به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و حقوق / حق انسان ها ( حق الناس ) » حق الناس به روایت حجت الاسلام محسن قرائتی(بخش هفتم - قسمت اول )
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 466 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

حق الناس به روایت حجت الاسلام محسن قرائتی

حق الناس به روایت حجت الاسلام  محسن قرائتی 

 

 

(بخش هفتم  - قسمت اول )  

 بسم الله الرحمن الرحيم.

در محضر مبارك دانشجويان عزيز هستيم ،بحث ما ،بحث مال مردم است ،موضوع مال مردم ،بحثي است كه همه ما به آن نياز داريم ،و به نحوي گرفتار آن هستيم ،و بايد هم احكامش را بدانيم و هم يك مقداري دقت كنيم ،موضوع بحث مال مردم ،احترام مال مردم ،مالكيت يك چيزي طبيعي است ،گر چه اين چپي‌ها مي‌خواستند بگويند نه ،ولي به هر حال خودشان هم متوجه شدند كه بگويند آره و الآن هم درهاي كشورهاي سرمايه داري رو به كشورهاي كمونيسم باز شده ،و با استقبال مي‌روند سراغ كشورهاي سرمايه دار كه سرمايه گُذاري كنند ،با فطرت نمي‌شود بازي كرد ،اگر هم يك كسي خواسته باشد مقاومت كند ،به صورت يك انفجار پس مي‌زند مثل يك معلّم ،معلم اگر سر كلاس ديد بچه‌ها خنده يشان گرفت ،خوب خنده چيز طبيعي است و آدم گاهي خنده‌اش مي‌گيرد صحنه‌اي را مي‌بيند و خنده‌اش مي‌گيرد ،حالا اگر معلم خواسته باشد اينجا بگويد نخند ،خوب تا گفت نخند ،بچه مي‌خواهد خودش را كنترل كند بيشتر خنده‌اش مي‌گيرد و به صورت انفجار باز مي‌خندد ،خنده يك چيز طبيعي است.

شما اگر خواسته باشيد با تبصره و آئين نامه جلوي يك سيستمي را بگيري مؤفق نمي‌شوي ،اصلاً دليل اينكه انبياء ماندند و طاغوتها رفتند ،اين است كه انبياء با فطرت كار مي‌كردند و طاغوتها با ديكتاتوري ،كشورهاي ديگر وقتي مي‌خواهند بگويند ما هستيم توپ و تانك هايشان را مي‌آورند توي شهرها مانور مي‌دهند يعني ما اين هستيم. ما وقتي مي‌خواهيم بگوييم ما هستيم رهبر انقلابمان مي‌رود استانها ،آنوقت مردم با ايشان و اطرافيانش چه برخوردي مي‌كنند ما مانورمان ،مانور محبت است ،مانور سر نيزه نيست ،امام وقتي مي‌ديدنش مي‌گفتند روح من هستي خميني ،از عمر‌ها بكاه خميني عزيزم. . . ،خدايا خدايا تا انقلاب مهدي. . . ،اصلاً فرمانده كل قوا را دوستش داشتند و داوطلبانه جبهه مي‌رفتند ،خوب رضا شاه هم فرمانده كل قُوا بود ولي نگاهش مي‌كردند مي‌ترسيدند ،يعني حكومت بر اساس ترس يا حكومت بر اساس محبت ،خلاصه كد ما كد محبّت است كًد زور ،ظلم نيست.

 انسان فطرتاً محبت رادوست دارد ،مالكيت هم فطري است ،حتي در حيوانها ،اگر يك پرنده‌اي با چوبها يك لانه‌اي روي درخت ساخت ،اگر پرنده ديگري خواسته باشد لانه‌اش را خراب كند ،غارغار داد و بيداد مي‌كند كه اين آمده لانة من را خراب بكند ،يك اًلاغي اگر سركند توي آخًور و مقدار‌ي علف به دهان بگيرد يك اّلاغ ديگه‌اي اگر بخواهد اين علف را از دهان آن بگيرد مي‌گويد من سرخم كردم و تصاحب كردم و چيزي را كه من تصرف كردم تو حرف حسابت چي است.

 يك بچة شيرخواره‌اي كه هيچي نمي‌داند اگر يك قاشق چائي خُوري به او بدهي مي‌گيرد و اگر پس بگيري مقاومت مي‌كند يعني تا مچّش جان دارد پس نمي‌دهد. اين يك اصلي است كه توي پرنده است ،توي چهار پا است ،توي خزنده است ،اين يك مسئله دانشگاهي نيست ،اين يك مسئله غريزي است ،مالكيت غريزي است ،و اسلام هم كه دينش دين فطرت است. البته نه هر مالكيتي ،ما دهها مورد داريم كه مي‌گويد تو مالك نيستي ،و لذا اسلام هم دستور داده كه اين را مالش را بگير ،مصادره كن ،نه ،مالكيت طبيعي ،طبيعي است. خوب من ممكن است دست كنم توي جيب شما و پول شما رابدزدم خوب اينكه مالكيت نيست ،مالكيت طبيعي ،طبيعي است و اين افرادي هم كه مي‌خواستند حذف كنند نشد.

 حالا كه در مورد مالكيت طبيعي بحث شده ،احترام مال مردم هم مهم است ،در قرآن شما مي‌دانيد صد و چهارده سوره داريم ،و اين را هم مي‌دانيد كه بزرگترين سوره‌ها سورة بقره است و مي‌دانيد د رسوره بقره بزرگترين آيه داريم يك آيه‌اي كه يك صفحه و نيم است ،آخر آيه‌ها معمولاً يك سطر،دو سطراست ولي يك آيه داريم آيه يك صفحه و نيمي ،از اينجا شروع مي‌شود:

 «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏ وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً إِلى‏ أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُديرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ » بقره/282

كه تمام صفحه يك آيه است ،ما هيچ آيه‌اي در قرآن نداريم كه از آيه دويست وهشتاد و دو بزرگتر باشد كه در بزرگترين سوره قرآن يعني بقره است كه اين آيه پانزده سطر مي‌باشد حالا بزرگترين آيه چي است؟ آيه حقوقي است كه مي‌گويد كه: 

 «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»‌اي مسلمان ،مؤمنين «إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ» اگر پولي رد و بدل كرديد ،«إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى» اگر داد و ستدي شد براي يك مدّتي به او حتماً شد بزنيد «فَاكْتُبُوهُ» بنويسيد آن را ،نمي‌گوييد تو و من ندارد در معامله تو و من دارد. حساب حساب كاكا برادر ،«وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ» بايد هم كاتب به عدل معادلانه بنويسيد ،«وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ» اگر دو تا بي سواد خواستنديك سندي را تنظيم كنند، به يك با سواد بگويند بنويس نگويد حوصله‌ام نمي‌گيرد ،نازنكن ،«كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» حالا خدا توفيقي به تو داده و سواد داري بنويس و بده به من ،«وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ»،چه كسي املاء كند ،خوب اين آقاي كاتب ،يك خريدار است ويك فروشنده به اين آقاي كاتب مي‌گويند بنويس ،مي‌گويد املاء چه كسي كند ،انشاء چه كسي كند. مي گويد «عَلَيْهِ الْحَقُّ» بدهكار بايد بگويد ،چون ممكن است بستانكار بگويد بنويس صدهزار تومان ،مگر من نبايد بگويم؟ من مي‌گويم نود هزار تومان ،يعني بدهكار بايد حرفش را بگويد ،وگرنه بستانكار كه ممكن است زياد بگويد ،«وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ» بدهكار هم مواظب باشد كمش نگذارد تقوا داشته باشد ,«وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً» هر چي بدهكار هستي با زبان خوش بگوو آنهم بنويسد ،«فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ» اگر بدهكار كم خرد بود يا عاجز بود يالال بود «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ» ولي او بيايد و بگويد اين تنظيم اسناد تجاري بشود ،«وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ» دوتا شاهد بگيريد ،«مِنْ رِجالِكُمْ» شاهد بايد مرد باشد. «فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ» اگر دو شاهد مرد گيرتان نيامد ،«فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ» يك مرد و دو تا زن ،

اينجا به خاطر اين نيست كه شخصيت زن كم است ،مرد در بُعد حقوقي قويتر است وزن در بُعد عاطفي ،در كارهائي كه نياز به قُلدري دارد مرد را صدا مي‌زنند ،مثل اينكه مي‌روند جبهه ،كاميون ،خلبان ،قاضي ،اعدام ،كارهاي بزن بكُوب را به مردها مي‌دهند ،مثل ماشين كاميون كه هر وقت بار مي‌خواهند ماشين كاميون ،يك وقت يك كارهاي عاطفي و محبتي است ،كارهاي محّبتي است ،كارهاي محّبت را اسلام به دوش زن گُذاشته يعني اينها دو رقم آدم هستند كه در دو بُعد قوي هستند ،در يك سري كارها مرد قويتر است و در يك سري كارها زن قويتر است ،مسائلي كه روحي و رواني و عاطفي وظريف است بيشتر به زن وا گُذار شده مسائلي كه نياز به خشونت است بيشتر به مرد واگُذار مي‌شود باز اين تقسيم هم طبق تقسيمي است كه مربوط به فطرت است و با شعار هم درست نمي‌شود كه زن و مرد مساوي هستند ،ايا استكان و بشقاب آن يكي هستند؟ نه خير يكي نيستند هر كدام از آن براي يك چيزي خوب هستند و لذا با هارت و هورت هم نمي‌شود مرد مرد است و زن زن است. نه يك كلمه كمتر و نه يك كلمه بيشتر،منتها آن جاهايي هم كه يك چيزيهائي از يكي گرفتند و به يكي ديگر دادند ،ظلم نيست برنامه ريزي يك جُوري است كه جابجا مي‌شود ،بعد مي‌گويد كه حالا چرا دوتا ،چه كسي شاهد باشد مي‌گويد ,

‏«مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ» هركسي كه دوستش داري ،وقتي معامله مي‌كنيد چيزي مي‌نويسيد ،دوتا شاهد بگيريد ،«مِمَّنْ تَرْضَوْنَ» شاهدها را بايد دوستشان داشته باشي،ممكن است بگويي من اين را قبولش ندارم ،نه «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ» بايد دوستش داشته باشي ،بايد راضي باشي از او ،حالا چرا دو تا ،«أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى»،براي اينكه اگر يكي از آنها لنگيد آن يكي يادش بياورد ،يكي مي‌گويد من يادم نمي‌آيد آن يكي مي‌گويد خوب من يادم مي‌آيد ،«وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا» اگر به شاهدها گفتيد بيا شاهد باش، نگويد برو من حوصله‌ام نمي‌گيرد ،نه اگر به كسي بگويي آقا ما يك معامله‌اي كرديم تو بيا شهادت بده كه من بودم و ديدم “ اگر صدا زدند به شما گفتند بيا يك جائي گواهي بده نازنكني ,«وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً» حالا معامله‌هاي بزرگ يا كوچك ،چه معامله سنگين و چه معامله كوچك ،معامله چه كوچك باشد و چه بزرگ اسنادش تنظيم بشود.

اجمالاً حرفم اين است حقوق مردم به قدري مهم است كه به كاتب مي‌گويد بايد بنويسي ناز نكن و به شاهد مي‌گويد بايد شهادت بدهي نازنكن ،حتي اگر طرف كم خرد ،ديوانه و لال بود بايد ولي‌اش اين كار را بكند ،اين حفظ حقوق مردم است ،در اسلام از اول احكام اسلام تا آخر اسلام قدم به قدم توجه به مسائل حقوقي شده كه من يك مقدار مسائل حقوقي آن را مي‌خواهم بگويم:

 اول بحث آب كه اولين كتاب در فقه كتاب طهارت است. پاكي‌ها ،در بحث آب نوشته‌اند كه وضو با آب غصبي حرام است ،حتي اگر شك داريم يا احتمال غصبي بدهيم كه شايد اين آب دزدي باشد نمي‌تواني وضو بگيري ،علاوه بر آب ظرفي هم كه با آن وضو مي‌گيري بايد مباح باشد  . ممكن است آب حلال باشد ولي ليوان غصبي باشد وضو باطل است و غسل هم با آب غصبي باطل است مكاني را هم كه غسل مي‌كني ،اگر توي خانه نشسته‌اي و صاحب خانه مي‌گويد پا شو ،مي‌گوئي دلم نمي‌خواهد پا بشوم بعد توي همان خانه مي‌روي حمام  ، آنجا كه ايستاده‌اي گيردارد .

اگر كسي در حمام غسل كرد اگر بخواهد پول حمامي رانسيّه بدهد بايد قبل از رفتن به حمام اگر شك دارد به حمامي بگويد كه آقا ما مي‌خواهيم حمام برويم و انشاء الله بعد پولش را مي‌دهم ،اگر شك داري بايد قبلاً به او بگوئي ،اگر تصميم داري پول حمامي را ندهي يا نسيه بدهي و نمي‌داني حمامي راضي است يا راضي نيست .

آقايان وسواسي غسلشان معلوم چه طوري است چون حمامي‌ها از وسواسي‌ها خيلي عصباني هستند به اندازه پنج تا آدم آب مي‌ریزد و پول يك نفر را مي‌دهد يعني حمامي‌ها ازآدم وسواسي فراري هستند. و بگذريم كه اگر كسي توي خانه‌اش هم اگر آب زيادي مصرف بكند گناه كرده و حتي اگر پول آب را هم بدهد كه بايد بدهد و اگر هم ندهد از او مي‌گيرند در عين اينكه آب زياد مصرف كرده و پول آب را هم از او مي‌گيرند ايشان گناه كار است .

من يك وقت گفتم ،وسواسي مي‌دانيد مي‌گويد چه؟ خيلي وسواسي هم داريم ،وسواسي اينطور مي‌گويد ،يا رسول الله دروغ مي‌گوئي ،چون رسول الله مي‌گويد پاک شد و وسواسي مي‌گويد پاك نشد ،وسواسي به تمام امام‌هاي ما مي‌گويد دروغگو و به تمام فقهاي ما مي‌گويد دروغگو ،چون اينها مي‌گويند پاك شد و وسواسي مي‌گويد پاك نشد .

با يك ليوان آب مي‌شود وضو گرفت. خدا رحمت كند آيت الله العظمي نجفي مرعشي را ،يك شيشه آب داشت با يك حوله توي كيسه‌اش ،ايشان چون خيلي تعقيب مي‌خواند چورتش مي‌گرفت ،مي‌ديد كه پنج دقيقه خوابش بُرده حوله را پهن مي‌كرد همان توي محرابش ،يك حوله كُلفت داشت و با همان شيشه آب وضو مي‌گرفت شيشه كوچولو كه از يك ليوان هم كمتر بود ،با يك ليوان آب مي‌شود وضو گرفت ،هر كسي در وضو بيش از يك ليوان آب بريزد وسواسي است.

 خدا بيامرزد آن زن‌ها و مردها را كه يك برگ درخت را كه مي‌خواهند از توي خانه بردارند از آن طرف خانه شلنگ را برمي دارند و آن هم باآب تهران ،بابا اين برگ را با دست بردار ،جارو كن ،براي بردن يك برگ ممكن است به اندازه يك حوض آب مصرف كند كه اين برگ را مي‌خواهد بيرون كند از خانه ،اينها خيانت بر مردم است ،مناطقي كه آب گيرشان نمي‌آيد به خاطر اينكه خداوند مي‌گويد: «سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ» ابراهيم/33 خورشيد مال شما است ،«سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْض» حج/65،«سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ» ابراهيم/32،بعد آخرش مي‌گويد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ » ابراهيم/34

همه چيز براي شما است و شما بد تقسيم مي‌كنيد يعني گير توي مديريت شما است ،پس اگر چهار نفر ندارند بخورند اين است كه چهار نفر بد مي‌خورند ،مقداري كه اخيراً جمهوري اسلامي گندم از خارج مي‌خرد به مقداري است كه كاميون تن و نان از نانواها به گاوداريها مي‌فروشد ،يعني الآن ايران گندمي كه از حُلقوم مي‌رود پائين توليد مي‌كند. آن مقداري كه كم داريم وزن همان تن گندم مي‌خريم كه همان تن كنارمان به گاو داريها فروخته مي‌شود بعد مي‌گويد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ » گير توي شما است بد مي‌خوريم.

حالا ،دفن مُرده در زمين غصبي جايز نيست ،آقا يك كسي مُرده و كفن نداريم يا كفن هايمان گير دارد ،يك كفن داريم مثلاً نجس است ،يك كفن داريم دُزدي است ،يك كفن داريم حلال گوشت نيست ،هر كاري مي‌كني بكن بي كفن خاكش مي‌كني ،توي پوست خُوك خاكش مي‌كني ،هر كاري مي‌كني بكن توي كفني كه دزدي است خاكش نكن .

حتي اگر سر نماز فهميدي اينجا كه ايستادي صاحبش راضي نيست، بايد فوري نمازت را بشكني و فرار كني و اگردو تا در دارد يك در هفت متر و يك در نه متر واجب است از در هفت متري بروي بيرون ،يعني يك ثانيه هم مي‌تواني كمتر باشي كمتر كن. البته اين حرفهاي من آدمهاي زمين دار باز نكنند پيچ تلويزيون را و بگويند عجب بحثي كرد آقاي قرائتي ،خيلي جاها هم ...... يكي شد ،گاوبندي كردي با رئيس ثبت اسناد و اينها را تصاحب كردي ،سندي كه آدم با گاوبندي با ثبت اسناد تنظيم كند و سند بيابانها را بگيرد سند مالكيت نيست ،هر كجا بيل دست گرفتي كاشتي مالك هستي ،با تلفن زمينهاي بيابان را تو ثبت دادي تو مالك نمي‌شوي ،ابزار مالكيت يكي ارث است ،يكي كار است ،يكي خريد ،و تو نه كار كردي و نه ارث پدرت است و نه خريدي همينطورتلفن كردي و دو تا هم سكه دادي به فلاني ،بعد رفتند بيانها را ثبت دادند اينطور مالك نمي‌شوي.

من يك وقت مي‌گويم زمين مردم ،آدمها ،زمين خوار از اين حرف من سوء استفاده نكنند ،آخر هر كسي كه پاي تلويزيون مي‌نشيند حتي كبوترپران مي‌گويند ببين چقدر كبوتر پراني خوب است ،روي مناره‌هاي امام رضا هم كبوتر مي‌نشيند ،خوب آن ربطي به تو ندارد ،اگر كبوتر روي گُنبد نشست معنايش اين نيست كه كبوتر پراني خوب است ،منتها كبوتر پران دنبال اين است كه هر جابه نفع خودش .

مالكيت در و دروازه دارد . بايد ديد از كجا مالك شدي ،بله يك وقت واقعاً پيدا است كه اين را خدا قسمت كرده ،واقعاً دست خدا توي كار بوده و دست هيچ كسي ،آن مالك هستي ،مثل اينكه تُور مي‌اندازي توي دريا و تُور را كه بالا مي‌كِشي دويست عدد ماهي گرفته‌اي ،و كسي هم تور مي‌اندازد و دو ساعت مي‌ايستد و بعد بالا مي‌كشد هيچي هم توي آن نيست ،اينجا ديگر،تلفن به ماهي‌ها ،تلگراف ،تلكسي ،نه ماهي است ديگه ،بنابراين اينجور جاها آدم مي‌فهمد ،يك جا بارندگي مي‌شود خوب مي‌شود و يك جا بارندگي نمي‌شود. كم و زيادها هست و البته اين كم و زيادها هم بر اساس يك فرمولي است و همينطوري نيست .

خدا به آن مي‌دهد ،امروز به اين نمي‌دهد ،فردا به آن مي‌دهد . بعد ببيند سخاوتش چطور است و ببيند صبرش چطور است ،چون اگر همه مردم يك جور بخوانند ،و يك جور بنويسيند و يك جور فكر كنند ،اگر تفاوت نباشد استعدادها شكوفا نمي‌شود ،بالاخره بايد كم و زياد بشود ببينيم چه كسي صبر كرده چه كسي غيض كرد ،چه كسي ايثار كرد ،چون توي فراز و نشيب رانندگي معلوم مي‌شود و گرنه توي اتوبان ،توي سرازيري كه هر بشكه‌اي راحت مي‌رود،پس توي سرازيري آدم نمي‌فهمند كه اين ماشين سالم است يا نه ،مهم اين است كه يك گردنه هائي بايد باشد تا بيينيم اين آقا توي گردنه‌ها رانندگي‌اش چه جور است

مثلاُ يك بار نمرة بيست مي‌گيري ببينيم متلگ مي‌گوئي به آن نمره ده گرفته ،ظرفيت داري يا نداري ،يك وقت نمره ده مي‌گيري ببينيم فحش ،به استاد مي‌دهي يا نه ،ببينيم مثلاً ادب چطوري است و گرنه اگر همه دانشجوها هفده بگيرند ،خوب آدم نمي‌فهمد چه كسي ادب دارد چه كسي ايثار دارد و چه كسي غُرور دارد. يعني خصلت‌هاي انساني شكوفا نمي‌شود.

اصلاً اگر صدام نبود نمي‌فهميدند ايراني چه كسي است ،به هر كسي مي‌گوئي چقدر مي‌دوي مي‌گويد من دو كيلومتر ،يك گرگ دنبال آدم مي‌دود آدم سي كيلومتر مي‌دود ،پس من خيال مي‌كردم دو كيلومتر توان دارم ،معلوم مي‌شود سي كيلومتر توان دارم ،اين گرگ ثابت مي‌كند كه شما بيست و هشت كيلومتر ديگر نيرو در توانت ذخيره شده ،صدام گرگي بود به ما حمله كرد و ما فهميديم كه هشت سال توانستيم بجنگيم و يك وجب خاكمان را هم به كسي ندهيم ،گاهي حوادث تلخ استعدادها ،شجاعت‌ها ،بنابراين نگوييد اگر خدا عادل است از دم يك جور و ،استاد اگر عادل هستي از دم همه نمره هفده.

 شما اگر پزشك عادلي هستي از دم به همه يك سرم بزن ،اين كه نشد ،پزشك عادل اين نيست. كه هر كسي را از دم يك سرم بزند و معلم عادل اين نيست كه از دم يكي هفده بدهد ،خيلي جاها اگر مساوي باشدظلم است تفاوت بايد باشد منتها تبعيض نبايد باشد ،فرق است بين تفاوت و تبعيض ،آن كه گناه است تبعيض است ،اما تفاوت بايد باشد.

انگشت‌هاي ما با هم تفاوتي دارد ،اگر همه مثل هم بودند ،الآن اين چهار تا مثل هم هستند ،شما خيلي كارها نمي‌توانيد بكنيد ،اگر سوزن بخواهيد بگيريد با اين چهار تا ،اره بدست بگيريد نمي‌توانيد ،اصلاً با اين انگشت كوتاه باعث مي‌شود كه به چهار تاي ديگه خط مي‌دهد ،به كمك اين انگشت كوتاه تمام فن و حرفه است .

گاهي وقتها مي‌بيني يك ليمو ترش شربت را به آن مزه ميدهد ،يك خال مشكي كنار لب به شكل انسان زيبائي مي‌دهد ،اينطور نيست كه صورت بگويد من سفيد هستم و تو سياه ،بله همان كوچولوي سياه به تمام سفيدي تو ارزش دارد ،يعني خال سياه حق به گردن است وتوي اين خصلت‌ها استعدادهاشكوفا مي‌شود ،مرض نباشد داروسازي چي است ،تاريكي نباشد,هميشه تلخي‌ها باعث پرورش استعدادها است .

تيمم بر روي سنگ يا خاك غصبي باطل است ،دفن مُرده در زمين غصبي باطل است . حتي اگر يك نخ غصبي در لباس باشد نماز باطل است خيلي مهم است ،چقدر اسلام دقت كرده نسبت به حقوق ،و اگر مردم واقعاً حقوق را مراعات كنند چي مي‌شود ،فرش غصبي باز هم باطل است ،اگر در مسجدي يك كسي جاي گرفته ,آقا يك كسي مهرش را گذاشته و جا گرفته رفته وضو بگيرد و بيايد اگريك كسي آمد جايش نشست نماز اين آقا هم گير دارد ،آقا شما آمديد روي اين صندلي دفترتان را گذاشتيد ،كسي بيايد جاي شما بنشيند تا زماني كه جاي شما بنشيند خلاف كرده ،اگر يك كسي بدهكار است پول هم مي‌تواند بدهد اما براي اينكه فرار كند مي‌رودبه مسافرت كه هر چي مي‌آيد در مغازه نباشد ،بدهكار مي‌تواند بدهد منتها جيم مي‌شود ،سفرش سفر حرام است و اين آقاي بدهكار كه فرار مي‌كند تا پول مردم را ندهد سفرش سفر حرام است و در سفر حرام نمازهايش را هم بايد چهارركعتي بخواند ،اين كه گفته‌اند مسافر نماز چهار ركعتي را دو ركعت بخواند به شرطي كه سفرش سفر حرام نباشد .

يك قصه برايتان بگويم: دو نفر آمدند خدمت امام رضا دو تا برادر بودند گفتند آقا ما دو تا برادر هستيم از فلان منطقه آمديم خدمت شما نمازمان چه جور است ،امام رضا فرمود دو تا برادر از يك منطقه آمديد اينجا ،اما يكي از شما چهار ركعتي بخواند و يكي دو ركعتي ،گفتند يك بام و دو هوا ،چرا؟ فرمود تو كه از شهرت حركت كردي نظرت اين بود كه به ديدن مامون الرشيد بروي ،يعني به قصد زيارت طاغوت آمدي و در سفر حرام نمازها چهارركعتي است و اما تو كه امدي به قصد زيارت من آمدي . بنابراين فرق مي‌كند كه آدم بگويد بروم مشهد براي امام رضا ،يا الآن بروم مشهد خربزه‌ها شيرين است “ البته اگر براي خريزه هم برويم سفر حرام نمي‌شود. آدم براي خربزه برود مسافر شكمو است ،علي ابن حال نيتها فرق مي‌كند .الله اكبر

درسهائی از قرآن -  تاريخ پخش   ::   1374/10/21

( ادامه دارد )

منبع :   http://gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=946








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir