انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
مرگ و حضور پيامبر و على
از جمله كسانى كه موقع جان دادن انسان ، به بالين او حاضر مى شوند، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اميرالمؤ منين عليه السلام و فرزندانشان مى باشند.
حاضر شدن ((پيامبر و على )) به بالين محتضر به اين جهت است كه بر كارهاى او شهادت دهند و او را به ((فرشته مرگ )) معرفى كنند. اگر محتضر از اولياء الله و دوستان و شيعيان اميرالمؤ منين باشد سفارش او را به ((ملك الموت )) مى كنند و مى گويند: اى ((گيرنده جان ها)) ملاحظه حال اين محتضر را بكن ؛ زيرا او از دوستان و شيعيان ما مى باشد. ((ملك الموت )) هم ، با كمال مهر و محبت و به آسانى جان او را از بدنش بيرون مى آورد. بعد از مرگ در پيشانى آن مؤ من نوشته مى شود اين شخص از دوستان و شيعيان على و اولادش مى باشد.
اما اگر انسان در حال مرگ ، از منافقان و دشمنان پيامبر اسلام و اميرالمؤ منين باشد. به ((ملك الموت )) مى گويند: اين شخص از دشمنان ما خانواده بوده و در دنيا ارتباطى با ما نداشته است . هر جور صلاح مى دانى با او رفتار نما و قبض روحش كن . ((فرشته مرگ )) هم ، با شدت و سختى جان او را از بدنش به بيرون مى كشد. بعد از مرگ هم ، در پيشانى او نوشته مى شود. اين شخص منافق است يا كافر. رواياتى در اين باره آمده است .
1 - حضرت على عليه السلام فرمود: هيچ كس نيست كه مرگش فرا رسد مگر آن كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام همگى (با بدن مثالى ) نزد او مجسم و حاضر مى شوند به طورى كه آنان را مى بينند. اگر محتضر از مؤ منان باشد، وقتى ايشان را مى بيند به آنان علاقه پيدا مى كند و عشق مى ورزد. و اگر از مؤ منان نباشد هنگام مشاهده ايشان آنان را دشمن مى دارد و به ديدار آنان علاقه ندارد.(72)
2 - ابى حمزه ثمالى مى گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : هنگام مرگ ، ((فرشتگان )) با ما چه رفتارى دارند. فرمود: آيا مى خواهى ترا به چيزى بشارت دهم كه خوشحال شوى ؟ گفتم : آرى ، فرمود: هنگامى كه روح شخص مؤ من به گلويش رسد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرالمؤ منين عليه السلام نزد او حاضر مى شوند و در بالينش قرار مى گيرند.
حضرت رسول صلى الله عليه و آله به او خطاب مى كند و مى فرمايد: آيا مرا مى شناسى ؟ من رسول خدا هستم . آنچه در پيش رو دارى از آنچه ترك مى كنى براى تو بهتر است . اى ((روح پاك )) به سوى رضوان و رضايت و خشنودى خدا خارج شو. اميرالمؤ منين هم همين جملات را مى فرمايد.(73)
3 - در حديث ديگرى آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: هرگاه دوستى از دوستان ما در سكوت مرگ قرار گرفت . رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرالمؤ منين عليه السلام و امام حسن و امام حسين عليهم السلام نزدش حاضر مى شوند به طورى كه او ايشان رامى بيند و آن بزرگواران او را به بهشت و رضوان بشارت مى دهند. و اگر محتضر از دشمنان ايشان باشد هنگام ملاقات ، از ديدن آنان كراهت دارد و نمى خواهد كه با او روبه رو شوند.(74)
4 - امام صادق عليه السلام فرمود: دوستان و طرفداران اميرالمؤ منين عليه السلام در سه موضع آن حضرت را مى بينند به طورى كه از ديدن او شادمان مى شوند. 1 - هنگام جان دادن . 2 - نزد پل صراط يا هنگام عبور از آن . 3 - در كنار حوض كوثر.(75)
5 - اميرالمؤ منين عليه السلام در جواب يكى از شيعيان واقعى و اصحاب باوفايش به نام ((حارث بن اعور همدانى )) فرمود: اى حارث همدانى ! بدان ، هر كس از مؤ منان و منافقان كه بميرد مرا مى بيند.(76)
6 - نيز حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: يا على ! دوستان و شيعيان تو در سه مكان وقتى ترا ببينند خوشحال مى شوند.
1 - هنگامى كه روح از بدن آنان خارج مى شود و تو شاهد بر ايشان باشى .
2 - هنگام سؤ ال نكير و منكر در قبر در حالى كه تو آنان را تلقين مى كنى .
3 - هنگامى كه وارد بر خدا مى شوند (و در كنار پل صراط) در حالى كه تو آنان را مى شناسى .(77)
سه روايت آخر گوياى اين است كه فقط اميرالمؤ منين عليه السلام موقع جان دادن به بالين محتضر حاضر مى شود. ولى از احاديث ديگرى كه در ((بحارالانوار)) آمده است : به دست مى آيد كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و بقيه ائمه معصوم و حتى فاطمه زهرا عليهاالسلام كنار محتضر حاضر مى شوند.
خوشا بحال كسانى كه در دنيا اعمال شايسته اى انجام دادند و به دستورات پيامبر و ائمه معصوم عليهم السلام عمل كرده اند و هنگام مرگ ، آن بزرگواران را در كنار خود مى ببنند و با خشنودى و خرمى چشم از اين جهان فرو مى بندند.
و آنان تا وقتى در دنيا به سر مى برند زبان حالشان چنين بوده است .
اى كه گفتى : فمن يمت يرنى
جان فداى كلام شيرينت
كاش روزى هزار مرتبه من
مردمى تا بديدمى رويت
پىنوشتها :
72-من لايحضره الفقيه ، چهار جلدى ، ج 1، ص 189.
73-تفسير عياشى ، بحارالانوار، ج 6، ص 178، حديث 6.
74-تفسير قمى ، بحارالانوار، ج 6، ص 180.
75-من لايحضره الفقيه ، چهار جلدى ها، ج 1، ص 191. روضة المتقين ، ج 1، ص 356.
76-بحار الانوار، ج 6، ص 181.
77-بحارالانوار، ج 6، ص 200 نقل از مشارق الانوار.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh |