حق الناس به روایت حجت الاسلام محسن قرائتی
تفسير بزرگترين آيه قرآن
(بخش سوم - قسمت دوم )
الحمدلله با انقلاب اسلامي مقدار زيادي بساط ربا برچيده شد. بدانيد رباگير از دزد بدتر است. چون دزد ميرود خانهي پول دار را ميزند و رحمت به گور پدر دزد كه از دارا دزديد، ولي ربا گير از فقير ميدزدد. و لذا حديث داريم : يك درهم ربا در حكم زناي با مادر در مكه است. در حديث ديگر داريم در حكم 35 بار زنا با مادر و در جاي ديگر در حكم 70 بار زناي با مادر و هر سه حديث هم درست است. فقها هم اينطور معني كردند كه اگر آدم لاابالي بود، يك بار است، اگر آدم مذهبي بود 35 بار، و اگر حزب اللهي و حج رفته بود، 70 بار است. هر چي مذهبي بودن فرد بيشتر باشد، گناهش هم به دليل آيات قرآن بيشتر است. ميگويد:
«يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (احزاب/32) اي زنان پيامبر! شما با باقي زنها فرق داريد. «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ» (احزاب/30) زن رسول الله كه زن مكتبي است، اگر گناه كند گناهش دو برابر است. اگر كارمند جمهوري اسلامي دير برود، آبروي جمهوري اسلامي ميرود. كسي كه نمرهاش زمان شاه 14 بوده، الان بايد 16 بگيرد و بايد متوجه باشيد كه در جمهوري اسلامي همهي كارها به حساب اسلام كشيده ميشود. هر كار كوچك و بزرگ را بلندگوهاي خارج در بوق ميكنند.
در سفر 22 بهمن به آفريقا با بعضي از علماي اسلام تماس داشتيم. علما ميگفتند: راديو بي بي سي و آمريكا خيلي تبليغ ميكنند. ميگويند در ايران خيلي كشت و كشتار است. گفتم: شما عالم دين هستيد؟ گفتند: بله. گفتم: قرآن را كه عمل ميكنيد؟ قرآن ميگويد:
«وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» (شورى/40) پاداش بدي بدي است.
اگر اعلام جنگ مسلحانه كردند، آيت الله مدني و دستغيب و هاشمي نژاد و مطهري و بهشتيها را تكه تكه كردند، شما اگر باشيد چه ميكنيد؟ همانطور كه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران/103)، و «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات/13) را حفظ كرديد، اين آيه را هم حفظ كنيد. «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» پاداش بدي بدي است.
مگر نه اين است كه امام دستور داد همه را آزاد كنيد جز آني كه خدا اجازه نداده و مچ او را گرفته است. اين روح بزرگ امام است و در كدام انقلاب همهي ساواكيها را آزاد ميكنند؟ (جز آن كه قاتل بوده است) بيش ترين فايدهي اين سفر ما به آفريقا پاسخ به سؤالات بود و خبرهايي را كه ميگفتند ما برايشان تحليل ميكرديم كه قصد اين است. و انقلابي بهتر از انقلاب ايران نشده است. ما 15، 16 فرودگاه سوار و پياده شديم و در همهي فرودگاهها، در هر كشوري انواع مشروبات صادر ميشود. تنها فرودگاهي كه از آن كتابهاي مطهري بيرون ميرود، فرودگاه مهرآباد است.
در پايتخت يكي از اين كشورهاي انقلابي رفتيم. يك كتابخانه داشت و چند نفر بيشتر در بيشتر است آن مطالعه نميكردند. ولي ما در هر مسجدمان يك كمد كتاب است. كاملاً اسلامي كه شاه ميخواست يعني اسلام منهاي سياست، در آن كشورهاست. محيط طوري بود كه ما در يك مسجد خواستيم صحبت كنيم، گفتند مسجد جاي سخنراني نيست، جاي نماز خواندن است. بعد گفتند ما طرفدار فلان آقا هستيم كه وارد سياست نميشود. گفتم من كاري به كسي ندارم. مگر رسول اكرم(ص) حق نبود و وارد سياست نميشد؟ اميرالمؤمنين(ع) هم همينطور بود. 6 بار در قرآن به ما گفتند: «سيروا في الارض» بلند شويد راه بيفتيد. البته نه آن جهانگردي كه مثل زمان شاه ميرفتند و بودجهي مملكت را در كابارهها خرج ميكردند.
يكي از اين هيأتها، هيأت ما بود كه هزار دلار برديم، 11 هزار دلار برگردانديم. يك كتري خريده بوديم و با آن چاي و تخم مرغ درست ميكرديم. با همان هم آب ميخورديم و وضو ميگرفتيم. روزنامه فرشمان بود و عبا لحافمان بود و يك گوشت نخورديم و اين مايهي افتخار ماست و ميگفتيم زماني ايران با آمريكا بود، حالا ايران با آفريقاست. ايران با مستكبر بود، حالا با مستضعف است. اسم يكي از بزرگ ترين خيابانهاي تهران را آفريقا گذاشتيم.
زماني كه لانهي جاسوسي را كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام گرفتند، رهبر انقلاب گفت: سياه پوستها را گر چه مجرم هستند، آزاد كنيد. چون در طول تاريخ به سياه پوستها بسيار ظلم شده است. ما با سياه پوستها و مستضعفها هستيم. روابط ما بر اساس مظلوميت و استضعاف و محروميت و اسلام و مكتب است. در دولتهاي ديگر اگر يك هيأتشان ميخواست با اين مدت به سفر برود چقدر خرجشان ميشد؟ چه ميگفتند؟ با چه كساني تماس داشتند؟ با مردم كه تماس نداشتند. از كاخ به كاخ ميرفتند. به بازار و كوچه و متن مردم نميرفتند. ما فعاليت سپاه و جهاد سازندگي را ميگفتيم. نماز جمعههاي آنها بيش از 5 هزار نفر جمع نميشوند و هيچ كس از نماز جمعه آنها نميترسد. نماز جمعهي يك ميليوني فقط مخصوص ايران است. آن هم با خطبههايي كه همه روي آن حساب ميكنند. از نماز جمعههاي ديگر يك پشه فرار نميكند. يعني خطبه نماز جمعههاي همهي كشورهاي اسلامي را روي هم بريزيد يك مگس بلند نميشود برود.
خطبهاي كه نسبت به مؤمنين «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» (فتح/29) و نسبت به كفار «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» (فتح/29) باشد وجود ندارد. خطبهاي كه خوبها را جذب ميكند و بدها را ميترساند و طرد ميكند، خطبههاي ايران است. ايران خيلي ترقي كرده است. زيمبابوه 27 سال انقلاب كرد. يعني 20 سال مبارزه سياسي و 7 سال مبارزهي مسلحانه داشته است و بعد از سالها مبارزه هنوز به يك صدم آن چه ما رسيديم نرسيدند. و اينها همه در سايهي مكتب و رهبر است و خون شهدا است.
از بحث وام به كجا رسيديم؟ گفتند: يك منبري روضه ميخواند. گفت: اباالفضل العباس وارد فرات شد. از آن جا مشك را آب كرد، آمد در نخلستانها و از بازار كفاشها سر درآورد. حالا ما هم پرت و پلا شديم. انشاءالله هفتهي بعدي صحبتها را گوش دهيد، چون در مورد عيد و ديد و بازديد است و به دردتان ميخورد.
اما بزرگ ترين آيه قرآن را برايتان بخوانم:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً إِلى أَجَلِهِ» (بقره/282)
(«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» بيشتر در مدينه است، «يا أَيُّهَا النَّاسُ» بيشتر در مكه است.) اگر به هم وام داديد و بدهكار شديد «فَاكْتُبُوهُ» يعني حتماً سند بنويسيد. ولي الان به كسي ميگويي 10 تومان گرفتي، بنويس ميگويد: مگر به من اطمينان نداري؟ خوب اگر اطمينان نداشتم نميگفتم بنويس. يكي آمد گفت: سركهي 7 ساله داري؟ گفت: بله! گفت: يك ليوان براي من بريز. گفت: اگر براي امثال تو ميريختم كه 7 ساله نميشد.
«وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ» براي اين كه دو طرف به نفع خودشان ننويسند، يك نفر سومي با عدالت بنويسد.«وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» يعني او هم ناز نكند. حالا كه خدا به تو سواد داده است، ناز نكن. حالا چه كسي بگويد؟ ميگويد: بدهكار بگويد و او بنويسد. «فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً» و بدهكار تقواپيشه كند. يعني بدهكار وقتي ميگويد، چيزي كم نگذارد. «فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ» اگر بدهكاري كه قرار است بگويد خيلي مغزش كار نميكرد. «أَوْ ضَعيفاً» يعني نميتوانست بگويد، يا پير بود و كمبودي داشت «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ» ولي اين سفيه و ضعيف املا كند و كاتب بنويسد و حق را هم با عدالت بنويسد.
الآن بعضي از وكيلها(نمايندگان مجلس شوراي اسلامي) خيلي خوب هستند، زمان شاه اينطور بود كه وكيل براي هر شهري كه بود، بايد براي آن شهر كاري ميكرد. ولي الآن وكيلهاي ما حق بين هستند. با اين كه شهرشان راه ندارد ميگويند: اين پول براي جنگ برود. آيا این درست كه مردم بيايند بگويند: پس تو چه وكيلي هستي؟ وكيل طاغوتي از كسي كه او را وكيل كرده بود، حمايت ميكرد. . . ! وكيل جمهوري اسلامي بايد حق بين باشد نه شهر بين. به وكيل پول ميدادند ميگفتند: برو دعوا را به نفع ما تمام كن. وكيل بايد حق بين باشد. بعد ميفرمايد:
«وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ» دو تا شاهد هم ورقه را امضا نمايد «فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ» اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن امضاء كند. اينكه اسلام گفته است كه يك مرد، ولي دو زن، به خاطر اين است كه زن عطوفت دارد، ولي حقوق احتياج به قاطعيت دارد. اسلام هر جا مسئلهي قاطعيت را ميخواسته است، به دوش مردان گذاشته است و هر جا مهر ميخواسته است بر دوش زنان گذاشته است. زيرا زن بافت روحياش عاطفي است و براي همين تربيت را بيشتر بر دوش مادر گذاشته است.
براي پول كم هم نامه بنويسيد «وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً» خسته نشويد از نوشته كه كم باشد يا زياد و فرقي نميكند كه طلب و دين چقدر است.
اشاره ميكنند كه وقت تمام شده است. چند جمله بحث را به طور خلاصه برايتان بگويم. در قرآن بزرگ ترين آيه مربوط به مسائل حقوقي است. بزرگ ترين نامهها هم در نهج البلاغه در مورد مسائل سياسي است. و اين بزرگ ترين سند است براي اين كه دين ما در متن مسائل اجتماعي و سياسي است.
تا شب جمعهي بعد همهي شما را به خدا ميسپارم. خدا نگهدارتان باشد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
درسهایی از قرآن 1361/1/10
پایان
منبع : http://gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=1729 |