آیا امکان دارد انسان با خود بیگانه شود؟
کتاب انسان شناسی
نویسنده: محمود رجبی
در میان موجودات جهان فقط انسان است که می تواند هویت واقعی خود را دگرگون سازد و همچنین میتواند هویت واقعی خویش را با علم آگاهانه حضوری بیابد و یا از خود غافل شود.
هویت واقعی خود، یعنی روح انسانی خود را بفروشد و از خود بیگانه شود. البته مساله از خود بیگانگی، فرع پذیرش هویت مشترک و ثابت انسانی است و کسانی که به کلی منکر سرشت انسانی هستند منطقاً نمیتوانند مساله ازخود بیگانگی را در چهار چوب مکتب خود طرح کنند.
بیگانگی انسان از خود، یکی از مهمترین مسایل انسانشناختی است که در زبانهای اروپایی با واژه الیناسیون (alienation) از آن یاد میشود.
این واژه در طول زمان، گاه مفهومی با بار ارزشی مثبت داشته و گاهی بار ارزشی منفی و ضد ارزش و به دست پیروان هگل حقیقی در نظر گرفته می شود که حرکت در مسیر مخالف آن، به غفلت و فراموشی آن حقیقت برای او میانجامد و غفلت از آن هویت واقعی انسان راتحت سیطره نیروهای غیر خودی قرار می دهد تا جایی که موجودی فروتر از خویش را خود می پندارد.
ریشههای اولیه مساله از خود بیگانگی را باید در تعالیم ادیان آسمانی جستجو کرد.این ادیان آسمانی هستند که بیشتر و پیش از هر متفکر و مکتبی این مساله را با بیانهای گوناگون طرح کردهاند.
با این همه در مباحث علوم انسانی و اجتماعی، طرح و تبیین مفهوم از خود بیگانگی به صورت فنی و علمی به دانشمندان سده هجدهم و نوزدهم برمیگردد.
از نگاه ایشان رابطه دین و از خود بیگانگی آن است که هر سه دین را موجب از خود بیگانگی بشر میدانند و معتقدند بشر زمانی خویشتن راباز مییابد که دین را کنار نهد و دست کم تا دین بر اندیشه بشری حاکم است از خود بیگانگی گریبان گیر آدمی است.
این سخن دقیقاً نقطه مقابل بینش ادیان آسمان به ویژه اسلام و قرآن در مساله از خود بیگانگی است.
منبع : http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php |