به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » آيا زماني طولاني بر انسان گذشت که چيز قابل ذکري نبود؟!
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 419 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

آيا زماني طولاني بر انسان گذشت که چيز قابل ذکري نبود؟!

سوره انسان آیات  1 و 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

 هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَکُنْ شَيْئاً مَذْکُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً «3»

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

آيا زماني طولاني بر انسان گذشت که چيز قابل ذکري نبود؟!ما انسان را از نطفه ي مختلطي آفريديم، و او را مي‏آزماييم؛ (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم.

تقسیر المیزان

اشاره به مضامين سوره مبارکه دهر

اين سوره در آغاز، خلقت انسان را بعد از آنکه نامي از او در ميان نبود خاطرنشان مي سازد، و سپس مي فرمايد که خداي تعالي او را به راهي که تنها راه اوست هدايت کرد، حال يا اين انسان شکر هدايتش را مي گزارد، و يا کفران مي کند. آنگاه مي فرمايد براي کافران انواعي از عذاب و براي ابرار الواني از نعمت آماده کرده، و اوصاف آن نعمت ها را در طي هجده آيه شرح مي دهد، و همين دليل است بر اينکه مقصود اصلي هم بيان همين جهت بوده.

و پس از بيان اوصاف آن نعمت، روي سخن را به رسول گرامي خود نموده مي فرمايد: قرآن نازل شده از ناحيه اوست، و مايه تذکر بشر است، پس بايد که در برابر حکم پروردگار خود صابر باشد، و هوا و هوس هاي کفار را پيروي نکند، و بايد که پروردگار خود را صبح و شام به ياد بياورد و براي او شبها به سجده بيفتد، و شبي طولاني تسبيح گويد. و اين سوره به شهادت سياقي که دارد يا همه اش و يا حداقل اوائل آن که دوازده آيه است، در مدينه و نه آيه ذيلش در مکه نازل شده است. روايات ائمه اهل بيت (عليهم السلام) همه متفقند بر اينکه اين سوره در مدينه نازل شده، روايات اهل سنت هم در اين باره بسيار زياد است.

با اين حال بعضي گفته اند: اين سوره تماميش در مکه نازل شده، و به زودي بحث مفصل در اين باره در بحث روايتي آينده ان شاء اللّه خواهد آمد.

هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يکن شيئا مذکورا

استفهام در اين آيه براي تثبيت مطلب است، و در نتيجه معنا را به طور سربسته اثبات مي کند، و معناي آن اين است که به طور مسلم روزگاري بوده که نام و نشاني از انسان نبوده، و چه بسا مقصود آن مفسري هم که گفته کلمه (هل) در اين آيه به معناي کلمه (قد) است همين باشد، نه اينکه خواسته باشد بگويد: يکي از معاني کلمه (هل) (بتحقيق) است، که بعضي خيال کرده اند.

و مراد از (انسان) در اين آيه جنس بشر است، و اما اينکه بعضي گفته اند: مراد از آن آدم ابو البشر است، با آيه بعدي سازگار نيست، چون آدم ابو البشر از نطفه خلق نشده، و آيه بعدي در باره همين انسانمي فرمايد (انا خلقنا الانسان من نطفه).

و کلمه (حين) به معناي يک قطعه محدود از زمان است، حال چه کوتاه باشد و چه طولاني، و کلمه دهر به معناي زماني ممتد و طولاني و بدون حد است، يعني زماني که نه اولش مشخص است، و نه آخرش.مراد از اينکه انسان شيء مذکوري نبوده، و احتجاجي که اين بيان متضمّن است .

و منظور از جمله (شيئا مذکورا) اين است که انسان چيزي نبود که با ذکر نامش جزو مذکورات باشد مثلا چيزي در مقابل زمين يا آسمان و خشکي و تري و غيره بوده باشد، و بدين جهت نامي از او در ميان نبود. هنوز خلق نشده بود تا موجود بشود و مثل ساير موجودات نامش برده شود، و گفته شود: آسمان، زمين، انسان، درخت و غيره، پس مذکور بودن انسان کنايه است از موجود بودن بالفعل او، و نفي آن يعني نفي مذکور بودنش تنها به مذکور بودنش خورده، نه به اصل شيء بودن انسان، نمي خواهد بفرمايد انسان شيء نبود، چون مي دانيم، شيء بوده، ولي شيئي که مذکور شود نبوده، شاهدش اين است که مي فرمايد: (انا خلقنا الانسان من نطفه...) براي اينکه مي فهماند که ماده انسان موجود بوده، و ليکن هنوز بالفعل به صورت انسان در نيامده بود. و زمينه آيه شريفه و آيات بعدش زمينه احتجاج است مي خواهد بفهماند انسان موجودي است حادث، که در پديد آمدنش نيازمند به صانعي است تا او را بسازد و خالقي که او را خلق کند، و همينطور هم بوده است، پروردگارش او را آفريده و به تدبير ربوبيش به ادوات شعور يعني سمع و بصر مجهزش کرده، تا با آن ادوات شعور به راه حق هدايت شود، راهي که در طول حياتش واجب است طي کند، حال اگر کفران کند به سوي عذابي اليم مي رود، و اگر شکر کند به سوي نعيمي مقيم سير مي کند. و معناي آيه اين است که: (هل اتي - قد اتي): به تحقيق آمد بر آدمي قطعه اي محدود از زماني ممتد و غير محدود در حالي که انسان بالفعل در شمار مذکورات نبود.

انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا

کلمه (نطفه) در اصل به معناي آبي اندک بوده، و سپس استعمالش در آب ذکوريت حيوانات که منشا توليد مثل است بر معناي اصلي غلبه يافته، و کلمه (امشاج) جمع کلمه (مشيج) و يا (مشج) - به دو فتحه - و يا مشج - به فتحه اول و کسره دوم - است، و اين سه کلمه به معناي مخلوط و ممتزج است، و اگر نطفه را به اين صفت معرفي کرده، به اعتبار اجزاي مختلف آن و يا به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است.

مقصود از ابتلاء انسان (نبتليه)و آنچه از تفريع (فجعلناه سميعا بصيرا) بر آن استفاده مي شود

و کلمه (ابتلاء) که جمله (نبتليه) از آن مشتق است، به معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است، مثلا طلا را در بوته ابتلا مي کنند، تا ذوب شود و به شکلي که مي خواهند در آيد، و خداي تعالي انسان را ابتلا مي کند، يعني از نطفه خلقش مي کند، و سپس آن نطفه را علقه و علقه را مضغه مي کند، تا آخر اطواري که يکي پس از ديگري به او مي دهد، تا در آخر خلقتي ديگرش مي کند.

بعضي از مفسرين گفته اند: مراد از ابتلاي انسان، امتحان او از راه تکليف است، ليکن اين سخن با تفريع (فجعلناه سميعا بصيرا) نمي سازد، چون سميع و بصير شدن انسان نمي تواند متفرع بر امتحان انسان باشد، و اگر مراد از آن تکليف بود جا داشت تکليف را متفرع بر سميع و بصير بودن انسان کند، نه به عکس، و اگر از اين اشکال جواب بدهند، و بگويند کلام پس و پيش شده، و تقدير: (خلقناه من نطفه امشاج فجعلناه سميعا بصيرا لنبتليه)است، قابل اعتنا نيست.

(فجعلناه سميعا بصيرا) - سياق آيات و مخصوصا آيه (انا هديناه السبيل...) مي فهماند که ذکر سميع و بصير کردن بشر، براي اين بوده که به وسيله آن تدبير ربوبي را به باد آورده، بفهماند تدبير ربوبي اقتضا کرد تا براي رساندن انسان به غايت هستيش، او را سميع و بصير کند، تا آيات داله بر مبداء و معاد را ببيند، و کلمه حق را که از جانب پروردگارش و از راه ارسال رسل و انزال کتب مي رسد بشنود، و اين ديدن و شنيدن او را به سلوک راه حق، و سير در مسير حيات ايمان و عمل صالح وادار سازد، اگر وادار شد خداي تعالي او را به نعيم ابدي مي رساند و گر نه به عذاب مخلد دچارشان مي سازد.

در آيه مورد بحث با اينکه کلمه (انسان) قبلا ذکر شده بود، و جا داشت به ضمير آن اکتفا کند، و بفرمايد (انا خلقناه...) اگر دوباره خود کلمه را ذکر کرد، به حکم اينکه همواره وضع اسم ظاهر در موضع ضمير براي افاده نکته اي است، براي اين بوده که مسجل کند خداي تعالي خالق و مدبر امر او است.

و معناي آيه اين است که: ما انسان را از نطفه اي خلق کرديم که اجزايي است مختلط و ممتزج، در حالي که ما او را از حالي به حالي، و از طوري به طوري نقل مي دهيم، و به همين منظور او را سميع و بصير کرديم، تا دعوت الهي را که به وي مي رسد بشنود، و آيات الهي و داله بر وحدانيت او و بر نبوت و معاد را ببيند. 1

تفسیر نمونه :

آيا چنين نيست که زماني طولاني بر انسانگذشت که چيز قابل ذکري نبود؟!

تفسير:

نطفه بي‏ارزش را انسان کرديم، و تمام وسائل هدايت را در اختيارش نهاديم

با اينکه بيشترين بحثهاي اين سوره پيرامون قيامت و نعمتهاي بهشتي است، ولي در آغاز آن سخن از آفرينش انسان است چرا که توجه به اين آفرينش زمينه‏ساز توجه به قيامت و رستاخيز است، همانگونه که در تفسير سوره‏ ي «قيامت» در چند صفحه‏ي قبل شرح داديم.

مي‏فرمايد: «آيا چنين نيست که زماني طولاني بر انسان گذشت که چيزي قابل ذکر نبود»؟ (هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يکن شيئا مذکورا).

آري، ذرات وجود او هر کدام در گوشه‏اي پراکنده بود، در ميان خاکها، در لابلاي قطرات آب درياها، در هوائي که در جو زمين وجود دارد، مواد اصلي وجود او هر کدام در گوشه‏ي يکي از اين سه محيط پهناور افتاده بود، و او در ميان آنها در حقيقت گم شده، و هيچ قابل ذکر نبود.

آيا منظور از «انسان» در اينجا نوع انساناست، و عموم افراد بشر را شامل مي‏شود؟ يا خصوص حضرت آدم است؟.

آيه‏ي بعد که مي‏گويد ما انسان را از نطفه آفريديم قرينه‏ي روشني بر معني اول مي‏باشد، هرچند بعضي معتقدند که «انسان» در آيه اول به معني حضرت «آدم» و «انسان» در آيه‏ي دوم اشاره به فرزندان آدم است، ولي اين جدائي در اين فاصله کوتاه بسيار بعيد به نظر مي‏رسد.

در تفسير جمله «لم يکن شيئا مذکورا»: «چيز قابل ذکري نبود»نيز نظرات ديگري اظهار شده است، از جمله اينکه: انسان به هنگامي که در عالم نطفه و جنين بود موجود قابل ذکري نبود، ولي بعدا که مراحل تکامل را پيمود به موجودي قابل ذکر تبديل شد.

در حديثي از امام باقر عليه‏السلام نقل شده که فرمود: «انسان» در «علم خدا» مذکور بود، هر چند در «عالم خلق» مذکور نبود.

در بعضي از تفاسير نيز آمده که منظور از «انسان» در اينجا علماء و دانشمندان است که قبل از فرا گرفتن علم قابل ذکر نبودند، اما بعد از رسيدن به نظام علم در ميان همه‏ي مردم، در حيات و بعد از موتشان، همه جا ذکر آنها است.

بعضي نقل کرده‏اند که «عمر بن خطاب» اين آيه را از کسي شنيد گفت اي کاش آدم همچنان غيرمذکور باقي مانده بود، و از مادر زاده نمي‏شد، و فرزندانش مبتلا نمي‏شدند!.  و اين سخن تعجب‏آور است چرا که در واقع ايرادي است به مسأله آفرينش.

ما انسان را از نطفه‏ي مختلطي آفريديم، و او را مي‏آزمائيم (لذا) او را شنوا و بينا قرار داديم.

به هر حال بعد از اين مرحله نوبت آفرينش انسان، و موجود قابل ذکر شدن است، مي‏فرمايد.

«ما انسان را از نطفه‏ ي مختلطي آفريديم، و او را مي‏آزمائيم، و لذا او را شنوا و بينا قرار داديم» (انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا).

«امشاج» جمع «مشج» (بر وزن نسج يا بر وزن سبب) يا جمع «مشيج» (بر وزن مريض) به معني شي‏ء مخلوط است.

آفرينش انسان از «نطفه‏ ي مخلوط» ممکن است اشاره به اختلاط نطفه ‏ي مرد و زن و ترکيب «اسپرم» و «اوول» بوده باشد همانگونه که در روايات اهلبيت عليهم‏السلام اجمالا به آن اشاره شده است. يا اشاره به استعدادهاي مختلفي که در درون نطفه از نظر عامل وراثت از طريق ژنها و مانند آن وجود دارد، و يا اشاره به اختلاط مواد مختلف ترکيبي نطفه است، چرا که از دهها ماده مختلف تشکيل يافته،و يا اختلاط همه اينها با يکديگر، معني اخير از همه جامعتر و مناسبتر است.

اين احتمال نيز داده شده که امشاج اشاره به تطورات نطفه در دوران جنيني است.

جمله «نبتليه» اشاره به رسيدن انسان به مقام «تکليف و تعهد و مسؤوليت و آزمايش و امتحان» است، و اين يکي از بزرگترين مواهب خدا است که به انسان کرامت فرموده و او را شايسته «تکليف و مسؤوليت» قرار داده است.

و از آنجا که «آزمايش و تکليف» بدون «آگاهي» ممکن نيست، در آخر آيه اشاره به ابزار شناخت و چشم و گوش مي‏کند که در اختيار انسانها قرار داده است.

بعضي نيز گفته‏اند منظور از ابتلاء و آزمايش در اينجا تطورات و تحولاتي است که به جنين از مرحله‏ي نطفه تا رسيدن به يک انسانکامل دست مي‏دهد. ولي با توجه به تعبير «نبتليه» و همچنين تعبير به «انسان» تفسير اول مناسبتر است.

ضمنا از اين تعبير استفاده مي‏شود که ريشه‏ي همه‏ي ادراکاتانسان از ادراکات حسي او است: و به تعبير ديگر ادراکات حسي «مادر» همه‏ي «معقولات» است، و اين نظريه بسياري از فلاسفه‏ي اسلامي است، و در ميان فلاسفه‏ي يونان «ارسطو» نيز طرفدار همين نظر بوده است.

نکته:

عالم پرغوغاي جنين:

مي‏دانيم نطفه‏ي انسان از ترکيب نطفه‏ي مرد و زن که اولي «اسپرم» يا «کرمک» و دومي «اوول» يا «تخمک» نام دارد تشکيل مي‏شود.

اصل وجود «نطفه» و سپس ترکيب آن، و بعد مراحل مختلف جنين، از عجائب و شگفتيهاي بزرگ جهان آفرينش است که با پيشرفت علم «جنين‏شناسي» پرده از اسرار آن برداشته شده، هر چند اسرار بيشتري هنوز در پرده نهان است.

از جمله شگفتيهاي مزبور که گوشه ‏ي کوچکي را تشکيل مي‏دهد امور زير است:

- «اسپرم» که با آب نطفه‏ي مرد خارج مي‏شود موجود زنده‏ي متحرک بسيار کوچک ذره‏بيني است که داراي يک سر و گردن و دم متحرک مي‏باشد، و عجب اينکه در هر بار انزال مرد ممکن است از دو تا پانصد ميليون! اسپرم وجود داشته باشد که مطابق جمعيت چندين کشور است، ولي از اين عده بيشمار، فقط يک يا چند عدد وارد تخمک شده، و بارور مي‏گردد، وجود اين تعداد نطفه‏ي نر به خاطر آن است که اسپرم ها براي رسيدن به تخمک و ترکيب با آن تلفات زيادي مي‏دهند، و اگر اين تعداد عظيم نبود شايد امر بارور شدن مشکل مي‏شد.

- «رحم» قبل از دوران بارداري فقط به اندازه‏ي يک گردو است! اما بعد از انعقاد نطفه و پرورش جنين به قدري بزرگ مي‏شود که جاي زيادي را اشغال مي‏کند و عجب اينکه جدار آن بقدري قابل ارتجاع است که در برابر اين حجم عظيم کاملا مقاومت مي‏کند.

-خون در ديواره‏ي رحم در عروق و رگها نيست! بلکه به صورت ناودان در ميان عضلات جاري است، زيرا اگر رگي وجود داشت مسلما در برابر کشش فوق‏العاده جدار رحم تاب مقاومت نمي‏آورد!

-بعضي از دانشمندان معتقدند که نطفه‏ي زن داراي الکتريسته‏ ي «مثبت» است و اسپرم داراي الکتريسته ‏ي «منفي»، و لذا به سوي هم کشيده مي‏شوند، اما هنگامي که اسپرم وارد تخمک شد بار الکتريکي آن را منفي مي‏کند و به همين دليل اسپرم هاي بيشمار ديگر که در اطراف آن وجود  دارند از آن رانده مي‏شوند، و بعضي نيز گفته‏ اند با ورود اسپرم، ماده شيميائي مخصوص ترشح مي‏شود که ساير اسپرم ها را مي‏راند.

-جنين در ميان کيسه‏اي بزرگ در آبي غليظ بنام «آمني‏بوس» غوطه ‏ور است که خاصيت ضد ضربه در مقابل انواع حرکات تند مادر، و يا اصابت چيزي به شکم، دارد، بعلاوه جنين را به صورت يکنواخت گرم نگه مي‏دارد، و تغيير حرارت خارجي در آن به زودي اثر نمي‏کند و از همه جالبتر اينکه او را در حالت بي‏وزني قرار مي‏دهد، و از فشار آوردن اعضاي مختلف جنين روي همديگر که ممکن است موجب ضايعاتي شود جلوگيري مي‏کند!

-تغذيه‏ي جنين از طريق «جفت» و «بند ناف» صورت مي‏گيرد، يعني خون مادر با تمام مواد غذائي و اکسيژن وارد جفت شده، و با تصفيه‏ ي جديدي از طريق بند ناف وارد قلب جنين مي‏شود، و از آنجا به تمام اعضاي بدن پخش مي‏گردد.

جالب اينکه بطن چپ و راست قلب جنين با يکديگر مربوط است چون مسأله‏ي تصفيه از طريقه ريه در آنجا مطرح نيست، زيرا جنين تنفس نمي‏کند اما به محض، تولد، حفره‏ ها از هم جدا مي‏شوند، و دستگاه تنفس به کار مي‏افتد!.2

منبع :

1.       ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)

2.       تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت الله مكارم شیرازى

مطالب مرتبط :

1.       دریافت فایل صوتی تفسیر آیات 1 الی 4  ( دکتر محمد علی انصاری )

2.      مجله اینترنتی انسان








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir