گروه انديشه و علم
يكی از مباحثی كه در انسانشناسی مورد بررسی قرار میگيرد، مقام و پايگاه آدمی نسبت به ساير آفريدگان است، اين بحث در فرهنگ بشری، سابقهای دراز دارد و ديدگاههای گوناگونی نيز در اين زمينه عرضه شده است كه ما در مطلب پيش رو اين موضوع را از منظر قرآن كريم مورد بررسی قرار میدهيم.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه آذربايجان غربی، برخی گفتهاند كه انسان، برترين آفريدگان است و دستكم تا جايی كه دانش بشری بدان رسيده است موجودی كاملتر از انسان وجود ندارد.
از سوی ديگر، در اين نظر تشكيكهايی شده است؛ از جمله اينكه اين نظر ناشی از خودخواهی انسان است كه میخواهد بر همهی موجودات جهان، چيرگی يابد و همه را زير يوغ خويش بكشد. دسته نخستين، به امتيازهای هوشی انسان و استعدادهای گوناگون وی و نيز به آثار آنها از قبيل تمدّن و پيشرفتهای صنعتی و امثال آن استدلال میكنند.
در مقابل دسته دوّم به جنايات هولناكی كه در طول تاريخ از بشر سر زده است و از هيچ درندهای سر نمیزند، استشهاد میكنند.
اومانيسم يا انسانمداری كه ريشهای ژرف در تاريخ تفكّر بشری دارد، در دسته اوّل قرار میگيرد، در اين گرايش، انسان محور حقايق و ارزشهاست و همه فعاليتهای علمی و عملی انسان بر محور خود آدمی میگردد.
اين گرايش چهرههای گوناگونی به خود گرفته و مبنای بسياری از مكتبهای فلسفی، اجتماعی، سياسی و اخلاقی شده است.
در اين زمان نيز برخی مكتبها را میشناسيم كه بر اصالت انسان بسيار تأكيد دارند؛ امّا نتايجی كه میگيرند چه در سطح فلسفی و چه سياسی يا حقوقی مختلف است.
از نمونههای اين گرايش، يكی اين است كه تقريباً امروز در بيشتر كشورهای ظاهراً متمدّن، بر آنند كه بايد در قوانين كيفری، كرامت انسانی حفظ شود، مجازاتها بايد سبك بوده، جنبه تأديبی داشته باشد و با مجرم بايد به گونه يك مريض رفتار شود و بايد او را مداوا كنند.
از همين رو، مجازات اعدام در برخی از اين كشورها، بهكلّی حذف شده است.
آيا از ديد قرآن نيز ارزش هر انسان از هر موجود ديگر بيشتر است، يا بر هيچ موجودی برتری ندارد و يا تفصيلی در كار است و اصولاً ارزش انسان در چيست؟
پاسخ آن است كه لحن قرآن در مورد انسان، گوناگون است؛ در برخی آيات برای انسان بهطور كلّی مزیّت قائل شده است: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ ؛ ما آدمی زادگان را گرامی داشتيم.» ( اسراء، 70) كه ظاهراً تمام فرزندان آدم، مورد تكريم الهیاند.
در ذيل آيه میفرمايد: «وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً». لحن آيه بسيار ستايشآميز است و ظاهر آن عمومیّت دارد. طبعاً آنانكه گرايشهای اومانيستی دارند، از اين دسته آيات در تأييد نظر خود كمك میگيرند.
امّا در برابر، آيههايی با لحن نكوهشآميز وجود دارد: «إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ؛ انسان ستمگر و ناسپاس است»؛ (ابراهيم، 34) «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا؛ انسان حريص و كمطاقت آفريده شده است»؛ (معارج، 19)
يك دسته آيات هم وجود دارد كه تقريباً تفصيل قائل شده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ؛ ما انسان را در بهترين صورت آفريديم. سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم». (تين، 4 و5)
ممكن است ابتدا به نظر آيد كه آدمی دو مرحله دارد: نخست "احسن تقويم" كه مورد تكريم الاهی است؛ و ديگر اسفل سافلين كه سقوط میكند.
در اينجا اين سؤال پيش میآيد كه آيا كار حكيمانهای است كه خدا انسان را با كمال بيافريند و بعد او را در چاه ويل سرنگون كند؟
پس بايد در اين آيات دقّت بيشتری كرد كه آن تكريمها و يا نكوهشها، به چه اعتباری است و سرانجام نظر قطعی قرآن درباره انسان و منزلت وی نسبت به موجودهای ديگر چيست؟
منبع :
|