شخصیت امام حسن و امام حسین و علی اکبر
حجت الاسلام دکتر رفیعی
) قسمت سوم )
در خصوص امام حسن مجتبی (ع)
در خصوص امام حسن مجتبی (ع) که معروف به کریم اهل بیت است و نخستین مولود فاطمه زهرا (س) و حضرت علی (ع) است باید بگوییم : وقتی این بچه بدنیا آمد ، چقدر این دو بزرگوار و پیامبر را خوشحال کرد . عمر پربرکت ایشان چهل و هشت سال بوده است . مظلومیت ایشان هم در تاریخ معروف است .
اگر بخواهیم کسی را بشناسیم در این سه رابطه تفحص می کنیم . یکی رابطه با خدا ، یکی رابطه با مردم ، رابطه با دشمن . زندگی هرکسی یک بُعد معنوی و الهی دارد که در رابطه با خدا ، باید دید با خدا چطور است . و یک بُعد مردمی دارد که باید دید ارتباطش با مردم و همسر چطور است . یک بُعد سیاسی و شجاعت و شخصیتی که باید در رابطه با دشمن دید .
چرا من این سه تا را عرض کردم ؟ چون بعضی ها در یکی از این سه بُعد قوی هستند . یکی در بُعد عبادی خیلی قوی است ولی بد خلق است . در بُعد مردم داری ضعیف هستند . بعضی ها در دو بُعد قوی هستند ولی در بُعد سیاسی می گویند : ربطی به ما ندارد . فردی کامل است که در هر سه بعد قوی باشد . همان آقایی که شب در نخلستان از خوف خدا بیحال میشود ، همان آقای هم سر از بدن عمربن عبدود جدا میکند . ما حالا اگر خیلی آدم متدین و نماز شب خوان هم که باشیم ، اینکار از ما برنمی آید . می گوییم : دشمن کشتن و سر بریدن . این هم یک عبادت است که در میدان جنگ شجاعت میخواهد .
امام در رابطه با خدا به تمام معنا فانی در خدا بود . تا یاد قیامت می شد ، اشک می ریخت . تا یاد حشر و نشر میشد ، اشک می ریخت . هر شب جمعه سوره کهف را می خواند . سوره کهف خیلی سفارش شده است . امام هر شب سوره کهف را می خواند و گریه میکرد . وقتی نماز میخواند ، حال عجیبی داشت . بند بند بدن می لرزید . وقتی وضوء می گرفت حال خوشی داست . جلوی مسجد می آمد و اشک میریخت . می گفتند : چرا اشک میریزید ؟ می فرمود : میخواهم بروم با خدا صحبت کنم . این حال معنوی امام بود . این به ما درس می دهد که در عبادات و تعبدهایمان دقت کنیم .
امام حسن (ع) معصوم است . شخصیتی است که جایگاهش معلوم است ولی در هنگام جان دادن گریه میکند و امام حسین (ع) پرسیده چرا گریه میکنی ؟ فرمودند : برای دو چیز گریه می کنم . یکی ترس از قیامت و دیگری جدا شدن از برادران . این امام معصوم برای ترس از قیامت اشک می ریزد . قیامت را جدی بگیرید .
بعضی ها می گویند : یک یا علی بگو و جلو برو . خود علی با عبادت به این مقام رسیده است . اینها با بندگی به خدا به اینجا رسیده اند و چطور می شود من با یک علی گفتن ، عبادت علی را اانجام نداد و با یک یا حسین گفنن و عبادت حسین را انجام ندادن به آن مراتب برسیم .
بُعد بَعدی در ارتباط با مردم ، طرف پیش امام آمده و گفته دیه به گردنم آمده و آقا کل دیه را پرداخت کرده است . طرف گفته فقر به من حمله کرده است . این قدر به او داد که بی نیاز شد . مثل ما نبود که به فقیر به اندازه یک گونی برنج میدهیم و این چند روز دیگر تمام میشود . فکری برای معیشت فرزند و همسر طرف می کرد . انسان باید در انفاق استمرار داشته باشد . اینقدر اعطا می کرد که طرف بی نیاز می شد . به لباس و نوع پوشش توجه می کرد . با مردم با اخلاق رفتار می کرد .
یک روز امام از خانه بیرون آمد . لباس زیبایی هم پوشیده بود وامام حسن خودش هم زیبا بود و یوسف آل رسول است . آدم کج سلیقه ای گفت : من در شما تکبر می بینم . امام گفت : اینکه تو می بینی عزت است نه تکبر . مومن باید عزیز باشد . خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد .
بعضی خانم ها گله میکنند که شوهر ما وضع مالی اش خوب است . ولی به خودش نمی رسد . یک مهمانی میرویم خجالت می کشیم . با لباس های کثیف و موهای ژولیده . پیامبر هر وقت از خانه بیرون می آمد ، خودش را نگاه میکرد ، محاسن خود را تنظیم می کرد . مومن باید اُبهت داشته باشد .
در رابطه با برخورد با دشمن امام مظلوم واقع شده است . امام خیلی شجاع بود . در جنگ جمل چنان شجاعانه به قلب دشمن می زد که اصحاب تعجب کرده بودند . اگر امام صلح کرده ، اول جنگ کرده است . ولی چون جنگ به فرجام نرسیده و در جنگ خیانت شده ، مجبور شده صلح کند . هم امام حسن (ع) جنگ داشت و هم امام حسین (ع) و هم امام حسن (ع) صلح داشت و هم امام حسین (ع) . منتها امام حسن (ع) اول جنگید و بعد صلح کرد و امام حسین (ع) اول صلح کرد و بعد جنگید . خوب امام حسین هم ده سال با معاویه در صلح بوده است . بعد با یزید وارد جنگ شد . امام حسن (ع) هم اول به مدائن لشکر کشید و نبرد را آغاز کرد ، منتهی عزیزترین فرماندهانش حتی عبیدالله بن عباس به او خیانت کردند . و مجبور شد به این صلح تن در بدهد . شجاعت امام و مردم داری امام و بعد عبادت ، اگر در این سه بعد بیشتر بدانیم با امام بیشتر آشنا می شویم .
منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=332&Itemid=460 |