شخصیت امام حسن و امام حسین و علی اکبر
حجت الاسلام دکتر رفیعی
) قسمت اول )
فضایل امام حسین (ع)
شجاعت ، شخصیت ، نبرد امام حسین (ع) و مبارزه با ظلم امام حسین (ع) برجسته بوده است ، مطرح شده و حق هم همین است . بعضاً از آن بُعد عبادی غفلت شده است . ما نگاهی به زندگی حضرت امام حسین (ع) مخصوصاً زندگی قبل از عاشورا ، میاندازیم . بیشتر کتابها و افرادی که درباره امام حسین صحبت می کنند ، درباره روز عاشورا حرف می زنند .
البته این هم درست است چون این یک مظهر است و با قیام عاشورا اسلام زنده شده است . ولی این شخصیت بزرگوار پنجاه و پنج سال قبل از عاشورا هم زندگی کرده است . یک نگاه به امام حسین قبل از عاشورا ما را به این فضا می برد که بیشتر با ایشان آشنا بشویم . دعای عرفه امام را ببینید . کلمات بلندی که در این دعا بکار رفته و اشک و گریه ای که امام می ریزد و با شیوه خاص با خدا حرف می زند . شیوه او یک درس است . ابتدا خدا را بالا می برد و خود را پایین می آورد . شروع میکند : تو نعمت دادی و من خطا کردم ، تو علم داری و من این علم را نادیده گرفتم ، عظمتهای خدا را مطرح می کند و صغیر بودن بنده را یاد آوری می کند .
هرچه فاصله بین صغیر بودن و کبیر بودن بین ما و خدا بیشتر بشود ، انس و الفت هم بیشتر میشود . بعد آن دعا را نقل می کند . سیره ای که از امام حسین مانده است : درباره سیره حج و طواف ایشان ، رسیدگی به امور مردم و بار از دوش مردم برداشتن ، یک مظهر عبادت کامل و تام است . لذا نقل شده است که بعد از ظهر عاشورا وقتی بدن امام در گودی قتلگاه افتاده است ، هنگامی که می خواستند ایشان را دفن کنند ، بعضی ها از امام سجاد سوال می کردند که بعضی از زخم های و پینه های تن امام برای روز عاشورا نیست و امام سجاد (ع) فرمودند :
بله این آثار کیسه ایی است که امام بر دوش می کشید و در خانواده فقرا می برد ،
این بُعد عبادی امام است . در عاشورا وقتی از مدینه بیرون می آید ، قرآن می خواند . از مکه بیرون می آید ، قرآن می خواند . سحر روز عاشورا ، قرآن می خواند . چرا شب عاشورا مهلت گرفت ؟ با این فرض که شهادت بالاترین چیز است . روایت داریم : فوق هرچیزی نیکی است جز عبادت که فوز عظیمی است . با این فرض به برادرش ابوالفضل می گوید : امشب را مهلت بگیر . ابوالفضل می گوید : چه فرقی میکند ؟ امام فرمودند :
من نماز و قرآن و استغفار را دوست دارم و می خواهم امشب به این ها بپردازم .
زمانی امام حسین به دیدن اُسامه آمد ، اُسامه از اصحاب پیامبر بود و پیر شده بود و در حال احتضار بود . امام دید او ناراحت است و این ناراحتی از بیماری نیست و ناراحتی او درونی است . امام سوال کرد و اسامه گفت : آقا قرضی دارم و زن و بچه ام با این قرض چه کنند ؟ امام فرمودند : من قبول میکنم . بدون اینکه سوال کنند چقدر است و مبلغ آن شصت هزار درهم بود . و امام این پول را پرداختند . امام سجاد(ع) می فرماید : پدرم درآخرین لحظات که غرق خون بود و بدنش تیرهایی هم خورده بود ، من را درآغوش گرفتند و گفتند : پسرم بیا با هم دعایی که مادرم زهرا به ما یاد داده بخوانیم . دعا را خواندند و گفتند : پسرم من دارم می روم شاید این ملاقات آخر باشد . نصیحتی به تو میکنم . در زندگی به کسی ظلم نکن مخصوصا به کسی که دستش به جایی بند نیست و یاری جز خدا ندارد .
یعنی امام به حق الناس توجه دارد . امام روزی که به سرزمین کربلا رسیدند پرسید : این زمین مال کیست ؟ و بعد آنرا خرید و ملک شخصی ایشان شد و بعد خیمه زد . این اهمیت به حق الناس را می رساند . در کنار اینها هم در ظهر عاشورا در کنار میدان نبرد ، نماز خواند واین بُعد عبادی آن حضرت .
منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=332&Itemid=460 |