ترک
انفاق از مصادیق حق الناس
( قسمت دوم )
تفسیر سوره بقره آیات 261 الی 274
اين است آثار و فوائد انفاق
و وقتي انفاق در راه خداو به انگيزه تحصيل رضاي او باشد، نمو و زياد شدن آن از لوازم تخلف ناپذير آن خواهد
بود، چون فوائد انفاق در غير راه خداممکن است توأم با ضررهائي باشد که (حتما هست) براي اينکه وقتي رضاي خدا انگيزه آدمي نباشد لابد انگيزه اين
هست که من توانگر به فقير انفاق کنم تا شر او را از خود دفع نمايم، و يا حاجت او
را برآورم، تا اعتدالي به حال جامعه ببخشم، و فاصله طبقاتي را کم کنم (و در همه
اين فرضها بطور غير مستقيم منافعي عايد خود انفاق کننده ميشود) و اين خود نوعي
استخدام و استثمار فقير به نفع خويش است، که چه بسا در دل فقير آثار سوء بجاي
گذارد، و چه بسا اين آثار سوء، در دل فقرا متراکم شود و ناآرامي و بلواها به راه
بيندازد، اما اگر انفاق تنها براي رضاي خداصورت بگيرد، و انفاقگر بجز خشنودي او هدفي و منظوري نداشته باشد، آن آثار سوء
پديد نميآيد، و در نتيجه اين عمل خير محض ميشود.
الذين ينفقون اموالهم في سبيل الله، ثم لا
يتبعون ما انفقوا منا و لا اذي... ( آیه 262 ) کلمه اتباع به معناي ملحق شدن و ملحق
کردن است، اولي (ملحق شدن) نظير اين آيه که ميفرمايد: فاتبعوهم مشرقين و دومي
(ملحق کردن) مانند اين آيه: و اتبعناهم في هذه
الدنيا لعنه.
کلمه من با تشديد
نون به معني منت نهادن است، و منت آن عملي است از صاحب احسان که احسانش را ناگوار
سازد، مثل اينکه به آن شخصي که احسان کرده بگويد: اين من بودم که چنين و چنان
احساني به تو کردم، و يا عملي کند که حاکي از همين باشد و اصل در معناي منت
بطوريکه گفته شده قطع کردن است، و در آيه: لهم اجر غير ممنون بهمين معنا آمده، و کلمه أذي به معناي ضرر فوري و يا ضرر اندک است، و
کلمه خوف به معناي انتظار ضرر است، و کلمه حزن به معناي اندوهي است که بر دل
سنگيني کند، چه اندوه از امري که واقع شده، و چه از آنکه بخواهد واقع شود.
قول معروف و مغفره خير من صدقه ...( آیه 263 ) معروف
آن سخني است که مردم بر حسب عادت آن را غير معمولي ندانند، که البته به اختلاف
عادات مردم مختلف ميشود، و کلمه مغفرت در اصل به معناي پوشاندن است، و غني مقابل
حاجت و فقر است، و حلم به معناي سکوت در برابر سخن و يا عمل ناهنجار ديگران است.
در اين
آيه شريفه خداوند متعال قول معروف و
آمرزيدن و مغفرت (يعني چشم پوشي از بديها که مردم به انسان ميکنند) را بر
صدقهاي که گوشه و کنايه داشته باشد ترجيح داده، و اين مقابله دلالت دارد بر اينکه
مراد از قول معروف اين است که وقتي ميخواهي سائل را رد کني با زباني خوش رد کني،
مثلا دعايش کني که خدا حاجتت را برآورد.
البته
اين در صورتي است که سائل سخني که باعث ناراحتي تو باشد نگويد، و اگر لفظي خلاف
ادب گفت بايد چنان رفتار کني که او خيال کند سخن زشتش را نشنيدهاي و آن دعاي خير
و اين چشمپوشيات از سخن زشت او، بهتر از آنست که به او صدقهاي بدهي و به دنبالش
آزار برساني، چون آزار و منت نهادن انفاقگر به اين معني خواهد بود که ميخواهد
بفهماند آن مالي که انفاق کرده در نظرش بسيار عظيم است، و از درخواست سائل ناراحت
شده است، و اين دو فکر غلط دو بيماري است که بايد انسان با ايمان، دل خود
را از آن پاک کند چون مؤمن بايد متخلق به اخلاق خداباشد، و خداي سبحان غنياي است که آنچه
نعمت ميدهد در نظرش بزرگ نمينمايد، و هر بخششي ميکند آن را بزرگ جلوه نميدهد و
نيز خداي سبحان حليم است، و در مؤاخذه
جفاکاران عجله نميکند، و در برابر جهالت خشم نميکند، و بهمين جهتي که گفته شد
آيه شريفه، با دو نام غني و حليم ختم شده است .
( ادامه دارد )
منبع : ترجمة تفسیر
الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)
ادامه مطلب در مجله اینترنتی انسان
|