به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » آزمايش انسان
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 285 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

 انسان به روایت قرآن

 

آزمايش انسان

سوره الفجر آیات 14 تا 16

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ* فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَکْرَمَنِ * وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ *

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر * بيقين پروردگار تو در کمينگاه (ستمگران) است. *اما انسان هنگامي که پروردگارش او را براي آزمايش، اکرام مي‏کند و نعمت مي‏بخشد (مغرور مي‏شود و) مي‏گويد: «پروردگارم مرا گرامي داشته است!» * و اما هنگامي که براي امتحان، روزيش را بر او تنگ مي‏گيرد (مأيوس مي‏شود و) مي‏گويد: «پروردگارم مرا خوار کرده است

 ( تفسیر اول )

تفسیر المیزان  :

ان ربک لبالمرصاد

کلمه (مرصاد) به معناي آن محلي است که در آنجا به کمين بنشينند و منتظر رسيدن شکار و يا دشمن باشند، و بر مرصاد بودن خداي تعالي با اينکه او منزه است از نشستن در مکان، کنايه اي است تمثيلي، که مي خواهد بفهماند خداي تعالي مراقب اعمال بندگانش است، همانطور که انسان در کمين نشسته مراقب حرکات و سکنات دشمن خويش است، و منتظر است تا او را دستگير کند و يا به قتل برساند، و خود او هيچ خبر ندارد از اينکه دشمنش در صدد دستگيري و يا کشتن او است، خداي سبحان هم مراقب اعمال بندگان خويش است، همينکه طغيان کردند و فساد را گسترش دادند ايشان را به شديدترين وجهي عذاب مي کند.

در آيه مورد بحث داستان عذاب کردن طاغيان و فساد انگيزان امت هاي گذشته را تعليل مي کند و مي فهماند که اگر آنان را عذاب کرد به خاطر اين است که او رب است، و سنت او بر همين معنا جاري است، و کلمه (رب) را به کاف خطاب اضافه نموده فرمود: (پروردگار تو ايشان را عذاب کرد) پس عذابش منحصر در امت هاي گذشته نيست، بلکه در امت تو نيز جريان دارد.

حکايت زبان حال نوع آدمي که آزمايش خدا با اکرام و نعمت دادن را به حساب ممتاز بودن خود از ديگران مي گذارد

فاما الانسان اذا ما ابتليه ربه فاکرمه و نعمه فيقول ربي اکرمن

اين آيه به دليل اينکه حرف (فاء) در آغاز آن آمده نتيجه گيري از آيات قبل است، و در آن حال آدمي را در صورتي که نعمتش زياد شود و صورتي که از نعمت محروم باشد بيان مي کند، گويا فرموده: گفتيم انسان زير نظرخداي تعالي است، و خداي تعالي در کمين او است تا ببيند به صلاح مي گرايد و يا به فساد، و او را مي آزمايد، و در بوته امتحان قرارش مي دهد، يا با دادن نعمت، و يا با محروم کردنش از آن، اين از نظر واقع امر و اما انسان اين واقعيت را آن طور که بايد در نظر نمي گيرد، او وقتي مورد انعام خداي تعالي قرار مي گيرد خيال مي کند نزد خدا احترام و کرامتي داشته، که اين نعمت را به او داده، پس او هر کاري دلش بخواهد مي تواند بکند، در نتيجه طغيان مي کند و فساد را گسترش مي دهد، و اگر مورد انعام قرارش ندهد و زندگيش را تنگ بگيرد، او خيال مي کند که خداي تعالي با او دشمني دارد و به وي اهانت مي کند، در نتيجه به کفر و جزع مي پردازد.

پس مراد از جمله (فاما الانسان) اين است که: نوع انسان بحسب طبع اولي اينطور است، نه اينکه فرد فرد همه انسانها اينطورند، بنابر اين، الف و لام (الانسان)براي جنس است، نه براي استغراق.

(اذا ما ابتليه ربه)- يعني وقتي او را مورد امتحان قرار دهد، و عامل در کلمه (اذا) حذف شده، تقديرش (کائنا اذا ما ابتليه...) است.

بعضي گفته اند: عامل در آن کلمه (فيقول) است، که بعد از کلمه (اذا)آمده و تقديرش: (فاما الانسان فيقول ربي اکرمن اذا ما ابتليه ربه) است، يعني انسان مي گويد:پروردگارم احترامم کرده، و اين را وقتي مي گويد کهخدا مورد امتحانش قرار داده باشد.

و جمله (فاکرمه و نعمه)تفسير کلمه (ابتلاء) است، و مراد از اکرام و تنعيم، اکرام و تنعيم صوري است، و به عبارت ديگر مراد اکام و تنعيم حدوثي است، نه بقايي، و مي خواهد بفرمايد خداي تعالي او را اکرام کرده و نعمت داده تا شکرش را بجاي آرند و بندگيش کنند، و ليکن انسان همان را مايه درد سر خود کرد و در راهي مصرف کرد که مستحق عذاب گرديد.

(فيقول ربي اکرمن) - يعني مي گويدخداي تعالي مرا مورد کرامت و نعمتي از خود قرار داد،به دليل اين که به من نعمتهايي داده که به ديگران نداده، و يا به عبارتي خيال مي کند که اين قدرت و دارايي که به او داده اند هم اکرام و تنعيم حدوثي است و هم بقايي، و به همين جهت به خود اجازه مي دهد هر کاري که خواست بکند، چون وقتي انسان پنداشت بقاي نعمت و قدرتش تضمين شده، هر کاري بخواهد مي کند.

در اينجا سؤالي است و آن اينکه اين جمله که مورد بحث ما است حکايت زبان حال انسان است، و از ديدگاه يک انسان طبيعي خبر مي دهد، و از اينکه مي گويد: (رب من مرا اکرام کرده)و خداي تعالي را رب خود معرفي مي کند، بر مي آيد که گوينده اين سخن، خدا و ربوبيتش را قبول دارد، با اينکه وثني مذهبان که منکر ربوبيت صانعند معتقد به چنين چيزي نيستند؟

پاسخ اين سؤال اين است که: همانطور که در سؤال آمده بود سخن مذکور زبان حال فطرت است، و وثني مذهبان هم به حسب فطرتشان اعتراف به اين معنا دارند، هر چند که به زبان نمي گويند و از اقرار بدان استنکاف مي ورزند، علاوه بر اين قرآن کريم خواسته است رعايت مقابله با جمله (اذا ما ابتليه ربه)را کرده باشد.

و آزمايش خدا با فقر و تنگدستي را اهانت و خواري از ناحيه خدا مي پندارد و اما اذا ما ابتليه فقدر عليه رزقه فيقول ربي اهانن يعني وقتي خداي تعالي او را مورد آزمايش قرار مي دهد و به اين منظور رزقش را تنگ مي گيرد، مي گويدپروردگار من مرا خوار کرد، و به هيچم نگرفت.

از مجموع دو آيه، سه نکته استفاده مي شود:

اول اينکه: از تکرار کلمه ابتلاء، هم در نعمت و هم در محروم کردن استفاده مي شود که هم نعمت دادن خدا امتحان است، و هم نعمت ندادنش، همچنان که آيه زير هم همين معنا را تذکر داده مي فرمايد: (و نبلوکم بالشر و الخير فتنه)، پس اين آيه انسان را در طرز تفکرش تخطئه مي کند.

دوم اينکه: نعمت دادن خدا را بدان جهت که نعمت او فضل و رحمت است اکرام و احترام خدا نسبت به انسان است، (چون با نعمت دنيا است که مي توان بهترين آخرت را تحصيل کرد)، و معلوم است که اين نعمت تا زماني احترام از ناحيه خدا است که خود انسان آن را وسيله عذاب دوزخ قرار ندهد.

سوم اينکه: اين دو آيه با هم مي فهمانند که انسان سعادت در زندگي را عبارت مي داند از تنعم در دنيا و داشتن نعمت هاي فراوان، و ملاک داشتن کرامت در درگاه الهي را همين داشتن نعمت فراوان مي داند، و بر عکس ملاک نداشتن قدر و منزلت در درگاه خدا را نداشتن پول و ثروت مي پندارد، در حالي که نه اولي ملاک احترام است و نه دومي ملاک نداشتن حرمت است، بلکه ملاک در داشتن قدر و منزلت نزد خدا تقرب به خداي تعالي از راه ايمان و عمل صالح است، حال چه اينکه آدمي دارا باشد و چه فقير، پس داشتن و نداشتن مال هر دو امتحان است، مفسرين در معناي اين دو آيه وجوهي ديگر ذکر کرده اند که چون فايده اي نداشت متعرضش نشديم.1

( تفسیر دوم )

تفسير نمونه  :

مسلماً پروردگار تو در کمينگاه است.

و در آخرين آيه‏ي مورد بحث به عنوان هشداري به همه‏ي کساني که در مسير آن اقوام طغيانگر گام برمي‏دارند، مي‏فرمايد: «مسلماً» پروردگار تو در کمينگاه است»(ان ربک لبالمرصاد).

«مرصاد» از ماده‏ي «رصد» به معني آمادگي براي مراقبت از چيزي است، و معادل آن در فارسي «کمينگاه» است، اين واژه معمولا در جائي به کار مي‏رود که افراد ناچارند از گذرگاهي بگذرند، و شخصي در آن گذرگاه آماده ضربه زدن به آنها است، و در مجموع اشاره به اين است گمان نکنيد کسي مي‏تواند از چنگال عذاب الهيبگريزد، همه در قبضه‏ي قدرت او هستند و هر وقت اراده کند آنها را مجازات مي‏نمايد.

بديهي است خداوند مکان ندارد، و در گذرگاهي نمي‏نشيند، اين تعبير کنايه از احاطه‏ي قدرت پروردگار به همه‏ي جباران و طغيانگران و مجرمان است، و لذا در حديثي از علي عليه‏السلام آمده است که معناي اين آيه اين است: ان ربک قادر علي ان يجزي اهل المعاصي جزائهم: «پروردگارت توانائي دارد که کيفر گنهکاران را به آنها بدهد».

در حديثي از امام صادق عليه‏السلام مي‏خوانيم که فرمود: المرصاد قنطرة علي الصراط، لا يجوزها عبد بمظلمة عبد:«مرصاد پلي است بر طريقي که از روي جهنم مي‏گذرد کسي که حق مظلومي بر گردن او باشد از آنجا نخواهد گذشت».

و اين در حقيقت از قبيل بيان يک مصداق روشن است چرا که کمينگاه الهيمنحصر به قيامت و پل معروف صراط نيست، خداوند در همين دنيا نيز در کمين ظالم است، و عذاب اقوام سه گانه‏ي پيشين مصداق بارز آن است.

تعبير به «ربک»(پروردگار تو) اشاره به اين است که سنت الهي در مورد اقوام سرکش و ظالم و ستمگر در امت تو نيز جاري مي‏شود، هم تسلي خاطري است براي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم و مؤمنان که بدانند اين دشمنان لجوج کينه‏توز از چنگال قدرت خداهرگز فرار نخواهند کرد، و هم اعلام خطري است به آنها که هر گونه ظلم و ستمي را به پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم و مؤمنان روا مي‏داشتند، آنها بايد بدانند کساني که از آنان قدرتمندتر و نيرومندتر بودند در مقابل يک تندباد، يک طوفان، و يا يک جرقه و صيحه‏ي آسماني، تاب مقاومت نياوردند، اينها چگونه فکر مي‏کنند مي‏توانند با اين اعمال خلافشان از عذاب الهينجات يابند.

در حديثي از پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله و سلممي‏خوانيم. که فرمود: «روح‏الامين به من خبر داد در آن هنگام که خداوند يکتا خلايق را از اولين و آخرين در صحنه‏ي قيامت متوقف مي‏سازد، جهنم را مي‏آورد، و صراط را که باريکتر از مو و تيزتر از شمشير است بر آن مي‏نهد، و بر صراط سه پل قرار دارد، روي پل اول امانت و درستکاري و رحمت و محبت است! و بر پل دوم نماز! و بر پل سوم عدل پروردگار جهان! و به مردم دستور داده مي‏شود که از آن بگذرند، آنها که در امانت و رحم کوتاهي کرده‏اند در پل اول مي‏مانند، و اگر از آن بگذرند چنانچه در نماز کوتاهي کرده باشند، در پل دوم مي‏مانند، و اگر از آن بگذرند در پايان مسير در برابر عدل الهي قرار مي‏گيرند، و اين است معني آيه‏ي ان ربک لبالمرصاد.

در سخنان علي عليه‏السلام مي‏خوانيم: و لئن امهل اللَّه الظالم فلن يفوت اخذه، و هو له بالمرصاد، علي مجاز طريقه، و بموضع الشجي من مساغ ريقه: «اگر خداوند ظالم را مهلت دهد هرگز مجازات او از بين نمي‏رود، او بر سر راه در کمين ستمگران است، و چنان گلوي آنها را در دست دارد که هر زمان بخواهد آن را چنان مي‏فشارد که حتي آب دهان از گلويشان فرونرود».

اما انسان هنگامي کهخداوند او را براي آزمايش اکرام مي‏کند و نعمت مي‏بخشد (مغرور مي‏شود و) مي‏گويد: پروردگارممرا گرامي داشته!.

نه از نعمتش مغرور باش و نه از سلب نعمت مأيوس!

در تعقيب آيات گذشته که به طغيانگران هشدار مي‏داد و آنها را به مجازات الهيتهديد مي‏کرد، در آيات مورد بحث به مسأله‏ي امتحان که معيار ثواب و عقاب الهياست و مهمترين مسأله‏ي زندگي انسان محسوب مي‏شود مي‏پردازد.

نخست مي‏فرمايد: «اما انسان هنگامي که پروردگارش او را براي آزمايش اکرام کند و نعمت بخشد، مغرور مي‏شود، و مي‏گويد: خداوند مرا گرامي داشته است»!(فاما الانسان اذا ما ابتلاه ربه فاکرمه و نعمه فيقول ربي اکرمن).

او نمي‏داند که آزمايش الهي گاه با نعمت است، و گاه با انواع بلا، نه روي آوردن نعمت بايد مايه‏ي غرور گردد، و نه بلاها مايه‏ي يأس و نوميدي، ولي اين انسان کم‏ظرفيت در هر دو حال هدف آزمايش را فراموش مي‏کند، به هنگام روي آوردن نعمت چنان مي‏پندارد که مقرب درگاه خدا شده، و اين نعمت دليل بر آن قرب است.

قابل توجه اينکه در آغاز آيه مي‏گويد: خداوند او را مورد اکرام قرار مي‏دهد ولي در ذيل آيه از اينکه انسان خود را مورد اکرام خدا مي‏بيند ملامت مي‏شود اين به خاطر آن است که اکرام اول به همان معني انعام است و اکرام دوم به معني قرب در درگاه خداست.

و اما هنگامي که براي امتحان روزي را بر او تنگ بگيرد مأيوس مي‏شود و مي‏گويد پروردگارم مرا خوار کرده!

و اما هنگامي که براي امتحان روزي را بر او تنگ بگيرد، مأيوس مي‏شود و مي‏گويد:پروردگارم مرا خوار کرده»! (و اما اذا ما ابتلاه فقدر عليه رزقه فيقول ربي اهانن).

يأس سر تا پاي او را فرامي‏گيرد، و از پروردگارش مي‏رنجد و ناخشنود مي‏شود، غافل از اينکه اينها همه وسائل آزمايش و امتحان او است، امتحاني که رمز پرورش و تکامل انسان، و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب، و در صورت مخالفت مايه‏ي استحقاق عذاب است.

اين دو آيه هشدار مي‏دهد که نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دوري از حق، اينها مواد مختلف امتحاني است که خداوند طبق حکمتش هر گروهي را به چيزي آزمايش مي‏کند، اين انسانهاي کم‏ظرفيتند که گاه مغرور، و گاه مأيوس مي‏شوند.

در آيه‏ي 51 «فصلت» نيز آمده است: و اذا انعمنا علي الانسان اعرض و نآبجانبه و اذا مسه الشر فذو دعاء عريض:«هنگامي که نعمتي به انسان مي‏دهيم روي مي‏گرداند و با تکبر از حق دور مي‏شود، اما هنگامي که مختصر ناراحتي به او برسد پيوسته دعا مي‏کند و بيتابي مي‏نمايد».

و در آيه‏ي 9 سوره‏ي «هود» آمده است: و لئن اذقنا الانسان منا رحمة ثم نزعناها منه انه ليؤس کفور:«هرگاه ما به انسان رحمتي بچشانيم سپس از او بگيريم نوميد و ناسپاس مي‏شود».

اين دو آيه علاوه بر اينکه مسأله‏ي آزمايش الهي را از طرق مختلف گوشزد مي‏کند اين نتيجه را نيز مي‏بخشد که هرگز نبايد برخوردار شدن از نعمتها، و يا محروميت از آن را دليل بر شخصيت و مقام در پيشگاه خداوند،و يا دوري از ساحت مقدس او بدانيم، بلکه معيار هميشه و همه جا ايمان و تقوي است.  چه بسيار پيامبراني که به انواع مصائب در اين دنيا گرفتار شدند، و در مقابل چه بسيار کفار ستمگري که از انواع نعمتها برخوردار بودند، و اين است طبيعت زندگي دنيا.  در ضمن، اين آيه اشاره‏ي سربسته‏اي به فلسفه‏ي بلاها و حوادث دردناک نيز مي‏کند.  2

منبع :

1.      ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیتاللهعلامه طباطبایى (رحمهالله)

2.      تفسير نمونه مرجع عالیقدر اسلام  آیت اللهمكارم شیرازى








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir