تأثير حقّ النّاس در عذاب برزخ و قيامت
آیتالله العظمی مظاهری
از جمله عواملي که حسابرسي انسان را با شدّت و سختي
مواجه ميکند، حقّ النّاس است. از اين جهت
در آموزههاي ديني، ضايع کردن حقوق ديگران، بسيار مذمّت شده است.( ر.ک: سير و سلوک؛ توبه، صص 207-185) حقّ الناس در عالم
برزخ قابل گذشت نيست و حتي افراد نيکوکار را هم معذّب خواهد کرد. خداوند متعال، از حقّ
النّاس، ولو کم باشد، نميگذرد. در روايات ميخوانيم که خداوند متعال ممکن است از حقّ الله بگذرد،
امّا به عزّت و جلال خود سوگند خورده است که از حقّ
النّاس نخواهد گذشت:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا بَرَزَ
لِخَلْقِهِ أَقْسَمَ قَسَماً عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا
يَجُوزُنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ وَ لَوْ كَفٌّ بِكَفٍّ وَ لَوْ مَسْحَةٌ بِكَفٍّ وَ
لَوْ نَطْحَةٌ مَا بَيْنَ الْقَرْنَاءِ إِلَى الْجَمَّاءِ فَيَقْتَصُّ لِلْعِبَادِ
بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ حَتَّى لَا تَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ مَظْلِمَةٌ
ثُمَّ يَبْعَثُهُمْ لِلْحِسَاب»(الکافي، ج 2، ص 443)
حقّ النّاس شامل
تمام حقوقي ميشود که انسانها بر يکديگر دارند و به دو قسم مالي و آبرويي
منقسم ميشود.
حقّ النّاس مالي
به معناي از بين بردن اموال مردم، تصرّف عدواني در اموال ايشان، غصب و امثال آن
است.
حقّ النّاس آبرويي
نيز نظير غيبت، تهمت، شايعه پراکني و نقل قول بياساس است که موجب آبروريزي ديگران
ميشود.
عذاب ناشي از اعمالي
که شبهۀ حقّالنّاس دارد
حقّالنّاس؛
مالي يا آبرويي؛ بسيار حائز اهميّت است و روايات فراواني راجع به آن وجود دارد.
اهميّت و حسّاسيّت حقّالنّاس به قدري است
که حتي افکاري که شبهۀ حقّالنّاس دارد نيز
در برزخ انسان را معذّب خواهد کرد.
در روايتي آمده است: يک قاضي مقدّس و بسيار عابد از دنيا
رفت. او حقّي را ناحق نميکرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مؤمن و متّقي
بوده است و از اين رو همسرش يقين داشته که وي بهشتي است. وقتي زن جسد شوهر را در
لحد قرار داد و پارچۀ روي صورت او را کنار زد، ديد ماري از بيني او بيرون آمد و
شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از اين وضعيت عجيب ترسيد. هنگام شب، شوهر خود را
درخواب ديد و از آنچه رخ داده بود سؤال کرد و گفت: تو که انسان خوبي بودي!
پس اين مار چه بود؟ قاضي جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزي برادر تو با کسي
نزاع داشت. براي حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با
برادر تو باشد. ـ نه اينکه العياذبالله ناحقي باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر
زنش باشد ـ البته نتيجۀ حکميّت به نفع برادرت شد و من از اين امر خوشحال شدم و با
اينکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم!( الکافي،
ج 7، ص 410) همين که قاضي در دل بين دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در
برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گرديده است.
ترجيح بلا مرجّح مراجع
و علما بر همديگر
از اين موارد در زندگي بسياري از افراد فراوان يافت ميشود.
متأسفانه بسيار مشاهده ميشود افرادي بين مراجع، بدون دليل، فرق ميگذارند و يک
مرجع تقليد را به ديگري ترجيح ميدهند يا با تخريب شخصيّت يک امام جماعت و با
مقايسۀ بيجهت، از امام جماعت ديگري تعريف ميکنند. برخي از طلاب، از روي سليقۀ
شخصي براي مردم مرجع تقليد تعيين ميکنند و آنان را از تقليد از مرجع خود باز ميدارند
و يا اساتيد، علما و مدرسّين حوزه را با هم مقايسه و به هم ترجيح ميدهند.
اين افراد بايد بدانند که تجسّم عمل آنان در برزخ، مار و
عقرب ميشود و به جان آنها ميافتد و تمام شدني هم نيست. به عبارت روشنتر، مار و
عقرب برزخ که تجسّم عمل انسان است، هيچگاه از بين نميرود و هميشه با او
خواهد بود.
ضرورت پرهيز از حقّ النّاس آبرويي
چنانچه گفته شد، حقّ النّاس فقط
در مال نيست، بلکه حقّ النّاس آبرويي بسيار
مهمتر است. کسي نميتواند آبروي ديگران را ببرد، به راحتي غيبت کند، با تهمت زدن،
وجهۀ اجتماعي و يا سياسي افراد را خراب کند، و انتظار داشته باشد مورد شفاعت اهل
بيت «سلام الله عليهم» نيز واقع
گردد. متأسّفانه در جامعۀ فعلي، بسياري از حرفهاي رايج، خصوصاً در مسائل سياسي و
اجتماعي، تهمت و يا غيبت است. پاسخگويي به اين نوع گناهان در برزخ و قيامت، براي انسانسخت خواهد بود و عذاب سخت الهي را به دنبال دارد.
در روايات آمده است که اگر کسي به ديگري تهمت بزند، در روز
قيامت روي تلّي از چرک و خون قرار ميگيرد تا حسابرسي خلايق تمام شود. سپس او را
به جهنّم ميبرند و فرياد جهنّميان از حضور اين شخص بلند ميشود.
براي رهايي از حقّ النّاس،انسان بايد در اين دنيا به فکر باشد. حقّ
النّاس بسيار مشکل است و سختيهاي آن از هنگام مرگ شروع ميشود و تا
قيامت و پس از آن تا خدا، خدايي ميکند، گريبان انسان را خواهد
گرفت، مگر آنکه جدّاً مورد شفاعت قرار گيرد.
شفاعت در برزخ يا قيامت؟
در خصوص شفاعت نيز قبلاً مکرّراً گفتهايم که شفاعت، لياقت
ميخواهد و معلوم است کسي که حقّ النّاس دارد،
لياقت بهرهمندي از شفاعت اهل بيت«سلاماللهعليه»
را نخواهد داشت. ضمن اينکه در برخي روايات، از قول اهل بيت«سلاماللهعليهم» آمده است که شفاعت را براي قيامت
بگذاريد و در عالم برزخ، بايد خود پاسخگوي اعمالتان باشيد. لذا مواظبت از حقّ النّاس، براي هر فردي لازم و ضروري است.
بروز و ظهور اعمال
دنيوي در برزخ
قرآن کريم در آيات متعدّدي هشدار ميدهد که آنچه بندگان در
برزخ يا قيامت ميبينند، خودشان از پيش براي خود فرستادهاند:
«ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ» ( آل عمران / 182 ) خداوند متعال،
چرکي و خوني خلق نکرده است، بلکه تهمتها و ساير اعمال ناشايست انسان، اينگونه
بروز و ظهور مييابد. هرکار زشتي که انسان در دنيا انجام ميدهد، غل و
زنجيري بر گردن او خواهد بود و هرچه گناه بزرگتر باشد، بر اين غل و زنجير افزوده
ميشود. به تعبير قرآن کريم، گاهي به هفتاد زراع ميرسد و هرچه گناهان بيشتر شود،
آتشينتر و سوزندهتر ميگردد:
«ثُمَّ في سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ» (الحاقه / 32) بسياري از کارها نيز گرچه ممکن است
از نظر انسان گناه نباشد يا رفتار عادي جلوه کند، ولي تجسّم آن در قبر و
برزخ، براي انسان ناگوار است. مثلاً بداخلاقي و تندي در خانه و سرد کردن
محيط خانواده، چه از طرف مرد و چه از جانب زن ـ فشار قبر را در پي دارد.
خداوندرحمان فشار قبر ندارد، بلکه برخورد سرد در خانواده، موجب به وجود آمدن اين فشار و
سختي شده است. لذا ممکن است فردي نيکوکار و بهشتي باشد، ولي اگر از اين نوع کارهاي
خود توبه نکند، دچار فشار قبر گردد. اگر زن يا مردي به همسر خود بياحترامي کند و
موجب سردي روابط خانوادگي شود، گرچه با عفّت، مقدّس، اهل نماز و روزه و مسجد و ...
خلاصه بهشتي باشد، ولي تجسّم بداخلاقيهاي درون خانواده، براي او فشار قبر پديد ميآورد.
در مورد انسانهاي نيکوکار نيز قضيه به همين صورت
است. هر نعمتي که به بهشتيان ميرسد، تجسّم کارهايي نيکي است که در دنيا انجام
دادهاند و کلام «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ»
در مورد آنان نيز صادق است؛ به همين علّت ملائکه خطاب به بهشتيان ميفرمايند:«كُلُوا وَ اشْرَبُوا
هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ»
( الحاقه / 24) «وَ الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ
حُفَرِ النَّارِ» (الامالي
المفيد، ص 265)
در برزخ، وضعيّت انسانهاي بدکردار، بسيار ناگوار
خواهد بود. تجسّم اعمالي که در دنيا انجام دادهاند، در برزخ دست و پاگير آنان ميشود
و هميشه موجب آزار و اذيت آنها است. به همين علّت بايد به نداي قبر گوش داد که در
روايت آمده است هر روز انسان را ميخواند و از وجود مار و عقرب درون خود،
او را برحذر ميدارد:«القبر ينادي بخمس كلمات: أنا
بيت الوحدة؛ فاحملوا إليّ أنيسا، و أنا بيت الحيّات؛ فاحملوا إليّ ترياقا، و أنا
بيت الظلم، فاحملوا إليّ سراجا، و أنا بيت التراب فاحملوا إليّ فراشا، و أنا بيت
الفقر فاحملوا إليّ كنزا» ( تحرير مواعظ
العدديه، ص 390)
قرآن کريم ميفرمايد: «بَلى
مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ
هُمْ فيها خالِدُونَ» (بقره / 81)
آن کساني که براي خودشان مار و عقرب و غل و زنجير و آتش
جهنّم تهيه کردهاند، در برزخ گرفتار آتش و غل و زنجيرهاي آهنين و مار و عقرب ميشوند
که خود از پيش فرستادهاند و به قدري به آنان بد ميگذرد که يک ساعتش، ميليونها
ساعت و يک شبانه روزش، ميليونها شبانه روز است. فريادرسي هم ندارند، فريادرس آنها
همان عذابي است که آنان را احاطه کرده است.
قرآن کريم ميفرمايد: آتشي
که انسانها براي خود تهيه کردهاند، تا روز قيامت ادامه خواهد داشت.در قيامت اگر کسي با آن عذابها پاک شده باشد، يا مورد شفاعت واقع شود، نجات مي
يابد و الاً باز در همان دود و هرم جهنّم، مخلّد ميشود: «بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ
فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»
ثمرۀ شگرف خدمت به خلق خدا در برزخ
در مقابل گناه بزرگ حقّ النّاس،
عبادت خدمت به خلق خدا قرار دارد. خدمت
به خلق خدا، اعمّ از انسانها
يا ساير موجودات، به طرز شگفتآوري در نجات انسان در برزخ و قيامت مفيد و
مؤثّر است. اگر کسي ميخواهد در برزخ نجات پيدا کند، بايد خدمت به مخلوقات را
سرلوحۀ کارهاي خود قرار دهد.
علاّمۀ مجلسي«ره» با آن مقامات بلند علمي و معنوي و خدمات
فراواني که به اسلام و مسلمانان کرده است و اکنون در محضر رسول الله«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» است،
وقتي به خواب مرحوم جزائري آمد، فرمود: دو چيز خيلي
براي من نفع داشت. يکي اينکه روزي از کوچههاي يهودي نشين اصفهان رد ميشدم و سيبي
در دست داشتم. ديدم يک کودک در آغوش مادرش، آن سيب را ديده و براي آن ذوق کرد. من
نيز آن سيب را به او دادم.
اين عمل، يعني خوشحال کردن آن کودک که ظاهراً يهودي هم
بوده است، براي علامۀ مجلسي بسيار مفيد واقع شده است. يعني آن عمل به ظاهر کوچک و
ناچيز، ارزش و فايدۀ فوقالعادهاي نزد اهل ملکوت و در برزخ داشته است.
علامۀ مجلسي در خصوص دوّمين عملي که در راحتي برزخ او
تأثير داشته، ميفرمايد: روزي به مسجد ميآمدم و تگرگ
تندي گرفت. ديدم يک بچّه گربه زير تگرگ است و راه نجاتي ندارد، دلم براي او سوخت و
بچه گربه را زير عباي خود گرفتم تا تگرگ تمام شد و سپس او را رها کردم. کمک به اين
بچّه گربه نيز براي من بسيار سودمند بود.
بنابر اين هرکس به هر اندازه ميتواند بايد به خلق خدا خدمت کند و به سادگي از کنار کمک به ديگران،
رد نشود. حتّي در برخي اخبار و روايات نقل شده است: فردي به خاطر آزار يک گربه و
گرسنگي و تشنگي دادن به او، جهنّمي شد و ديگري به خاطر آب دادن به يک سگ تشنه،
لايق بهشت گرديد.
انسان بايد هميشه از خداوند متعال بخواهد که راه نجاتي براي او قرار
دهد و در مسير خدمت به خلق گام بردارد:
«وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»( عنکبوت / 69) و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند، به يقين آنها را به راههاى خود
هدايت مىكنيم.
قسمتی از درس اخلاق آیتالله العظمی
مظاهری
منبع : سایت ابناء
مطالب مرتبط : مجله اینترنتی انسان |