رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
( قسمت هشتم )
40- حق كسيكه از او مشورت ميخواهي .
أما حق المشير عليك فلا تتهمه فيما يوافقك عليه من رأيه اذا اشار عليك فانما هى الآراء وتصرف الناس فيها و اختلافهم فكـن عليه فى رأيـه بالخيار اذا اتهمت رأيـه فاما تهمته فلا تجوز لك إذا كان عندك ممن يستحق المشاورة ؛ ولا تدع شكره على ما بدا لك من إشخاص رأيه و حسن وجــه مشورته ؛ فاذا وافقـك حمدت الله و قبلت ذلك من أخيه بالشكر والارصاد بالمكافأة فى مثلها ان فزع اليك ولا قوة الا بالله .
ترجمه :
اما حق كسيكه كه از او مشورت مي خواهي بر تو آنست كـه اگـر در مشورت دادن ؛ نظر او مطابق خواستهء توبود ؛ او را به خيانت متهم نكني زيرا كـه آراء و انظار بين مردم مختلف است و اختلاف آنان در آراء و نظريات امريست متداول و معمول .البته تو كاملا اختيار داري كه نظر او را قبـول نمائي يا رد كني ؛ و چنانچـه نظـر او را مطابق صواب نديدي ميتواني اصل نظر را متهم كني و ناصواب بخواني ؛اما خود او را هرگز ؛ چون تو او را اهل مشورت ميدانستي و به همين جهت به او مراجعه نمودي . اگر نظرش را عمل نمودي و به آنچه ميخواستي رسيدي پس او را تشكر نموده و خـدا را سپاس گزار باش و اگر روزي او به تو مراجعه كند و از تو مشورت بخواهد ؛ تو نيز احسان نموده و او را به طور صحيح و به دور از خيانت راهنمائي كن و قـوتي نيست مگر به خداوند متعال .
حقوق نصيحت
41- حق نصيحت شونده .
وأما حق المستنصح فإن حقه أن تؤدى إليـه النصيحة على الحـق الذى ترى لـه أنه يحمل ويخرج المخرج الذى يلين على مسامعه و تكلمه من الكلام بما يطيقه عقله ؛ فإن لكل عقل طبقة من الكلام يعرفه ويجتنبه وليكن مذهبك الرحمة ولا قوة الا بالله.
ترجمه :
اما حق كسيكه نصيحتش ميكني يا از تو خواسته است كه نصيحتش كني بر تو آنست كه: او را صحيح و به حق نصيحت نمائي و چيزي بگوئي كه او بتواند به آن عمل كند و از حد توان و قدرتش بيرون نباشد ؛ و قسمي با او سخن بگوي كه در خـور فهم و درك او باشد زيرا كه همه از نظر تعقل و فكر در يك حد نيستند بلكه هر انساني داراي مرتبه اي از عقل مي باشد و روشت در حال نصيحت كردن نـرم ؛و گفتارت نيـز دوستانه باشد و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .
42- حق نصيحت كننده .
وأما حق الناصح فأن تلين له جناحك ثم تشرئب له قلبك وتفتح له سمعك حتى تفهـم عنه نصيحته ثم تنظر فيها فإن كان وفق فيها للصواب حمدت الله على ذلك و قبلت منه وعرفت له نصيحته وإن لم يكن وفق لها فيها رحمته ولم تتهمه وعلمت أنه لم يألك نصحا إلا أنه أخطأ ؛ إلا أن يكون عندك مستحقا للتهمة فلا تعبأ بشئ من أمره على كل حال ؛ و لا قوة الا بالله .
ترجمه :
اما حق كسيكه كه ترا نصيحت مي كند آنست كـه در برابر او متواضع باشي و با شنيدن نصيحتهايش قلبت را سيـراب كني ؛و گـوشت را در اختيار او قرار دهي تا هرچه ميگويد متوجه شوي ؛ بعد از شنيدن در گفتار او تفكر كن چنانچـه نصايحش را درست و صواب ديدي بپزير؛ و خداوند را بـه خاطر اين نعمت شاكر باش ؛ و چنانچـه آنرا نا صواب يافتي ؛ ضمن تشكر با مهرباني از كنارش بگزر و او را متهم نكن زيرا كه ميداني او قصد نصيحت داشت نه چيز ديگر اما اشتبـاه كـرده است ؛مگر اينكه او را از قبل مي شناسي و ميداني كه او آدم خير خواهي نيست ؛ در اين صورت به نصيحت او اعتناء و اعتماد نكن .
حقوق اخلاقي و اجتماعي
43- حق بزرگترها .
و أما حـق الكبيـر فإن حقـه توقيـر سنه و إجلال اسلامه إذا كان من أهل الفضل فى الاسلام بتقديمه فيه و ترك مقابلته عند الخصام ولا تسبقـه إلى طريـق ولا تؤمه فى طريـق ولا تستجهلـه وإن جهـل عليك تحملت وأكرمته بحـق اسلامـه مـع سنه فانما حق السن بقدر الاسلام ولا قوة الا بالله .
ترجمه :
اما حق بزرگتر بر تو آنست كه او را به خاطر سنش احترام نمائي و چنانچـه فضل و سابقه در اسلام دارد مورد تكريم و تجليلش قرار دهي و بر خود مقـدم داري و اگر با تو به منازعه پرداخت با او مقابله نكني و اگر در راهي همراه بوديد؛ از او سبقت نگيري و پيش روي او حركت نكني و چنانچه به مطلبي جاهل بود ؛جهلش را به رخش نكشي و اگر او ترا جاهل خواند تحمل نموده به خاطر اسلام و سنش گزشت كني؛ زيرا حق سن باندازهء حق سابقه در اسلام است و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .
44- حق كوچكترها .
وأما حق الصغير فرحمته و تثقيفه و تعليمه و العفوعنه و السترعليه و الرفق به و المعونة له والسترعلى جرائر حداثته فإنه سبب للتوبة والمداراة له وترك مماحكته فإن ذلك أدنى لرشده .
ترجمه :
اما حق كوچكتر بر بزرگتر آنست كـه نسبت بـه او مهربان بوده در تربيت و تعليم او بكوشد ؛ خطاهايش را ناديده گرفته عيبش را بـر او بپوشاند ؛ با او بـه مدارا رفتار نموده و در مشكلات كمكش نمايد ؛ و چون بـه خاطر حداثت سن و جواني؛ اعمال و حركات نا بخردانهء از او سرزند ؛ مستور نگه دارد زيرا كه سبب توبه او خواهد شـد و با او نزاع و مخاصمه نكند كه مانع رشد او مي شود .
45- حق كسيكه از تو كمك مي خواهد .
وأما حق السائل فإعطائه اذا تهيأت صدقة وقدرت على صد حاجته والدعاء لـه فيما نزل به والمعاونة له على طلبته وإن شككت فى صدقه و سبقت إليه التهمة لـه و لم تعزم على ذلك لم تأمن أن يكون من كيد الشيطان أراد أن يصدك عن حظك و يحول بينك و بين التقرب الى ربك و تركته بستره ورددته ردا جميلا وإن غلبت نفسـك فى مره وأعطيته على ما عرض فى نفسك منه فإن ذلك من عزم الامور .
ترجمه :
اما حق كسيكه از تو كمك مي خواهـد آنست كه اگـر در قدرت و توانت هست براي رفع نيازش اقدام نموده و حاجتش را برآورده سازي ؛ اگر صدقهء آماده داري به او عطا نموده و براي رفع گرفتاريش در حقش دعا كن ؛ چنانچه در صدق گفتارش شك و ترديد در دلت پيدا شد و گمان بردي كه دروغ مي گويد پس به اين شك وگمان اعتناء ننموده و بدان كه بعيد نيست ؛ اين شك و گمـان از وسوسه هاي شيطان باشد كـه مي خواهد ترا از اين ثواب محروم نموده و مانع تقرب تو به پروردگارت شود . پس اگر چيزي به او ندادي ؛ محترمانه و بدون آنكه خوارش كني با سخنان زيبا و نرم كه او را آزرده خاطر نسازد جوابش كن . چنانچه بر شكت غالب آمدي و علي رغم آنچه در دلت گزشته است كمكش نمودي بدان كه اين از كارهاي مهم و قابل اطمينان است .
( ادامه دارد )
منبع : www.mums.ac.ir/shares/student/khaksarj1/download/... |