به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » توصیه خداوند به انسان ....( بخش سوم - قسمت دوم )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 529 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

مرجع عالیقدر اسلام آیت الله مكارم شیرازى

 

 

توصیه خداوند به انسان در باره پدر و مادر

( بخش سوم   - قسمت دوم )

سوره الاحقاق آیه 15

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا  بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ  صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْکَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 

ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل مي‏کند و با ناراحتي بر زمين مي‏گذارد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است؛ تا زماني که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگي بالغ گردد مي‏گويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شکر نعمتي را که به من و پدر و مادرم دادي بجا آورم و کار شايسته‏اي انجام دهم که از آن خشنود باشي، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوي تو بازمي‏گردم و توبه مي‏کنم، و من از مسلمانانم.»

تفسیر نمونه :

ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل مي‏کند، و با ناراحتي بر زمين مي‏گذارد، و دوران حمل و از شير باز گرفتنش سي ماه است، تا زماني که به کمال قدرت و رشد برسد، و به چهل‏سالگي وارد گردد، مي‏گويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا شکر نعمتي را که به من و پدر و مادرم دادي بجا آورم، و عمل صالحي انجام دهم که از آن خشنود باشي، و فرزندان مرا صالح کن، من به سوي تو بازمي‏گردم و توبه مي‏کنم، و من از مسلمينم.  

تفسير:  

اي انسان! به مادر و پدر نيکي کن  

اين آيات و آيات آينده در حقيقت توضيحي است درباره‏ي دو گروه «ظالم» و «محسن» که در آيات قبل به سرنوشت آنها اجمالا اشاره شده است.

نخست به وضع «نيکوکاران» پرداخته، و از مسأله‏ي نيکي به پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمه‏اي است براي شکر پروردگار شروع مي‏کند، مي‏فرمايد: «ما انسان را توصيه کرديم که درباره‏ي پدر و مادرش نيکي کند» (و وصينا الانسان بوالديه احسانا).  

«وصيت» و «توصيه» به معني مطلق سفارش است، و مفهوم آن منحصر به سفارشهاي مربوط به ما بعد از مرگ نيست، لذا جمعي در اينجا آن را به معني «امر و دستور و فرمان» تفسير کرده‏اند. سپس به دليل لزوم حق‏شناسي در برابر مادر پرداخته مي‏گويد: «مادر، او را با اکراه و ناراحتي حمل مي‏کند، و با ناراحتي بر زمين مي‏گذارد، و دوران حمل و از شير باز گرفتنش سي ماه است» (حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا).

«مادر» در طول اين سي ماه بزرگترين ايثار و فداکاري را در مورد فرزندش انجام مي‏دهد.  

از نخستين روزهاي انعقاد نطفه حالت مادر دگرگون مي‏شود، و ناراحتيها پشت سر يکديگر مي‏آيد، حالتي که به حالت «ويار» ناميده مي‏شود و يکي از سختترين حالات مادر است روي مي‏دهد و پزشکان مي‏گويند: بر اثر کمبودهائي است که در جسم مادر به خاطر ايثار به فرزند رخ مي‏دهد.

هر قدر جنين رشد و نمو بيشتر مي‏کند مواد بيشتري از شيره‏ي جان مادر مي‏گيرد، و حتي روي استخوانهاي او و اعصابش اثر مي‏گذارد، گاه خواب و خوراک و استراحت و آرامش را از او مي‏گيرد، و در آخر دوران حمل راه رفتن و حتي نشست و برخاست براي او مشکل مي‏شود اما با صبر و حوصله تمام و به عشق فرزندي که به زودي چشم به دنيا مي‏گشايد و بر روي مادر لبخند مي‏زند تمام اين ناملائمات را تحمل مي‏کند.

دوران وضع حمل که يکي از سختترين لحظات زندگي مادر است فرامي‏رسد تا آنجا که گاه مادرجان خود را بر سر فرزند مي‏نهد.

به هر حال بار سنگينش را بر زمين گذارده دوران سخت ديگري شروع مي‏شود، دوران مراقبت دائم و شبانه‏روزي از فرزند، دوراني که بايد به تمام نيازهاي کودکي پاسخ گويد که هيچگونه قدرت بر بيان نيازهاي خود ندارد، اگر دردي دارد نمي‏تواند محل درد را تعيين کند، و اگر ناراحتي از گرسنگي و تشنگي و گرما و سرما دارد قادر به بيان آن نيست، جز اينکه ناله سر دهد و اشک ريزد، و مادر بايد با کنجکاوي و صبر و حوصله تمام يک يک اين نيازها را تشخيص دهد و برآورده کند.

نظافت فرزند در اين دوران مشکلي است طاقتفرسا، و تأمين غذاي او که از شيره‏ي جان مادر گرفته مي‏شود ايثاري است بزرگ.

بيماريهاي مختلفي که در اين دوران دامان نوزاد را مي‏گيرد و مادر بايد با شکيبائي فوق‏العاده به مقابله با آنها برخيزد مشکل ديگري است.

اينکه قرآن در اينجا تنها از ناراحتيهاي مادر سخن به ميان آورده و سخني از پدر در ميان نيست نه بخاطر عدم اهميت آن است، چرا که پدر نيز در بسياري از اين مشکلات شريک مادر است، ولي چون مادر سهم بيشتري دارد بيشتر روي او تکيه شده است.

در اينجا اين سؤال مطرح مي‏شود که در آيه‏ي 233 سوره‏ي بقره دوران شيرخوارگي دو سال کامل (24 ماه) ذکر شده، والوالدات يرضعن اولادهن حولين کاملين لمن اراد ان يتم الرضاعة:» مادران فرزندان خود را دو سال کامل شير مي‏دهند، آنها که بخواهند دوران شير دادن را تکميل کنند».  

در حالي که مجموع «دوران حمل و شيرخوارگي» در آيه‏ي مورد بحث فقط سي ماه ذکر شده، مگر ممکن است دوران حمل شش ماه باشد؟

فقهاء و مفسران با الهام از روايات اسلامي در پاسخ گفته‏اند: آري حداقل دوران حمل 6 ماه و حداکثر دوران مفيد رضاع 24 ماه است، حتي از جمعي از پزشکان پيشين همچون «جالينوس» و «ابن‏سينا» نقل شده که گفته‏اند: خود با چشم شاهد چنين امري بوده‏اند که فرزندي بعد از شش ماه به دنيا آمده است.

ضمناً از اين تعبير قرآني مي‏توان استفاده کرد که هر قدر از مقدار حمل کاسته شود بايد بر مقدار دوران شيرخواري افزود، به گونه‏اي که مجموعا 30 ماه تمام را شامل گردد، از ابن‏عباس نيز نقل شده که هرگاه دوران بارداري زن 9 ماه باشد بايد 21 ماه فرزند را شير دهد، و اگر حمل 6 ماه باشد بايد 24 ماه شير دهد. قانون طبيعي نيز همين را ايجاب مي‏کند، چرا که کمبودهاي دوران حمل در دوران شيرخوارگي بايد جبران گردد.

سپس مي‏افزايد: «حيات انسان همچنان ادامه مي‏يابد تا زماني که به کمال قدرت و نيروي جسماني رسد، و به مرز چهل‏سالگي وارد مي‏گردد» (حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنة).

بعضي از مفسران «بلوغ اشد» (رسيدن به مرحله توانائي) را با رسيدن به چهل‏سالگي هماهنگ، و براي تأکيد مي‏دانند، ولي ظاهر اين است که «بلوغ اشد» اشاره به «بلوغ جسماني» و رسيدن به اربعين سنة (چهل‏سالگي) اشاره به «بلوغ فکري و عقلاني» است، چرا که معروف است، انسان غالباً در چهل سالگي به مرحله‏ي کمال عقل مي‏رسد و گفته‏اند که غالب انبيا در چهل‏سالگي مبعوث به نبوت شدند.

ضمناً در اينکه سن بلوغ قدرت جسماني چه سني است؟ در آن نيز گفتگو است، بعضي همان سن معروف بلوغ را مي‏دانند که در آيه‏ي 34 اسراء در مورد يتيمان نيز به آن اشاره شده، در حالي که در بعضي از روايات تصريح شده که سن هيجده‏سالگي است.

البته مانعي ندارد که اين تعبير در موارد مختلف معاني متفاوتي دهد که با قرائن روشن مي‏شود. در حديثي آمده است: ان الشيطان يجر يده علي وجه من زاد علي الاربعين و لم يتب، و يقول بابي وجه لا يفلح!: «شيطان دستش را به صورت کساني که به چهل‏سالگي برسند و از گناه توبه نکنند مي‏کشد و مي‏گويد پدرم فداي چهره‏اي باد که هرگز رستگار نمي‏شود»! (و در جبين اين انسان نور رستگاري نيست!).

از ابن‏عباس نيز نقل شده: من اتي عليه الاربعون سنة فلم يغلب خيره شره فليتجهز الي النار!: «هر کس چهل سال بر او بگذرد و نيکي او بر بديش غالب نشود آماده‏ي آتش جهنم گردد»!

به هر حال قرآن در دنباله‏ي اين سخن مي‏افزايد: اين انسان لايق و با ايمان هنگامي که به چهل‏سالگي رسيد سه چيز را از خدا تقاضا مي‏کند: نخست مي‏گويد: «پروردگارا! به من الهام ده و توفيق بخش تا شکر نعمتي را که به من و پدر و مادرم ارزاني داشتي بجا آورم» (قال رب اوزعني ان اشکر نعمتک التي انعمت علي و علي والدي).

اين تعبير نشان مي‏دهد که انسان با ايمان در چنين سن و سالي هم از عمق و وسعت نعمتهاي خدا بر او آگاه مي‏گردد، و هم از خدماتي که پدر و مادر به او کرده است تا به اين حد رسيده، چرا که در اين سن و سال معمولا خودش پدر يا مادر مي‏شود، و زحمات طاقتفرسا و ايثارگرانه‏ي آن دو را با چشم خود مي‏بيند، و بي‏اختيار به ياد آنها مي‏افتد و بجاي آنها در پيشگاه خدا شکرگزاري مي‏کند.

در دومين تقاضا عرضه مي‏دارد: «خداوندا! به من توفيق ده تا عمل صالح بجا آورم، عملي که تو از آن خشنود باشي» (و ان اعمل صالحا ترضاه).

و بالاخره در سومين تقاضايش عرض مي‏کند: «خداوندا! صلاح و درستکاري را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش» (و اصلح لي في ذريتي).

تعبير به «لي» (براي من) ضمناً اشاره به اين است که صلاح و نيکي فرزندان من چنان باشد که نتائجش عائد من نيز بشود.

و تعبير «في ذريتي» (در فرزندان من) به طور مطلق، اشاره به تداوم صلاح و نيکوکاري در تمام دودمان او است.

جالب اينکه در دعاي اول پدر و مادر را شريک مي‏کند، و در دعاي سوم فرزندان را، ولي در دعاي دوّم براي خود دعا مي‏کند، و اينگونه است انسان صالح که اگر با يک چشم به خويشتن مي‏نگرد با چشم ديگر به افرادي که بر او حق دارند نگاه مي‏کند.

و در پايان آيه‏ي دو مطلب را اعلام مي‏دارد که هر کدام بيانگر يک برنامه‏ي عملي مؤثر است، مي‏گويد: «پروردگارا! من در اين سن و سال به سوي تو بازمي‏گردم و توبه مي‏کنم» (اني تبت اليک). به مرحله‏اي رسيده‏ام که بايد خطوط زندگي من تعيين گردد، و تا به آخر عمر همچنان ادامه يابد، آري من به مرز چهل‏سالگي رسيده‏ام و براي بنده‏اي چون من چقدر زشت و نازيباست که به سوي تو نيايم و خودم را از گناهان با آب توبه نشويم. ديگر اينکه مي‏گويد: «من از مسلمين هستم» (و اني من المسلمين).  

در حقيقت اين دو جمله پشتوانه‏اي است براي آن دعاهاي سه‏گانه و مفهومش اين است: چون من توبه کرده‏ام، و تسليم مطلق در برابر فرمان توام، تو نيز بزرگواري کن و مرا مشمول آن نعمتها بفرما.

نکته‏ها:  

اين آيات ترسيمي است از يک انسان مؤمن بهشتي که نخست رشد جسماني و سپس مرحله‏ي کمال عقلي خود را پيموده، بعد به مقام شکرگزاري در برابر نعمتهاي پروردگار، و شکر زحمات طاقت‏فرساي پدر و مادر رسيده، و به موقع از لغزشها توبه مي‏کند، و به انجام اعمال صالح و از جمله تربيت فرزندان اهتمام مي‏ورزد، و سرانجام به مقام تسليم مطلق در برابر فرمان الهي صعود مي‏کند، و همين امر سبب مي‏شود که غرق رحمت و غفران و نعمتهاي گوناگون خداوند شود.

آري بايد يک انسان بهشتي را از اين صفاتش شناخت.  

- تعبير به «وصينا الانسان» (به انسان توصيه کرديم) اشاره به اين است که مسأله‏ي نيکي به پدر و مادر از اصول انساني است که حتي کساني که پايبند به دين و مذهبي نيستند نيز طبق الهام فطرت به آن جذب مي‏شوند، بنابراين آنها که پشت پا به اين وظيفه‏ي بزرگ مي‏زنند، نه تنها مسلمان واقعي نيستند که نام انسان براي آنها شايسته نيست.

- تعبير به «احساناً» (با توجه به اينکه نکره در اين موارد براي بيان عظمت مي‏آيد) اشاره به اين است که به فرمان خداوند بايد در مقابل خدمات بزرگ پدر و مادر نيکيهاي بزرگ و برجسته انجام شود.

- شرح درد و رنجهاي مادر در راه پرورش فرزند هم بخاطر اين است که محسوستر و ملموستر است، و هم بخاطر اين که زحمات مادر در مقايسه با پدر از اهميت بيشتري برخوردار است، و به همين دليل در روايات اسلامي تأکيد بيشتري در مورد مادر شده است.

در حديثي آمده است که مردي نزد رسولخدا آمد و عرض کرد: من ابرّ؟ قال: امک، قال ثم من؟ قال امک، قال ثم من؟ قال امک، قال ثم من؟ قال اباک:  

«اي رسولخدا به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: بعد از او به چه کسي؟ فرمود: به مادرت. براي سومين بار عرض کرد: بعد از او به چه کسي؟ باز فرمود: به مادرت. و در چهارمين بار وقتي اين سؤال را تکرار کرد گفت به پدرت»!.  

در حديث ديگري آمده است که مردي مادر پير و ناتوان خود را بر دوش گرفته بود، و به طواف مشغول بود، در همين هنگام خدمت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم رسيد عرض کرد: هل اديت حقها: «آيا حق مادرم را اينسان ادا کرده‏ام»؟!

پيامبر در جواب فرمود: لا و لا بزفرة واحدة: «نه حتي يک نفس او را جبران نکردي».

- در آيات قرآن اهميت زيادي به پيوند خانوادگي، و احترام و اکرام پدر و مادر، و نيز توجه به تربيت فرزندان، داده شده است که در آيات فوق به همه اشاره شده است، اين بخاطر آن است که جامعه‏ي بزرگ انساني از واحدهاي کوچکتري به نام «خانواده» تشکيل مي‏شود، همانگونه که يک ساختمان بزرگ از غرفه‏ها و سپس از سنگها و آجرها تشکيل مي‏گردد.

بديهي است هر قدر اين واحدهاي کوچک از انسجام و استحکام بيشتري برخوردار باشد استحکام اساس جامعه بيشتر خواهد بود، و يکي از علل نابسامانيهاي اجتماعي جوامع صنعتي عصر ما متلاشي شدن نظام خانوادگي است که نه احترامي از سوي فرزندان وجود دارد، نه محبتي از سوي پدران و مادران، و نه پيوند مهر و عاطفه‏اي از سوي همسران.

منظره‏ي دردناک آسايشگاههاي بزرگسالان در جوامع صنعتي امروز که مرکز پدران و مادران ناتواني است که از کار افتاده‏اند و از خانواده طرد شده‏اند شاهد بسيار گويائي براي اين حقيقت تلخ است.

مردان و زناني که بعد از يک عمر خدمت، و تحويل فرزندان متعدد به جامعه در ايامي که نياز شديدي به عواطف فرزندان، و کمکهاي آنها دارند، به کلي رانده مي‏شوند، و در آنجا در انتظار مرگ روزشماري مي‏کنند، و چشم به در دوخته‏اند که آشنائي از در درآيد، انتظاري که شايد در سال يک يا دو بار بيشتر تکرار نمي‏شود!

انسان به روایت قرآن

 

 

به راستي تصور چنين حالتي زندگي را براي انسان از همان آغازش تلخ مي‏کند و اين است راه و رسم دنياي مادي و تمدن منهاي ايمان و مذهب.

- جمله‏ي «ان اعمل صالحا ترضاه» بيانگر اين واقعيت است که عمل صالح چيزي است که موجب خشنودي خدا مي‏شود، و تعبير «احسن ما عملوا» (بهترين کاري که انجام دادند) که در آيات متعددي از قرآن مجيد آمده، بيانگر فضل بي‏حساب خداوند است که در مقام اجر و پاداش بندگان، بهترين اعمال آنها را معيار قرار مي‏دهد و همه را به حساب آن مي‏پذيرد.

منبع : تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت الله مكارم شیرازى 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir