غنیمت شمردن عمر
حجت الاسلام رنجبر
( قسمت پنجم )
کنونت که چشم است اشکی ببار
زبان در دهان است عذری بیار
اگر در چک کوچکترین خط خوردگی باسد ، چک از اعتبا ر ندارد . هیچ ارزشی ندارد. حالا هر چقدر شما معتمد بازار باشی ، فرقی نمی کند . چه زمانی این اعتبار بر می گردد ؟ وقتی چک پشت نویسی بشود . اگر پشت نویسی بشود ، مثل این است که اتفاقی نیفتاده است .
ما آدمها مثل چک می مانیم ، وقتی خطایی از ما سر می زند ، از چشم خدا می افتیم . هر قدر هم که سابقه داشته باشیم و معتبر باشیم . چه زمانی این اعتبار رفته برمی گردد ؟ وقتی اهل توبه باشیم . توبه همان پشت نویسی کردن است . از خدا معذرت خواهی کنید ، اعتبار شما برمی گردد . سعدی هم می گوید :
حالا که فرصت داری ، اشک بریز و اعتبار رفته را بدست بیاور . انسان هرقدر گناه کرده باشد، وقتی به زبان بیاورد ، دست و پا هم میچرخد و کاره ای نیک انجام می دهد .
-نپیوسته باشد روان در بدن
نه همواره گردد زبان در دهن
یک استاد دانشگاه می شناختم که خیلی خوش زبان بود . خوش قلم بود و زیبا می نوشت و حرف می زد . یک روز این آقا را دیدم که زبانش قفل شده بود . سعدی هم همین را می گوید : همیشه روح در بدن نیست . روح روان است . همیشه این زبان در دهان نمی گردد. یک روز این زبان قفل میشود . حالا که این زبان می چرخد ، آنرا درست بچرخان . قرآن می فرماید : زیبا حرف بزنید . وقتی دست من حساب شده حرکت می کند ، خط من زیبا میشود . بر اساس فرمولها و استانداردهایی بالا و پایین می آید . سخن هم ، وقتی زیبا میشود که بر اساس استانداردهایی که قرآن تعیین کرده ، گفته شود. قرآن می گوید : بر اساس استانداردهایی که ما می گوییم سخن بگویید . زشت سخن نگویید . نگویید همه زشت می گویند ، ما هم می گوییم . خداست که عزت و ذلت میدهد. سعدی می گوید :
عزیزی و خواری تو هستی و بس
عزیز تو خواری نبید زدست .
اگر ما این را بفهمیم ، آرامش پیدا می کنیم . سبکی و سنگینی دست خداست . کارما با خدا ، مثل چک دو امضائی است . اگر یکی از دو امضا کننده بخواهند به مسافرت بروند ، میگویند : من پنج برگ را امضا می کنم که اگر کاری پیش آمد ، خودت امضا کنی و کار پیش برود . بعضی مواقع می گوییم : شما امضا بکن ، من یا امضا می کنم یا نمی کنم . اگر من بخواهم کسی را عزیز یا ذلیل کنم ، خدا از قبل یک امضا کرده است ، من خودم عزیز یا ذلیل می شوم ، در این شکی نیست . مثلا من می خواهم آقای شریعتی را عزیز کنم . خدا می گوید : در اینکه خودت عزیز یا ذلیل می شوی شکی نیست زیرا من امضا کرده ام تو با اقدام خودت عزیز یا ذلیل بشوی . ولی در مورد اینکه آقای شریعتی عزیز بشود ، اول تو امضا بکن ، به ما بده ، ما یا امضا می کنیم یا نمی کنیم .
در ذلت هم همینطور است . وقتی من تصمیم می گیرم شما را ذلیل کنم ، خدا یک پیش امضا داده ، در اینکه خودت را خوار می کنم ، شک نکن . زیرا تو با همین عملت صد در صد خوار می شوی ولی دراینکه آقای شریعتی را خوار کنم ، تو اول امضا بکن ، هر کاری می خواهی بکن ، ما یا امضا می کنیم یا نمی کنیم . 99 درصد هم امضا نمی کنیم . یعنی اینکه من که آمدم شما را خوار کنم ، خودم خوار می شوم ولی شما خوار نمی شوید .
در بازی فوتبال طرف شوت می کند ، چیزی که ضربه می زند پای شماست . چیزی که ضربه می خورد توپ است . توپ که ضربه می خورد جلو می رود و پا که ضربه می زند ، عقب می آید . قصه عالم هم همین جور است . امام می گفت : دست آن شیخ را ببوسید که مرا تکفیر می کردند . تکفیر آنها باعث شد تا من بالا بروم .
منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=305&Itemid=429 |