به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و قرآن / انسان به روایت قرآن » اولین انسان هائی که خلع لباس شدند ...( بخش اول )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 881 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 
علامه طباطبائی

 

اولین انسان هائی که خلع لباس شدند چه کسانی بودند و جرم آنان چه بود ؟

( بخش اول )

پاسخ به روایت  مفسرین قرآن : 

سوره الاعراف  آیات 26 و 27

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْکُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِکُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَيْرٌ ذلِکَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ  يَذَّکَّرُونَ «26» يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّکُمُ الشَّيْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَيْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما  إِنَّهُ يَراکُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «27   » 

ترجمه :

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 

اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرستاديم که اندام شما را مي‏پوشاند و مايه ي زينت شماست؛ اما لباس پرهيزگاري بهتر است. اينها (همه) از آيات خداست، تا متذکر (نعمتهاي او) شوند. * اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد. چه اينکه او و همکارانش شما را مي‏بينند از جايي که شما آنها را نمي‏بينيد؛ (اما بدانيد) ما شياطين را اولياي کساني قرار داديم که ايمان نمي‏آورند.

تفسیر المیزان

در اين آيات و همچنين آيات قبل از آن که راجع به داستان سجده و بهشت بود خطاب هايي است که اگر مورد دقت قرار گيرد و آنگاه در مقابل خطاباتي قرار داده شود که در آيات راجع به همين قصه در ساير سوره ها مخصوصا در سوره (طه) است، و اين معنا هم ملاحظه شود که سوره (طه) در مکه نازل شده و داستان سجده و بهشت آن اجمالي است از آنچه که در اين سوره و در سوره (بقره) است که در مدينه نازل شده، بدست خواهد آمد که اين خطابات يعني خطاب (يا بني آدم) تعميم خطاب هاي خصوصي است که در آن آيات به خود آدم شده است. بلکه به بياني که قبلا گفته شد، اصل داستان مربوط به آدم است و در اين آيات به عموم فرزندان او تعميم يافته است.

و اين چهار خطاب که با قول (يا بني آدم) شروع شده، سه موردش راجع به تحذير از فتنه شيطان و خوردن، نوشيدن و لباس مي باشد، و تعميم مطلبي است که خداوند آن را در سوره (طه) بدينگونه ذکر فرموده است: (يا آدم ان هذا عدو لک و لزوجک فلا يخرجنکما من الجنه فتشقي ان لک ان لا تجوع فيها و لا تعري و انک لا تظما فيها و لا تضحي) و خطاب چهارم نيز تعميم اين قول خدا: (فاما ياتينکم مني هدي) مي باشد.

اگر اين خطاب ها را از قصه مورد بحث انتزاع نموده، تعميم بعد از تخصيص آن را و همچنين تفريع احکام ديگري را که بر آن شده در نظر بگيريم خواهيم ديد احکامي که در اينجا به طور اجمال ذکر شده شرايع الهي ايست که بدون استثنا در جميع اديان الهي وجود داشته. ونيز خواهيم ديد کليه مقدراتي که انسان نسبت به سعادت و شقاوت و امثال آن دارد همه منتهي به اين داستان مي شود، و در حقيقت آنچه از اينگونه مقدرات براي بشر پيش مي آيد حاصلي است که از کشت آن روز درو مي شود، و آن داستان ريشه اين شاخ و برگ ها و فهرست اين تفاضيل است.

يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا  

کلمه (لباس) در اصل مصدر است و در اينجا به معناي چيزي است که براي پوشيدن و پوشانيدن بدن صلاحيت داشته باشد. (ريش) به معناي هر پوششي است که مايه زينت و جمال باشد، اين کلمه در اصل لغت به معناي پر پرندگان است، و به اعتبار اينکه پر پرنده مايه زينت آن است در غير پرنده نيز استعمال مي شود، و چه بسا به اثاث خانه و متاع آن نيز اطلاق شود.


مرغ و خروس بدون پر

   * توضیحات در مورد مرغ و خروس بدون پر در پائین صفحه

و گويا مراد از اينکه فرمود: (ما بر شما لباس و ريش نازل کرديم) اين باشد که ما آن را براي شما آفريديم، همچنانکه در آيه (و انزلنا الحديد فيه باس شديد و منافع) و آيه (و انزل لکم من الانعام ثمانيه ازواج) نازل کردن به اين معنا آمده است. علاوه بر اينکه در آيه (و ان من شيء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) از نظر اينکه هر موجودي از عالم غيب به عالم شهادت فرود آمده خلقت هر چيزي به انزال آن تعبير شده است.

البته همه مي دانيم که (لباس) به معناي چيزي است که انسان آن را براي پوشيدن تهيه مي کند، نه مواد اصلي آن از قبيل پنبه، پشم، ابريشم و غيره که پس از انجام عملياتي از قبيل رشتن، بافتن، بريدن و دوختن به صورت لباس در مي آيد. بنابراين، آيه مورد بحث که لباس را با اينکه عمل خود انسان است مخلوق خدا شمرده نظير آيه (و الله خلقکم و ما تعملون) است، که عمل انسان را هم مخلوق خدا شمرده است. و جهتش اين است که از نظر تکوين فرقي ميان نسبتي که عمل انسان به خدا دارد، و نسبتي که عمل طبايع از قبيل زردي طلا و شيريني عسل و روئيدن گياهان به وي دارد، نيست، زيرا جميع علل و اسباب و قدرت آنها همه منتهي به خداي سبحان است، و خداوند به همه آنها و آثارشان احاطه دارد.

البته اينکه گفتيم جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعي و اختياري آنها منتهي به ذات پروردگارند، معنايش اين نيست که نسبت خلقت به همه اشيا يکنواخت است، به طوري که نواقص و قبائحي که در آنها ديده مي شود مخلوق خدا باشد، نه، چنين نيست، زيرا هر چيزي که معناي نقص و قبح را دارا باشد چه مانند گناهان از مقوله عمل اختياري بوده باشد و چه مانند گزيدن عقرب عمل غريزي باشد برگشت حقيقيش به فقدان کمال و نداشتن تماميت و زيبايي در خلقت است، و همه اينها اموري است عدمي که خلقت به آن تعلق نمي گيرد.

جمله (يواري سواتکم) که وصف براي (لباس) است دلالت دارد بر اينکه لباس پوشش واجب و لازمي است که کسي از آن بي نياز نيست، و آن پوشش عضوي است که برهنه بودنش زشت و مايه رسوايي آدمي است، به خلاف ريش که به معناي پوشش زايد بر مقدار حاجت و باعث زينت و جمال است. خداي تعالي در اين جمله بر آدميان منت مي گذارد که به پوشيدن لباس و آرايش خود هدايت شان کرده است. و به طوري که بعضي گفته اند اين آيه دلالت بر اباحه لباس زينت دارد.

ولباس التقوي ذلک خير...  

در اينجا از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهري به ذکر لباس باطن و چيزي که سيئات باطني را مي پوشاند، و آدمي را از شرک و گناه که باعث رسوايي او است باز مي دارد منتقل شده است. آري، آن تاءثر و انفعالي که از کشف عورت به آدمي دست مي دهد در عورت ظاهري و باطنيش از يک سنخ است، با اين تفاوت که تاءثر از بروز معايب باطني بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است، زيرا حسابگر آن مردم نيستند، بلکه خداي تعالي است و نتيجه اش هم اعراض مردم نيست، بلکه شقاوت و بدبختي دائمي و آتشي است که به دلها سرايت مي کند، و به همين دليل لباس تقوي نيز از لباس ظاهر بهتر است.

براي تتميم اين نکته بدنبال جمله مزبور فرمود: (ذلک من آيات الله لعلهم يذکرون). در اين جمله لباسي را که انسان به استفاده از آن هدايت شده آيتي الهي شمرده که اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهميد که در باطن او معايب و نواقصي است که آشکار شدنش باعث رسوايي او است. و آن معايب عبارت است از رذايل نفس که اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهري و پوشاندنش واجب تر از پوشاندن عيب و عورت ظاهري است، و نيز خواهد فهميد که همانطوري که براي پوشاندن معايب ظاهري لباسي است، براي پوشاندن معايب دروني نيز لباسي است، و آن همان لباس تقوا است که خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياي بزرگوار براي بشر آن را بيان کرده است.

البته در تفسير (لباس تقوي) مفسرين را اقوال و نظريات ديگري است بعضي آن را به ايمان به خدا و عمل صالح، و بعضي ديگر به حسن ظاهر، و برخي هم آن را به حيا تفسير کرده اند. عده اي ديگر گفته اند مقصود از آن، لباس هاي پشمينه و خشني است که پارسايان از در تواضع و افتادگي به تن مي کنند، بعضي هم آن را به اسلام، و بعضي به لباس جنگ، و بعضي به ساتر عورت و بعضي به ترس از خدا معنا کرده اند. عده اي هم آن را به لباسي که پرهيزکاران در قيامت مي پوشند تفسير کرده و گفته اند: معناي اينکه فرمود: (لباس تقوا بهتر است) اين است که لباس تقواي قيامت بهتر از لباس هاي دنيا است. و خواننده عزيز به خوبي مي داند که هيچ يک از اين اقوال آنطور که بايد منطبق با سياق آيه نيست.

يا بني آدم لايفتننکم الشيطان کما اخرج ابويکم من الجنه...  

اين آيه گرچه با خطاب (يا بني آدم) از آيات قبل جدا شده الا اينکه بر حسب معنا تتمه همان مفاد است، به شهادت اينکه کلمه (سوآت) دوباره ذکر شده است، و بنابراين معناي آن چنين مي شود: (اي بني آدم! بدانيد که براي شما معايبي است که جز لباس تقوا چيزي آن را نمي پوشاند، و لباس تقوا همان لباسي است که ما از راه فطرت به شما پوشانده ايم پس زنهار! که شيطان فريبتان دهد و اين جامه خدادادي را از تن شما بيرون نمايد، همانطوري که در بهشت از تن پدر و مادرتان بيرون کرد. آري، ما شيطان ها را اولياي کساني قرار داديم که به آيات ما ايمان نياورده با پاي خود دنبال آنها به راه بيفتند). از اينجا معلوم مي شود آن کاري که ابليس در بهشت با آدم و حوا کرده (کندن لباس براي نماياندن عورت هايشان) تمثيلي است که کندن لباس تقوا را از تن همه آدميان به سبب فريفتن ايشان نشان مي دهد و هر انساني تا فريب شيطان را نخورده در بهشت سعادت است و همينکه فريفته او شد خداوند او را از آن بيرون مي کند.

(انه يريکم هو و قبيله من حيث لا ترونهم) - اين جمله نهي قبلي را تاکيد نموده مي فهماند راه نجات از فتنه هاي ابليس بسيار باريک است، زيرا وي طوري به انسان نزديک مي شود و او را مي فريبد که خود او نمي فهمد. آري، انسان غير از خود کسي را سراغ ندارد که به جانب شر دعوت و به سوي شقاوت راهنمايي اش کند.

(انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يومنون) - اين جمله نيز تاءکيد ديگري است براي نهي مزبور، و چنين مي فهماند که ولايت شيطانها در آدمي تنها ولايت و قدرت بر فريب دادن او است به طوري که اگر از اين راه توانستند کاري بکنند بدنبالش هر کار ديگري مي کنند، همچنانکه از آيه (و استفزز من استطعت منهم بصوتک و اجلب عليهم بخيلک و رجلک و شارکهم في الاموال و الاولاد وعدهم و ما يعدهم الشيطان الا غرورا، ان عبادي ليس لک عليهم سلطان و کفي بربک وکيلا) و آيه (انه ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوکلون) و آيه (ان عبادي ليس لک عليهم سلطان الا من اتبعک من الغاوين) نيز اين معنا بر مي آيد،چون اگر اين آيات را به ضميمه آيات مورد بحث يکجا مورد دقت قرار دهيم خواهيم فهميد که شيطانها برمؤ منين و متوکلين و آنان که خداوند ايشان را بنده خود به شمار آورده و فرموده: (عبادي...) هيچگونه ولايتي ندارند، اگر چه احيانا به لغزش شان دست يابند، تنها ولايت شان بر کساني است که ايمان به خدا نياورده اند. و ظاهرا مقصود از اين (ايمان نياوردن) تکذيب خدا و آيات او است، و معلوم است که اين معنا يک معناي اخصي است از کفر و شرک به خدا، براي اينکه همان معناي عامي است که در ذيل اين داستان در سوره بقره در آيه (و الذين کفروا وکذبوا باياتنا اولئک اصحاب النارهم فيها خالدون) و در ذيل همين داستان در اين سوره در آيه (و الذين کذبوا باياتنا و استکبروا عنها اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون) ذکر شده است.

بحث روايتي  

در الدرالمنثور از ابن منذر از عکرمه نقل کرده که در ذيل آيه (قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم) گفته است اين آيه در شان قبيله (بنوحمس) از قريش و قبايل ديگري که هم عقيده با آنان بودند مانند انصار، اوس، خزرج، خزاعه، ثقيف، بني عامر بن صعصعه و بطون کنانه بن بکر نازل شده، چون اين قبايل گوشت نمي خوردند و هميشه از پشت خانه ها داخل مي شدند، هيچ وقت پشم و مو استعمال نمي کردند، براي پوشاندن اطفال پوست گوسفند و يا بز را خيکي کنده و در پايين آن در محل پاهاي حيوان دو سوراخ در آورده و آن را (نظير شلوار پلاستيکي امروز) به تن اطفال خود مي کردند و همواره برهنه طواف مي کردند.تنها قريش بود که در هنگام طواف لباس مي پوشيد، وگرنه ساير قبايل در موسم طواف از راه که مي رسيدند لباسها را کنده و به عقيده خود بدين وسيله خود را از لباسي که در آن گناه کرده بودند عاري ساخته آنگاه اگر از قريش کسي لباسي به آنان عاريه مي داد مي پوشيدند و گر نه برهنه مشغول طواف مي شدند، و پس از فراغت از طواف لباس هاي خود را پوشيده بر مي گشتند.

و نيز در الدر المنثور است که عبد بن حميد از سعيد بن جبير نقل کرده که گفت: مردم جاهليت را رسم چنين بود که برهنه در خانه کعبه طواف مي کردند، و مي گفتند که در لباسي که خدا را در آن معصيت کرده ايم طواف نمي کنيم، حتي نقل مي کنند زني از باديه وارد شد و همه لباس هايش را کند و دست خود را در جلو ساتر ساخت و گفت:  (اليوم يبدو بعضه او کله فما بدامنه فلا احله)  و آيه شريفه (خذوا زينتکم عند کل مسجد...) در اين باره نازل گرديد.

مؤ لف: قريب به اين مضمون از ابن عباس و مجاهد و عطاء نيز نقل شده و ليکن اگر بخاطر داشته باشيد گفتيم آياتي که در اولش خطاب (يا بني آدم) است متضمن احکام عامي است که اختصاص به يک امت ندارد، و اين روايات اخبار آحادي بيش نيستند، علاوه بر اينکه متضمن اجتهاد راويان حديثند، و به هيچ وجه حجيت ندارند.

معتبرترين رواياتي که در اين باب نقل شده يکي روايتي است که در الدر المنثور از ابن جرير و ابن ابي حاتم و ابن مردويه از ابن عباس نقل کرده که گفت: مردمي در خانه کعبه برهنه طواف مي کردند، لذا خداي تعالي امر به زينت شان فرمود، و زينت همان لباس و ساتر عورت و انواع لباس هاي نيک است.

دوم روايتي است که ابن جرير و ابن منذر و ابن ابي حاتم از ابن عباس نقل کرده اند که گفت: مردم جاهليت چيزهايي از قبيل لباس و غير لباس را که خداوند حلالش کرده حرام مي دانستند، و آيه (قل ارايتم ما انزل الله لکم من رزق فجعلتم منه حراما و حلالا) اشاره به اين عادت و عقيده آنان است، آنگاه خداي تعالي در رد اين عقيده آيه (قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق قل هي للذين آمنوا في الحيوه الدنيا) را فرو فرستاد،و معنايش اين است: مسلمين با کفار در استفاده از طيبات شريکند، از طعام طيب آن و لباس پاکيزه اش و زنان صالح و ساير طيباتش استفاده مي کنند، و ليکن خداوند اين طيبات را در قيامت خالص براي مؤ منين قرار مي دهد و ديگر مشرکين از آن بهره اي ندارند. اين دو روايت بطوري که مي بينيد شان نزول آيه را بيان نمي کند، بلکه ابن عباس در اين دو روايت يک حقيقت خارجي را تطبيق بر آيه قرآن کرده است.

چند روايت درباره: (لباس التّقوي) در آيه شريفه  و نيز در الدر المنثور از ابوالشيخ از حسن نقل کرده که گفت: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هيچ بنده اي عمل نيک و بدي نمي کند مگر آنکه روزي لباس مناسب عملش را به تن خواهد کرد، و مردم او را خواهند شناخت، و جمله (و لباس التقوي ذلک خير) از آيات قرآن گواه اين معنا است.

در تفسير عياشي از زراره و حمران و محمد بن مسلم از ابي جعفر و ابي عبدالله (عليه السلام) نقل شده که فرمودند: مراد از لباس تقوا لباس هاي سفيد است. در الدر المنثور است که ابن مردويه از عثمان نقل کرده که گفت: از رسول خدا شنيدم که در اين آيه (رياشا) ميخواند نه (ريشا).

در تفسير قمي در روايت ابي الجارود از حضرت ابي جعفر (عليه السلام) نقل شده که آنجناب در ذيل آيه شريفه (يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا و لباس التقوي) فرمودند: مراد از (لباس) همين لباسي است که مي پوشيد و مراد از (ريش) متاع و مال است، و مقصود از (لباس تقوا) لباس عفاف است، زيرا شخص عفيف هم مانند کسي که لباس به تن دارد عورت و عيبش پوشيده است، هر چند لباس نداشته باشد، بخلاف فاجر که هر چه هم لباس بپوشد عورت و معايبش هويدا است. 

مؤ لف: معنايي که در اين دو روايت براي لباس شده از باب تطبيق کلي بر مصداق است که نظيرش در روايات ديگري تکرار شده.

منبع :  ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله)

    * پرورش مرغ و خروس  بدون پر 

سالها پس از اینکه با توجه به آیات فوق  ، آدم و حوا در بدو خلقت و بعضی فرزندان آدم در طول تاریخ  توسط  شیطان خلع لباس  و برهنه شدند ، اخیرأ توسط  یکی از دانشمندان اسرائیلی با دستکاري ژنتيکي  ، نسبت به تولید مرغ و خروس برهنه اقدام شده است . جهت اطلاعات بیشتر به این آدرس مراجعه نمائید . http://irvet.ir/forum/thread1175.html 

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
27282930 
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir