نامه هاي خط خطی
نویسنده : خانم دکترعرفان نظر آهاری
( هفته چهل و چهارم )
بر مردم به خاطر نعمتی که خدا از فضل خویش به آنان ارزانی داشته ، حسد می بردند . نساء/ 54
همیشه هستند آدمهایی که چیزهایی بیشتر از ما داشته باشند و همیشه دلیلی وجود دارد که باعث حسادت ما بشود .
وقتی حسود می شویم ، بدجنس هم می شویم و دلمان می خواهد چیزهای بهتری را که یک نفر دیگر دارد، از او بگیرند و به ما بدهند .
ولی چون چنین چیزی اصلاً شدنی نیست، ما از آن آدم بدمان می آید .
شاید هم متنفر بشویم و دلمان را پر می کنیم از نفرین و دعا های بد .
آن وقت هی لجمان می گیرد؛ هی حرص می خوریم و هی عذاب می کشیم .
شاید این هم از کلک های شیطان است که آدم را به جان خودش می اندازد .
انگار آدم با دست خودش، خودش را آتش می زند .
وقتی حسودی می کنیم کبریت می زنیم به روحمان .
می سوزیم تا همه ی زحمت هایی را که برای شاختن آن کشیده ایم، دود بشود و برود هوا .
واقعاً که ...
مگر ما با خودمان دشمنیم !
مگر همه چیز مال تو نیست ؟
مگر همه ی آدم ها بنده های تو نیستند ؟
مگر تو همه را دوست نداری و با همه بخشنده نیستی ؟
پس چرا ما گاهی به بخشندگی های تو حسودی می کنیم ؟
این خیلی بد است .
اینکه تحمل نداریم هیچ کس، هیچ چیزی بهتر و بیشتر از ما نداشته باشد .
خدایا! نگذار این جوری باشد .
پاک کنت را بردار و هر جای دلم ذره ای حسودی دیدی زود پاکش کن .
چرا بعضی چشم دیدن خوشیختی دیگران را ندارند ؟
چرا در ضرب المثل ها گفته اند :
« حسود هرگز نیاسود . »
آیا تو هم بعضی وقتها حسود می شوی ؟
( ادامه دارد )
منبع : کتاب نامه هاي خط خطی
|