و خبرگزاری ها، یک مراسم برگزار می کردند که نتیجه آن مسئولیت پذیری مدیران استان و نظام بود.
ای کاش رنج های مردم را به مسئولین نشان می دادند و وظیفه مسئولین نسبت به مردم را به ایشان یادآور می شدند.
ای کاش حقوق واقعی مردم نسبت به مسئولین و مسئولین نسبت به مردم را تبیین می کردند و آن روز چقدر لذت بخش تر بود شرکت در مراسم جشنی که به پای قدمهای گل نرگس گلاب و نقل بیفشانیم.
به امید آن روز…
*مدیر مسئول مرکزی دیلی
منبع : http://www.shia-online.ir/article.asp?id=13106 |