انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
( قسمت یکصد و نهم )
فصل هشتم : شنيدن اموات
(قسمت اول )
مقدمه
اموات در عالم برزخ با مردم دنيا به خصوص با اقوام و بازماندگانشان ارتباط دارند و حتى حرفهاى آنان را مى شنوند.
در اين جا رواياتى درباره شنيدن اموات در عالم برزخ وارد شده است را مى آوريم تا معلوم شود اموات در برزخ ، هم مى شنوند، هم مى بينند و هم مى دانند و آن روايات از اين قرارند.
خطاب پيامبر با كشته هاى بدر
جنگ بدر اولين جنگى بود كه در كنار چاه بدر بين مسلمين و كفار قريش رخ داد. در پايان كار، مشركان شكست خورده و مغلوب شدند. آنان با دادن هفتاد كشته و هفتاد اسير پا به فرار نهادند. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله دستور داد: كشته هاى مشركان را در چاه بدر بريزند. وقتى اجساد آنان در ميان چاه ريخته شد، آن حضرت بر دهانه چاه ايستاد و خطاب به كشتگان كرد و آنان را با نام ، يك به يك صدا زد و فرمود:
اى عتبه ، شيبه ، اميه ، ابوجهل ...! شما بد همسايگان ، بد همجواران ، بد بستگان و خويشانى براى رسول خدا بوديد، مرا تكذيب كرديد و ديگران تصديقم كردند، مرا از منزل و زادگاهم ((مكه )) بيرون و طرد كرديد و عده اى ديگر مرا جاى دادند و احترامم نمودند، سپس همه با هم اجتماع كرديد و با من به جنگ و محاربه برخاستيد و ديگران مرا كمك و يارى نمودند.آگاه باشيد آنچه را خدا، به من وعده داده بود به آن رسيدم كه حقيقت داشت . آيا آنچه را كه پروردگار، به شما وعده داده و برحذر داشته بود حقيقت داشت و آيا آن را يافتيد؟
در اين موقع ، گروهى از مسلمانان از جمله عمر، گفتند: يا رسول الله ! آيا كسانى را كه مرده اند و سرهاى آنها از بدنهايشان جدا شده است صدا مى زنيد؟ آيا آنان خطاب شما را مى فهمند؟فرمود:
ساكت باشيد، سوگند به خدا، شما از آنان شنواتر نيستيد، آنها فقط قدرت بر جواب ندارند. سپس فرمود:
اى مردم ! بدانيد بين آنها و ملائكه اى كه با گرزهاى آهنين آنها را بگيرند فاصله اى نيست مگر آن كه من صورت خود را بر اين طور از آنها برگردانم .
حسان بن ثابت اين واقعه را به شعر در آورده كه معناى آن چنين است .
هنگامى كه آنان را دسته جمعى در چاه ريختيم ، پيامبر به آنان گفت : آيا كلام مرا حق نيافتيد؟ فرمان خدا قلبها و دلها را مى گيرد، ولى آنان سخن نگفتند و اگر مى گفتند، چنين پاسخ مى دادند: يا رسول الله ! راست فرموديد و نظر شما درست بوده است .(327)هيچ جمله اى نمى تواند صريح تر از اين باشد كه پيامبر فرمود:
شما از آنان شنواتر نيستيد، آنان قدرت بر پاسخ ندارند، هيچ بيانى نمى تواند گوياتر از اين باشد كه پيامبر، آنان را يك يك با نامهاى مخصوص خويش صدا بزند و با آنها مانند دوران حياتشان سخن بگويد.
خطاب اميرالمؤ منين به اهل قبرستان
هنگام مراجعت اميرالمؤ منين از جنگ صفين ، وقتى نزديك كوفه كنار قبرستانى كه بيرون دروازه قرار داشت رسيد. رو به سوى قبرها كرد و چنين فرمود:
اى ساكنان خانه هاى وحشتناك و مكانها خالى و بى آب و نان و قبرهاى تاريك ! اى خاك نشينان ! اى غريبان ! اى تنهايان ! اى وحشت زدگان ! در اين راه بر ما پيشى گرفتيد و ما نيز به شما ملحق خواهيم شد. اگر از اخبار دنيا بپرسيد. مى گويم : خانه هايتان را ديگران ساكن شده اند، همسرانتان را به نكاح خود در آورده اند و اموالتان را تقسيم كرده اند. اينها خبرهايى بود نزد ما، آيا نزد شما چه خبر است ؟!
سپس رو به يارانش كرد و فرمود: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده مى شد حتما به شما خبر مى دادند كه بهترين زاد و توشه براى اين سفر، پرهيزگارى و دورى كردن از گناهان است .(328)
چون على برگشت از صفين نزار بر مقابر پشت كوفه رهگذار
رو به سوى اهل گورستان نمود با زبانش عقدى دل را گشود
گفت : اى اهل ديار پر هراس ! اى گرفتاران جان آس و پاس
گورتان تاريك و بر سر خاكتان وحدت و وحشت شده ، هم چاكتان
پيش تازانى ز ما هستيدو نك ما به دنبال شما بى ريب و شك
خانه هاتان شد نشين گاه غير با زنانتان شوهران در گشت و سير
مالتان بر وارثان قسمت شده اعتبار و جاه بى قيمت شده
اين گزارش ، نزد ما بهر شماست چه گزارش از شماها بهر ماست ؟
رو به ياران كرد و مى فرمود: اگر رخصتيشان بود در بخش خبر
اين گزارش بودشان اندر زمان بهترين توشه است تقوا، اى فلان
سخنان حضرت على عليه السلام با اهل قبور يك واقعيت است ؛ زيرا انسان بعد از مرگ داراى يك نوع حيات برزخى است . مى فهمد و درك مى كند. اگر اجازه سخن گفتن داشته باشد سخن هم مى گويد.
خطاب على عليه السلام با پيامبر
اصبغ بن نباته نقل مى كند: روزى حضرت على عليه السلام از كوفه خارج شد و به نزديك سرزمين ((نجف )) آمد و از آن گذشت . وقتى به او رسيديم ديديم روى زمين دراز كشيده است . قنبر گفت : اى اميرمؤ منان ! اجازه مى دهى عبايم را زير پاى شما پهن كنم ؟ فرمود: نه ، اين جا سرزمينى است كه خاكهاى مؤ منان در آن قرار دارد و با اين كار مزاحمتى براى آنها است .
اصبغ عرض كرد: فهميدم خاك مؤ من چيست ؟ اما مزاحمت آنها چه معنى دارد؟
فرمود: اى فرزند نباته ! اگر پرده از مقابل چشم شما برداشته شود، ارواح مؤ منان را مى بينيد كه در اين جا حلقه حلقه نشسته اند و يكديگر را ملاقات مى كنند و با هم سخن مى گويند. اين جا، جايگاه مؤ منان و وادى برهوت جاى ارواح كافران است .(329)
از امام صادق عليه السلام در رابطه با ارواح مؤ منان سئوال كردند: فرمود: آنها در حجره هاى بهشت قرار دارند. از غذاهاى آن مى خورند و از نوشيدنى هايش مى نوشند و مى گويند: پروردگارا هر چه زودتر قيامت را بر پا كن و به وعده هايى كه به ما داده اى وفا نما.(330)
خطاب على با پيامبر موقع دفن زهرا عليهاالسلام
بعد از درگذشت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، موضوع غسل آن حضرت پيش آمد و طبق وصيت او كه نزديكترين فرد او را غسل دهد، اميرمؤ منان عليه السلام غسل دادن آن جناب را به عهده گرفت . بعد از تمام شدن غسل ، سه روز بدن پيامبر صلى الله عليه و آله روى زمين ماند. در اين مدت گاهى اوقات حضرت على عليه السلام خود را روى آن حضرت خم مى كرد و درد دلهاى خود را با او بيان مى نمود.از جمله مطالب و درد دلهاى على اين بود كه مى گفت :
اى پيامبر خدا! پدر و مادرم به فدايت باد. با مرگ تو رشته نبوت قطع گرديد، با مرگ تو چيزى قطع شد كه با مرگ پيامبران ديگر قطع نشد و آن نبوت و وحى الهى و اخبار و آگاهى از آسمانها بود.
يا رسول الله ! اگر مرا، امر به صبر نكرده و از بى تابى منع ننموده بودى ، آن قدر در فراق تو گريه مى كردم و اشك مى ريختم تا اشكم تمام و سرچشمه آن خشك شود. اين درد جانكاه و حزن و اندوه ، دائما باقى است و تازه اين ها در مصيبت تو كم است ، اما حيف كه نمى توان مرگ را بازگرداند و آن را دفع كرد و جز اين چاره اى نيست .
يا رسول الله ! پدر و مادرم به فداى تو باد! ما را سراى ديگر و در پيشگاه پروردگارت ياد كن ، به فكر باش و هرگز ما را فراموش نكن .(331)
اميرالمؤ منين عليه السلام مانند زمان حيات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با آن حضرت صحبت مى كند و او را مورد خطاب قرار مى دهد.چه جمله اى از اين بالاتر و روشن تر كه امام مى گويد:
يا رسول الله ! ما را پيش پروردگار، در سراى ديگر ياد كن و به خاطر بسپار.
آيا يك انسان عاقل و خردمندى ، به خود اجازه مى دهد كه بگويد: امام اين جمله را به عنوان تسكين دل مى گفت و پيامبر حرفهاى او را نمى شنيده است .
پىنوشتها :
327-بحارالانوار، ج 6، ص 254 و اصالت روح ، ص 157.
328-نهج البلاغه ، كلمات قصار، شماره 120.
329-بحارالانوار، ج 6، ص 243.
330-بحارالانوار، ج 6، ص 269.
331-نهج البلاغه فيض ، خطبه 226.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh/marg_barzakh_saalehi-haajiaabaadi |