خیانت در امانت واهانت به ديگران از مصادیق حق الناس
توصیه های آیتالله العظمی مظاهری
فضیلت فراموش شده
« ادای امانت» به عنوان فضیلت و سنّت حسنه دیگری که در عصر حاضر به دست فراموشی سپرده شده است. حفظ و صیانت از امانتی که در اختیار انسان است و نیز بازگرداندن آن امانت به صاحب اصلیاش، واجب است و کوتاهی در این خصوص، موجب قرار گرفتن حقّالنّاس برعهده انسان میشود.
خداوند متعال به عزّت و جلال خود قسم یاد کرده است که ممکن است از حقّ خودش بگذرد، ولی از حقّالنّاس نخواهد گذشت. در روایات دیگری نیز آمده است که در قیامت گردنههایی وجود دارد که خداوند متعال در آن گردنهها از بندگان خود نسبت به حقّالنّاس سؤال میفرماید و کسی که حقّالنّاسی نظیر خیانت در امانت را در پرونده اعمال خود دارد، نمیتواند از آن گردنههای سخت عبور نماید.
شرکتهای هرمی و مضاربهای
متأسّفانه برخی افراد سودجو و فرصت طلب، از سادهلوحی و ضعف اقتصادی بعضی از مردم سوء استفاده کرده و با تشکیل شرکتهای هرمی و یا به عنوان مضاربه و یا عناوین ظاهر فریب دیگر، مبالغی از مردم که اکثراً از قشر متوسّط و ضعیف جامعه نیز هستند، جمعآوری کرده و با حقّهبازی، در اموال آنان خیانت میکنند.
مکرراً گفتهایم که کار شرکتهای هرمی و شرکتهای مضاربهایِ صوری، ضمن اینکه حرام است، از مصادیق اکل مال به باطل و نظیر رباخواری است و خود مردم نباید با سپردن اموالشان به این شرکتها، فرصت خیانت در امانت و حقّهبازی را به آنان بدهند.
خیانت به اموال بیتالمال مسلمین، به عنوان قسم دیگری از خیانت در امانت می باشد و اموال عمومی و بیتالمال مسلمین در نزد مسئولان مربوطه، امانتی خطیر و با اهمیّت است و باید ضمن حفظ و حراست از این اموال، از حیف و میل و به هدر رفتن بیتالمال و صرف آن در امور غیر ضروری و تجمّلاتی پرهیز جدی داشته باشند.
توصیه به مسئولان نظام مقدّس جمهوری اسلامی
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» به استانداران خویش میفرمایند:
« هنگامی که نامه مینویسید، قلمهای خود را تیز بتراشید و بین سطور فاصله نیندازید و در نامه نگاری به من، قلمفرسایی نکنید و به جای زیادهنویسی و پرگویی، جان کلام را بنویسید که بیتالمال مسلمین تحمّل چنین ضررهایی را ندارد. »
بنابراین همه مسئولان نظام مقدّس جمهوری اسلامی وظیفه دارند، بیتالمال مسلمین را برای تقویت اسلام و رفاه حال مردم صرف نمایند که مصرف بیتالمال در امور شخصی و غیر ضروری، خیانت در امانت است و گناه بزرگی محسوب میگردد.
کمکاری، بیکاری و بدکاری در دوایر دولتی و ادارات را یکیدیگر از مصادیق خیانت در امانت می باشد. مسئولیّت و مقام مسئولان، مدیران و کارمندان، در دستگاههای دولتی و حکومتی نزد آنان امانت است و کوتاهی در انجام مسئولیّتها و وظایف قانونی که منجر به طولانی شدن رسیدگی به امور مردم و تأخیر در پاسخگویی به مردم میشود، مصداق بارز خیانت در امانت است.
امام علی«سلاماللهعلیه» در زمانی که بر دو ثلث جهان حکومت میکردند، در کوفه مکانی به نام «دکّةالقضاء» داشتند و فوراً به شکایت شاکیان رسیدگی کرده و مجرمین را مجازات میکردند و در زمان حکومت ایشان، امور و شکایات مردم، دچار تراکم و پیچ و خمهای غیرقابل حل نمیشد.
یکی از دلایل تراکم پروندهها و اطاله رسیدگی به پروندهها در اداراتی نظیر دادگستری و شهرداری، کمکاری و بیکاری و بدکاری مسئولان و کارکنان آن ادارات است که نتیجه آن سردر گمی مردم و به خصوص در دادگستریها، بعضاً موجب افزایش شمار زندانیان و پر شدن زندانها است.
افشای اسرار مردم مصداق خیانت در امانت
« افشای اسرار مردم » ، «سخن چینی» و «جاسوسی» به عنوان مصادیق دیگر خیانت در امانت است و همچنین اسراری که انسان از آن اطّلاع مییابد، چه در امور فردی یا خانوادگی دیگران باشد، چه در خصوص گناهان سایرین باشد و چه در امور سیاسی و نظامی باشد، امانت است و افشای آن اسرار، مصداق بارز خیانت در امانت میباشد که در بعضی موارد منجر به اشاعه فحشا میشود، و در برخی موارد، سخنچینی است و در بعضی موارد نیز گناه بزرگ جاسوسی به آن ضمیمه میگردد و همه این موارد، مورد مذمّت شدید تعالیم دینی واقع شده و پرهیز جدی از آن لازم و ضروری است.
در جمهوری اسلامی هر نهاد نظامی یا سیاسی، دارای اسراری است که باید به خوبی حفظ گردد و اگر کسی یا کسانی از این اسرار مطلع شدند، نباید در جلسات و محافل به بازگویی آن اسرار بپردازند؛ زیرا موجب مطّلع شدن بیگانگان از اسرار درونی نظام میشود و آنان را در دسیسهها و دشمنیهایی که نسبت به جمهوری اسلامی دارند، موفق میگرداند.
کسانی که غیبت کسی که از او غیبت شده را به او برسانند، در واقع سخنچینی کردهاند و گناه غیبت نیز برای آنان ثبت خواهد شد، ضمن اینکه بنابر تصریح برخی روایات، افراد «نمّام» و «سخنچین»، وارد بهشت نخواهند شد. هنگامی که انسان غیبت دیگران را میشنود، وظیفه دارد از شخص غایب دفاع کند و اجازه ندهد آبروی او ریخته شود و به وی اهانت گردد که اگر کسی چنین نکند، با گوینده غیبت تفاوتی نخواهد داشت.
روح انسان از امانتها الهی است
« روح» ، «اعضا و جوارح» و «اموال و داراییها» به عنوان سه امانت مهمّی که نزد انسان است و باید در حفظ آن کوشا باشد. روح انسان نیز امانت الهی است و با اجتناب از گناه و تقیّد به انجام عبادات، باید بر صفا و جلای آن بیفزاید و از لکّهدار شدت آن جلوگیری نماید تا بتواند به وسیله بعد روحانی به مقام عنداللّهی نائل آید.
اعضا و جوارح آدمی نیز هر یک به مثابه امانتی نزد او هستند و استفاده غیر صحیح و به کارگیری اعضای بدن در پیشبرد اهداف شیطانی و گناه، خیانت در امانت محسوب میشود.
اموال و داراییهای انسان نیز از سوی خداوند متعال نزد او امانت است و شرط امانتداری این است که انسان ضمن پرداخت وجوهات شرعی و دیون واجب مالی نظیر خمس و زکات، به اندازه توان به انفاق اموال و رسیدگی به مستمندان و فقرا بپردازد و از صرف داراییهای خود در گناه و تجمّلگرایی اجتناب ورزد.
قرآن کریم و عترت طاهره به عنوان دو امانت پیامبراکرم«صلیاللهعلیه وآله وسلّم»در نزد امّت اسلامی است . پیامبراکرم«صلیاللهعلیه وآله وسلّم»این دو امانت گرانبها را نزد امّت اسلامی به ودیعه گذاردند و مکرراً بر تمسّک به این دو گوهر گرانبها تأکید فرمودند. بنابراین اگر کسی به دستورات قرآن کریم عمل نموده و از اهلبیت«سلامالله علیهم»متابعت کند، دو امانت آن حضرت را حفظ کرده است و در غیر این صورت، در شمار خائنین به امانت محسوب میشود که عذاب دردناک دنیا و آخرت را برای خود رقم خواهد زد.1
اهانت به ديگران مصداق بارز تضييع حق الناس است
جبران حقالناس صرفا بواسطه ضايع کردن اموال ديگران به انسان واجب نميشود. ريختن آبروي مردم و هتک حرمت آنان به واسطه ارتکاب گناهان زباني نظير غيبت، تهمت، شايعه، زخم زبان، سرزنش و اهانت نيز از مصاديق حقالناس است. اگرکسي قبل از جبران وبدون توبه از اين گناهان از دنيا برود، پروردگار عالم از او نخواهد گذشت.
بسياري از مردم از گناهاني نظير دزدي و حرام خواري پرهيز ميکنند ولي گناهان زباني نزد آنان عادي شده است. مصيبت بالاتر اين است که برخي غيبت، تهمت و شايعه پراکني خود را توجيه ميکنند و به عنوان يک امر واجب يا مستحب، آبروي اشخاص را ميبرند و از وارد کردن هر اهانتي دريغ نميکنند و نام گناه خود را هم غيبت يا تهمت سياسي ميگذارند و تصور ميکنند به وظيفه خود عمل کردهاند. در صورتي که از منظر قرآن کريم اين افراد در روز قيامت، ورشکستهترين افرادند و بايد پاسخگوي اهانت و هتک حرمتهايي که کردهاند، باشند.
اگر کسي زبان خود را کنترل نکند، شيطان بر او مسلط ميشود و پشت سرهر کسي که بتواند غيبت ميکند، حتي به جايي ميرسد که غيبت مراجع تقليد را ميکند و براي آنان شايعه ميسازد. چنين افرادي توجه ندارند که سخنان ناهنجاري که راجع به مراجع تقليد بر زبان جاري ميسازند، تهمت است و گناه آن مضاعف مي باشد. از منظر تعاليم دين مبين اسلام، اهانت به گناهکاران و مجرمين و حتي محکومين به اعدام نيز جايز نيست و بطور کلي شکنجه در اسلام ممنوع است.
بر اساس قاعده مهم امربه معروف و نهي از منکر که فعلا در جامعه مطرود است،همه وظيفه دارند در مواجهه با اشخاص گناهکار و مجرم و محکوم، با مهرباني برخورد کنند و آنان را به صورت مستدل موعظه نمايند و در جهت هدايت آنان بکوشند. مامورين نيز دراين موارد بايد به اجراي حکم قاضي بسنده کنند و حق اهانت و تحقير و ناسزاگويي را ندارند. 2
منابع :
1. سایت تبیان
2. سایت واضح |