به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » روزی که انسان دنبال راه فرار میگردد !!
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 388 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 
روزی که انسان دنبال راه فرار میگردد !!

سورهقیامت آیات  5 الی 15

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ  *  بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ * يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ * فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ * وَ خَسَفَ الْقَمَرُ * وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ * يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ * کَلاَّ لا وَزَرَ * إِلى رَبِّکَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ * يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ * بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ *

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر *(انسان شک در معاد ندارد)بلکه او مي‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه کند. * (از اين رو) مي‏پرسد: «قيامت کي خواهد بود»؟! * (بگو:) در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش درآيد، * و ماه بي‏نور گردد، * و خورشيد و ماه يک جا جمع شوند، * آن روز انسان مي‏گويد: «راه فرار کجاست؟!» *  آن روز قرارگاه نهايي تنها به سوي پروردگار تو است؛ * و در آن روز انسان را از تمام کارهايي که از پيش يا پس فرستاده آگاه مي‏کنند. * بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است، * هر چند (در ظاهر) براي خود عذرهايي بتراشد. *

تفسیر المیزان  :

بيان اين سوره پيرامون مساءله قيامت کبري دور مي زند، نخست از وقوع روز قيامت خبر مي دهد، و در مرحله دوم آن روز را يکبار با ذکر چند نشانه، و بار ديگر با اجمالي از سرگذشت انسان در آن روز توصيف مي کند، و خبر مي دهد که اولين قدم در سير به سوي قيامت مرگ است، و در مرحله سوم سوره را با استدلال بر قدرت خداي تعالي بر اعاده عالم ختم نموده، اثبات مي کند همانطور که خداي تعالي بر خلقت نخستين عالم قادر بود همچنين بر خلقت بار دوم آن، که همان قيامت است قادر است و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مکه نازل شده است.

بل يريد الانسان ليفجر امامه

راغب گفته کلمه (فجر) به معناي انفجار و شکاف وسيع برداشتن است، آنگاه مي گويد: گناه را هم بدان جهت فجور ناميدند که باعث شکافته شدن و دريده شدن حرمت ديانت است، مي گوييم: فلاني مرتکب فجور شد، و يا او فاجر است، و ايشان فجار و فجره اند.

و کلمه (امام) ظرف مکان است، که به عنوان استعاره در زمان آينده استعمال مي شود، و منظور از اينکه فرمود: انسان، فجور امام خود را مي خواهد، اين است که مي خواهد در آينده عمرش جلوش شکافته و باز باشد و هر فجوري خواست مرتکب شود.

آزادي طلبي انسان براي انجام هر کار دلخواه، انگيزه تکذيب قيامت و پرسش انکارآميزاز زمان آن استو جمله (ليفجر امامه) تعليلي است که در جاي معلل خود که همان تکذيب قيامت و زنده شدن بعد از مرگ باشد نشسته، و کلمه (بل) اعراض از اين پندار و گمان است که بعث و احيايي بعد از موت نباشد.

مي فرمايد: نه، او گمان نمي کند که ما استخوانهايش را جمع نمي کنيم، بلکه مي خواهد مساءله بعث را تکذيب کند تا به اين وسيله پيش روي خود را در مدت عمرش باز کند، چون وقتي بعث و قيامتي نباشد، انسان چه داعي دارد با قيد و بند تقوي و ايمان دست و پاي خود را ببندد.

اين آن معنايي است که سياق آيه به آيه مي دهد، و مفسرين وجوه ديگري در معناي آيه گفته اند، که هم از فهم بدور است، و هم با سياق سازگاري ندارد، و لذا از نقل آنها صرفنظر کرديم.

در آيه شريفه مي توانست به ضمير انسان اکتفا کند و بفرمايد: (بل يريد ان يفجر امامه - بلکه او مي خواهد آزاد باشد)، ولي کلمه (انسان) را آورد، تا در توبيخ و سرکوبي او مبالغه کرده باشد، و به همين منظور اين کلمه را در اين آيه و آيات بعد از آن، چهار بار تکرار کرد.

يسئل ايان يوم القيمه

از ظاهر اين آيه بر مي آيد که بيان جمله (بل يريد الانسان ليفجر امامه) باشد، در نتيجه مي فهماند بيهوده نگفتيم (بل يريد الانسان...)، بلکه از سؤال او يعني (ايان يوم القيامه) اين معنا پيداست، و نيز پيداست که سوالش سؤال تکذيب است، مي خواهد بگويد اصلا روز قيامتي نيست، نه اينکه به آن ايمان داشته باشد و بخواهد از تاريخ وقوعش آگاه شود، چون اگر انسانسر تکذيب نداشته باشد، وقتي به سوي ايمان و تقوي دعوت مي شود، و به چنين خبر عظيمي تهديد مي گردد، و آيات بينات و ادله قاطعه هم بر صحت آن دعوت و آن تهديد دلالت مي کند، بايد از چنان خطري بر حذر شود و خود را به ايمان و تقوي مجهز نموده، آماده لقاي آن روز گردد، حال چه اينکه آن روز نزديک باشد و چه دور، براي اينکه هر آنچه آمدني و شدني است نزديک است، ديگر معنا ندارد بپرسد قيامت چه وقت قيام مي کند، پس اين سؤال جز به انگيزه تکذيب و استهزا نمي تواند باشد.

فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر

در اين آيه چند نشانه از نشانه هاي قيامت ذکر شده، منظور از (برق بصر) تحير چشم در ديدن و دهشت زدگي آن است، و منظور از (خسوف قمر) بي نور شدن آن است.

يقول الانسان يومئذ اين المفر

اشاره به اينکه جستجو گريزگاه در قيامت از باب ظهور ملکاتآدمي است، يعني کجاست گريزگاه، در اينجا اين سؤال پيش مي آيد که با اينکه روز قيامت روز ظهور سلطنت الهي است، و هر انسانيمي داند مفر و فراري نيست، چطور مي پرسد اين المفر)؟ جواب اين سؤال آن است که در سوالهاي مشابه اين سؤال مکرر خاطرنشان کرديم که اين گونه سخنان در روز قيامت از باب ظهور ملکات آدمي است، کسي که در دنيا وقتي در شدت قرار مي گرفت، يا مهلکه اي تهديدش مي کرد، (بدون توسل به خداي تعالي) در جستجوي مفري مي گشت، آن روز هم ناخود آگاه مي پرسد: اين المفر همچنان که در اثر ملکه شدن دروغ در نفس انسانها، روز قيامت هم با اينکه روز کشف سرائر است بي اختيار مي گويند: (ثم لم تکن فتنتهم الا ان قالوا و اللّه ربنا ما کنا مشرکين) و (يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له کما يحلفون لکم ) .کلا لا وزر

اين جمله رد آنان در سؤال از مفر است، و کلمه (وزر) به معناي پناهگاهي چون کوه و قلعه و امثال آن است، و اين کلام خداست نه تتمه گفتار انسان.

الي ربک يومئذ المستقر

و بيان مراد از اينکه در روز قيامت (مستقّر انسانفقط به سوي پروردگار است) خطاب در اين آيه به رسول خدا (صلي اللّه عليه و آله و سلم) است، و با اينکه مي توانست بفرمايد: (والمستقر الي ربک)اگر متعلق کلمه (مستقر) را از خود کلمه جلوتر ذکر کرد براي اين بود که افاده حصر کند، و بفهماند به سوي کسي جز خدامستقري نيست، پس وزر و پناهگاهي هم که به آن پناهنده شوند، و آن از ايشان دفاع کند وجود ندارد.

توضيح اينکه انسان به سوي خداي تعالي سير مي کند، همچنان که خودش فرمود: (يا ايها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه)، و نيز فرموده: (الي ربک الرجعي) و همچنين فرموده: (و ان الي ربک المنتهي)، پس انسان خواه ناخواه خداي خود را ديدار مي کند، و سيرش به سوي او مي انجامد، و هيچ حاجبي که او را از وي بپوشاند و يا از عذاب وي مانع شود وجود ندارد، و اما حجابي که در آيه قرآن ياد شده و فرموده: (کلا بل ران علي قلوبهم ما کانوا يکسبون کلا انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون)، از سياق دو آيه استفاده مي شود منظور محروميت از کرامت خداي تعالي است نه اينکه خدااز حالشان بي خبر باشد، و يا ايشان از خداغايب و پنهان باشند.

ممکن هم هست بگوييم مراد از جمله (مستقر انسان به سوي اوست)، اين باشد که زمام امر در سعادت و شقاوت و بهشت و دوزخ بودن مستقر آدميبه دست خداست، و به مشيت او وابسته است، هر کس را بخواهد در بهشت منزل مي دهد که جاي متقين است، و هر کس را بخواهد در دوزخ که جاي مجرمين است، همچنان که خودش در جاي ديگر فرموده: (يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء) .و ممکن است منظور اين باشد که استقرار مردم در روز قيامت به حکم خداي تعالي است، تنها اوست که در بين بشر نفوذ دارد نه غير او، همچنان که باز خود خداي تعالي فرموده: (کل شيء هالک الا وجهه له الحکم و اليه ترجعون) .

ينبوا الانسان يومئذ بما قدم و اخر

وجوهي که درباره مقصود از (ماقدّم و اخّر) گفته شده است منظور از (ماقدم) خوبي و بديهايي است که انسان در اول عمرش کرده. منظور از (واخر) کارهاي نيک و بد آخر عمر است، و يا منظور از اولي نيک و بدهايي است که خودش در همه عمر کرده، و منظور از دومي آثار خير و شري است که او منشاش را در بين مردم باب نموده، و اگر سنت حسنه اي براي بعد از خودش باب کرده پاداش مي بيند، و اگر سنت سيئه اي باب کرده عقاب مي بيند.

بعضي از مفسرين گفته اند: مراد از (ما قدم) اعمالي است که کرده، اگر حسنه بوده پاداش و اگر سيئه بوده عقاب مي بيند، و مراد از (اخر) کارهايي است که ترک کرده اگر حسنه بوده عقاب و اگر سيئه بوده ثواب آن را مي بيند.

بعضي ديگر گفته اند: مراد از ما (قدم) گناهان، و مراد از (مااخر) طاعات است.

و بعضي (ماقدم) را عبارت از طاعت خدا، و (مااخر) را عبارت از حقوق ضايع شده خدا دانسته اند.

بعضي ديگر (ماقدم) را اموالي دانسته اند که صاحبش در راه خدا انفاق کرده، و ما اخر را عبارت از اموالي دانسته اند که براي ورثه گذاشته. و همه اين وجوه از فهم بدور است.

بل الانسان علي نفسه بصيره و لو القي معاذيره

مراد از اينکه انسان بر نفس خود بصيرة است . کلمه (بل) که در مقام اعراض استعمال مي شود، در اين آيه از مطلب قبل اعراض کرده که مي فرمود (ينبوا الانسان...) و کلمه (بصيرت) به معناي رويت قلبي و ادراک باطني است، و اطلاق اين بصيرت بر خود انسان يا از باب (زيد عدل است) مي باشد، و يا تقدير آن (الانسان علي نفسه ذو بصيره) است. بعضي از مفسرين گفته اند: مراد از بصيرت حجت است، همچنان که در آيه (ما انزل هولاء الا رب السموات و الارض بصائر) به اين معنا آمده، و انسان هم خودش حجتي است عليه خودش، در آن روز وقتي بازجويي مي شود، و از چشم و گوش و دلش سؤال مي شود، همان چشم و گوش و حتي پوست بدنش و دو دست و دو پايش به سخن آمده، عليه او شهادت مي دهند، همچنان که درباره مورد سؤال قرار گرفتن گوش و چشم و دل فرموده: (ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا) و در مورد شهادت دادن گوش و چشم و پوست فرموده: (شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم)، و در باره سخن گفتن دستها و شهادت دادن پاها فرموده:(و تکلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم) ( و لو القي معاذيره) - کلمه (معاذير) جمع معذرت است، و معذرت آن است که موانعي را که نگذاشته کاري را انجام دهي ذکر کني. و معناي آيه اين است که انسان صاحب بصيرت بر نفس خويش است، و خود را بهتر از هر کس مي شناسد، و اگر با ذکر عذرها از خود دفاع مي کند، صرفا براي اين است که عذاب را از خود برگرداند.

بعضي از مفسرين گفته اند: کلمه (معاذير) جمع معذار است، و (معذار) به معناي ستر و پوشش است، و معناي آيه اين است که انسان خودش را خوب مي شناسد، هر چند که براي نهان کردن نفس خود پرده ها بيندازد، چون همان نفسش شاهد عليه او است. ليکن برگشت هر دو وجه به يک معنا است.

بحث روايتي

( رواياتي در ذيل برخي آيات گذشته: نفس لّوامه، وجدان، و...)

در تفسير قمي در ذيل آيه (لا اقسم بالنفس اللوامه) آمده که امام فرمود نفس لوامه، نفس آدمي است که نافرماني کرده و خداي عز و جل ملامتش فرموده.

مؤلف: انطباق اين روايت با آيه شريفه روشن نيست.

و در همان کتاب در تفسير آيه شريفه (بل يريد الانسان ليفجر امامه) آمده است که امام فرمود: گناه را مقدم مي دارد و توبه را به تاءخير مي اندازد و مي گويد بعدا توبه مي کنم.

و نيز در همان کتاب آمده که در تفسير جمله (فاذا برق البصر) فرموده، چشم برقي مي زند و ديگر نمي تواند در حدقه بگردد. و نيز در همان کتاب در تفسير آيه(بل الانسان علي نفسه بصيره و لو القي معاذيره)فرموده: انسان خودش مي داند چه کرده هر چند عذر و بهانه بياورد.

و در کافي به سند خود از عمر بن يزيد روايت کرده که گفت: من داشتم با امام صادق (عليه السلام) شام مي خوردم، امام آيه (بل الانسان علي نفسه بصيره و لو القي معاذيره) را تلاوت کرد، سپس فرمود: اي ابا حفص چه فايده اي دارد که انسان بر خلاف آنچهخدا از آدمي خبر دارد نزد مردم عذر و بهانه بياورد؟ رسول خدا (صلي اللّه عليه و آله و سلم) بارها مي فرمود: هر کس سريره اي را که دارد پنهان نگه دارد، خداي تعالي ردايي طبق آن بر ظاهر تنش مي پوشاند، حال چه سريره خوب باشد و چه بد، اگر باطن و سريره خوبي داشته باشد، هر قدر هم بخواهد مردم نفهمند خدا آن را بر ملا مي کند، و اگر سريره بد باشد با زنجير هم نمي تواند آن را ببندد، و خداي تعالي آن را از باطنش به ظاهرش سرايت مي دهد.

و در مجمع البيان است که عياشي به سند خود از محمد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) روايت کرده که فرمود: اين به چه کار شما مي آيد که اظهار خوبيها نموده بديهاي خود را پنهان بداريد، آيا جز اين است که وقتي به وجدان خود مراجعه مي کنيد خودتان مي فهميد که چنين واجد خوبيها و فاقد بديها نيستيد؟ آري حتما مي يابيد، چونخدايتعالي فرموده:(بل الانسان علي نفسه بصيره) وقتي باطن آدمي اصلاح شد ظاهرش نيرومند مي گردد.

مؤلف: اين روايت را کليني هم در اصول کافي به سند خود از فضل ابي العباس از آن حضرت روايت کرده.و در همان کتاب از عياشي از زراره روايت کرده که گفت: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: حد آن مرضي که بيمار روزه را مي خورد چيست؟ در پاسخ من اين آيه را تلاوت کردند: (بل الانسان علي نفسه بصيره)، و فرمودند: خود انسان بهتر مي داند که چه وقت طاقتش تمام مي شود، و تا چه حدي طاقت تحمل مرض و روزه را دارد.

مؤلف: اين روايت را صاحب فقيه هم آورده.

منبع : ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)

مطالب مرتبط :

1.       تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت الله مكارم شیرازى

2.       دریافت فایل صوتی تفسیر سوره قیامتآیات  5 الی 15  ( دکتر محمد علی انصاری )








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir