رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
( قسمت پنجم )
حقوق ارحام واقارب
21- حق مادر .
فحق امك أن تعلم أنها حملتك حيث لا يحمل احد احدا ؛ و أطعمتك من ثمرة قلبها مـا لا يطعم احد احدا؛ وأنها وقتك بسمعها و بصرها و يدها و رجلها وشعرها و بشرها وجميع جوارحها مستبشرة بذلك؛ فرحة؛ موبلة؛ محتملة لما فيه مكروهها وألمها و ثقلها وغمها؛حتى دفعتها عنـك يدالقـدرة وأخرجتـك الى الارض فرضيت أن تشبع و تجوع هى وتكسوك وتعرى وترويك وتظمأ وتظلك وتضحى وتنعمك ببؤسها وتلذذك بالنوم بأرقها وكان بطنها لك وعاءاً وحجرها لك حواءاً وثديها لك ثقاءاً ونفسها لك وقاءاً؛ تباشر حرالدنيا وبردها لك و دونك ؛ فتشكرها على قدر ذلك ولاتقدر عليه الا بعون الله و توفيقه .
ترجمه :
اما حق مادر برتو آنست كه بداني او حمل كرده است ترا نه ماه طوريكه هيچ كس حاضر نيست اين چنين ديگري را حمل كند و به تو شيره جانش را خورانده است قسمي كه هيچ كس ديگر حاضر نيست اينكار را انجام دهد و با تمام وجود ؛ با گوشش چشمش ؛ دستش ؛ پايش ؛ مويش ؛ پوست بدنش و جميع اعضا و جوارحش ترا حمايت و مواظبت نموده است و اينكار را از روي شوق و عشق انجام داده و رنج و درد و غم و گرفتاري دوران بارداري را به خاطر تو تحمل نموده است ؛ تا وقتي كه خـداي متعال ترا از عالم رحم به عالم خارج انتقال داد . پس اين مادر بود كه حاضر بود گرسنه بماند و توسير باشي ؛برهنه بماند و تو لباس داشته باشي ؛ تشنه بماند و تو سيراب باشي ؛ در آفتاب بنشيند تا تو در سايه او آرام استراحت كني ؛ ناراحتي را تحمل كند تا تو در نعمت و آسايش به زندگي ادامـه داده و رشد نمائي و در اثر نوازش او به خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابي . شكم او خانهء تو و آغوش او گهواره تو و سينه او سيراب كننده تو و خود او حافظ و نگهدارنده تو بود ؛ سردي و گرمي دنيا را تحمل ميكرد؛ تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگي كني . پس شكر گزار مادر باش به اندازهء كه براي تو زحمت كشيده است؛ و نمي تواني از او قدر داني نمائي مگر به عنايت و توفيق خداوند متعال .
22- حق پدر .
وأما حق أبيك فتعلـم أنـه أصلك و أنـك فرعـه و أنـك لولاه لم تكـن ؛ فمهما رأيت فى نفسك مما يعجبك؛ فاعلم أن أباك أصل النعمة عليك فيه واحمدلله و اشكره على قـدر ذلك ولا قوة الا بالله .
ترجمه :
اما حق پدرت بر تو آنست كه بداني او اصل و ريشه تست؛ و تو فرع و شاخه او هستي؛ و اگر او نبود تو نبودي ؛ پس هر وقت در خودت چيزي مي بيني كه موجـب پيدا شدن غرور در تو مي گردد ؛ متوجه باش كه پدرت اصل و اساس آن نعمت است و خداوند را به خاطر اين نعمت بزرگ ستايش كن و از او تشكر كن به اندازهء نعمتي كـه به تو ارزاني نموده است و قوتي نيست مگر به قوت خداوند متعال .
23-حق فرزند بر پدر و مادر
وَ أَمّا حَقّ وَلَدِكَ فَتَعْلَمُ أَنّهُ مِنْكَ وَ مُضَافٌ إِلَيْكَ فِي عَاجِلِ الدّنْيَا بِخَيْرِهِ وَ شَرّهِ وَ أَنّكَ مَسْئُولٌ عَمّا وُلّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدّلَالَةِ عَلَى رَبّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فِيكَ وَ فِي نَفْسِهِ فَمُثَابٌ عَلَى ذَلِكَ وَ مُعَاقَبٌ فَاعْمَلْ فِي أَمْرِهِ عَمَلَ الْمُتَزَيّنِ بِحُسْنِ أَثَرِهِ عَلَيْهِ فِي عَاجِلِ الدّنْيَا الْمُعَذّرِ إِلَى رَبّهِ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ بِحُسْنِ الْقِيَامِ عَلَيْهِ وَ الْأَخْذِ لَهُ مِنْهُ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
ترجمه :
حق فرزند تو آنست که بدانی او از توست و در این جهان در نیک و بد خویش وابسته توست و با تو نسبت به پرورش دادن خوب و راهنمایی کردن او به راه پروردگارش و یاری رساندن به او در اطاعت خداوند هم درباره خودت و هم حق او مسئول هستی و بر اساس این مسئولیت پاداش میگیری و کیفر میبینی پس در کار فرزند همچون کسی عمل کن که کارش را در این دنیا به حسن اثر خویش آراسته میکند و تو به سبب حسن رابطه میان خود و او و سرپرستی خوبی که از او کرده ای و نتیجه الهی که از او گرفته ای نزد پروردگار خویش معذور باشی و قوتی نیست مگر قوت خداوند متعال.
24-حق برادر
وَ أَمّا حَقّ أَخِيكَ فَتَعْلَمُ أَنّهُ يَدُكَ الّتِي تَبْسُطُهَا وَ ظَهْرُكَ الّذِي تَلْتَجِئُ إِلَيْهِ- وَ عِزّكَ الّذِي تَعْتَمِدُ عَلَيْهِ وَ قُوّتُكَ الّتِي تَصُولُ بِهَا فَلَا تَتّخِذْهُ سِلَاحاً عَلَى مَعْصِيَةِ اللّهِ وَ لَا عُدّةً لِلظّلْمِ بِحَقّ اللّهِ وَ لَا تَدَعْ نُصْرَتَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَعُونَتَهُ عَلَى عَدُوّهِ وَ الْحَوْلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ شَيَاطِينِهِ وَ تَأْدِيَةَ النّصِيحَةِ إِلَيْهِ وَ الْإِقْبَالَ عَلَيْهِ فِي اللّهِ فَإِنِ انْقَادَ لِرَبّهِ وَ أَحْسَنَ الْإِجَابَةَ لَهُ وَ إِلّا فَلْيَكُنِ اللّهُ آثَرَ عِنْدَكَ وَ أَكْرَمَ عَلَيْكَ مِنْهُ .
ترجمه :
اما حق برادرت آنست که دست و بازوی قدرت تو و پشت و پناه تو میباشد و باعث توست که متکی به او هستی و نیرو و توان تو میباشد که بدان وسیله –به دشمن- حمله میبری پس مبادا از او در راه معصیت خدا بعنوان اسلحه استفاده کنی و همچنین ابزاری در راه ظلم و پایمال کردن حق خدا قرار دهی کمک و یاری او در مقابل هوای نفس و پشتیبانی از وی در مقابل دشمن را ترک مکن با این همه اگر او مطیع امر پروردگارش بود و دستور را بخوبی پذیرا بود چه بهتر و اگرنه باید خداون نزد تو مقدم بر او و عزیزتر از او باشد...
حقوق نيكوكار
25- حق كسي كه بر تو احسان نموده است .
وأما حق المنعم عليك بالولاء ؛ فأن تعلم انه انفـق فيك ماله ؛وأخرجك من ذل الـرق و وحشته إلىعز الحرية و انسها وأطلقك من اسر الملكة و فك عنك حلق العبودية وأوجـدك رائحة العز ؛ و أخـرجك من سجـن القهـر؛ و دفـع عنك الاسر؛ و بسط لك لسان الانصاف و اباحك الدنيا كلها فملكك نفسك و حل اسرك و فرغك لعبادة ربك و احتمل بذلك التقصير فى ماله ؛ فتعلم انه اولى الخلق بك بعد اولى رحمك فى حياتـك و موتـك و احـق الخلـق بنصرك و معونتـك و مكانفتـك فى ذات الله؛ فلا تؤثـر عليه نفسك ما احتاج اليك .
ترجمه :
اما حق كسي كه ترا كمك نموده است به خاطر دوستي يا ملك يا قرابت و ...... بر تو آنست كه بـداني او از مالش گزشته و با صرف مـال ترا؛ از ذلت بندگي و بردگي ديگران و وحشت آن نجات داده است و مزه آزادي و آسايش را به تو چشانيده است و ترا از اسارت ديگران رهانيده ؛و زنجيرهاي بـردگي را از تـو باز نمـوده و بوي خوش عزت و آزادي را به مشام تو رسانيده است . او ترا از زندان قهر و جبر بيرون آورده و عسر حرج و سختي را از تو دور نموده و با خوشي و خوشروئي و زبان انصاف با تو سخن گفته و تمام دنيا را ( به جهت احساني كه نموده است ) به تو بخشيده است و ترا فارغ البال ساخته كه به عبادت پروردگارت پردازي و در اين راستا ضرر مالي را تقبل و تحمل نموده است . بدان كه او نزديك ترين مخلوق خداوند است نسبت به تو بعد از پدر و مادر و برادر و خواهرت و سزاوارتر از ديگران است كه در مواقع لزوم به كمك او بشتابي و به خاطر خـدا و احساني كه براي تو نموده است ياريش نمائي و خودت را هيچ وقت در اموري كه مورد نياز اوست مقدم ننمائي .
26- حق آزاد کرده
و أما حق مولاك الجارية عليه نعمتك فأن تعلم أن الله جعلك حامية عليه و واقية و ناصرا و معقلا وجعله لك وسيلة وسببا بينك و بينه ؛ فبالحرى أن يحجبك عن النار فيكون فى ذلك ثواب منه فى الآجل و يحكم لك بميراثه فى العاجل اذا لم يكن له رحم مكافأة لماأنفقته من مالك عليه وقمت به من حقه بعد إنفاق مالك فإن لم تخفه خيف عليك أن لا يطيب عليك ميراثه ؛ و لا قوة الا بالله .
ترجمه :
اما حق كسي كه تو به او كمك كرده اي ـ به خاطر دوستي يا ملك يا قرابـت ـ پس بدان كه خداوند ترا نگهدارنده و ياري كننده و حامي و آزاد كننـدهء او قــرار داده است و او را وسيله و سبب تقرب تو به خداوند متعال . اگر چناچه تو به او كمك نمائي خداوند در آخرت ترا از آتش جهنم دور خواهد نمـود و در دنيا (اگر شخص مذكور وارثي نداشته باشد) ميراثش به تـو تعلق خواهـد گرفت و اگر ارثي از او باقي نماند يا وارث داشته باشد ؛ خداونـد متعال ؛ از جاي ديگر بر مال و دارائي تـو مي افزايد و اين بـه جهت پاداشي كه خداوند براي تو در نظر گرفته است . و قوتي نيست مگر بخداوند متعال .
( ادامه دارد )
منبع : www.mums.ac.ir/shares/student/khaksarj1/download/... |