رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
( قسمت اول )
بسم الله الرحمن الرحیم
و اكبر حقوق الله عليك ما اوجبه لنفسه تبارك و تعالى من حقه الذي هو اصل الحقوق ومنه تفرع ؛ ثم (ما) اوجبه عليك لنفسك من قرنك الى قدمك على اختلاف جوارحك .
ترجمه :
بزرگترين حقوق خداوند بر تو حقيست كه آن ذات مقدس به عنوان حق خود رعايت آنرا برتو واجب نموده است ؛ حقـي كه اصل حقوق است و از آن حقـوق ديـگر منتشر ومتفرع ميشود و در درجه دوم حق خودت بر خودت ميباشد ؛ كه اين حقوق از فرق سر تا كف پاي ترا شامل ميشود .
فجعل لبصرك عليك حقا و لسمعك عليك حقا و للسانك عليك حقا و ليديك عليك حقا و لرجلك عليك حقا و لبطنك عليك حقا و لفرجك عليك حقا فهذه الجوارح السبع التى بها تكون الافعال .
ترجمه :
پس خداوند متعال بر تو واجب كرده رعايت حق چشمت و حق گوشت و حق زبانت و حق دستهايت و حق پايت و حق شكمت و حق عورتت را ؛كه اين اعضاي هفت گانه ؛ سبب افعال و اعمال تو ميباشد و از اين اعضا بعنوان وسيله اي براي رسيدن به اميال و آرزوهايت استفاده مينمائي
ثم جعل عزوجل لافعالك عليك حقوقا فجعل لصلاتك عليك حقا و لصومك عليك حقا و لصدقتك عليك حقا و لهديك عليك حقا ولافعالك عليك حقا
ترجمه :
سپس خداوند متعال از براي افعال و كردار تو نيز به عهده تو حقوقي را قرار داد پس بر گردن تو گذاشت حـق نماز و حق روزه و حق صدقه و حق قرباني را و هم چنين ساير افعال و كارهائي كه از تو صادر ميشود همه را بر عهدهء تو حقـوقي است كه از طرف خداي متعال جعل شده است .
ثم تخرج الحقوق منك الى غيرك من ذى ( ذوى ) الحقوق الواجبة عليك و اوجبها عليك حق ائمتك ثم حقوق رعيتك ثم حقوق رحمك .
ترجمه :
آنگاه حقوقي را كه غير تو برتو دارد از كساني كه داراي حقوق لازم و واجب الرعايه برتو ميباشند و خداوند آن حقوق و رعايت آنرا بر تو واجب نموده است پس واجب ترين آن ؛ حق پيشوايان ؛ بعد حقوق زير دستان و بعد حقوق نزديكان ميباشد .
فهذه حقوق يتشعب منها حقوق .
ترجمه :
اين حقـوقي كه ذكر شد ريشه و اصل ساير حقوق است و تمام حقـها به اين حقوق برگشته و از آن منتشر ميشود
فحقوق ائمتك ثلاثة اوجبها عليك ؛ حق سائسك بالسلطان ؛ ثم( حق ) سائسك بالعلم ؛ ثم حق سائسك بالملك ؛ و كل سائس امام .
ترجمه :
پس حقوق پيشواياني كه خداوند برذمه توگذاشته است و رعايت آنرا واجب نموده است ؛سه قسم است ؛حق كسي كه پيشواي تو در حكومت است و بعد حق كسي كه پيشواي تو در علم است و بعد حق كسي كه پيشواي تو در مُلك است و هركسي كه ترا از جهتي اداره كند پيشواي تو به حساب مي آيد .
و حقوق رعيتك ثلاثة أوجبها عليك ؛ حق رعيتك بالسلطان ؛ ثم حق رعيتك بالعلم فان الجاهل رعية العالم ؛ و حق رعيتك بالملك من الازواج و ما ملكت من الايمان .
ترجمه :
حقـوق رعيت يا كساني كه به نحوي از انحاء تحـت سرپرستي تو قراردارند نيز سه قسم است كه خداوند رعايـت آنرا بر تـو واجب نمـوده است ؛ كسي كه تحـت سيـطره و حكومت تو قرار دارد برتو حقـي دارد و كسي كه از تو علم فرا ميگيرد برتو حقي دارد زيرا كه جاهل رعيت عالم است . و كسي كه تحت تكفـل تو قرار دارد مثل زني كه با او ازدواج نموده اي يا كساني كــه مملوك تو هستند همه برتو حقوقي دارند .
و حقوق رحمك كثيرة متصلة بقدر اتصال الرحم فى القرابة ؛ فاوجبها عليك حق امك ؛ ثم حق ابيك ؛ ثم حق ولدك ؛ ثم حق اخيك ثم الاقرب فالاقرب و الاول فالاول .
ترجمه :
اما كساني رحم تو هستند؛ پس حقـوق آنان زياد است ؛باندازهء تعداد اقارب و نزديكان انسان و خداونـد بر تو واجـب نموده است حق مادرت و حق پدرت و حـق فرزندانت و.حق برادر و خواهرت و بعد حق ساير نزديكانت ؛ پس هركه قريبتر است مقدم تر است و رعايت حقش در اولويت قرار دارد .
ثم حق مولاك المنعم عليك ؛ ثم حق مولاك الجارى نعمته عليك ( عليه نعمتك ) ثم حق ذى المعروف لديك ؛ ثم حق مؤذنك بالصلاة ؛ ثم حق امامك فى صلاتك ؛ ثم حق جليسك .
ترجمه :
بعد حـق مولا و ولي تست كه بر تو احسان ميكند و بعد حـق غلام و نوكرت هست كه تو به او احسان مينمائي و بعد حق كساني كه نسبت به تو احسان نموده اند وبعد حق اذان گوينده براي نماز و بعد حـق كسي كه امام تو در نماز است و بعد حـق كسي كه هم مجلس يا هم نشين تو ميباشد .
ثم حق جارك ؛ ثم حق صاحبك ؛ ثم حق شريكك ؛ ثم حق مالك ؛ ثم حق غريمك الذى تطالبه ؛ ثم حق غريمك الذى يطالبك ؛ ثم حق خليطك ؛ ثم حق خصمك المدعى عليك ؛ ثم حق خصمك الذى تدعى عليه ؛ ثم حق مستشيرك ؛ ثم حق المشير عليك .
ترجمه :
سپس حق همسايه و حق رفيق و حق شريك و حق مال و حق كسي كه به او قرض داده اي و حق كسيكه از او قرض گرفته اي و حق كسي كه باتو معاشرت دارد و حق كسي كه مدعي تو ميباشد و حـق كسي كه تو مدعي او ميباشي و حق كسي كه از تو مشورت مي خواهد و حق كسيكه تو از او مشورت مي خواهي .
ثم حق مستنصحك ؛ ثم حق الناصح لك ؛ ثم حق من هو اكبر منك ؛ ثم حق من هو اصغر منك ؛ ثم حق سائلك ؛ ثم حق من سألته ؛ ثم حق من جرى لك على يديه مسائة بقول او فعل او مسرّة بذلك بقول او فعل عن تعمد منه او غير تعمد منه ؛ ثم حق اهل ملتك عامة ؛ ثم حق اهل الذمة ثم الحقوق الجارية بقدر علل الاحوال و تصرف الاسباب فطوبى لمن اعانه الله على قضاء ما اوجب عليه من حقوقه و وفقه و سدده .
ترجمه :
سپس حق كسيكه اورا راهنمائي نموده اي وحق كسي كه ترا راهنمائي كرده هست و حق كسيكه بزرگتر است و حق كسيكه كوچك تر است ؛ و حـق كسيكه چيزي از تو ميخواهد و حق كسيكه تو از او چيزي ميخواهي ؛ و حق كسيكه بـدي يا خوبي از او به تو رسيده است ؛ چه از روي عمد يا از روي خطا ؛ اعـم از آنكه آن خـوبي يا بدي گفتار باشد يا رفتار ؛ بعد حق همه مسلمانها به طـور عموم ؛ و حق غير مسلمانها كـه در حال جنگ و نبرد با مسلمانها نباشند ؛ وبعد حقوق هر حادثه و پيش آمدي كه پيش مي آيد و اتفاق مي افتد .پس خوشا به حال كسيكه خداوند اورا كمك نمايد بر انجام آنچه كه بر او واجب كرده است از حقوق و رعايت آن و توفيقش دهد و راهنمائي اش نمايد .
( ادامه دارد )
منبع : www.mums.ac.ir/shares/student/khaksarj1/download/ |