حسادت
حجت الاسلام رنجبر
( قسمت اول )
توضیح درباره بیت :
" حریص و جهانسوز و سرکش مباش
که زخاک آفریدت آتش مباش"
حریص و طماع نباش و این طور نباش که بخواهی هر چیزی را به سمت خودت بکشی این حرص تو رااز بین می برد و تو را می شکند . هرچیزی حرص دارد . شمایک حبه قند را در آب ببرید و می بیند با چه کششی آب آنرا بطرف خودش می کشد . نتیجه آن متلاشی شدن قند است . این قدر دنبال این نباش که هر چه امتیاز است به سمت خودت بکشی . مثلا مغازه دار این جوری نباشد که هرچه مشتری از در بازار وارد می شود بطرف مغازه خودش بکشد . این قدر حریص نباش . البته حریص بودن در جا یخودش خوب است . پیامبر هم حریص بود . پیامبر می فرمود : من مشتاقانه ، حریصم که شما رشد کنید و سبز شوید . چون می دانست که اگر آدمها سبز بشوند ، خودش سبز میشود .
هوای تهران آلوده و غبار آلود است . اگر می خواهد هوا خوب بشود باید هوای عراق خوب بشود . خیلی ها حاضرند در عراق همه کارها را بکنند تا هوا در اینجا تمیز بشود. گاهی اوقات زندگی ما غبار آلود می شود . منبع و منشأ آن دیگران است . اگر ما گره از کار دیگران بگشاییم ، گره کارخودمان باز می شود . شما وقتی یکی را رشد میدهی ، خودت را رشد می دهی . دراینجا حریص باشی خوب است . ولی شما دنیا را آتش میزنی تا ساز خودت کوک باشد . شما حاضر هستید که همه خراب بشوند و تو آباد بشوی . بعضی از سنگ ها زیرش حفره است. آب می جوشد و به این سنگ میخورد و نمی تواند بیرون بیاید . این آبها در رگ ها مخفی میشوند و در زمستان یخ می زنند و حجمشان زیاد می شود . این حجم به جداره های سنگ فشار می آورد و سنگ را می شکند و بالا می آید . یعنی برای اینکه خودش بالا بیاید ، آنکه بالای خودش است را می شکند . بعضی آدمها هم همینطور هستند یعنی دیگران را بشکنند و خودشان بالا بیایند . می گوید سرکشی نکن . خدا به سرکشی حساس است و به تکبر حساس است و زود حساسیت نشان می دهد . شما شمع را کی آتش می زنی ؟ وقتی که ایستاده است . وقتی روی زمین افتاده است به آن کاری نداری . وقتی ایستاده و سرکشی می کند ، وقت آتش زدن است . بعضی در مقابل مردم سرکشی می کنند و بعضی در مقابل خدا . البته این دو مقدمه هم هستند و هر کاری کم کم شروع می شود . هر آتش بزرگی از جرقه ای کوچک است . هرکسی تکبر کند ، خدا او را از پا در می آورد . خدا توو را از خاک آفریده است . آتش نباش . چرا با حرفهایت دل دیگران را آتش می زنی ؟ مگر تو از جنس آتش هستی ؟ قرآن می گوید : ما انسان را از خاک آفریدیم و شیطان را از خاک آفریدیم . مگر تو شیطان هستی که آتش افروزی می کنی ؟ تو باید مثل خاک افتاده باشی. خاشع و خاضع باشی . چرا ما نماز می خوانیم و فلسفه نماز چیست ؟ حضرت فاطمه در خطبه فدکیه در چند خط بیان می کند . حضرت علی (ع) فرمودند:
اینکه خدا نماز را بر شما واجب کرد برای این بود که از تکبر دوری کنی و افتاده باشی . ما ایستاده ایم و بعد رکوع و بعد سجده می کنیم و سر بر مهر می گذاریم . زیرا پیامبر هم سر بر مهر می گذاشتند . پیامبر می فرمودند :
دقیقا مثل من نماز بگذارید .
پیامبر گاهی هم بر حصیر و سنگ هم سجده می کردند و لی بیشتر بر خاک سجده می کردند . روایتی در کتاب حنبل از یکی از اصحاب پیامبر نقل است که پیامبر وقتی به سجده می رفت ، پیشانی و بینی اش را روی خاک می گذاشت . در کتاب کنزالامال که برای اهل سنت است در آنجا داریم : یکی از یاران پیامبر از خاک خوشش نمی آمد و می خواست سجده بکند و پیامبر به او گفت : پیشانی ات را به خاک بگذار . پیامبر دید شخصی می خواهد سجده کند و عمامه داشت واین عمامه نمی گذاشت پیشانی روی خاک قرا رگیرد ، پیامبر گفت :
عمامه ات را بالاتر بگذار و پیشانی را بر خاک بگذار .
الان در مسجدهای ما خاکی نیست . ما خاک را با آب مخلوط می کنیم و قالب گیری می کنیم و به آن سجده می کنیم . اگر ما سر به مهر می گذاریم ، بخاطر خاکساری و افتادگی است . اوج بندگی است و هرچه هم هست در این افتادگی است . یعنی خدا بخواهد به هرکس چیزی بدهد نگاه به افتادگی طرف می کند . مثل باران که وقتی می آید می بیند کدام چاله عمیق تر است ، به آن بیشتر می رود . هرکس افتادگی و فروتنی کمتری داشته باشد ، کمتر بهره می برد .
منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=313&Itemid=442 |