نامه هاي خط خطی
نویسنده : خانم دکتر عرفان نظر آهاری
( هفته سی و سوم)
خدایا!
مدتهاست به شیطان فکر می کنم و اینکه چطوری می آید و لای زندگی آدمها می لولد.
او به همه چیز و همه جا کار دارد و اگر کوچکترین فرصتی پیدا کند،حتما یک خرابکاری بزرگ می کند.
دیروز در سوره ی بقره خواندم که گفته ای :
( او شما را به بدی و زشتی فرمان می دهد و می خواهد که درباره ی خدا چیزهایی بگویید که بدان آگاه نیستید . )
راستی من خیلی وقتها متوجه نمی شوم که او چه جوری فرمان می دهد.
او خیلی مرموز است.
حدس می زنم او اول با آدمها دوست می شود و بعد کاری می کند که آدمها بدون اینکه اصلا حواسشان باشد،به
حرفهای او گوش بدهند.
گاهی از شیطان می ترسم.
گاهی از او متنفر می شوم.
گاهی از او لجم می گیرد.
گاهی هم تصمیم می گیرم ندیده اش بگیرم.
بعضی وقتها هم دلم میخواهد طوری اذیتش کنم که برود و دست از سر هرچی آدم است بردارد.
اما بیشتر وقتها از خودم می پرسم:
این شیطان راستی راستی چه جور موجودی است؟
از کجا پیدایش شده؟
چه کاره است و توی این دنیا چه کار می کند؟
آمده فقط آدمها را از راه به در کند؟
آمده تا جاده ی جهنم را برای ما صاف کند؟
خدایا!
کاشکی این یکی را دیگر خلق نمی کردی.
اگر شیطان نبود،شاید گناهکاری هم نبود.
شاید آن وقت همه چیز رو به راه بود .
آیا هیچ وقت به شیطان فکر کرده ای؟
آیا تا به حال پیش آمده حضورش را احساس کنی؟
کی ، کجا ، چه جوری ؟
آیا تا به حال به حرفهایش گوش داده ای و به دستورهایش عمل کرده ای؟
( ادامه دارد )
منبع : کتاب نامه هاي خط خطی |